تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۹/۱۰ - ۱۴:۳۴ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 100867

سینماسینما، علی نعیمی:

 

 

اتفاق روز جمعه ۹آذر ۹۷ که در برنامه شبکه شما سیمای ملی رخ داد فرصتی را فراهم کرد تا کمی بیشتر رفتارشناسی پیرامون اتفاق‌های چند سال گذشته تلویزیون به‌عنوان تنها رسانه فراگیر کشور انجام دهیم. ناهنجاری‌های ظهر جمعه در برنامه تلویزیونی «من و شما» و توهین مجری به میهمان و کارشناس برنامه (مسعود فراستی)، ریشه در چند واقعیت تلخ مدیریت فرهنگی کشور دارد که دمل چرکین آن با چالش‌های بی‌هنگام مجریان جوان و گاهی جاه‌طلب برنامه‌های تلویزیونی سر باز می‌کند.

 یک؛ فقر مالی یا فقر فرهنگی؟

سازمان صدا و سیما حدود یک دهه است که تبدیل به یکی از بی‌برنامه‌ترین سازمان‌های فرهنگی کشور شده که فقط با افزایش کمی شبکه‌های مختلف تا نزدیک به صد شبکه رادیو و تلویزیونی مشابه، کیسه احتیاجاتش هر روز گشادتر و دامنه نگاه اثربخش آن هر روز محدودتر می‌شود. ظاهرا فقر مالی تلویزیون که چند سالی است ترجیع‌بند صحبت‌های مدیران ارشد این سازمان شده یکی از بهانه‌هایی است که در برابر هر اتفاق‌ و پیشامد و رخدادی جلوه ‌می‌کند و تمامی کمبودها و ضعف‌ها را پشت چهره مظلوم و بی‌پناهش پنهان می‌نماید. واقعیت این است که ضعف در تامین نیازهای اولیه و نداشتن برنامه مدون و درست اقتصادی، تلویزیون را در دهه گذشته به جولانگاه حامیان مالی خود بدل کرده که هر لحظه و ساعت ذهن مخاطب را مسحور و او را آنچنان گیج می‌کنند که دلزدگی‌ه تدریجی مخاطب را به‌دنبال دارد. هجوم سامانه‌های ستاره/مربع به برنامه‌های تولیدی و فاکتورهای موسسه‌های مالی برای ساخت برنامه‌های ترکیبی و کمدی/تبلیغات‌های کنکوری‌ها که هر روز و هر لحظه روان مخاطب را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد و استرس و یأس و ناامیدی را به جامعه تزریق می‌کنند؛ همگی نتیجه همین باور غلط برای خودکفایی اقتصادی است. انحصار پخش برنامه‌های تلویزیونی از ابتدای تاسیس رادیو و تلویزیون ملی ایران پیش از انقلاب و صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پس از انقلاب باعث شده این رسانه عمومی نه‌تنها هیچ‌گاه به فکر رقابت با هم‌ترازهای خود در بخش خصوصی نباشد، بلکه همواره بر طبل یگانگی تولید و پخش کوبیده تا از میان تفرقه و دوئیتی که ایجاد می‌کند بیش از پیش آنتن فربه و بی‌بازده خود را از تبلیغ سرویس‌های قابلمه و کتونی‌های رنگ و وارنگ و کتاب‌های کمک‌درسی پر کند. ایستادن پشت شعارهای ملی و استراتژیک همچون حمایت از کالای ایرانی یک بهانه غیرقابل باور است که تنها راه رانت و گسترش فعالیت‌های اقتصادی نامناسب را از طریق یک رسانه گسترده ایجاد می‌کند. برای اثبات راه غلط تلویزیون می‌توان به صدها شکایت و پرونده قضایی که در طول این سال‌ها مطرح شدند از شرکت‌هایی که تبلیغ کرم حلزون و دمنوش‌های لاغری را با حمایت گسترده تلویزیون پیش بردند تا موسسات مالی و ضرر و زیانی که مردم از طریق اعتماد به تبلیغات تلویزیونی کردند، اشاره کرد. همه این اتفاق‌ها تنها یک خروجی دارد؛ سلطه نگاه سرمایه‌داری بر تنها رسانه فراگیر کشور آن‌هم بدون رقیب.

دو؛ رقابت با دشمن فرضی

از همین برنامه جمعه گذشته شروع می‌کنیم. نام برنامه چیست؟ «من و شما» که یاد‌آور شبکه تلویزیونی «من و تو» است و به لطف زرق و برق و جذابیت‌های بصری خود در سال‌های گذشته رقیب جدی سیمای ملی ما شده است. صدا و سیما از زمان گسترش فعالیت‌های شبکه‌های فارسی‌زبان ماهواره‌ای بیش از هر زمان دیگری به سندرم تقلید برای رقابت دچار شده است. از تمامی تاک‌شوها و هات‌تاک‌هایی که در طول این مدت تولید شده تا تمامی جنگ‌ها و برنامه‌های ترکیبی و حتی مسابقه‌های تفریحی تلویزیون همگی تقلید باواسطه و بدون‌واسطه از برنامه‌هایی است که از یکی از شبکه‌های فارسی‌زبان پخش شده است. از کپی‌برداری نعل به نعل برنامه «شب کوک» از برنامه «استیج» شبکه «من و تو» گرفته تا «دورهمی» و «برنده باش» و «آقای گزارشگر» و «دستپخت» و بسیاری برنامه ترکیبی و تفریحی که فاقد هویت ملی و نگاه داخلی است. نتیجه آن فرهنگ وارداتی است که مجریانش را بی‌هویت و هتاک بار می‌آورد و سخنان سخیف را جزوی از رک‌گویی می‌داند و برای جذب بیشتر مخاطب حاضر است کرامت انسانی را در مقابل دوربین به مسلخ ببرد. رسانه ملی که قرار بود دانشگاه عمومی باشد و هر برنامه‌اش بر رشد فرهنگی و مطالعاتی جامعه تاثیر مثبت بگذارد امروز به یک بنگاه بزرگ حق‌العمل‌کار تبدیل شده که مخاطبانش را تشنه جایزه‌های چندصد میلیونی و قرعه‌کشی‌های روزانه‌اش کرده و شأن و جایگاه و منزلت شهروندانش را به گردش گردونه‌های اعداد و شماره‌تلفن‌های افراد گره زده و آنقدر بر دور باطل خود اصرار می‌کند که نمی‌داند قرار است برای چه کسی و چه چیزی برنامه‌سازی کند.

تغییر رفتار تلویزیون یک مسئله بنیادین است که اگر هر چه زودتر مدیران برای آن تصمیمی نگیرند باز هم شاهد رفتارهای نامناسب از قاب شیشه‌ای خواهیم بود. هتاکی داور مسابقه دستپخت به شرکت‌کننده خانم و توهین یک مجری جوان به مسعود فراستی روی آنتن زنده و چندین مورد بی‌اخلاقی و بی‌حرمتی به ساحت بزرگان که در رسانه ملی رخ داده است، نتیجه گسترش و رشد خرده‌فرهنگ‌های ضدارزش است که ریشه اصلی آن را باید در برنامه‌سازی این روزهای تلویزیون جست‌وجو کرد. هیچ ملتی با تشویق‌های ۲۰۰میلیونی یک مسابقه تلویزیونی کتابخوان نشده است؛ همانطور که فرهنگ نقد در جامعه با توهین و هتاکی به رشد و خودباوری نرسیده است. رویای تبدیل شدن به بزرگ‌ترین و تاثیرگذارترین رسانه خاورمیانه تنها با تغییر ساختار فکری در عرصه مدیریت فرهنگی امکان‌پذیر خواهد بود؛ اگر چنین نشود صدای ناقوس مرگ را هر لحظه نزدیک‌تر می‌شنویم. مرگ تدریجی یک رویا!

 

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها