تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۶/۰۸ - ۱۱:۵۴ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 95193

علی ورامینی در اعتماد نوشت :

اینستاگرام را می توان ویترین وضعیت و ذائقه ما دانست. بازنمایی هایی باژگونه از واقعیت که ابدا ربط و نسبتی با حقیقت و آنچه لمس می شود، ندارد. برای همین بسیار کم پیش می آید که در این شبکه مجازی بحثی جدی و عمیق را شاهد باشید و به همین دلیل است که فیلترکنندگان توییتر یا فیس بوک به اینستاگرام با دیده اغماض نگاه می کنند و با تساهل و مدارا از کنار آن می گذرند. ساختار زرد و سطحی اینستاگرام هر خوراکی را که به مذاقش خوش بیفتد، به سرعت می بلعد. کافی است فیلمی که همپوشانی با استانداردهای اینستاگرام داشته باشد به شبکه خانگی بیاید، آن قدر گزیده شده از آن را در صفحه های مختلف می بینید که انگار همه آن را در قالب همین پست های یک دقیقه ای دیده اید. نوشته هایی که روی این ویدئوها و بعضا زیر پست قرار می گیرد، نشان دهنده این است که سازندگان این تولیدات فرهنگی در چرخیدن پرشتاب این دورِ باطل بسیار موفق بوده اند.
شما هیچ گاه ندیده اید و احتمالا نخواهید دید که ویدئوهای گزیده شده از فیلم های بیضایی، کیارستمی، سهراب شهیدثالث و از این دست فیلمسازان به این انبوهی در صفحه های اینستاگرام دست به دست شود. اما تا دل تان بخواهد ویدئوهایی از بازیگران خوش سیما خواهید دید که یا در موقعیتی عشقی هستند یا طنز و یا دعوایی ناموسی. این چند روزه اگر سری به اینستاگرام زده باشید احتمالا صحنه هایی از فیلم «لاتاری» ساخته «محمدحسین مهدویان» را دیده اید. صحنه هایی که رگ غیرت هر ایرانی را متورم می کند و البته دل هر مردِ {ناموس پرست} را خنک. لاتاری ماجرای دختری ایرانی (نوشین) است که در تنگنای مالی پدر به دست مردِ شیادی به دوبی می رود و پس از ماجراهایی کشته می شود.
حال نامزد عاشق و قهرمان فیلم برای انتقام به دوبی می رود و الباقی داستانی که می توان حدس زد. همان داستان های فیلمفارسی ای که کم ندیده ایم و البته با تاثیرپذیری از فیلم (taken) که نقش «لیام نیسون» را «هادی حجازی فرد» بازی می کند. بعد از دو فیلم «ایستاده در غبار» و «ماجرای نیمروز» انتظار می رفت که «لاتاری» مهدویان هم فارغ از اینکه در کدام ریل سرمایه گذاری در حال حرکت است، لااقل به لحاظ فرم حائز اهمیت باشد و فارغ از اندیشه پشت فیلم، با سینما مواجه باشیم. اما مهدویان در «لاتاری» آنانی را که گمان می کردند با نابغه ای روبه رو هستند به شدت ناامید می کند. ایرادات فیلمنامه آن قدر گل درشت است که هر مخاطب عادی سینما متوجه آن می شود. فیلمنامه شعور مخاطب را درحد ابتذال فیلمفارسی های دهه ۴٠ در نظر گرفته است. شخصیت ها و به خصوص قهرمان فیلم همه معلق هستند و فقط فانتزی های کودکانه و سطحی جامعه را بازنمایی می کنند. سوای صحبت در رابطه با ساختار تکنیکی و درامی فیلم که بحثش موضوعیتی شاید نداشته باشد و به قولی ما قبل نقد است، باید پرسید که نسبت فیلم با وضعیت کنونی ایران و جهان زیست ایرانی چیست؟
موسی، قهرمان فیلم کسی است که هشت سال برای دفاع از وطن در جبهه جنگیده است. ادعا می کند که هرگز با خودکار بیت المال امضای شخصی نکرده، امروز گوشه ای بی هیاهو برای خود انتخاب کرده و سرگرم نسل جدید است و حالا برای خونخواهی ناموس ایرانی به دوبی می رود تا شیخ زاده دوبی را به جرم تعرض به دختر ایرانی مجازات کند. در بزنگاه داستان رفته رفته متوجه می شویم، دوستان موسی همه مسوولیت های دولتی و امنیتی دارند و آخر سر هم به کمک او می آیند. اینجا سوالی به وجود می آید که فیلم نه تنها درپی جواب آن نیست، بلکه طرح آن هم احتمالا خیلی اتفاقی روی داده است. سوال این است که اگر موسی و دوستانش که همه از بانفوذهای کشور و چنین وظیفه شناس و پاکدست هستند، چرا وضعیت اقتصادی امثال پدر نوشین به چنین وضعیتی رسیده است که دیگر ارزش و آرمانی برای پدر و دختر نمانده باشد؟
در واقع لاتاری آسوده بال از پیدا کردن ریشه مشکلات راحت ترین کار را انجام می دهد و پای دشمن بیرونی را به میان می کشد: دشمنی که از قضا به ذائقه برخی خوش بیاید و ذهن هایی که تنها ایده رهایی از مشکلات را انتقام از شیخ می دانند. این ایده اگرچه کمی مهدویان و همفکرانش را به منظورشان می رساند اما نسبت تولیدشان با منافع و امنیت ملی که قطعا دغدغه شان است، چیست؟ اگر به شما بگویند که دشمنان قسم خورده ایران می خواهند فیلمی بسازند و رزمنده ایرانی ای که هشت سال از وطنش دفاع کرده را در پیش نظر جهانیان تخریب کنند چه داستانی در ذهن تان نقش می بندد؟ غیر از این است که احتمال می دهید به سیاق همیشگی فیلم و سریال های هالیوود ایرانی را خشن نشان خواهند داد آیا این سیاه نمایی از ایران و ایرانی است یا بازتاب معضلات اجتماعی ای مانند طلاق، اعتیاد، فقر و … در سینما. مهدویان و دوستانش از میزان ایرانی های مقیم دوبی و دیگر شیخ نشینان اطلاع دارند؟
شاید بد نباشد سازندگان لاتاری نیم نگاهی هم به سخنانی که اخیرا در رابطه با تصور بعضی از زایران خارجی نسبت به ایران منتشر شده داشته باشند و اگر می خواهند ارزش های قیصری را به منافع ملی ترجیح دهند فعلا راه دور نروند و از همین جا شروع کنند.

برچسب‌ها: ,

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها