تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۵/۰۸ - ۱۶:۵۹ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 61602

منیژه بهارلوسینماسینما، منیژه بهارلو:

ساده‏‌ترین توقع از یک سازمان رسانه‏ای داشتن سیاست و تنظیم برنامه برمبنای همان سیاست است؛ سیاستی ناگفته که از درون برنامه‏‌ها، یا به شیوه خیلی علمی «تحلیل محتوا» و یا به شیوه جامعه‏ شناسانه و یا در روشی عمومی‏‌تر، به شیوه نقادانه، قابل دریافت و بررسی است. حالا اگر این سازمان رسانه‏‌ای، همانند صداوسیمای ما، ساختاری متمرکز داشته باشد، بدیهی است که دریافت سیاست از برنامه، می‏‌تواند شبهه نزدیکی سیاست اتخاذشده با سیاست‏های کلان کشور را برساند. از این مقدمه اندکی غلاظ و شداد که بگذریم، به دو مجموعه تلویزیونی ماه‏‌های اخیر تلویزیون نظری داریم که نکته مشابهی در هر دو دیده شده است. مجموعه‏‌های «زیر پای مادر» و «پرستاران ۲».

در هر دو مجموعه، کاراکتری وجود دارد که همسرش در ابتدای تولد فرزند، او را با بچه وانهاده و رفته است. هر دو هم با طلاق قانونی و شرعی جدا شده‏‌اند. در اولی، آتنه در دوماهگی پسرش رفته و بعد از بیست سال برگشته و در دومی، بیژن در ماه دوم بارداری پسرش، رفته و بعد از ده سال برگشته.در هر دو عدد دو، اشتراک جالبی دارند، بچه دوماهه و جنین دوماهه. در اولی، زن رفته و در دومی مرد. در هر دو، آنکه مانده و بچه را بزرگ کرده (خلیل دشتی موسوم به خلیل کبابی، سمیه حسینی)، قصد ازدواج مجدد دارند و از انتخابشان راضی هستند. اما در هر دو، عنصر رفته، بازگشته و اکنون داستان به گونه‏‌ای جلو برده می‏شود که خلیل کبابی وادار به ازدواج با عنصر رفته می‏شود و نه انتخابش و در دومی هم، خانم پرستار بظاهر به خواستگار جدید جوری ‏حرف می‏زند که تا اینجای داستان یعنی ازدواج مجدد با انتخاب جدید، امکان ندارد. هر دو انتخاب دوم، معقول هستند؛ رخساره و رضا. هر دو عنصر بازگشته، فقط توبه کرده‏‌اند و لاغیر. خوب شده‏‌اند اما برای خودشان و کاری برای خانواده وانهاده نکرده‏‌اند که هیچ، مطالبه‏‌شان سهم مادر به دنیا آورنده یا پدر همخون است. همین و بس. در هر دو، آنکه مانده در حال تلاش سالم برای بزرگ کردن فرزند نشان داده می‏شود و آنکه رفته، در پی خوشگذرانی و حدیث نفس و فرار از مسئولیت. هر دو عنصر رفته نیز، همراهی داشته‏‌اند و رفته‏‌اند.

حالا باید دید چرا تلویزیون در حال القای اجباری ازدواج مجدد دو عنصر از هم جدا شده است. تعریف خانواده برای تلویزیون ما واجد چه عناصری است. چرا در بستری که چیده‏‌اند در این دو مجموعه تلویزیونی، سلامت رفتاری و تلاش سالم، واجد ارزش دانسته نمی‏‌شود و به سمت پذیرش عناصری می‏‌رویم که با ویژگی‏‌های بی‏‌مسئولیتی، برایمان ترسیم شده‏‌اند. چرا برای بی‏‌مسئولیتی، تاوانی تعریف نشده است. قرار است در دورانی که شتاب رویدادها، فاصله میان عناصر سنتی جامعه را زیاد کرده، با اصرار بر این گونه انتخاب بی‏‌منطق، چه ثباتی را به جامعه تزریق کنیم؟ اولویت ما باید انتخاب سالم و زندگی با آنچه «کفو» و همراه و همسان و همسر می‏‌نامیم و با انتخاب درست انجام می‏شود، باشد یا پذیرش اجبار و خلاف انتخاب درست؟

آنچه در این دو مجموعه برایمان به نمایش درآمده، با اصول اخلاقی و اجتماعی و منطق و عقل، همراهی خوبی نشان نمی‏‌دهد!

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها