تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۱/۰۹ - ۱۳:۵۳ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 83488

سینماسینما، نوشین خدامی:

وارد یکی از پردیس های سینمایی شدیم. روی مانیتور زمانبندی سانس ها جمله ای نقش بسته بود که ما را به یاد فرودگاه مهرآباد انداخت:« فیلم سینمایی مصادره با سی دقیقه تاخیر به نمایش درخواهد آمد» !!!
با دوستان همراه فرصت را مغتنم شمردیم و به مرور خاطرات گذشته پرداختیم. کم کم خاطره ها رنگ و بوی طنز گرفت. انگار چون قرار بود به دیدن یک فیلم کمدی بنشینیم داشتیم خودمان را مانند ورزشکاران گرم می کردیم. سی دقیقه خندیدیم، سپس به سالن رفتیم تا اولین فیلم سینمایی مهران احمدی را ببینیم و بخندیم؛ اما دریغ! در طول نمایش فیلم به جز در سکانس های ابتدایی و پس از آن جز با چند شوخی جنسی صدای خنده مخاطبین در سالن بلند نشد . باز هم مردم هنگام دیدن یک فیلم کمدی فقط و فقط به چند جمله ی رکیک خندیدند، نه ویژگی های طنزآمیز اثر!

شروع «مصادره» خوش ریتم است. فیلم با تصاویر ضبط شده توسط یک تلفن همراه در دادگاه آغاز می شود. ذکریا در حال داد و فریاد بر سر قاضی قوه قضاییه است. این تصاویر که در یک شبکه ی فارسی زبان ضد انقلاب پخش شده است در اتاق بازجویی برای خود ذکریا پخش می‌شود. با این شروع مخاطب متوجه می شود که قرار است یک فیلم کمدی با طعنه ها و انتقادات سیاسی تماشا کند. این شروع ، نوید بخش یک فیلم با تمام ویژگی های ژانر کمدی است.

کاراکتر اصلی بدون نیاز به روایت راوی، در آیینه موسیقی های محبوبش که توسط خوانندگان کافه خوانده می‌شود، معرفی می گردد. تغییر چهره و لباس «خاوندی» با بازی بابک حمیدیان در سکانس های مختلف برای بیننده به اندازه کافی سوال برانگیز است. حال و هوای ماه های پایانی سلطنت پهلوی و اوضاع نابسامان کشور نیز در روزهای ابتدای انقلاب، با نگاهی منتقدانه به تصویر کشیده شده است.
کارگردان در همان ابتدا با میزانسن ها و موقعیت های طنز، سطح توقع مخاطب را نسبت به اثر خود بالا می برد. حتی در طراحی صحنه نیز ایده های جذابی دیده می شود. آن هنگام اسماعیل به عنوان مامور خرید اداره ساواک سیم کابل و شیشه نوشابه خریداری می‌کند؛ یا وقتی که پلاکارد «اعترافات تکان دهنده ماموران ساواک» پشت سر «اسی» خودنمایی می کند، بیننده امیدوار می شود که در طول تماشای فیلم، لحظات دیگری از این جنس طنز را خواهد دید.

«اسی» از ترس اعدام ایران را ترک می‌کند، وکالت زمین پنج هزار متری اش را به دوست هم پیاله اش «خاوندی» می سپارد. کاراکتری که قرار است نامش برای مخاطب یادآور نام یک مفسد اقتصادی باشد که این روزها در کشور کانادا زندگی می کند. تمام این ایده های خوب با خروج «اسی» و خانواده اش از ایران ناگهان تمام می شود. به یکباره لحن فیلم تغییر می‌کند و دوباره همان شوخی های عطاران وار آغاز می‌شود. تلاش موفق کارگردان برای دکوپاژها و میزانسن هایی که یادآور فیلم‌های وسترن باشد ستودنی است ؛ اما دیگر از آن جنس طنز که در ابتدای فیلم وجود داشت، خبری نیست. گویی کارگردان برای موفقیت و فروش فیلمش به سراغ فیلم های پرفروش یا خوش ساخت کمدی سال های اخیر رفته است و از هر کدام مولفه ای را وام گرفته است؛ شاید بتواند یک فیلم موفق و پرفروش بسازد. شخصیت اسماعیل با بازی رضا عطاران یادآور بازی او در فیلم های «ورود آقایان ممنوع» و «نهنگ عنبر» است. ذکریا همان هومن سیدی سریال عاشقانه است. کاراکتر سخاپور نیز میرطاهر مظلومی در گشت ارشاد است . صدای ناصر طهماسب نیز به عنوان راوی ، خاطره ی روایت او را در «سن پترزبورگ» زنده می کند. البته یکی از نکات شگفت انگیز فیلم همین روایت راوی است! وقتی فیلم با ذکریا شروع می شود و او در حین بازجویی قصه خانواده اش را تعریف می کند، روایت قصه توسط طهماسب چه دلیلی می تواند داشته باشد؟

یکی از عجایب مصادره این است که چندین کارگردان موفق سینما در کنار مهران احمدی ایستاده اند، اما فیلم ایرادهای فاحشی دارد! آیا همین حضور رضا عطاران، هومن سیدی و نرگس آبیار به جای اینکه به نفع فیلم باشد به ضررش تمام شده است؟ آیا دوپاره بودن فیلم، مولود مشاوره های دیگران است؟ مشاوره های دیگران در پرده ی اول و خوش ساخت فیلم تاثیرگذار بوده یا پرده های دوم و سوم؟ چرا شخصیت مادر همسر اسماعیل تنها در یک سکانس حضور دارد و پس از چند سکانس متوجه می‌شویم که از دنیا رفته است؟ چرا سکانس بازی اسماعیل در کازینو و معامله اش با خدا ما را به یاد سکانس معامله ی پرویز پرستویی با خدا در «لیلی با من است» می اندازد؟ چرا سکانس های مجری گری سخاپور در شبکه ی معاند ما را به یاد آیتم های برنامه ای طنز به کارگردانی مهران مدیری می اندازد که چند سال پیش در فضای سایبری پخش شد؟ چرا مهران احمدی بهترین ها چهره ها ، بهترین ایده ها، بهترین لحظه ها را برای مصادره، مصادره کرده است؟ چرا مهران احمدی فیلم خودش را نساخته است؟

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها