چگونه ابراهیم گلستان دوست داشتنی شد؟!

سینماسینما، محمد حقیقت:

به تازگی فیلمی بنام ” ابراهیم گلستان، نقطه، سرسطر” ساخته محمد عبدی، منتقد هنری، برای عموم روی یک سایت مشهور فارسی زبان انتشاریافته است که درفاصله دو- سه روزه بیش از۸۰ هزارنفرآنرا تماشا کرده اند.

این اثرکه آنرا میتوان (مستند- گفتگو) نامید،و چندین سال وقت صرف ساختن آن شده، به مدت زمان یک ساعت و۲۵ دقیقه  اززاویه های گوناگون به زندگی این نویسنده وفیلمساز بنام پرداخته که حائزاهمیت است.

البته قبلا با ابراهیم گلستان مصاحبه های گوناگون نوشتاری، و فیلمی درزمینه های گوناگون هم انجام شده بود وهمچنین درباره او مطالب و کتاب نیزبه چاپ رسیده بود از جمله، ” نوشتن با دوربین” از پرویز جاهد، وغیره وهمچنین به زبان فرانسه کتاب “پیدایش سینمای مولف” درباره سینمای ابراهیم گلستان اثر فرید اسماعیل پوررا میتوان نام برد.

تفاوت فیلم محمد عبدی با دیگران دراین است که شاید برای نخستین بار، این کارگردان توانسته ازابراهیم گلستان تصویری دوست داشتنی ،آرام تر، وکمترجنجال برانگیز ارائه دهد. جدا از این ابراهیم گلستان به نکات کمترشناخته شده از خود اشاره دارد، واز سوئی خلق وخوی وی بیشتر به بیننده شناسانده میشود. درمورد گذشته اش ، اجدادش، واینکه چگونه به قصه نویسی  ازکلاس ۵ ابتدائی شروع کرده، اشاره دارد و به شکل بسیار شیرینی آنرا تعریف میشود ( گلستان در شهر سعدی وحافظ، در۲۶  مهر۱۳۰۱  بدنیا آمده است) . وی اولین قصه هایش را قبل از چاپ به صادق هدایت، طبری و توللی، نشان میداد تا نظر دهند.

گلستان معتقد است که برخلاف گفته خیلی ها،  صادق هدایت روحیه شادی داست وتلخ نبود وشوخی زیاد میکرد.

وی اشاره دارد که درسال ۱۳۱۰ پدرش که معمم بوده، زبان فرانسه میخوانده است، واین مسئله باعث حیرت همه اطرافیان وغیره  شده بود. پدر وی سپس به همان معلم زبان فرانسه خودش میگوید به پسرش ( ابراهیم) هم درس فرانسه یاد دهد… درهمین جاست که گلستان درباره آغاز کتاب خواندن هایش در کودکی – درکلاس هفتم مدرسه اشاره دارد که خیلی شیرین این ماجرا دردقیقه ۱۲ و۵۰ ثانیه تعریف میشود. درست درهمان سالها شروع به ترجمه اززبان خارجی به فارسی میکند. ودرادامه همان خاطرات، ناگهان شروع به خواندن اشعار خیام میکند وشدید تحت تاثیر عظمت شاعر قرار میگیرد…به اینجا که میرسد بیننده بیشتر علاقمند میشود که گلستان با همین حس وحال به صحبت هایش ادامه دهد وهمچنان خودمانی باشد تا بردل بنشیند. محمد عبدی خوب توانسته این حس وحال ها را ازطرف مخاطبش ( گلستان) بیرون بکشد ووی را سمپاتیک و خودمانی جلوه اش دهد!

دربخشی از این گفتگوها ، گلستان درمورد چگونگی شروع کارش درسینما با دوربین هشت میلیمتری وغیره صحبت میکند وآنگاه  در مورد دو فیلم بلندش – خشت وآینه – و – اسراردره گنج جنی – نکاتی را برای نخستین بار فاش میکند که حائزاهمیت است مثل سکانسی که دربازار مسگرها ساخته وصحنه ای را بشکل هوشمندانه ای میزانس با معنی داده که امروزه میتواند قابل توجه باشد زیرا پیشگوئی جالبی در آن انجام شده بود.  در دومین فیلم بلندش توضیحاتش درباره نماد ها ونشانه ها در ” اسراردره کنج  جنی”  میدهد که از آن نیز میتوان تفسیرهای گوناگون دریافت کرد ، به همین صورت، درباره ویژه گی فیلم کوتاهش” جواهرات سلطنتی” وغیره از نکات زیبای فیلم هستند . گلستان درمورد زبان سینما، دربخشی از صحبت هایش مثال هائی ازکتاب سعدی بزرگ می آورد، که وی دراشعارش، فرم سینمائی مینوشته، ونمونه ای از شعر سعدی را هوشمندانه یاد آور می شود وبا دلیل آنرا” کات سینمائی” قلمداد میکند، وبرش زمانی به حساب می آورد.( دقیقه ۳۵ فیلم) …

درفیلم، ابراهیم گلستان راجع به دوران مصدق وغیره نیز صحبت میکند که خود وی بعنوان عکاس لحظه های نابی را ضیط کرده بوده است.

البته همچون که بارها شاهد تندگوئی اودرباره احمد شاملو، جلال آل احمد وغیره بوده ایم،دراین جا نیز ابائی از آن نمی کند وبرنظراتش پافشاری میکند – مثلا کتاب غربزدگی جلال آل احمد، را سخت به نقد میکشد. درمورد شاملو میگوید برخلاف آنچه میگفتند احمد شاملو ۸ زبان میدانسته، چنین نیست او حتی فارسی را هم درست نمیدانست! – درمقابل، گلستان ناگهان شعری از نیما یوشیج میخواند وستایشی بسیار ازاو میکند. کمی بعد تر، وی با اصرار مصاحبه کننده، گلستان کمی درباره فروغ فرخزاد صحبت میکند، درمورد نامه هایش به گلستان، ودعوا با مسعود فرزاد و غیره. توضیحاتی میدهد… درجلسه ای که تعدادی نام های مشهوردرآنجا حضورداشته بودند، این افراد شروع کردند به بد وبیراه گفتن به فروغ….( دردقیقه ۷۵  فیلم) . در این صحنه هم گلستان بسیار تحت تاثیرقرار گرفته است.

یکی از زیباترین وغیره منتظره ترین لحظه فیلم آنجاست که گلستان تعریف میکند که ناخودآگاه با ماشینش به سوی کاشان رفته است، هتلی میگیرد، دوسه ساعتی می خوابد وبعد بر میگردد… دراین جا حس غریبی به بیننده دست میدهد.

در مورد فیلمسازان ایرانی که این روزها نامشان درصحنه بین المللی مطرح است، گلستان اعتقاد دارد که : ”  اصغرفرهادی یک سروگردن از همه بالاتر است”  . درمورد عباس کیارستمی میگوید: ”  یک جور تعلق به زیباشناسی دارد، اما این کافی نیست…. درفیلم باید به سرنوشت آدم ها توجه کرد.”

ابراهیم گلستان، هرازگاهی در میان حرف هایش چه با احساس شروع به خواندن اشعاری ازشاعران بزرگ ایران میکند، واینجاست که آدم دوست دارد او ساعت ها وساعت ها به خواندن شعر ادامه دهد…

این فیلم میتواند سندی ماندگار از نویسنده وفیلمسازی توانا، ایراهیم گلستان، به یادگار بگذارد.

 

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 85583 و در روز یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۴۸:۴۶
2024 copyright.