تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۱۱/۲۱ - ۰۳:۳۹ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 12006
 خشم و هیاهوسام بهشتی

بعضی وقت ها برخی از اتفاق هایی که در تاریخ معاصر می افتد، توسط فیلمسازان به تصویر کشیده می شود و یا اقتباسی از آن واقعه صورت می گیرد.
حافظه تاریخی ما آنقدرها هم قوی نیست که در مقاطع مختلف، اتفاق هایی که می افتد را با جزئیات در ذهن خود حک کنیم، اما ماجرای پرونده شهلا جاهد که به یک بحران اجتماعی در تاریخ معاصر تبدیل شده بود هنوز در اذهان عمومی باقی است و پیش از این کارگردانان حوزه تئاتر به سراغ این مضمون رفتند و با بضاعت خود بخش هایی از این ماجرا را روایت کردند.
اما این بار هومن سیدی در تازه ترین فیلمش با عنوان “خشم و هیاهو” قصه ای را به تصویر می کشید که خواسته و یا ناخواسته، داستان شهلا جاهد را در ذهن مخاطب متبادر می سازد. حال این اتفاق تعمدی بوده یا بر حسب تصادف مخاطب ذهنش به آن سمت و سو می رود، اصلی است که به فیلم الصاق خواهد شد و اگر کارگردان خودش هم بخواهد نمی تواند منکر این قصه شود.
“خشم و هیاهو” فیلمی است که شروعی طوفانی دارد و مخاطب را با خود همراه می کند اما در میانه راه ریتم و ضرباهنگ فیلم گرفته می شود و در بیان روایت زبانش الکن است. قصه تازه ترین ساخته هومن سیدی، شخصیت محور است و مخاطب می خواهد یک واقعه را از زبان دو راوی متفاوت بشنود و ببینید و در نهایت با پایان بندی شخصی کارگردان مواجه شود اما در ٣٠ دقیقه اول این اتفاق می افتد و در ادامه مسیر قصه کارکرد خود را ندارد و حفره های فیلمنامه مخاطب را اذیت می کند.
نوید محمدزاده ایفاگر نقش اصلی و اول شخص ماجرا است و در مقابل او طناز طباطبایی قرار دارد که بخشی از بار دراماتیک فیلم بر عهده او است که تمامیت درجا زدن فیلم هم به بخش دوم و به اصطلاحی دیگر ساید دوم فیلم بر می گردد.
محمدزاده که این روزها به عنوان یک بازیگر با تکنیک و صاحب سبک شناخته می شود در نیمه اول فیلم و تمامی سکانس هایی که مربوط به او است یک بازی منسجم و فوق العاده ارائه داده که شبیه هیچ کدام از نقش هایی که تا کنون ایفا کرده، نیست و این یک ویژگی برای او محسوب می شود.
نوید محمدزاده در این فیلم، بازیگری نیست که در فیلم “ابد و یک روز” می بینیم و نامزد شدنش در هر دو بخش اصلی و مکمل هم به حق است، چون دو شیوه متفاوت برای ایفای نقش هایش پیش گرفته است. محمدزاده از عهده نقشی که سیدی به او سپرده به خوبی بر آمده و در نیمه اول، در خدمت فیلم است اما “خشم و هیاهو” نیمه دومی دارد که بر عهده طناز طباطبایی است، بازیگری که تمام تلاش اش را کرده تا متفاوت باشد اما در نیمه دوم و درست جایی که تمام حواس ها به سمت او است و باید یکه تازی کند، چیزی برای ارائه ندارد و در پلان های دادگاه، زندان و اعدام همان بازی که در فیلم “هیس دخترها فریاد نمی زنند” را ارائه کرده است را می بینیم و این بازیگر چیز تازه ای برای عرضه ندارد فقط در چند سکانس اولیه فیلم با طناز طباطبایی نسبتا متفاوتی مواجه می شویم.
هومن سیدی می توانست موفق تر از این عمل کند، هرچند که این فیلم نسبت به فیلم “اعترافات ذهن خطرناک من” خیلی جلوتر و موفق تر است. نقدی هم که بر فیلم وارد است شاید کمی به کارگردانی سیدی باز می گردد، اگر برای نقش اول زن به سراغ طباطبایی نمی رفت و یا بازی متفاوت تری از او می گرفت ماجرا کمی فرق می کرد. هنوزم معتقدم نیمه اول فیلم به شدت خوب است و نیمه دوم فیلم کار را خراب می کند، بازی که سیدی با فٌرم می کند و جنس  رنگ تصاویر از شور هیجان زندگی به سمت تلخی می رود، هیچ حسی را به مخاطب القا نمی کند و سکانس های دادگاه و اوج  قصه حس مخاطب را بر نمی انگیزد.
مهمترین ویژگی فیلم علاوه بر بازی خوب و اصولی نوید محمد زاده، طراحی صحنه و لباس متفاوت آن است که به چشم می آید. موقعیت هایی که کاراکترها در آن قرار می گیرند، با فضای آن شخصیت ها همخوانی دارد.
هومن سیدی کارگردان جوانی است که قواعد و ساختار سینمایی را به خوبی می شناسد، او کارگردانی فیلم ها موفق “آفریقا” و “سیزده” را در کارنامه خود دارد اما در “خشم و هیاهو” امضای سیدی را پای پلان های منحصر به فرد او نمی بینیم. سیدی از فیلمسازانی است که صاحب تکنیک و هوش ذکاوت کافی در کارگردانی است اما “خشم و هیاهو” نشانی از او ندارد.
ای کاش که سیدی به سینمای خودش بازگردد و بار دیگر آزمون و خطا نکند.
ما لٌعبتکان ایم و فَلک لٌعبت باز
از روی حقیقت ایم، نه از روی مجاز

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها