تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۶/۰۱ - ۱۸:۰۸ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 855

اکران دوباره «باشو غریبه کوچک» فرصتی است برای یادی از بهرام بیضایی.

ایرج رامین فرسینمای ایران در این سال‌ها شاهد وادع برخی از فیلمسازان و رفتن آنان به خارج از کشور و ادامه کار در سرزمینی غیر از ایران بوده است، اما این اتفاق در مورد بیضایی بیش از سایر فیلمسازان جلب توجه کرده است و این موضوع چند دلیل دارد. یکی از مهمترین این دلایل ایرانی بودن تمامی فضای کار این هنرمند است، اینکه چنین هنرمندی در ایران بیش از هر جای دیگری می‌تواند جایگاه خود را به دست آورد، اما شرایطی که موجب شد او از ایران برود، اجازه نمی‌دهد آثار او در ایران خلق و در معرض دید مخاطبان قرار بگیرد.

این روزها «باشو غریبه کوچک» به کارگردانی بیضایی در گروه هنر و تجربه روی پرده رفته است و این بهانه‌ای است برای مرور روزهایی که هنوز بیضایی در ایران فیلم می‌ساخت. سایت «هنر و تجربه» در گفت ‌و‌گویی با ایرح رامین‌فر در مورد بیضایی با این طراح و صحنه و لباس به گفت‌و گو نشسته است. بیضایی و رامین‌فر سال‌ها همکار هم بودند از «غریبه و مه» تا نیمه دوم دهه ۸۰ و «وقتی همه خوابیم.»

رامین‌فر در بخشی از گفت‌و‌گوی خود درباره «باشو، غریبه کوچک» می‌گوید: «باشو… سومین فیلمی است که بیضایی در جغرافیای شمال کشور ساخته اما آنچه بیضایی برای فیلم باشو… در کادر خودش دیده یک شمال منحصر به فرد است، یعنی مختص فیلم باشو… بله، باشو فضای ملموس‌تری دارد طوری که در نگاه اول به نظر می‌رسد بیضایی یک مرتبه سیستم فکری‌اش را عوض کرده. چرا؟ فکر می‌‌کنم در زندگی یک فیلم‌ساز یا هر سینماگری نقطه‌هایی هست که باید تصمیم بگیرد. فیلم باشو… در زمان خودش از هر نظر استثنایی بود. بیضایی از میان همه فیلم‌نامه‌هایی که داشت باید اقدام به ساخت سناریویی می‌کرد که در ارتباط با جنگ باشد، بنابراین سراغ داستانی رئالیستی می‌رود. حالا به غیر از تاش‌های فراواقعی و همیشگی بیضایی از مراسم و آیین‌ها و تفکری که به گذشته خیلی دورتر برمی‌گردد و در باشو… هم حضور دارد اما آنچه این فیلم به آن می‌پردازد داستان قرار گرفتن دو آدم از دو جغرافیای متفاوت در کنار هم است. دو فردی که در حالت عادی زبان همدیگر را نمی‌فهمند اما در کنار هم یکدیگر را می‌فهمند. خب این مفهومی بسیار ملموس برای مخاطب است. مخصوصا در آن سال‌ها و در دل جنگ؛ اما متاسفانه فیلم در زمان خودش اکران نشد و چه بسا اگر همان زمان که ساخته شده بود به نمایش درمی‌آمد، خیلی بیشتر از این‌ها با مخاطب ارتباط برقرارمی‌کرد.»

او در بخش دیگر سخنانش درباره پیشینه همکاری‌اش با بیضایی تصریح کرد: «از آنجایی که سال‌های سال با هم کار کرده بودیم خیلی خوب حرف هم را می‌فهمیدیم. بعد از غریبه و مه دیگر کاملا به من اطمینان داشت و می‌دانست چطور فکر می‌کنم. این نگاه مشترک و همزبانی در سینما خیلی مهم است. می‌دانید که اشیاء در فیلم‌های بیضایی چقدر مهم است و کاراکتر دارد. بیضایی روی تک تک اشیاء حاضر در صحنه حساس بود. این را به خوبی درک می‌کردم. از طرفی آنقدر همه چیز در فیلم‎نامه روشن بود که ساخت دکور از روی آن کاملا حساب شده انجام می‌گرفت، نه بیشتر از آنچه می خواست در دوربینش ببیند و نه کمتر. به علاوه این‎که از هم‌فکری با هم به ایده‌های جدیدی برای استفاده از دکور در نحوه مونتاژ هم می‌رسیدیم.»

رامین‌فر ادامه داد: «مثلا در فیلم مسافران که تمام آن در یک تک‌لوکیشن (خانه) فیلم‌برداری شده، همه قسمت‌های داخلی و خارجی و تمام اجزای خانه دکور است. غیر از فیلم‌های علی حاتمی، اولین دکورهای امروزی در سینمای ایران در فیلم‌های بهرام بیضایی ساخته شد.»

این طراح صحنه و لباس باسابقه گفت: «بهترین تجربیات من در سینما در کارهایی بوده که برای فیلم‌های بهرام بیضایی انجام داده‌ام که متاسفانه دیگر تکرار نشد. دلم از این می‌سوزد و تاسف می‌خورم که چرا بهرام بیضایی در این سینما فیلم‌های کمی ساخت. چرا باید برای هر کدام از فیلم‌هایش درگیر بودجه و هزینه‌های دکور می‌شد. مثالی دیگری الان به خاطرم رسید. فکر می‌کنید لباس‌هایی که در فیلم مرگ یزدگرد استفاده شده از کجا آمده؟ با امکانات سربداران ساخته شده! به طور مخفیانه پس از تمام شدن آن پروژه سفارش‌هایی را که به خیاطم داده بودم آوردم کاشان سر فیلم‎برداری فیلم مرگ یزدگرد. بیضایی از این ماجرا بی‌خبر بود و تعجب کرد که چطور برای این لباس‌ها هزینه شده و از کجا آمده‎است. سرانجام مجبور شدم اعتراف کنم از سریال سربداران لباس‌ها را آورده‌ام. وقتی سینمایی که دوست داری در آن کار کنی بنیه مالی ندارد، باید جور دیگری برایش انرژی بگذاری و من و همه عوامل برای کارهای بیضایی از جان مایه می‌گذاشتیم. کار تا آنجا که مطمئن شوند به آنچه بیضایی می‌خواسته نزدیک شده، ارضایشان نمی‌کرد.»

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها