تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۰۷/۲۳ - ۱۲:۱۵ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 29767

جنتیمحسن هاشمی / کارشناس سینما:

سینماسینما ـ  حالا کمتر از ده ماه از عمر دولت تدبیر و امید باقی مانده است. برای امثال من که حضور این دولت تنفس گاهی برای امکان بیان خواسته ها و اعمال بخشی از دیدگاه هایش فراهم می شد ، ارزیابی از عملکرد این دولت در چهارسال فعالیت اش قابل توجه است.

این پر واضح است که آن بخش از حاکمیت که اقبال مردمی کمینه ای دارد اما قدرت بیشینه را از نظام در اختیار دارد با هر آنچه نوین و تازه است به بهانه مخالفت با برداشت خود از سنت به ستیز برمی خیزد و از قدرت غیر دمکراتیک اش برای اعمال محدودیت بیشتر بر تازه ها بهره می برد. اما دوری از کنشگری و کوتاه آمدن در برابر اعمال محدودیت های آنان که عمدتا مغایر قوانین موضوعه وگاه مخالف صریح اصول میثاق ملی است دلیل قابل قبولی برای مسند نشینان و دولت مردان تدبیر و امید که منتخب و برآیند اراده ملت اند نیست.

نگارنده که در دوران اصلاحات (١٣٧۶-١٣٨۴)به قامت و بضاعت خویش مسیولیت هایی دولتی  و در دوران دولت پاک دست تاریخ ایران زمین(١٣٨۴-١٣٩٢) اشتغال به عرصه های عمومی ( و نه دولتی ) در سپهر فرهنگ و هنر داشته است چون نظاره گری حساس اوضاع این چهل ماه  را دیدبانی کرده و گاه باتاثر و تاسف شاهد فرصت سوزی هایی شده که موجب عقیم شده فرهنک و هنر این سرزمین و مصرف گرایی محض از سفره بیگانگان می شود را بر نتابیده و با همین قلم، وظیفه کمینه خویش را در بیان و تفسیر اوضاع فرهنگی و دیدبانی تصمیمات دولتی در عرصه فرهنگ و هنر (ومشخصا سینما و هنرهای تجسمی) بجای آورده است.

بدون شک بخش بزرگی از این چهل ماه متاثر از اراده ریس دولت منتخب، صرف به نتیجه رسیدن برنامه سیاست خارجی یعنی تنش زدایی با جهان و انجام گفت گو های دراز دامن با بازیگران موثر نظام بین الملل شده است. اما این امر رافع نقش دولتمردان منتخب مردم در واسپاری و واگذاری ماموریت قانونی شان به اراده و خواست اندک قدرتمندان غیر منتخب نیست. لغو مکرر کنسرت های موسیقی، از پرده پایین آمدن فیلم های دارای پروانه نمایش، ممیزی مجدد کتاب های دارای مجوز پیشین، در کنارنبود اراده برای حضور موثر بخش خصوصی و توسعه زیر ساخت های هنری همه یک چیز را بیان می کند انهم اینکه مسیولان گمارده شده در این عرصه یا عاریتی بوده اند و علاقه ای به ماموریت شان نداشته اند و یا همیشه مدیر (مالک) بوده اند و جایگاه اداری شان صرفا محلی برای معیشت  و منزلت اجتماعی شان است!این قشر اخیر در جلسات خصوصی نقش اپوزیسیون را ایفا می کنند و در محافل عمومی مدافع انفعال خویش اند و نزد واپسگرایان با وام گیری از ادله اکل میته مدافع دروازه آنان عیان می شوند.

بنظر نگارنده در این میان نقش نهاد های مدنی و صنفی چون خانه سینما و انجمن های موسیقی، تجسمی، مطبوعات و ناشران و … با رصد مداوم تصمیمات دولتمردان، ارایه راهکار های پیشروانه و گفت و گو با مدیران و موثران این عرصه (مجلسو قوه قضاییه) برای ایفای نقش بیشتر و در نهایت اطلاع رسانی عمومی بمنظور بهره گیری از فشار افکار عمومی برای اعمال فشار بر مجریان  و موثران بیش از هر چیز امید بخش و چاره ساز است. بر همین مبنا  است که هنرمندان و فعالان فرهنگ و هنر باید در این نهادها فعالانه مشارکت کنند و در انتخاب شوراهای راهبری این نهادها با بر گزیدن نمایندگانی شجاع و صاحب نظر بر تاثیر رای و نظر خویش در بهبود اوضاع احوال فرهنگ و هنر این سرزمین همت گمارند. امروزه اداره جوامع انسانی مدرن صرفا در اختیار دولت و بخش خصوصی نیست امروزه ضلع سومی به نام نهادهای مدنی به دلیل نزدیکی بیشتر به خواست بی واسطه مردم و مبرا بودن از سود مادی نقش تسهیل گری را بین مردم و دولت و سرمایه ایفا می کنند که ثمرات این حضور ضلع سوم به انسانی تر شدن فضای جوامع بشری کمک موثری کرده است!

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها