تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۶/۲۴ - ۱۶:۳۰ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 96580

جواد طوسی در اعتماد نوشت :

برای نسل ما سینما بدون «نوستالژی» معنایی ندارد. زنده یاد حسین عرفانی با خلاصه شدن در صدا و شماری از نقش های ماندگار و خاطره انگیز همفری بوگارت، یکی از شمایل هایی بود که عشق و رویا و نوستالژی را در وجود ما بارور کرد. او با همصدا شدن با ریک در «کازابلانکا» مایکل کورتیس، تصویری چندوجهی از عشقی قدیمی و رفاقت و انسان منشی و مردانه زیستن ارایه کرد. در ورای چهره خونسرد و ظاهر خشن ریک، مردی عاطفی را می بینیم که احساساتش را بروز نمی دهد. در دیدار ریک با ایلسا (اینگرید برگمن) این حس دوگانه می باید با کلام به بیننده منتقل شود و حسین عرفانی با لحن صدایش به خوبی توانسته این پیچیدگی شخصیتی ریک را نشان دهد. «بوگی» فیلم های «داشتن و نداشتن» هوارد هاکز، «دست چپ خدا» ادوارد دیمیتریک، «گذرگاه تاریک» دلمر دیوز، «شاهین مالت» و «کی لارگو» و «گنج های سیبرامادره» جان هیوستن، حس و حالی دیگر داشت. هر موقع او سیگاری روشن می کرد و گوشه لبش می گذاشت و آرام زیر لب سخن می گفت، منتظر شنیدن صدای عرفانی بودم.
در نوجوانی و جوانی با صدای نافذ عرفانی، به تعریفی پرجذبه از سینما و «ستاره» رسیدیم. او همچون واسطه ای محرم باعث شد که کلارک گیبل «بربادرفته»، اورسن ولز «اتللو»، پیتر اوتول «لورنس عربستان»، هنری هشتم (رابرت شاو) «مردی برای تمام فصول»، توشیرو میفونه «هفت سامورایی» و «یوجیمبو»، ویلیام هولدن «پل رودخانه کوای» را در ذهن مان به خاطر بسپاریم. همان گونه که طی این سال های بعد از انقلاب، ساموئل ال جکسن «پالپ فیکشن» و مورگان فریمن و شماری از نقش هایش همچون «رستگاری در شاوشنگ» و «هفت» با دوبله او برایم محبوب و ماندگار شدند.
در سینمای خودمان بیش از همه حسین عرفانی برای کاکارستم فیلم «داش آکل» و قدرت فیلم «گوزن ها» مسعود کیمیایی مایه گذاشت و خاطره ساز شد. هیچ کس بهتر از او رجزخوانی را آنقدر ماهرانه در «داش آکل» اجرا نکرد. توجه داشته باشیم که قرار است در این فیلم شاهد شاخ و شانه کشیدنِ قداره بندی باشیم که لکنت زبان دارد. مکث های به موقع او و به دنبالش تک گویی های پرآب و تابش در سکانس افتتاحیه و – به ویژه – فصل آمدن شبانه داش آکل از میخانه اسحاق و روبه رو شدنش با کاکارستم و نوچه هایش در چهارسوق و گریز کلامی او به گذشته خود و عقده های تلنبار شده اش به گونه ای است که «صدا» و لهجه، بخشی از پیکره کاکارستم و روانشناسی شخصیتی اش می شود. اما دوبله قدرت با صدای مرحوم حسین عرفانی در «گوزنها» موافقین و مخالفین خودش را داشته است. عده ای مورد خطاب قرار گرفتن سیّد از سوی قدرت با صدای بلند و دادخواهی قدرت در چند سکانس از فیلم را غلوآمیز می دانند و عده ای دیگر این لحن اغراق آمیز را جزو اقتضائات دنیای عاطفی «گوزنها» و دو شخصیت محوری اش و موقعیت های نمایشی در نظر گرفته شده برای آنها می دانند. منتها نمی توان منکر این واقعیت شد که انعطاف پذیری عرفانی در تغییر حالت صدای خود از لحنی آرام و پرمهر و آمیخته با بغض در جلوی گیشه تئاتر جامعه باربد لاله زار که قدرت دوست قدیمی اش سیّد را بعد از مدت ها در آن حالت درب و داغان می بیند یا جلوی پنجره اتاق محقر سیّد که قدرت با حسی عاشقانه می گوید «هنوزم تو این دنیا چیزای قشنگ پیدا می شه»،تا رگ گردنی شدن قدرت برای دوست خوار و ذلیل شده اش سیّد و مشت کوبیدنش بر دیوار اتاق، بخشی از بار دراماتیک فیلم را به عهده می گیرد. حسین عرفانی یکی از همان قله های دوبله در سینمای ما بود که با رفتنش، دفترچه خاطرات مان را سیاهپوش کرد.

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها