نگاهی به مستند «بزم رزم»/ خاطره بازی با ترانه، موسیقی و سرودهایی که با آن‌ها خاطره داریم

سینماسینما، فریبا اشوئی:

برخلاف باورهای رایج در سینمای مستند، فیلمنامه در این نوع سینما از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. فرم و ساختار مستند، بر پایه فیلمنامه استوار است. فیلمنامه در یک اثر مستند، شامل شفاف‌سازی ایده، نگاه کارگردان به موضوع، طراحی فیلم و نیز مشخص کردن شیوه و سبک کار و مسیر فیلم از ابتدا تا انتهاست. مستندسازی واقعیت در فیلم مستند، اگرچه شرط لازم است، اما کافی نیست. این چالش مستندساز با واقعیت است که فیلم مستند را شکل داده و به آن جان می‌دهد. مستند«بزم رزم» شرح احوالات موسیقی وطنی است. موسیقی‌ای که در طول یک دهه ( ۶۷-۵۷) تحولات ماهوی اساسی را پشت سر گذاشته و قصه‌ای شنیدنی دارد. سیدوحید حسینی، سازنده این مستند، در بیان روایت خود بسیار ساده عمل کرده است. سینمای مستند در انواع ژانر متنوع است. از مستندهای ساده و مستقیم گزارشگر و گفت‌وگومحور گرفته تا مستندهای تجربی و ذهنی، همه در قالب ژانرهای مختلف مستند ارزیابی می‌شوند. به این تنوع، شیوه‌های فیلم‌سازی، تنوع موضوع و تنوع کاربردها را هم بیفزایید. پرمسلم است، متنی که برای یک فیلم مستند هنری، مثل موسیقی نگارش می‌شود، در جزئیات بسیار دقیق‌تر و در محتوا بسیار موشکافانه‌تر از متنی است که برای یک مستند گزارشی یا مشاهده‌گر سراغ داریم. «بزم رزم» اما مقوله‌اش از این دسته‌بندی‌ها جداست. تنها خاطره می‌گوید. خاطره‌بازی با ترانه، موسیقی و سرودهایی که مخاطب هم با خیلی از آن‌ها خاطره دارد و زندگی کرده است. «بزم رزم» تنها حکایت شکل‌گیری ترانه‌ها را آشکار ساخته است. سخن این‌جاست که مستندساز، کدام هدف را از انتخاب این موضوع دنبال می‌کند؟ نگاه او به‌عنوان صاحب اثر نسبت به موضوع منتخبش چیست و قصد دارد مخاطب، روی چه بخش از این موضوع تمرکز کند؟ این مهم برخلاف ظاهر ساده‌اش، همان بخش از هنر مستندساز است که حکایت از دانش و تسلط و محیطش بر موضوع انتخاب شده است. این تسلط سبب می‌شود مستندساز به پرگویی و پراکنده‌گویی در اثرش متهم نشود. او باید بتواند موقعیت‌های پیش‌آمده در جریان موضوعی مستند را که در مستند «بزم رزم» صرفا بر گفت‌وگو و تصاویر آرشیوی متمرکز است، با تحلیل و شیوه‌ای مطلوب پرداخت، سامان‌دهی و سپس مستندسازی کند. نکته مهم این است که هیچ واقعیتی در برابر دوربین شکل نمی‌گیرد، مگر آن‌که مستندساز سازوکار لازم برای زنده کردن آن واقعیت را در مسیر نگاه و ایده‌ای که به دنبال آن است، بداند و این مستلزم طرح، فکر و برنامه پیش از شروع فیلم‌برداری است. تبیین موضوع، ایده فیلم و درگیر شدن در احوالات موسیقی ایران در دهه ۶۰، شیوه اجرا، به‌ویژه سبک انتخاب‌شده برای فیلم (مشاهده‌گر، گفت‌وگومحور و آموزشی، تحلیلی و چالش‌گر و…) از مهم‌ترین چالش‌های کارگردان «بزم رزم» هستند؛ چالش‌هایی که فیلم‌ساز را مجدد به تحقیق فیلمیک تازه‌ای در باب شیوه و سبکی که برخواهد گزید، و تحقیقاتی چون فیلم دیدن، مطالعه مباحث نظری سینما، اتود‌های ساختاری و قس علی هذا، مجبور خواهد کرد. مستندساز در مسیر انتخاب موضوعش و پردازش ایده‌های متعدد محتوایی و ساختاری است که به ضرورت و اهمیت تحقیقات واقف می‌شود. این تحقیقات هم همگی متصل به مرحله پیش‌تولید و پیش از آن نگارش فیلمنامه است، و نمی‌توان در زمانی مستقل یا جدا از مسیر طراحی فیلم، انجامشان داد. کارگردان مستند «بزم رزم» علاقه‌مند به گروه چاووش بوده و به دنبال داستان آفرینش نت‌ها و قطعات موسیقی قدیمی و خاطره‌انگیز از این گروه بوده که به یک‌باره با دست‌یابی به منابع ارزشمند آرشیوی، ایده پرداخت موسیقایی دهه پرفرازونشیب ۶۰ به سراغش می‌آید.*

تمام این اتفاقات می‌شود ۳۰ درصد آن‌چه در ذهن فیلم‌ساز بوده و الباقی مستند قرار است با تکیه به دسترسی فیلم‌ساز بر منابع آرشیوی -تصویری خوب بر سر میز تدوین سروشکل بگیرد. این همان خلأ فیلمنامه است، که فیلم‌ساز را به انتخاب گزینه تدوین می‌رساند. «بزم رزم» مثل بیشتر فیلم‌های این‌چنینی مستند، پرگو و طولانی است. ملغمه‌ای از نت و ترانه، ساز و سیاست، تاریخ و خاطره که هرکدام هم می‌تواند منحصرا، موضوع مستندی دیگر باشد. مخاطب در این مستند احوالات موسیقی و روایات موزیسین‌ها را در دهه آغازین انقلاب تا پایان جنگ تحمیلی، به صورت درهم و به‌اجبار، پراکنده می‌بیند و می‌شنود. نکته این‌جاست که اگر سینمای مستند ترکیبی در دستور کار مستندساز بوده، چهارچوب آن باید پیش از پروسه تدوین بسته و طراحی آن معین می‌شد. «بزم رزم» مبین بلاتکلیفی فیلم‌ساز، به دلیل عدم توجه به فیلمنامه است، اما با این همه، اصل موضوعی این مستند برای مخاطب به دلیل جنس خاطره‌انگیز، جذاب و شنیدنی آن، شیرین است. ارائه اطلاعات از پیشینه نت شهریار، جریانات و تاکتیک‌های مبارزاتی- انقلابی گروه چاووش، رودررویی بی‌واسطه مخاطب با بزرگان موسیقی (حسین علیزاده، مجید درخشانی، بیژن کامکار، کامبیز روشن‌روان، حسام‌الدین سراج، علی‌اکبر شکارچی، احمد علی راغب، دکتر حسن ریاحی، محمود گلریز) و البته حیرانی و افسوس مخاطب از اندیشه‌های دیروز و امروز سیاست‌گذاران این عرصه (حمید شاهنگیان، علی مرادخانی و…) همه خرده پیرنگ‌های این بزم‌اند. بزرگان هنری که در سنگر موسیقی این مرز و بوم، یک دهه کامل جنگیدند تا هنر موسیقی در این سرزمین نمیرد، بماند و حتی رشد کند و شکوفاتر شود. این خرده پیرنگ‌ها هر کدام بابی دیگر در هزارتوی موضوعی مستند به شمار می‌روند. فیلم مستند اساسا با یک هدف یا اندیشه کلید می‌خورد و وجود همان هدف است که ایده اصلی را مشخص می‌کند. حسینی در «بزم رزم» از این ایده عبور کرده و درگیر خاطره‌گویی شده است. همین نقل خاطره‌های پراکنده، اصل رسالت مستند را مخدوش می‌کند. گفت‌وگوهایی که با وجود جذابیت و تازگی مضمون، هیچ‌کدام چالشی نیستند و باعث می‌شوند قد و قواره مستند کوتاه بماند. «بزم رزم» اما از منظر جامعه‌شناسی هنری اثری درخور تامل است. در این مستند دو رویکرد بازتابی و شکل‌دهی در ارتباط میان موسیقی، هنرمند و جامعه و نوع آن، مورد توجه قرار گرفته است. رویکرد بازتابی که در آن هنر موسیقی آینه تمام‌نمای جامعه است (سال‌های ۶۷-۵۷) و از فضا و شرایط ملتهب آن روزگار سخن می‌گوید. این آینه الزاما مبین تمام واقعیت نیست و حتی لزوما آینه تختی هم نیست که همه چیز را چنان‌که بوده، نشان دهد. رویکرد بازتابی با بررسی آثار موسیقایی متعلق به دهه موضوعی فیلم توانسته به شرایط آن وقت جامعه و زمینه‌های اجتماعی که اثر موسیقایی در بستر آن شکل گرفته است، دست یابد. رویکرد شکل‌دهی هنر، اما مرتبه‌ای فراتر از جامعه دارد. این رویکرد با تحرکات و آفرینش هنرمند سروکار دارد، که جامعه را تحت تاثیر قرار می‌دهد. (قسمت پایانی مستند با عنوان گشایش بر این مفهوم تکیه دارد. اولین کنسرت زنده بعد از جنگ، که به بیان استاد علیزاده، حتی مخالفان اسلحه به‌دست را هم تحت تاثیر خود می‌آورد.) در رویکرد شکل‌دهی، هنرمند راهبر است و با آثاری که خلق می‌کند، با مخاطبش ارتباط می‌گیرد. نتیجه این‌که مفاهیم شکل‌گرفته، در ذهن مخاطب نهادینه می‌شوند. نه تاثیر شکل‌دهی و نه تاثیر بازتابی، هیچ‌کدام قابل انکار نیستند. این دو رویکرد به یکدیگر پیوند خورده‌اند و اتخاذ یکی از این دو دیدگاه و طرد دیگری می‌تواند به نگرش تک‌بعدی بینجامد، که خوش‌بختانه «بزم رزم» تک‌بعدی نشده و تعامل این دو رویکرد در محتوای فیلم، شاخص این مستند به شمار می‌رود. «بزم رزم» توانسته با وجود کاستی‌ها، با نگاه بی‌طرفانه و همراهی صدای دل‌نشین راوی (صابر ابر) به مستندی قابل قبول و قابل استناد بدل شود .

*گفت‌وگو با سیدوحید حسینی، ماهنامه سینمای هنر و تجربه، شماره دوم، مهر ماه ۱۳۹۶

ماهنامه هنر و تجربه

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 76951 و در روز سه شنبه ۱۹ دی ۱۳۹۶ ساعت ۱۷:۰۶:۰۵
2024 copyright.