دکتر مهدی محسنیانراد
استاد ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع)
ایران آنلاین / گروه اندیشه:
نابردباری حاکمیتها در ایران در خصوص شبکههای اجتماعی یک امر نهادینه شده است حتی حکومت شاهِ تجددخواه و قاجاریه را نیز در بر میگیرد. اصطلاح «شبکه اجتماعی» عمر زیادی ندارد و نخستینبار در سال ۱۹۷۶ در یک متن علمی آورده و توضیح داده شد که «شبکه اجتماعی مجموعهای از ارتباطات و روابط اجتماعی است که طی آن، فرد بطور مستقیم به دیگران وصل شده و از دیگران به طور غیرمستقیم به تعداد بیشتری از افراد متصل میشود.»
در طول تاریخ، ابزارهای مختلف سبب تغییر ساختار و کارکرد شبکههای اجتماعی شده است که میتوان آنها را در سه نسل طبقهبندی کرد؛ ۱٫ شبکهاجتماعی شفاهی ۲٫ شبکههای اجتماعی ارتباطات راه دور؛ مثل پست، تلگراف و تلفن ۳٫ شبکههای اجتماعی دیجیتال یا مجازی.
در ایران قهوهخانهها، زورخانهها، بازارها، آبانبارها و… محل شبکههای اجتماعی «شفاهی» نسل اول بود؛ این مکانها محل مبادله اطلاعات و حرف و حدیثهای مردم بود؛ اتفاقی که امروزه در تلگرام رخ میدهد.
به تدریج وقتی قهوهخانهها در اصفهان، پایتخت صفویه، رونق گرفت و به مرکزی برای تبادلات اجتماعی بدل شد، دامنه گفتوگوها به انتقاد از روش حکومت صفوی کشیده شد. از این رو، شاه حکم کرد که هر روز صبح قبل از آنکه کسی داخل قهوهخانه شود، صاحبِ قهوهخانه میزبان یک ملا شود که موظف است وقتی جمعیت داخل غذاخانه زیاد شد، شروع به گفتن مسائل شرعی و روایتهای تاریخی کند. در این پروژه نابردبارانه، پس از آنکه ملا دو ساعتی مردم را مشغول میکرد، سپس به مردم میگفت که حال وقت کار است باید به دنبال حرفه خود بروید.
در یک دوره ۳۷ ساله، سه اتفاق بزرگ رخ داد که زمینهساز پیدایش نسل دوم شبکههای اجتماعی شد؛ نخست، تمبر پست به جریان افتاد. دوم، تلگراف و سوم، تلفن اختراع شد. این سه ابزار جدید، به یکباره نسل شبکهاجتماعی را تغییر داد و شرایط جدیدی را ایجاد کرد.
نکته بسیار مهم در خصوص شبکههای اجتماعی نسل دوم یا «ارتباطات راه دور» این است که در کشور ما تلگراف و تلفن در انحصار حکومت قرار گرفت. سهم جمعیت برخوردار از امکانات بسیار ناچیز و توزیع آن بسیار نامتوزان بود. در سال ۱۳۳۷ ، تنها یک نامه از ۱۷۱ هزار نفر جمعیت به پست انداخته شد، همچنین از بین جمعیت ۴ هزار نفری، تنها یک تلگراف زده شد. این در حالی است که در آمریکا در جمعیت ۴ هزار نفر، ۴۷۴۸ تلگراف زده شد که این قیاس نشان میدهد که شبکههای اجتماعی در جامعه آن زمان ما بسته بود.
ما نابردباری حکومت رضا شاه در خصوص شبکه «پست» هم شاهد بودیم. فردی نامهای مینویسند، آدرس آن را دربار رضا شاه میزند، نامه به دست رضا شاه میرسد و درمییابد که یک نفر تظلمخواهی کرده است، بسیار عصبانی میشود و دستور میدهد که از این پس در کنار تمام صندوقهای پست یک پاسبان بایستد تا کسی که میخواهد نامه خود را در صندوق پست بیاندازد، پلیس ابتدا ببیند که به آدرس رضا شاه نیست و بعد آن را به صندوق پست بیاندازد.
اما در شبکههای اجتماعی نسل سوم یا شبکههای دیجیتال و مجازی، تعاملها اساسا «متن بنیاد» است که بر پایه فناوری انجام میشود و چند مشخصه دارد؛ ۱٫ چند رسانهای است. ۲٫ حجیم و پر عضو است. ۳٫ چند تعاملگر است به این معنا که به طور همزمان هزاران بازیگر در آن میتوانند به تعامل بپردازند.
اگر «آبراهام مازلو»، روانشناس و انسانشناس آمریکایی، در زمانه ما بود، قطعا یک نیاز جدید را به سلسله مراتب نیازهای انسان به عنوان «نیاز رسانهای» اضافه میکرد. واقعیت این است که ما امروز با جهان پیچیدهای مواجه هستیم و باید بفهمیم که در اطرافمان چه میگذرد. این سه خصلت فوق، امکاناتی را فراهم آورده که در نسل قبل نبود. کشورهای پیشرفته شبکههای اجتماعی خود را یک «سرمایه اجتماعی» میدانند ولی در تلقی حکومتی جامعه ما، این شبکهها، مزاحم پنداشته میشوند.
در این فضا «فیلترینگ تلگرام» دنباله همان نابردباریهایی است که طی ۱۸۱ سال گذشته از سوی حاکمان ایران اجرا شده است. هرچند که امکانات و فناوری زمانه «فیلترینگ» را خنثی کرده است و معتقدم برخوردهای امنیتی با شبکههای اجتماعی زمینه را بیش از پیش برای عقبماندگی جامعه فراهم میکند که خود میتواند آسیبهای بسیاری را به همراه داشته باشد.