شما یک بار گفتهاید عکسبرداری دیجیتال، آزادی بیشتری آورد؛ اگر چه فیلم )غیر دیجیتال( کلا متفکرانه بود و بازتاب وسیعتری بهدنبال داشت. با توجه به کیفیتی که من برای کار شما قائلم آیا تفکر شما در این مورد عوض شده؟
وقتی فیلمسازی و سینما را کنار گذاشتم، چنانچه پدیده دیجیتال در این رشته پیدا نمیشد مطمئنا دست به کار و حرفه دیگری میزدم. من نمیتوانستم بیش از این بدخلقیها، رفتار غیردوستانه و بیحوصلگی همکاران فنی فیلم را تحمل کنم که هرگز کارم را به دلخواه من انجام نمیدادند. مطمئن نیستم که این احساس صرفا به دلیل سروکارداشتن با فیلم بود یا امور لابراتواری، که در آن زمان هیچکدام در ایران چندان پیشرفته نبودند. اما اکنون من دارای یک همکار دوستداشتنیام که مخلص آن هستم به نام تکنولوژی دیجیتال. کار دیجیتـال یک کار نیمهتمام است، به تو امکان میدهد که با آن همراه و همگام باشی تا آنجا که کار را در لابراتوار شخصیات در خانه به اتمام برسانی.
عکسهای پیشین شما با سوژه درختان و طبیعت که در ایران گرفته شده بودند، میتوانست به هرکجای دیگری در جهان نسبت داده شوند. برخی آنها را سیاسی خواندند. عکسها نشاندهنده فراگیربودن طبیعت و عدم تعلق آنها به جایی خاص بودند. استنباطی مشابه در این نمایشگاه دیده میشود، به این معنا که برای ما مشخص نیست کدام در به کجا تعلق دارد و تنها میتوانیم به حدس و گمان متوسل شویم.
واقعا اهمیت ندارد که عکسها در کجا گرفته شدهاند. برای تماشاگر، تشخیص زمینه کار کاملا دشوار است، اما بدیهی است که درها تاریخچه و فرهنگشان را نمایندگی کرده و گواهی میدهند یا دستکم وجودشان را که چگونه همواره دارای مفهوم یکسانی بودهاند، زیرا بههرحال جملگی دارای تعریف و معنای مشابه در هستند. در دو دهه گذشته درها بهطور چشمگیری تغییر کردهاند. آنها بسیار متفاوت با فرهنگ مکانشان بوده و دیگر مانند درهای پیشین نیستند. اما چنانچه پشت یکی از درها در این نمایشگاه بایستی، این تصور برایت پیدا میشود که گویی این در هرگز به رویت گشوده نخواهد شد.
درهای بسته کنجکاوی بازدیدکننده را تحریک میکند که چهچیزی پشت درهاست. فیلمهای شما نیز چنین هستند و سؤالاتی مطرح میکنند که ضرورتا تماشاگر پاسخی برایشان ندارد. آیا این کار را عمدا میکنید؟
برای مردمان همنسل من، ایده درهایی از این دست یک تجربه مشترک است. شاید برای مردمان نسل شما کنجکاوی آن وجود دارد که در پشت این درها چه خبر است و برای نسلهای جوانتر و کودکانی که اکنون متولد میشوند، یک معما و راز است که اساسا ما چطور و چگونه با چنین درهایی زندگی میکردیم. کودکان امروز به شفافیت باور دارند، آنها به دانستن آنچه پشت درهاست نیازمندند. اساسا چطور ممکن است پشت دری زندگی کرد که همهچیز در پشت آن و از دید پنهان است؟ در گذشته درهایی بودند که پیامهایی رویشان حک شده بود، «آمدم، نبودی و رفتم». خدا میداند چه کسی آمد و چرا رفت. در آن زمان تلفنی هم نبود که بتوانی تماس گرفته بگویی، دارم میآیم. فقط میرفتی، کوبه در را به صدا درمیآوردی و امیدوار بودی کسی جوابت را بدهد و در را بگشاید، نه زنگی و نه صندوقی که یادداشتی در آن بگذاری. این است معنا و مفهوم درِ بسته و خواسته شخص منتظر در پشت آن، که آیا کسی در را خواهد گشود یا نه و این همان تجربه ناشناخته است.
برای شما چهچیزی پشت در است؟
نه که بخواهم این پرسش را پاسخ ندهم، نمیتوانم پاسخ بدهم و فکر نمیکنم هیچیک از ما بتواند. تنها میتوانیم تصورات و گمانهزنیهایمان را داشته باشیم که در پشت درها چه خبر است. شاید به همین علت است که نسل جوانتر نمیتواند تصوری داشته باشد. اینها به زمانهایی مرتبط هستند که درها کُد نداشتند. امروزه حتی یک در بدون کد نمیتوان یافت. اگر شما کد یا کلید در را داشته باشی، خواهی توانست در را باز کنی. در گذشته شما به فرد دیگری وابسته بودی که شاید بیاید و در را به رویت بگشاید. شخصا بر این باورم که درها احضارکننده روزگاران گذشتهاند و در خانه مادربزرگم را به خاطر من میآورند. به یاد دارم که مدتزمانی طول میکشید تا در را به رویم باز میکرد، درحالیکه دستهایش را به زانوانش گرفته بود، به دلیل دردی در زانوانش که امروزه کمتر سالخوردگان از آن در عذابند. همچنین رنجش از دردهایی از نوعی دیگر، شاید درد عدم سرزدن فرزندان به تعداد دفعات دلخواه او.
عکس و شعر، هنرهایی درونگرایانهاند درحالیکه فیلمسازی بهطور وسیع کاری اشتراکی است. چگونه این تفاوت را اداره میکنید؟
عکاسی یک کار فردی است و بهمراتب کمتر از فیلمسازی مداخله دیگرانی را طلب میکند که بیشتر مخربند تا سازنده. عکاسی این امکان را به انسان میدهد تا به هرکجا که دلش میخواهد برود. این مورد در سینما صدق نمیکند. چه بخواهیم، چه نخواهیم. در سینما حتما باید به خواست و سلیقه تماشاگر از یکسو و به اصل بازگشت سرمایه از سوی دیگر توجه داشت. بارها گفتهام که عکاسی درواقع فیلمسازی یکفریمی است؛ درواقع فیلم است بدون روایت مسئولیت و تعهد داستانپردازی. زمانی که عکسی میگیری، میتوانی آن را بههمراهت به خانه ببری و دربارهاش قضاوت کرده، تصمیم مقتضی بگیری که شاید بخواهی آن را به دیگرانی هم ارائه بدهی. بهعنوان یک تماشاگر میتوانی تفسیر خودت را داشته باشی، داستان خودت را بسازی و روایت خودت را و میتوانی بدون تعهدی، روایت خطیات را خلق کنی و این همان است که باید مرا با تماشاگرم مرتبط کند و تماشاگرانی را با یکدیگر.
منبع: روزنامه شرق
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- «شیرین»، مثل عشق زنانه
- «طعم گیلاس» در سینماتک موزه هنرهای معاصر تهران
- «کلوزآپ» در سینماتک موزه هنرهای معاصر تهران
- کتاب «رازها و دروغها» منتشر شد/ ناگفتههایی درباره جشنواره کن
- بازخوانی یادداشت خواندنی کریم امامی در سال ۷۶ ، پس از دریافت جایزه نخل طلای کن توسط کیارستمی
- وداع با منتقد مشهور فرانسوی که دوستدار سینمای ایران بود/ تمجید فرمو از میشل سیمان
- ۶ مستند از ایران به جشنواره ایدفا دعوت شدند
- فیلمهای مهرجویی، کیارستمی و دیگران در استرالیا
- داغ و شرم؛ یاس و زخم/ درباره داریوش مهرجویی
- وقتی اسکورسیزی جذب کیارستمی شد
- منتقدان ایندیوایر انتخاب کردند؛ ۱۰۰ فیلم برتر دهه ۱۹۸۰/ «خانه دوست کجاست» کیارستمی هجدهم شد
- آفتاب اومد بالا رفیق چه آفتابی!/ نگاهی به فیلم «طعم گیلاس»
- موزه سینمای ایران منتشر کرد؛ دو متخصص صدای سینمای ایران از «عباس کیارستمی» گفتند
- آثار کیارستمی و کارلوس سائورا در برزیل نمایش داده میشود
- یاد عباس کیارستمی افتادم که میگفت خدا کند میرکریمی، همان سیدرضای کودک و سرباز بماند
نظر شما
پربازدیدترین ها
- فیلمهای ۱۵ روز سینماگران کن معرفی شدند/ جای خالی سینمای ایران در این بخش
- صدور پروانه ساخت سینمایی برای پنج فیلمنامه
- محمد یغمایی با «شورش ذهن» به عمارت نوفل لوشاتو میآید
- احیای ناپلئون در کن/ نخستین نمایش جهانی نسخه ترمیمشده «ناپلئون به روایت ابل گانس» در جشنواره
- «نگین سیاه» محمدعلی سجادی بهترین انیمیشن جشنواره سنتمونیکا شد
آخرین ها
- کیانو ریوز در فیلم جدید روبن اوستلوند بازی میکند
- شب تئاتریها برای شمس لنگرودی
- معرفی یک کارگردان کانادایی که عاشق فرهنگ ایران شد/ ماتیو رانکین: از سینمای ایران تاثیر گرفتهام
- صحرا اسداللهی از جشنواره بیروت جایزه گرفت
- «شهرک» به «کازابلانکا» رفت
- در جشنواره فیلم کلاسیک؛ جشن ۳۰ سالگی «داستان عامهپسند»/ بازیگران گرد هم آمدند
- احیای ناپلئون در کن/ نخستین نمایش جهانی نسخه ترمیمشده «ناپلئون به روایت ابل گانس» در جشنواره
- میراث نفرینشده/ نگاهی به فیلم «پنجه آهنین»
- «استودیو جیبلی ژاپن» برنده دومین نخل طلای افتخاری جشنواره کن
- در برنامه «خط فرضی» مطرح شد؛ هنرمند اگر جهانبینی داشته باشد خفه نخواهد شد
- معرفی داوران دو بخش مستند و نماهنگ جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی
- صدور پروانه ساخت سینمایی برای پنج فیلمنامه
- اکران آنلاین غیرمنصفانه و ناعادلانه است/ چرا «کاپیتان» قربانی شد؟
- محمد یغمایی با «شورش ذهن» به عمارت نوفل لوشاتو میآید
- محصول ۵۲ میلیون دلاری سینمای کره؛ ورنر هرتسوگ صداپیشه انیمیشن بونگ جونهو میشود
- قهرمانی مقتدرانه تیم ملی کشتی فرنگی در رقابتهای آسیایی با حمایت همراه اول
- «مجنون آن لیلی» هفته آینده روی صحنه میرود
- اولین حضور بینالمللی «چوپان» در یک جشنواره آلمانی
- بزرگداشت اصغر فرهادی در جشنواره کلمبیایی
- فیلمهای ۱۵ روز سینماگران کن معرفی شدند/ جای خالی سینمای ایران در این بخش
- داوران بخش فیلمهای داستانی کوتاه جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی معرفی شدند
- «آنیتا، گمشده در اخبار» بهترین انیمیشن کوتاه کلیولند شد/ واجد شرایط رقابت در اسکار
- در چهل و دومین دوره؛ «انگشت طلا» ۶ جایزه از جوایز فیلم هنگکنگ را برد
- مرور آثار داریوش مهرجویی در مسکو
- «تمساح خونی» ۴۰ روزه ۱۰۰ میلیاردی شد
- نگاهی به مینی سریال رژیم
- چرا فیلمهای نوستالژی دهه شصتی همچنان محبوب هستند؟
- نیکی مظفری و بهنام شرفی همبازی شدند/ رونمایی از پوستر نمایش «مرگ با طعم نسکافه»
- راهیابی«پیچ تاریخی» به جشنواره بینالمللی فیلم مسکو
- ساخت مستند فرمانده لوطی ها آغاز شد