تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۱۰/۱۳ - ۰۲:۳۷ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 38065

محمدرضا گلزار خشکسالی و دروغمحمد یعقوبی در بخش‌هایی از گفت‌وگوی خود با اعتماد، انتقادات تند و تیزی در مورد کارگردان فیلم «خشکسالی و دروغ» مطرح کرده است.

به گزارش سینماسینما، بخش‌هایی از این مصاحبه به شرح زیر است:

از حاصل کار – یعنی فیلم خشکسالی و دروغ- راضی هستید؟

نه. منش بازاری کارگردان به فیلم لطمه زده است. سکانس‌های مهمی از فیلم در مرحله تدوین حذف شده فقط به دلیل این‌که مبادا تماشاگر خسته شود. در هر کاری جزئیات مهم است. لحظه‌هایی ارگانیک و لحظه‌هایی با کارکردی زیباشناسانه در فیلم وجود داشت که از سر کج‌سلیقه‌گی حذف شده است.

متاسفم که کارگردان برای تعداد سانس بیش‌تر در سینما یا به دلیل ترس از خسته‌شدن تماشاگر فیلم را کوتاه و ناقص کرده است. به تازه‌گی کارگردان این فیلم در پاسخ به علی سرابی با ادبیاتی که شباهت عجیبی به لحن رئیس‌جمهور سابق ایران داشت و بعد از او در جامعه بسیار رایج شده او را متهم کرده ‌که سینما نمی‌داند. پس پیش‌بینی می‌کنم با خواندن این حرف‌هایم هم پاسخی مشابه بدهد. ولی امیدوارم در پاسخ به فهمش از سینما این‌قدر هم صادق باشد که سه فیلم محبوب خود را نام ببرد. همان‌قدر که با من صادق بود و فیلم‌های محبوبش را گفت.

اگر همان فیلم‌ها را نام ببرد که البته شک دارم جرات کند، خواهید دانست چه کسی سینما نمی‌فهمد. اصلا چه شد که من از او خواستم فیلم‌های محبوبش را نام ببرد؟ ماجرا این بود که در مرحله‌ی نوشتن فیلم‌نامه نظرهای عجیبی می‌داد و پیشنهادهای پرت‌وپلایی مطرح می‌کرد که من وارد فیلم‌نامه کنم. به همین دلیل از او خواستم سه فیلم محبوبش را به من بدهد تا ببینم و من هم سه فیلم محبوب خودم را به او دادم که ببیند تا به دنیای هم نزدیک شویم. یکی از فیلم‌های محبوبم «ساعت‌ها» ساخته‌ی استیون دلداری بود که دید و گفت خوشش نیامده و خسته شده از دیدنش. دو فیلم دیگر را هم به گمانم ندید. داگ‌ویل و… سومی یادم نیست. او هم سه فیلم محبوب‌ا‌ش را به من داد که ببینم. من همین‌که سه فیلم محبوب‌ا‌ش را دیدم با نگرانی به او زنگ زدم و پیشنهاد فسخ قرارداد را دادم و گفتم بهتر است از کسی دیگر بخواهد فیلم‌نامه بنویسد. ولی او از من خواهش کرد که فیلم‌نامه را بنویسم و به عنوان بازی‌گردان سر کار باشم که خیالم راحت باشد فیلم بدی نخواهد شد.

در مراحل فیلم‌‌برداری هم اندکی حرف‌شنو بود ولی من در مرحله‌ی تدوین ناگزیر شدم به کانادا بروم. البته تا دو روز پیش از رفتن به کانادا در اتاق تدوین حضور داشتم که با نظارت من فیلمی صد و هفت دقیقه‌ای شده بود. به او گفتم این فیلم کوتاه‌تر از ۱۰۵ دقیقه نخواهد شد. و هر بار که حرف از حذف سکانس‌هایی می‌زد تلاش می‌کردم قانعش کنم به سلیقه‌ی من اعتماد کند که این فیلم را نباید کوتاه‌تر کند. بعد که رفتم کانادا متاسفانه بر اساس سه فیلم محبوب‌اش و شاید سه فیلم محبوب تدوین‌گر چنین فیلم متوسطی از اتاق تدوین بیرون آمد. اگر ایران بودم تلاش می‌کردم قانع‌اش کنم که آخر فیلم ترانه نچپاند، صحنه‌ی تخت را کوتاه نکند. دروغ است که سانسور باعث شده صحنه‌ی تخت کوتاه شود.

سکانس جوک را نمی‌گذاشتم حذف کند و…متاسفانه خشک‌سالی و دروغ فیلمی متوسط شده که شاید در کارنامه‌ی کاری او بعد از آخرین سرقت فیلمی مهم و در حکم یک جهش باشد ولی می‌توانست فیلم خوبی در سینمای ایران باشد که نشد. امیدوارم این‌قدر بفهمد که در دی‌وی‌دی می‌تواند دو نسخه بگنجاند. نسخه‌ی کوتاه‌نشده و نسخه‌ی محبوب خودش را تا دست‌کم تماشاگر جدی حق انتخاب داشته باشد. ممکن است از نظر او یا هم‌فکرانش من آدم بهانه‌جویی باشم. جای او بودم برای خنثی کردن بهانه‌ی آدمی چون من هم شده در دی‌وی‌دی هر دو نسخه را می‌گنجاندم.

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها