تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۸/۲۱ - ۱۵:۳۵ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 99697

سینماسینما، علیرضا نراقی:

 

«تناوب» بیشتر شبیه به یک عکس است. عکسی از یک لحظه که قرار است با میانجی تصویر به یک مفهوم بدل شود. حتی اگر کارگردان قصد بیانی نمادین نداشته باشد و اساسا تصویری شفاف از مفهومی خاص را پیش فرض پرداخت موقعیت نکرده باشد، باز هم نمادها سرجای خود هستند و فیلمساز تنها به شیوه مورد نظر خود، آن نمادها را فرا می خواند. عکسی که ما در انتظار آن «تناوب» را می بینیم، همان تصویری است که پشت خود داستانی تاریخی با نمادهایی روشن دارد و به نوعی «تناوب» می خواهد روایتی تازه از آن باشد.

فیلم روز اعدام یک زندانی محکوم به اعدام را نشان می دهد. کمی پیش از لحظه اعدام، توپ فوتبال بچه ها داخل محل تیرباران می افتد. شلیک توپ به بیرون همزمان می شود با شلیک به اعدامی. بچه ها که گویا به این رویه عادت دارند، ساعت اعدام را می دانند و سر ساعت برای گرفتن توپ بازی خود پشت دیوار میدان تیرباران جمع می شوند. فیلمساز با ساختن این همزمانی و پراکنده کردن نشانه های چنین رخدادی، دارد از فیلم یک تصویر نمادین در باب آزادی و نسبت آن با زندگی و مرگ می سازد.

اما تمهید جالب در این فیلم این است که اصلی ترین تصویر و تک عکسی که لحظه اصلی را خلق می کند، حذف شده و با این کار آن عکس را تبدیل کرده به عکسی که در انتها در ذهن ما شکل می گیرد. لحظه تیرباران و شلیک توپ به بیرون احتمالا مهم ترین لحظه فیلم است، اما فیلمساز این لحظه را به ما نشان نمی دهد، بلکه با روند رسیدن به این لحظه به شکلی کاملا سبک پردازی شده به لحاظ بصری، اجازه می دهد تا تصویر نهایی در ذهن مخاطب ساخته شود.

نوع تصویر و سبک نمادسازی در «تناوب»، «سیاسی سازی» شده است. فیلم به نوعی شلیک گلوله را کنار توپ بازی قرار می دهد. انگار که بازی بیرون دیوار بیشتر از آنکه متضاد رخداد مرگ درون میدان تیرباران باشد، صدای این رخداد است. عنصر بازی در این همزمانی نه تنها نکته دلچسبی نیست، بلکه به شدت حس وحشت را می دهد. خاصه اینکه لحظه ای که صدای بازی را می شنویم، منتظر شلیک گلوله نیز هستیم. کودکان «تناوب» هم با همین حس حاضرند. آنها فاقد درک «خبر بد» هستند و لحظه تیرباران برای آنها لحظه خوب بازی است. همه اینها تصویری سیاسی است که فیلم از آن یک حکایت ساخته و آن را به گونه ای فرازمان و فرامکان نقل می کند.

  «سایه فیل» مصداق خوبی از درام پردازی در یک فیلم کوتاه است

«سایه فیل» نمونه بسیار خوبی از درام پردازی با توسل به شخصیت پردازی در یک فیلم کوتاه است. شخصیت پردازی در شکل مرسوم همواره متکی است بر پیرنگ، به همین دلیل فضای حاکم بر فیلمنامه را رخداد و کنش می سازد و اجرای کارگردان نیز در درجه اول چیزی جز پیگیری درست پیرنگ در بستری مبتنی بر تصویر و حرکت و ژست نیست. اما زمانی که پیرنگ کمرنگ شود و شخصیت ها و واکنش آنها به یک موقعیت یا مجموعه ای از موقعیت های گذرا اصل روند فیلم باشد، فضاسازی و ورود به جزئیات مهم ترین مسئله است. چراکه جای تفسیر و ساختن ریتم بسیار بیشتر است. به بیان دیگر، دست فیلمنامه نویس برای استفاده از دیالوگ و ساختن پیشینه و زمینه برای شخصیت بازتر و اجرای آن در یک فضای بصری، امکان های متنوع تری را ایجاد خواهد کرد. فیلمنامه در این نوع از روایت از جزء به کل می رسد و در پایان به جای تکمیل شدن یک الگوی داستانی یا دراماتیک، مجموعه ای از احساسات در اتصال با کلیت شخصیت فهم می گردد.

«سایه فیل» داستان دو دوست دانشگاهی است که بنا به ضرورت، پس از چند سال دوری از هم، دوباره یکدیگر را می بینند. ضرورت اینجا مجموعه ای از عوامل بیرونی و ابژکتیو است، اما آنچه فیلم در پی آن است، معنا یا مجموعه ای از برداشتهای شخصی است که احتمالا در ذهن هر یک از این دو که پیشینه ای عاطفی با یکدیگر داشتند، شکل می گیرد. در طول فیلم بیشتر به گذشته برمی گردیم، اما در بین این مرور گذشته همیشه زمان حال و معنای احتمالی درون ذهن دختر یا پسر حلقه بعدی فیلمنامه را می سازد. تا جایی که دیگر دختر این حلقه را به کل می شکند و رابطه آنها به سرانجام نمی رسد، تنها تمام می شود. اما در عین حال در بستر این برداشت های شخصی از یک ارتباط گسسته، فیلم یک نسل را تصویر می کند. نسلی که در شکافی عمیق میان گذشته و آینده خود زندگی می کند. نسلی بی تجربه که درست در نقطه تجربه کردن شکست، در بستر جامعه ای است که سرشار از حس ناامنی و تنش و تسلیم است. فیلم از جزئیات شخصیت پردازانه و فضایی که در هر پلان ساخته می شود، این عدم سامان و ثبات را نشان می دهد. درحقیقت شکاف ارتباط دو شخصیت فیلم گویی در بستر جامعه و شهر در حال رخ دادن است. فضاسازی بصری فیلم بیشتر از قالب درام جاری در اثر، این بعد نسلی را به لحن فیلم بخشیده است. سکانس ها و پلان های دونفره که با گفت و گو پر شده اند و اغلب شخصیت ها را در بستر شهر قرار داده اند، این حس رخداد فرافردی را بیشتر تقویت کرده است و به شهر تشخص و حضوری دائمی داده است. فیلم درنهایت هم در همین گردش شهری، اما در شب که گویی امن تر از روز آن است، پایان می یابد.

منبع: ماهنامه هنروتجربه

 

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها