تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۱۱/۲۲ - ۱۵:۲۲ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 45074

سینماسینما، حبیب باوی ساجد:ماجرای نیم روز، یک فیلم متوسط باکلیشه های آزموده شده است. یک «تعقیب سایه های»(علی شاه حاتمی) دوربین روی دست. فاقدفیلم نامه و برپایه ی رخ دادها بدون علت یابی تحلیلی. آدم هاهمه تیپ های کلیشه ای وغیرقابل باور. فیلمی که می‌کوشد سندی باشدازحوادث آغازدهه ی شصت، اما میان نام های به میان آمده رجال سیاسی، حتی یک کلمه از آقایان «رفسنجانی» و «منتظری» نمی‌آورد.

«شهیدبهشتی»راهم اگرنشان نمی داد، چیزی ازفیلم کم نمی شد(یادمان باشد رییس اطلاعات می گوید؛ شهیدبهشتی خواسته اوراببیند، اماعملأدر تصویر می‌بینیم بعداز نمازجماعت، یک جمله در یک کادر باز و پررفت وآمد و بدون تأکید بر شهید بهشتی ورییس اطلاعات، جمله ای گفته می‌شود که بعد رییس اطلاعات آن رادر حال خروج زمزمه می کند برای همکارش که درواقع برای مای تماشاگر. آیاشهید بهشتی فقط برای این جمله رییس اطلاعات راخواسته؟ اگراین جمله مهم بوده چرادر یک میزانسن دونفره گفته نشد؟

ماجرای نیمروز سرشاراز این پازل‌های گاه بچسب و گاه نچسب است. البته که طراحی صحنه ولباس و فیلمبرداری و موسیقی عالی است.‌ امانتیجه کار به چشم آمدن آنهاست و نه تحلیل آن حوادث وآن روزگار. به گمانم «سیانور» باچنین رویکردی، موفق تر ازماجرای نیمروز است.‌

لینک کوتاه

نظرات شما

  1. ناشناس
    ۲۸, بهمن, ۱۳۹۵ ۱۰:۳۳ ب٫ظ

    باشه باشه
    تو حرص نخور شیرت خشک میشه
    تو خوبی
    اصلا تو جلو بشین

نظر شما


آخرین ها