تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۰۳/۲۹ - ۱۰:۰۳ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 18479

ابراهیم ابراهیمیانابراهیم ابراهیمیان، یکی از کارگردانان خوش‌ذوق و جوان سینماست که با انگیزه و تلاش فراوان مسیر کارگردانی را دنبال می‌کند و معتقد است روزی فرامی‌رسد که موج سینمای امثال کارگردانانی مانند خودش شروع می‌شود و فیلم‌سازان را به شیوه کارگردانی او نسبت می‌دهند….ابراهیمیان با ساخت فیلم اولش «ارسال آگهی…» در هفدهمین جشن خانه سینما کاندیدای بهترین کارگردان فیلم اول شد. اگرچه فیلم «ارسال آگهی…» گیشه موفقی نداشت، اما فیلمی استوار بر اصول کارگردانی بود.

این کارگردان در دومین فیلمش به سراغ موضوعی اجتماعی رفت و این‌بار برای جبران گیشه ناموفق فیلم اولش، از بازیگران سوپراستار و گیشه استفاده کرد. هرچند خودش معتقد است استفاده از این بازیگران به دلیل جنس بازی‌شان بوده، ولی کیست نداند نام بازیگر بر سردرِ سینما، خود به‌تنهایی در جذب مخاطب مؤثر است. «عادت نمی‌کنیم» این روزها در سینماهای تهران و شهرستان‌ها نمایش داده می‌شود. بدون درنظرگرفتن چگونگی کیفیت، فیلم توانسته با مخاطبان ارتباط خوبی برقرار کند. با ابراهیمیان، کارگردان این فیلم، به گفت‌وگو نشستیم و درباره فیلمش با او گفت‌وگو کردیم:

‌به نظر می‌رسد نسبت به فیلم «ارسال آگهی…»، فیلم «عادت نمی‌کنیم» از زمان اکران مناسب‌تری برخوردار  است.
قطعا همین‌طور است. هم، زمان اکران مناسبی به این فیلم تعلق گرفت و هم اینکه امکان اکران در نوروز هم برای ما فراهم بود اما ترجیح دادیم از زمان کم‌ترافیک‌تری برای «عادت نمی‌کنیم» استفاده کنیم.
‌البته شرایط اکران این دو فیلم هم با هم متفاوت است.
فیلم «ارسال آگهی…» را برای مخاطب عام نساختم. آن فیلم برای من کاملا شخصی و تجربی بود که هیچ نگاه گیشه‌ای به آن نداشتم، درعین‌حال قصه به شدت تلخ آن هم می‌توانست مزیدبرعلت باشد.
‌با وجود اینکه المان‌های گیشه در فیلم وجود داشت؛ مثل برخورداری فیلم از بازیگر چهره.
بله، فیلم بازیگر داشت. هنوز به این نقطه نرسیدم که از نابازیگر در فیلم‌هایم استفاده کنم. کار با بازیگر در سینما به‌شدت برایم اهمیت دارد. معتقدم باید از همه عوامل مؤثر برای ساخت یک فیلم استفاده کرد. شاید کسی که از نابازیگر در فیلم‌هایش استفاده می‌کند، خیلی به گیشه فیلم فکر نمی‌کند و طبیعتا چرخه اقتصادی ویژه‌ای برای این‌دست فیلم‌ها نمی‌توان متصور شد.
‌در فیلم «عادت نمی‌کنیم» به چرخه اقتصادی فیلم فکر می‌کردید.
من در عادت نمی‌کنیم بیش از آنکه به چرخه اقتصادی فکر کنم، به مخاطب می‌اندیشیدم. می‌دانستم قرار است با چه عواملی اعم از مقابل دوربین و پشت دوربین کار کنم. زمانی هم که فیلم ساخته شد به اکران خوب فیلم فکر می‌کردم و حدس می‌زدم زمان نمایش خوبی به فیلم تعلق بگیرد. معتقدم فیلم خوب گلیم خود را هرچند سخت، از آب بیرون می‌کشد. البته وقتی با آقای شایسته وارد مذاکره شدیم ایشان دو اکران مدنظرشان بود. اکران دوم عید و دوم عید فطر که درنهایت با مشورت جمعی به این نتیجه رسیدیم درحال‌حاضر فیلم را نمایش دهیم.
‌ارتباط مخاطب با فیلم تابه‌حال چطور بوده؟ هفته گذشته در سینما پردیس «کورش» فیلم را در سالنی که از مخاطب پر بود، دیدیم.
در چهار روز ابتدایی ما ٢۵٠ ‌میلیون فروش کردیم. در چهار روز ابتدایی سانس‌های فوق‌العاده زیادی داشتیم. به نظرم دلیلش هم این است که فیلم‌های گذشته فروش خود را داشتند و مخاطب منتظر فیلمی جدید در اکران بود. خودم پیش‌بینی این میزان استقبال را نداشتم و فکر می‌کردم فیلم در هفته دوم و سوم به فروش خوبی دست پیدا کند. چون خاصیت فیلم‌های اجتماعی این است که دهان‌به‌دهان به مخاطب معرفی می‌شود. اما به‌هرجهت، فیلم استارت خیلی خوبی زد.
‌حضور بازیگران چهره هم قطعا در این گیشه مؤثر است.
این امر بدیهی است. حضور بازیگرانی مانند هدیه تهرانی، ساره بیات، محمدرضا فروتن، حمیدرضا آذرنگ و پانته‌آ پناهی‌ها در جذب مخاطب مؤثر است. امیدوارم مردم با قصه هم ارتباط برقرار کنند و فیلم را دوست داشته باشند.
‌اساسا انتخاب هدیه تهرانی برای حضور در فیلمتان دلیل گیشه داشت؟
به هیچ‌عنوان. از لحظه اول می‌دانستم قرار است به هدیه تهرانی پیشنهاد کار دهم. روزی که فیلم‌نامه سروشکل پیدا کرد، هدیه تهرانی و ساره بیات اولین گزینه من بودند. محمدرضا فروتن هم بعد به ذهنم رسید. به آدم‌های کست فیلم از ابتدا فکر می‌کردم. درواقع فیلم‌نامه به من می‌گفت چه کسی را انتخاب کنم. زمان نگارش فیلم‌نامه از همان ابتدا یک‌سری بازیگران در من ته‌نشین می‌شدند و از من جدا نمی‌شدند. وقتی بازیگری در ذهن من جا می‌گیرد و گذر زمان باعث نمی‌شود از ذهنم خارج شود، با خود می‌گویم این همان بازیگری است که باید نقش را بازی کند.
‌ممکن بود هدیه تهرانی آن مقطع ایران نباشد.
ممکن بود. اما گویا خوش‌شانسی آوردم که ایشان ایران بودند و بازی در این فیلم را پذیرفتند. هدیه تهرانی برای من جایگاه خاصی در بازیگری دارد.
‌از چه نظر؟
من به همکاری با ایشان افتخار می‌کنم و سوای از این، هدیه تهرانی از بازیگران محبوب من است که جنس بازی‌اش را دوست دارم. او جهانی به نقش اضافه می‌کند که ستودنی است. انرژی عجیبی برای خلق کاراکتر می‌گذارد. یکی از شیرین‌ترین تجربه‌های کاری من، کار با هدیه تهرانی و بازیگران خوب این فیلم بود.
‌زمان برگزاری جشنواره با هم صحبتی داشتیم و شما گفته بودید به دیده‌شدن این فیلم در جشنواره بسیار امیدوارم. اما درنهایت این‌گونه نشد.
بله و به‌شدت از این قضیه دلخور بودم. من سه نفر را مستحق دریافت جایزه می‌دانستم؛ سارا سلطانی، نویسنده این فیلم، که معتقدم فیلم‌نامه درستی نگارش کرده بود و از هر سمتی که به فیلم‌نامه نگاه می‌کنم، می‌بینم قواعد و اصول نگارش در آن رعایت شده است. بازی خوب حمیدرضا آذرنگ و به‌ویژه بازی ساره بیات. نمی‌دانم ساره بیات دیگر باید چه می‌کرد تا بازی‌اش دیده شود. البته کاندید‌اشدن طی‌کردن بخشی از مسیر است، اما اگر خودم جایزه می‌گرفتم، این‌قدر خوشحال نمی‌شدم که ساره بیات را مستحق آن می‌دانستم.
‌از نظر کارگردانی چطور؟
تأکید می‌کنم در فیلم «ارسال آگهی…» کارگردانی کردم. کارگردانی آن فیلم اتفاقا بیشتر به چشم آمد و کاندیدای جشن خانه سینما هم شدم. اما در «عادت نمی‌کنیم» مقید به فیلم‌نامه بودم و فیلم‌نامه را روایت کردم. مبنایم این بود که فیلم‌نامه روایت شود و کارگردانی به چشم نیاید. می‌دانستم در چنین شرایطی کارگردانی دیده نمی‌شود، چون فیلم‌نامه ساده روایت می‌شود و اتفاقا این سخت‌ترین نوع کارگردانی است. اینکه نگذاری مخاطب بفهمد چه کسی جای دوربین را تعیین و کار را هدایت کرده، بسیار سخت است. البته فقط درباره فیلم خودم این نظر را ندارم برخی فیلم‌های دیگر هم بودند که در جشنواره دیده نشدند.

عادت نمی کنیم
‌به‌عنوان نمونه؟
فیلم «اژدها وارد نمی‌شود» چرا دیده نشد؟ مگر می‌شود فیلم‌برداری هومن بهمنش یا روایت ساختارشکن آن فیلم را ندید. بازی‌های خوب فیلم «بارکد» چرا دیده نشد؟
‌از فیلم‌نامه صحبت کنیم. با سارا سلطانی (همسرتان) همکاری چگونه است؟ انگار مسیر کاری خوب پیش می‌رود و به نقاط اشتراک خوبی دست پیدا کردید.
اتفاقا من و سارا با هم وجه اشتراک نداریم و کاملا مقابل هم قرار داریم. هم در الگوی نوشتاری و هم در نوع علاقه به قصه، متفاوت هستیم. سارا به‌شدت به نوع قصه‌های دیگر و نوع دیگری از روایت فیلم علاقه‌مند است که من از آن دورم. من این جنس سینما را دوست دارم. دغدغه موضوعات اجتماعی دارم. البته معتقدم این تضاد بین ما باعث می‌شود فرسایشی عمل نکنیم. همدیگر را به چالش می‌کشیم و این چراهای موجود بینمان، ما را به پختگی می‌رساند. البته هنگام کار به هیچ‌عنوان زن‌وشوهر نیستیم. هنگام کار، حرفه‌ای کار می‌کنیم. این‌طور نیست چون همسرم است با او کار می‌کنم، خیر. ما با هم رفیق هستیم اما هنگام کار کاملا به قوانین کار پایبندیم. این را بگویم به‌شدت این هماهنگ‌کردن زندگی و کار مشکل است.
‌درنهایت به اختلافات بین زن‌وشوهر می‌رسد؟
(می‌خندد) هنوز به این مرحله نرسیده است.
‌در حیطه کارگردانی پیشنهاد می‌دهد؟
به هیچ‌عنوان.
‌اشاره کردید به اقتضای فیلم‌نامه «عادت نمی‌کنیم»، فیلم را به سبک رئال نزدیک کردید. یعنی ممکن است روزی شاهد ساخت فیلم جنگی یا کمدی هم به اقتضای فیلم‌نامه از شما باشیم؟
کمدی را مطمئن نیستم. اما در هر حیطه که انسان به چالش کشیده شود، وارد می‌شوم. دغدغه ژانر ندارم، دغدغه روابط انسانی دارم. ممکن است روایت این روابط انسانی در ژانر تریلر باشد یا ملودرام عاشقانه. قصه برایم اهمیت دارد، قصه‌ای که انسان را در تنگناهای زندگی قرار می‌دهد.
‌چرا به ژانر کمدی نمی‌پردازید؟
چون در کشور ما ژانر کمدی به سخیف‌ترین شکل ممکن ساخته می‌شود. فیلم‌سازان ما جسارت اینکه درباره این فیلم‌ها تحقیق کنند و با سواد و قواعد کامل به این نوع سینما بپردازند، ندارند. آن‌سری از فیلم‌سازان ما هم که با دانش به این مقوله وارد می‌شوند، متأسفانه مخاطب با آنها ارتباط برقرار نمی‌کند؛ برای مثال فیلم «من دیه‌گو…» یک کمدی ساختارشکن است که مخاطب با آن ارتباط برقرار نمی‌کند. جالب این است مخاطبان ما همین‌جنس فیلم‌ها را از کشورهای خارجی می‌بینند و می‌پسندند، اما وقتی کارگردانان ایرانی آن را می‌سازند، پس می‌زنند.
‌آقای ابراهیمیان، با دیدن فیلم «عادت نمی‌کنیم» آن‌چیزی که بلافاصله به ذهن می‌رسد، اینکه این فیلم از ساختار فیلم‌های فرهادی پیروی می‌کند… نظرتان دراین‌باره چیست؟
ببینید من معتقدم اصغر فرهادی نوعی سبک فیلم‌نامه‌نویسی کاملا تخصصی با ویژگی‌های خاص خود ارائه کرد و الگویی را ارائه و بسط داد که از لحاظ مهندسی فیلم‌نامه بسیار درست است. من هم فیلم‌نامه را مهندسی می‌کنم اما در شیوه روایی و نوع برخورد با سوژه، کاملا متفاوت عمل می‌کنم. روایت ایشان گردابی است اما ما از روایت پاندولی در این فیلم بهره بردیم.
‌از ابتدا می‌دانستید با ساخت این فیلم ممکن است این تشابه ذهنی به وجود بیاید؟
قاعدتا می‌دانستم این اتهام به من وارد می‌شود. نه‌فقط من، که به خیلی از فیلم‌سازان جوان این انگ ‌زده شده. اما تجربه‌ای بود که باید آن را از سر می‌گذراندم. خیلی خوشحالم این فیلم را ساختم. نمی‌خواهم بگویم شبیه کسی هستم یا نیستم چون مخاطب خودش با دیدن فیلم قضاوت می‌کند. اما فیلم‌های به‌شدت جدی‌تری هستند که به صورت کاربنی از فیلم فرهادی ساخته شده‌اند. چرا کسی از آنها صحبتی نمی‌کند؟ یا شاید مصلحت این است که دراین‌باره صحبتی نشود. به‌هرجهت، من تحت‌تأثیر هیجان نیستم و در اولویت به سینمایی فکر می‌کنم که تفکر پشتش باشد.
‌تحت‌تأثیر سینمای خاصی هم قرار دارید؟
به سینمای کیانوش عیاری به‌شدت علاقه‌مندم. استنلی کوبریک برای من در قله فیلم‌سازان جهان تعریف می‌شود. فیلم THE EYES WIDE SHUT کوبریک را اگر من ساخته بودم، برای ٢٠ سال دیگر من کافی بود همین‌طور فیلم‌سازانی مانند کیشلوفسکی و رومن پولانسکی. اتفاقا احساس می‌کنم فیلم «عادت نمی‌کنیم» در نوع روایت، شبیه سبک این فیلم‌سازان است. این فیلم پر است از کارت‌پستال. «عادت نمی‌کنیم» پر است از تک‌شات‌هایی که اجزا در آن شاعرانه روایت می‌شود. در این فیلم قاب‌بندی بسیار اهمیت دارد و به همه قاب‌ها لحظه‌به‌لحظه فکر شده است. حتی صحنه‌های چرک و خشن هم با قاب زیبا به مخاطب ارائه می‌شود. چگونگی روایت بصری است که سینما را برایم شکل می‌دهد. قطعا بدانید روزی فرامی‌رسد که همه بگویند سبک فیلم‌سازی ابراهیم ابراهیمیان شبیه خودش است.
‌البته در ابتدای مسیر قرار دارید… .
تا اثبات خودم راه زیادی دارم. متأسفانه این هجمه در سینمای ایران وجود دارد که در ابتدای راه، تو را به سمت دیگری پرتاب کنند یا تو را شبیه کسی جلوه دهند. زمانی هم موج فیلم‌های ما فرامی‌رسد و دیگران را به ما نسبت می‌دهند. فیلم‌ساز هرچه پیش می‌رود باید بیش از قبل از هوشش استفاده کند. این دومین تجربه کارگردانی من است و در حال تجربه هستم. به کسی حق نمی‌دهم مرا به اندازه فیلم قضاوت کند و قطعا به سینمای مطلوبم در آینده خواهم رسید.
‌یکی از نکات فیلم «عادت نمی‌کنیم» این است که  فیلم از سکانس آغازین، با بحران شروع می‌شود… برخلاف بعضی فیلم‌ها که فصل‌های ابتدایی فیلم آغازی خوش و خرم دارند… تکلیفش با مخاطب مشخص است.
بله، دغدغه من روابط بین آدم‌ها و تنگناهایی است که آنها در زندگی با آن روبه‌رو می‌شوند. می‌توانستم از شیوه کلاسیک استفاده کنم که فیلم با آغازی خوش شروع می‌شود و بعد ماجراها و بحران‌ها به وجود می‌آید. اما این فیلم‌نامه، شکل روایی مدرن دارد که به نوع چیدمان قصه برمی‌گردد. آنچه درام «عادت نمی‌کنیم» را از سایر درام‌های اجتماعی منفک می‌کند، نوع روایت پاندولی آن است. درام‌های دیگر به واسطه بحران، مخاطب را به صورت گرداب به درون داستان می‌کشانند، اما در این فیلم، ما مخاطب را به صورت رفت‌وبرگشتی در موقعیت‌های گوناگون قرار می‌دهیم.
‌روابط بین کاراکترها در این فیلم به‌شدت سرد است… .
اتفاقا تأکید بر این سردی دارم. زوج اول روابط بیرونی سردی دارند و زوج دوم روابط درونی، بینشان ارتباط سردی حاکم است. قطعا این دو زوج را نباید به همه زوج‌های جامعه تعمیم داد و منظورم این نبود اما می‌خواستم با نشان‌دادن این روابط سرد هشداری به نوع ازدواج بین جوان‌ها دهم که آدم‌ها با شناخت با هم ازدواج نمی‌کنند. چنین ارتباط سردی بین زوج‌های جوان ما وجود دارد؛ افرادی که از سر شناخت با هم ازدواج نمی‌کنند و بعد با طلاق مواجه می‌شوند. طلاق معضل جدی جامعه ماست که تبعات و پیامدهای به‌شدت تلخی دارد. طلاق بحران عجیب روحی به وجود می‌آورد و نتیجه‌اش افسردگی و ازهم‌گسیختگی است که گریبان آدم‌ها را می‌گیرد و ما به‌سادگی از کنار آنها می‌گذریم.
‌یکی از نکات مثبت فیلم، بازی‌های یکدست بازیگران فیلم است. دورخوانی و تمرین هم داشتید؟
خیلی به دورخوانی اعتقادی ندارم اما قبل از شروع فیلم‌برداری با بازیگران تمرین زیادی می‌کنیم. راجع‌به کاراکترها با بازیگران زیاد بحث می‌کنم تا به نقطه اشتراک برسیم.
‌بازیگران سینما و تئاتر در کنار هم در این فیلم قرار گرفتند.
یکی از سختی‌های ما در این فیلم این بود که بازیگران سینمایی مثل محمدرضا فروتن، هدیه تهرانی و ساره بیات و بازیگران تئاتری مانند حمید آذرنگ، پانته‌آ پناهی‌ها و… را در کنار هم قرار دادیم که هر کدام با یک ویژگی به نقش می‌رسند. این هماهنگی کار سختی بود، اما همه تلاش کردیم در این مسیر بین بازی‌ها یکدستی ایجاد شود و خدا را شکر این امر محقق شد.
‌کمی از پایان‌بندی فیلم هم صحبت کنیم. فیلم پایانی غیرمتعارف دارد.
از همان زمان نگارش به این پایان فکر می‌کردیم. همان فیلم‌نامه نگارش‌شده را به صورت کامل بدون هیچ حذف و اضافه‌ای روایت کردیم. انگار بنای فیلم را با فیلم‌نامه مهندسی کردیم و بعد در زمان فیلم‌برداری اجزا را به هم چسباندیم. به‌هرجهت، تجربه جدید و دلچسبی برایم بود.
‌همکاری با بازیگران چهره‌ای مانند هدیه تهرانی و محمدرضا فروتن برای شما کارگردانی که دومین تجربه کار را داشتید، چگونه بود؟
سعی می‌کنم برای بازیگران استدلال بیاورم. با روابط دوستانه و رفاقتی به استدلال درباره چرایی کاراکترها می‌رسیم. بسیار اهل بحث و حرف‌زدن هستم. شاید از زیاد صحبت‌کردن من، بازیگران به آنچه می‌خواهم، رضایت می‌دهند (می‌خندد) و اینکه روابط دوستانه با بازیگران دارم. ساره بیات می‌گوید تو با خنده‌هایت هر آنچه را می‌خواهی، انجام می‌دهی. همکاری با آنها بسیار دلچسب بود.

منبع: شرق

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها