تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۲/۲۱ - ۰۷:۲۵ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 54496

‏ بخشی از مناظره دوم کاندیداهای انتخابات ریاست‌جمهوری به موضوعات فرهنگی اختصاص داشت. این مناظره با شروع توفانی ‏دکتر روحانی و صحبت از استاد شجریان و ممنوعیت پخش ربنای او در رسانه ملی وارد مقوله فرهنگ شد و بعد در بخشی دیگر ‏به اصغر فرهادی و موفقیت او در عرصه جهانی پرداخت و در آخر هم درباره «ابد و یک روز» و موفقیت این فیلم در به تصویر ‏کشیدن فقر سخن گفته شد اما در این مناظره فرهنگی جای موضوعاتی مثل توقیف فیلم‌ها و از پرده پایین کشیده شدن برخی از ‏فیلم‌های مجوزدار خالی بود. اتفاقی که طی سالیان متوالی و در زمان دولت‌های مختلف در کشور ما اتفاق افتاده و هیچ نهادی هم ‏پاسخگوی سرمایه‌های خوابیده و فیلم‌های توقیف شده نبوده است. در گفت‌وگو با احمد طالبی‌نژاد، منتقد فیلم و سینما، سعی کردیم ‏بیشتر به این موضوع بپردازیم‎.‎

🔻این روزها در آستانه انتخابات هستیم و وعده‌های بسیاری به اهالی فرهنگ و هنر داده می‌شود‎. ‎
🔸بله. من بارها گفته‌ام که اولین چیزی که در این جابه‌جایی‌های سیاسی ضربه می‌خورد، فرهنگ و هنر است. معمولاً با تعویض ‏هر دولت و کابینه‌ای سیاست‌های فرهنگی اولین چیزی است که تغییر می‌کند و هنرمندان اولین قشری هستند که ضربه می‌خورند ‏و این بازی متأسفانه از همان اول انقلاب ادامه داشته، به خصوص درباره سینما
🔻اگر بخواهیم سال‌های بعد از انقلاب را بررسی کنیم، در کدام دوره سینما وضعیت بهتری داشته؟
🔸در سال‌های اول بعد از انقلاب خیلی‌ها معتقد بودند که سینما سوغات غرب است و درصدد بودند آن را تعطیل کنند تا اینکه فیلم ‏‏«گاو» از تلویزیون پخش شد و رهبر انقلاب فیلم را دیدند و تأیید کردند. در واقع یک خط مشی برای سینمای ایران روشن شد که ‏اگر فیلم‌هایی مثل فیلم «گاو» ساخته شود که مساله‌‌اش محرومان روستایی و قشر محروم جامعه است، نه تنها اشکال ندارد بلکه ‏خیلی هم خوب است. بنابراین ما می‌بینیم که در کابینه مهندس موسوی، تعداد زیادی فیلم با موضوع روستا و روستاییان ساخته ‏می‌شود
🔻وزیر فرهنگ چه کسی بود؟
🔸بعدها آقای خاتمی. قبل از ایشان، کسانی مثل آقای معادی‌خواه وزیر فرهنگ بودند که تلاشی برای سینما و تئاتر نمی‌کردند. آنها ‏تعریف دیگری از فرهنگ داشتند ولی از زمان آقای خاتمی و تشکیل بنیاد سینمایی فارابی، درست است که یک مقدار سیاست‌های ‏هدایتی و نظارتی هم وجود داشت ولی در مجموع می‌بینیم که سینمای ایران یک رشد عجیب و غریب و حیرت‌آور می‌کند، در ‏حدی که هیچ جشنواره‌ای از سال ۱۳۶۴ به بعد در دنیا نبود که یک یا چند فیلم ایرانی در آن نباشد. یعنی آمار تولید فیلم بالا ‏می‌رود، آمار رویدادهای داخلی بالا می‌رود و حضور بین‌المللی سینمای ایران به عنوان یک پدیده حیرت‌آور برای غربی‌ها ‏می‌شود. تصور آنها این بود که در حکومتی که بنیانگذار و مسئولان آن بیشتر روحانی هستند، مگر می‌شود سینما وجود داشته و ‏تازه فیلم‌های خوبی هم در آن ساخته شود که در جشنواره‌ها جایزه بگیرد
🔻فیلم‌سازهای شاخص این دوران چه کسانی هستند؟
🔸در این دوره فیلمسازی به نام کیارستمی پیدا می‌شود که از اول به عنوان یک فیلمساز دولتی از طرف عده‌ای معرفی شده بود اما ‏ناگهان به یک سینماگر خلاق جهانی تبدیل می‌شود. در همان دوران فیلمسازهایی که از جبهه و جریان انقلاب شروع کرده بودند ‏مثل مخملباف، ملاقلی‌پور و کمی بعد حاتمی‌کیا، به فیلمسازهایی تبدیل می‌شوند که در واقع کم و بیش مستقل بودند و دیدگاه‌های ‏شخصی خود را داشتند و استعداد خوبی هم داشتند. درخشان‌ترین دوره سینمای ایران از سال ۶۳ که بنیاد سینمایی فارابی کار ‏خودش را شروع می‌کند آغاز می‌شود و تا اواخر دهه ۷۰ هم ادامه پیدا می‌کند
🔻اما در این دوران هم فیلم توقیفی مثل «آبادانی‌ها» را داشتیم‎. ‎
🔸بله. در این دوران ما شاهد هستیم تعدادی فیلمساز حذف می‌شوند، بعضی از بازیگرها از دور خارج می‌شوند و خانه‌نشین می‌شوند ‏و بعضی از فیلم‌ها هم توقیف می‌شوند. مثلاً دو تا از فیلم‌هایی که به شکل ناجوانمردانه‌ای توقیف شدند، یکی همین «آبادانی‌ها» بود ‏که اجازه اکران گرفت و بعد از یک هفته از پرده سینماها برداشته شد، در حالی که هنوز هم معتقدم یکی از بهترین فیلم‌های عیاری ‏بعد از «بودن و نبودن» است. دومی هم فیلم «دندان مار» آقای کیمیایی است که آن هم بعد از یک هفته توقیف شد ولی این کار، ‏کار وزارت ارشاد نبود و دستور از جای دیگری برای توقیف اینها رسیده بود. چند فیلم این‌گونه در محاق ماندند و باعث افسوس ‏شدند. از طرفی هم با حذف بعضی از بازیگرها، اولا آنها دق‌مرگ شدند که نمونه‌‌اش زنده‌یاد فردین بود و از طرف دیگر آنها را ‏در اذهان تبدیل به اسطوره کردند. چه ایرادی داشت که فردین اجازه بازی پیدا می‌کرد، او که در سن ۷۰ سالگی آن ستاره قدیمی ‏سینما نبود. از این نمونه بی‌عدالتی‌ها در حق بعضی‌ها صورت گرفت. از طرف دیگر، عده‌ای هم فرصت‌طلبانه خودشان را قاتی ‏کردند. این رفتارها با سینماگرها و سینما شد، ولی در مجموع وقتی با دوره‌های بعدی مقایسه می‌کنیم در کابینه مهندس موسوی و ‏در دوران حضور آقای خاتمی به عنوان وزیر ارشاد، ما شاهد یک جور رشد کیفی در سینما، تئاتر و ادبیات هستیم. بهترین رمان‌ها ‏در همان دوران منتشر شد، نویسندگانی مثل محمود دولت‌آبادی و… رمان منتشر کردند. در دولت اول آقای هاشمی هم آقای خاتمی ‏وزیر ارشاد بود ولی بعد بر اثر فشار جایش را به آقای میرسلیم داد. میرسلیم آدم خوبی است اما نه سیاستمدار خوبی بود و نه در ‏عرصه فرهنگ و هنر سابقه‌ای داشت. کسی که تخصصش احتراق موتورهای درون‌سوز است و در این زمینه کتاب و رساله ‏نوشته و استاد دانشگاه است چطور می‌تواند وزارت ارشاد را اداره کند که سر و کارش با هنرمندان است؟
🔻درباره ممیزی‌های کتاب در زمان ایشان، نویسندگان خاطرات زیادی دارند‎
🔸نه فقط کتاب، در همه زمینه‌ها این برخورد صورت می‌گرفت. متأسفانه این باجی بود که آقای رفسنجانی به جناح راست داد و به ‏نظرم بیشترین ضربه را هم وزارت ارشاد خورد. چون کسانی در رأس امور سینمایی بودند که هیچ نسبتی با آن نداشتند. بنیاد ‏فارابی در این دوران نقشش خیلی کمرنگ می‌شود و اصلاً نمی‌تواند نقش اساسی بازی کند و هنرمندان هم همه ناراحت و دلشکسته ‏بودند و اصلاً دوره خوبی نبود. تا به دوره اصلاحات رسیدیم که در ۴ سال اولش به خصوص وقتی زنده‌یاد سیف‌ا… داد معاون ‏سینمایی بود، یک مقدار در زمینه تولید فیلم از نظر کیفی و کمی گشایش ایجاد شد و از نظر بازتولید و یا احداث فضاهای سینمایی ‏هم پیشرفت داشتیم. مجموعه‌های فرهنگی در خیلی از شهرها ساخته شد که باعث گسترش فضای سینما شد. سینماهای متروکه ‏بازسازی شدند و کارها خوب پیش می‌رفت تا اینکه بر اثر فشار وزیر ارشاد وقت، آقای مهاجرانی مجبور به استعفا شدند و ‏مسجدجامعی سعی کرد تا پایان دوره کژدار و مریز ادامه دهد. بعد هم در دوره هشت ساله که دیدیم تیشه به ریشه فرهنگ و هنر ‏مستقل زده شد تا جایی که دیگر خیلی از فیلمسازها فیلم ساختن در آن شرایط را دون‌ شأن خودشان می‌دانستند
🔻یعنی بدترین دوره، دوره هشت ساله احمدی‌نژاد است؟
🔸در قیاس با سال‌های اول انقلاب نمی‌شود این دوره را بدترین دوره نامید. آن زمان کسانی وزیر ارشاد یا مسئول امور سینمایی ‏می‌شدند که هیچ نسبتی با سینما نداشتند و واقعاً در این فضاها نبودند و دوران بلاتکلیفی بود. در دوره احمدی‌نژاد هم چند فیلم ‏خوب ساخته شده. «جدایی نادر از سیمین» در همین دوران ساخته شده ولی جریان کلی سینما جریان امیدوارکننده‌ای نبود و ‏فیلمسازهای مستقل و باسابقه خیلی تحت فشار بودند. جا برای ریاکاران و متظاهرین باز شد، اصطلاح هنر فاخر به وجود آمد، ‏برای اینکه عده‌ای پول بگیرند فیلم‌های به درد نخور بسازند به اسم فیلم فاخر! در اکران عمومی، فیلم‌ها به اندازه پول تبلیغاتشان هم ‏فروش نداشتند. نمی‌توانم بگویم بدترین به عنوان مطلق ولی خب دوران خوبی نبود. فعالیت خانه سینما متوقف ماند، فیلمسازها ‏بلاتکلیف ماندند، مسائل معیشتی و بیمه‌شان دچار مشکل شد. خیلی حال و هوا و شرایط خوبی نبود
🔻از نظر توقیف فیلم‌ها اگر بخواهیم دولت‌های مختلف را بررسی کنیم‎…
🔸به طور موردی در هر دولتی که روی کار آمده چند فیلم هستند که مقامات سینمایی به دلیل ترس از پست و مقامشان که مبادا ‏موقعیت و میز صندلی‌شان به خطر بیفتد به آنها اجازه اکران ندادند. ممکن است آقای شمقدری دلش می‌خواست مثلاً فیلم «خانه ‏پدری» عیاری نمایش داده شود ولی واقعیت این است که می‌ترسید. یک نکته را نباید فراموش کرد، آن هم اینکه امور فرهنگی به ‏خصوص سینما در این مملکت فقط یک متولی ندارد. وزارت ارشاد، متولی اصلی است ولی ده‌ها نهاد و سازمان دینی، امنیتی، ‏انتظامی در آن دخالت می‌کنند. ممکن است گاهی واقعاً وقت پای درد و دل مقامات سینمایی بنشینید، از فشارهایی که بر آنها وارد ‏می‌شده بنالند و حق هم دارند. گاهی از نهادهای دیگر روی سینما فشار وارد می‌شود
🔻مثل اتفاقی که برای «رستاخیز» افتاده است
🔸دقیقاً نمونه‌‌اش فیلم «رستاخیز» است. متأسفانه مشکل سینمای ایران این است که مثل فوتبال شده و همه درباره آن اظهار نظر ‏می‌کنند و همه می‌خواهند برای آن تکلیف مشخص کنند. یک نهادی صاحب سالن‌های سینماست، فیلم‌ها را تقسیم‌بندی می‌کند، ‏می‌گوید فلان فیلم را نشان می‌دهم فلان فیلم را اکران نمی‌کنم. کارگردان در همین دولت و همین نظام، با مجوز ارشاد این فیلم‌ها را ‏ساخته؛ مگر شما یک دولت مستقل و برای یک کشور دیگر هستید؟
🔻پس دوران طلایی سینمای ایران؟
🔸دوران طلایی را از سال ۶۳ تا اواخر دهه ۷۰ می‌بینم، چون به‌رغم فیلم‌های توقیفی، فیلم‌های بسیار دیگری هم ساخته شده که ‏فیلم‌های خوبی هستند‎.‎

‎ ‎
منبع : تماشاگران امروز

برچسب‌ها:

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها