تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۱۰/۰۷ - ۱۶:۵۵ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 37260

%d8%b4%d8%a7%db%8c%da%af%d8%a7%d9%86

داریوش شایگان در بخشهایی از مصاحبه خود با اعتماد ،از علاقه خود به سینما گفته است.

به گزارش سینما سینما، بخشهایی ازاین مصاحبه به شرح زیر است:

آقای شایگان شما به سینما خیلی علاقه و آشنایی دارید، اما در رابطه با آن کمتر نوشته اید. چرا؟
آخر من اینکاره نیستم. البته به سینما بسیار علاقه مندم، ولی کار من چیز دیگری است.

اما به نظر می رسد که به این حوزه خیلی مسلط هستید؟
هنگامی که دانشجو بودم، یک سینماتک (که فیلم های قدیمی نمایش می داد) در ژنو بود و من مدام آنجا می رفتم و فیلم تماشا می کردم. تمام تاریخ سینما را آنجا یاد گرفتم. فیلم های صامت خیلی دوست دارم. تمام فیلم های گریفیث (Griffith) و دیگر پیشتازان این سینما را دیده ام و تاحدی می شناسم.

با کیارستمی چگونه آشنا شدید؟
فیلم های عباس را دیده بودم و بعضی را دوست داشتم، اما از نزدیک با او آشنا نشده بودم. تا اینکه بنا به مناسبتی هر دوی ما به ایتالیا دعوت شدیم و به مدت یک هفته هر دو در یک هتل اقامت داشتیم. هر روز یکدیگر را می دیدیم و با هم گفت وگو می کردیم. برایم عجیب بود که عباس چه آنتن های حساسی دارد، همه چیز را به سرعت می گرفت. به اصطلاحی که در موردش به کار می بردم مسائل پیرامونش را «رادیوگرافی» می کرد. چیزهایی می دید که دیگران نمی دیدند. حساسیت خاص و نگاه خاصی داشت. همین نگاه او را در دنیا اینقدر مطرح کرد. نگاه تازه ای بود که سینما تا پیش از او، به خود ندیده بود. سینمای کیارستمی، سینمای تجربی بود و نه گیشه ای. البته فراموش نکنید، سینما تجارت هم هست.

چه چیزی در خود سینمای کیارستمی برای شما جذاب بود؟
چنان که گفتم، حساسیت نگاهش. مثلامقوله خودکشی در فیلم طعم گیلاس یا ایهام های فیلم ده، برایم خیلی جالب بود و تازگی داشت.

برگردیم به سینما. شما به دلوز زیاد اشاره می کنید. با آثار سینمایی دلوز هم آشنا هستید؟
خیر. کارهای سینمایی دلوز را نخوانده ام. در رابطه با سینما باید بگویم که سینمای امریکا بر این عرصه تسلطی تمام دارد. سینمای امریکا، کارخانه است. این را فلینی هم می گفت. فلینی سینمای امریکا را صنعت می دانست اما می گفت سینمای ما فردی است. سینمای ایتالیا از افراد منحصربه فردی چون آنتونیونی، فلینی، پازولینی، روسیلینی، ویسکونتی، رونق گرفته بود و با رفتن این افراد، سینما هم از ایتالیا رفت. جمله ای از بودریار خواندم که بر من خیلی تاثیر گذاشت. او در کتاب امریکا که به فارسی هم ترجمه شده، می گوید: «این تصور صحت ندارد که سینما تحت سیطره امریکا است، بلکه خودِ امریکا صحنه ای سینمایی است. » خود امریکا سینماست. وقتی من برای نخستین بار در اواخر سال های ۴٠ به امریکا رفتم، دیدم این مملکت را می شناسم. باعث تعجب بود چون پیش از آن هیچگاه به این کشور نرفته بودم، از طریق سینما بود که این سرزمین چنین آشنا می نمود. نگاه امریکایی ها معطوف به دنیای مجازی است و چون تاریخ ندارند، نگاه شان دایما رو به آینده است. برای مثال همه فیلم های علمی-تخیلی، ساخت امریکایی هستند. از زمان کودکی من اینچنین بود. مثلادر فیلم صاعقه که در دهه ٣٠ میلادی به نمایش درآمد، شخصیت های فیلم با سلاح های لیزری پیشرفته می جنگیدند و بر سفینه های فضایی عجیب وغریب سوار می شدند. فرهنگ امریکا فرهنگی آینده نگر است.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها