تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۵/۱۸ - ۰۱:۵۶ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 62259
امیر پوریا در اعتماد نوشت :

هر اتفاق ناخوشی وقتی به عادت بدل می‌شود، ناخوشی‌اش به چشم نمی‌آید و این از خود اتفاق، ناخوش‌تر است. مثلا قدیم‌تر که استادیوم می‌رفتیم، دعا به درگاه الهی برای خود ارج و منزلت و در ضمن، زمان مشخصی داشت. اگر تیم عزیزمان هر چه می‌زد به در بسته می‌زد و بازی به اواخرش می‌رسید و از تیم حریف عقب بود، پرسپولیسی‌های اصیل گاهی دست به دعا برمی‌داشتند تا بلکه به گل مساوی برسیم. در تجربه‌های سال‌های اخیر، اوضاع وارونه شده. گاهی در همان بیست دقیقه اول و گاهی هم مثلا موقع نخستین ضربه آزاد که پرسپولیس به دست می‌آورد، هم قرمزپوش‌های ما ندای «یا علی مدد» برمی‌آورند. یعنی هم دعا را با زیادی و زود خرج کردن، بی‌قدر می‌کنند و هم از یاد می‌برند که تیم هنوز به وضع وخیم نیفتاده. ناخوشایندی در چیست؟ در دست به دامان ابر و باد و مه و خورشید و فلک شدن، آن هم به این زودی و وقتی هنوز زمان و جان و توان برای کوشیدن و پیش افتادن باقی مانده. کمی از منظر روانشناسی اجتماعی اگر به ماجرا بنگریم، آنچه ناخوشایند است، در این عبارات خلاصه می‌شود: پایین آمدن میزان عزت نفس.
این درست همان چیزی است که در اوایل شروع این ماجرای «اکران‌های مردمی» به ذهنم آمد. جلوه‌های گوناگون اولیه آن را می‌دیدم و از خود می‌پرسیدم این کارها مانند بلیت‌فروشی توسط یکی از بازیگران فیلم یا حتی بلیت فروشی یک بازیگر برای فیلمی که در آن نقشی نداشته، خیلی به روشنی با نوعی رویکرد «تمنای مخاطب» همراه است. چگونه صاحبان فیلم‌ها متوجه این نیستند که چنین رویکردی می‌تواند برخی تماشاگران را به جای جذب کردن، پس بزند؟! چون حس می‌کنند فیلم روی اکران برای جلب آنها تا این اندازه به عملیات محیرالعقول، متوسل شده و هر ژانگولری می‌زند تا بلکه به دیدارش بیایند.
اما حالا و با تکرار بیش از حد این اکران‌ها، می‌شود در همین هدف هم تردید کرد: واقعا حاصل این همه اکران موسوم به «مردمی»، بناست همان «دیدار» فیلم باشد؟ بعید است. ابتذال جاری در محیط مجازی به روایت بومی ما، باعث می‌شود هر مخاطبی فقط به قصد ثبت چند سلفی با بازیگران و گهگاه هم کارگردان فیلم – تازه اگر مردم او را به چهره بشناسند- در هرکدام از این برنامه‌ها شرکت کند. در نتیجه، هم مفهومی که از این عنوان بر می‌آید، منتفی است و هم هدف نهایی آن تامین نمی‌شود. توضیح می‌دهم: در مورد عنوان، تعبیر «مردمی» به این دلیل به صفت این نوع اکران‌ها تبدیل شده که می‌خواهند بگویند این اکران ویژه اهالی رسانه یا سینماگران یا منتقدان نیست و برای مردم است؛ اما تناقض در اینجاست که هر سئانس معمول هر سینما هم با حضور «مردم» شکل می‌گیرد! پس هدف، این است که مردم بیایند و کسی یا کسانی از بازیگران فیلم را ببینند و حضور آنها عاملی برای دیده شدن خود فیلم باشد. خب، باید ببخشید. چون معمولا دارد شکل معکوس این ماجرا رخ می‌دهد: حضور بازیگران باعث می‌شود که مردم فیلم و سئانس را رها می‌کنند تا به همان سلفی‌ها برسند. حتی اگر به فرض، برنامه‌گذاری از بازیگر بخواهد تا برای جلوگیری از این اتفاق، مدتی بعد از شروع سئانس در سالن بنشیند، تماشاگران تشنه سلفی در سالن انتظار می‌مانند تا جناب ایشان بالاخره حوصله‌اش سر برود یا دستشویی‌اش بگیرد یا برای جواب دادن تماسی، از سالن بیرون بیاید! یعنی این میان تنها چیزی که مهم نیست، تماشای خود فیلم است.
از این حواشی که دیده‌ایم و می‌دانید، فاصله بگیریم و کمی از فراز، چشم‌انداز ماجرا را نگاه کنیم: مردم اگر بازیگر یا کارگردانی را دوست دارند، اگر نسبت به انتخاب و کار او کنجکاوی دارند، فیلم تازه او را می‌بینند. نیازی به التماس و جایزه جنبی نیست. اگر فقط برای به اشتراک گذاشتن یک سلفی با او به این برنامه‌ها می‌آیند، هدف «دیده شدن فیلم» هیچ و هرگز تامین نمی‌شود. بی‌تعارف، اگر قرار باشد مردم فقط بلیت بخرند تا چشم شان به جمال خود آقای کارگردان یا خانم بازیگر جلب شود، پر کردن سئانس‌ها با این روش، تفاوتی با روش نهادهای رسمی ندارد که این سال‌ها انبوهی بلیت برای فیلم‌های نورچشمی و مشهور به «فاخر» در تعابیر شعارزده حضرات را خریداری و به کارمندان خود اهدا کردند؛ اما بسیاری اوقات سالن‌های نمایش «ملک سلیمان» و «محمد رسول الله » و غیره، تنها دو سه ردیف صندلی پر داشت. چون هدف، آمار فروش بود؛ نه دیده شدن فیلم و در ادامه، تاثیر آن بر مخاطب و لذت مخاطب از فرآیند تماشا.
عوارض تعدد این اکران‌های موسوم به مردمی، بسیار بیش از آن است که امروز فکرش را می‌کنیم. در امتداد اینکه «در دسترس بودن» سینماگران در محیط مجازی از آن منزلت و اقتدار قدیم کاسته، این اکران‌ها هم هر سینماگری را بیشتر به عنصر دم دست بدل می‌کنند. دوستان عزیز و مشهور من، مردمی بودن در قاب تصویر یک عکاس حرفه‌ای از شما و مخاطب ساده کنارتان در حال سلفی گرفتن، خلاصه نمی‌شود. بخش عمده‌تر مردمی بودن، در آن روند و امتدادی تعریف می‌شود که هنرمند باید برای ماندن و کار کردن و ادامه تاثیر بر مردم، درپیش بگیرد. در آن شکل درازمدت ماندگاری، حرکت بر مرز بین «حضور داشتن» و «زیادی خرج شدن»… و البته در تلاش برای دیده شدن کاری که کرده، بیش از خودش و عکس‌هایش.

 

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها