تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۴/۳۱ - ۱۸:۲۸ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 92775

 نیوشا طبیبی در اعتماد نوشت :

۱- صنعت لقب سازی و لقب فروشی در این ملک سابقه ای طولانی دارد. به روزگار گذشته، مردمان عادی که ثروتی به هم می زدند و می خواستند بین طبقه اشراف برای خود جایی باز کنند، پیشکش گرانبهایی به حضور پادشاه تقدیم می کردند تا شاه به آنها لقبی بدهد و آنها برای خود پیشینه ای بسازند و فرزندان شان به اصل و نسب اشرافی خود مفتخر باشند. امروز که دوره فلان السلطنه ها و فلان الملک ها به سر آمده، لقب دکتری سخت محبوب شده و راه هایی برای اخذ بی دردسر مدرک و صنعت نوشتن پایان نامه و دیگر امور مشابه رواج کامل دارند.
گاه تعداد افراد دارای تیتر دکتری در یک جمعِ نه چندان بزرگ حیرت انگیز است. از لقب دکتری خود فقط نخوت و غرور را همراه دارند و از فرهیختگی هیچ. این شرایط سبب شده که اعتبار اشخاص زحمتکشی که با هزار سختی و مرارت درس خوانده و مدارج علمی را طی کرده اند سخت آسیب ببیند.
۲- کتاب سازی هم عالمی دارد! نگاهی به فهرست این نوع خدمات اگر بیندازید، ملاحظه می فرمایید که ناشرینی وجود دارند که برای شما کتاب منتشر می کنند! یعنی فردی سفارش و پول می دهد و آنها در کمتر از یک ماه نام او را در زمره شاعران و نویسندگان این کشور ثبت می کنند! نرخ هم بسته به سطح و شیوه کار البته متفاوت است. این ابتکار فرهنگی ابتدا توسط چند ناشر ایرانی خارج از کشور – البته با شیوه ای آبرومندانه تر – پایه گذاری شد. ناشر خارج نشین برای آنکه چرخ «بیزینس» فرهنگی اش بچرخد، چون خواننده به تعداد کافی ندارد، هزینه چاپ کتاب را به اضافه سود خود از نویسنده نقدا دریافت می کند و در قید و بند محتوای کتاب نیست.
۳- صنعت تولیدات غیر واقعی و «فِیک» صنعت پر رونقی است. پا گرفتن این صنعت در عرصه فرهنگ، افق جدیدی برای کاسبکاران گشوده. از همین صنعت فیک سازی فرهنگی و هنری، اکنون با صدها و هزاران نفر فعال فرهنگی و هنری مواجه هستیم که سخت تو خالی و بی مایه هستند اما اطوار روشنفکری و ژست باسوادی گرفتن و در صفحات مجازی مطالب بی سر و ته و عکس های بی معنی منتشر کردن را خوب بلد شده اند. آنها به مدد بازی های رسانه ای و اینستاگرامی جای خود را باز کرده، در همه امور خود را صاحب نظر و دارای رای می دانند.
۴- برخی قهرمانان مجازی، تمام همت خود را صرف این می کنند که بهانه ای به دست دستگاه قضایی و پلیس بدهند تا دستگیر شوند. مثلا کلیپی می سازند که عده ای به آهنگ خواننده ای امریکایی در آن می رقصند، پلیس آنها را ردیابی و مدتی کوتاه بازداشت می کند. برای آنها عالی است سناریوی شان کامل شده است، قهرمان مجازی از فردای آزادی با صفحه اینستاگرامی اش کاسبی پررونقی راه می اندازد و در زمره روشنفکران مملکت جای می گیرد. رسما پول می گیرد و تبلیغات می کند و با مناسبت و بی مناسبت در هر امری وارد می شود.
۵- صنعت فیک البته در سینما قدمتی طولانی دارد. چه بسیار مردم بی هنری که بر حسب اتفاق گذارشان به جلوی دوربین افتاده و پس از آن خود را هنرمند تلقی کرده اند. اینها پر سر و صدا و سخت توخالی هستند. می دانند دوران شان گذراست، پس به هر قیمتی می خواهند خود را در لابه لای خبرها جا بدهند تا کمی بیشتر بمانند. ادمین و متخصص تبلیغات استخدام می کنند و گاه به یاوه گویی درباره وطن هم می افتند تا دیده شوند. چنانکه خانم بازیگری که در کارنامه اش فقط فیلم های کم ارزش دیده می شود، درباره بی ارزشی پاسپورت ایرانی و الزام «هنرمندان» در به دنیا آوردن فرزندان شان در کشوری دیگر برای اخذ پاسپورت بیگانه با گستاخی سخن می گوید و می خواهد با جسارت به ساحت وطن عزیز، توجه دیگران را به خود جلب کند.

برچسب‌ها:

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها