تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۱۱/۱۹ - ۲۱:۴۹ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 79961

سینماسینما، سیده یاسمن قدسی:
احمدرضا معتمدی، کارگردانی که بر فلسفه و نظریه پردازی تسلط دارد در فیلم “سؤتفاهم” نظریه وانموده و ابرواقعیت را بر پرده سینما به نمایش می گذارد. همانطور که از نقل قول ابتدای فیلم و تیتراژ آن مشخص است این فیلم به طور خاص به این تئوری می پردازد و مختص مخاطب خاص است. معتمدی در ابتدای داستان مضمون داستان را حک می کند. طبق گفته بودریار دنیای مدرن به سه سطح تقسیم میشود که به گفته خود این فیلسوف، این نظریه تحت تاثیر نظریه افلاطون درمورد “عالم مُثُل” است که اذعان می دارد محسوسات به هیچ وجه واقعیت نیستند بلکه خود شبه و تقلیدی از عالم معقولات است. بودریار نظریه افلاطون را در جامعه مدرن بررسی می کند و بر این باور است که واقعیت سه سطح دارد سطح اول نسخه بدلی از واقعیت است که به روشنی قابل تشخیص است. سطح دوم نسخه بدلی است آنچنان طبیعی که مرز میان واقعیت و بازنموده را محو می کند. و سطح سوم نسخه بدلی است که واقعیتی از آن خود را تولید می کند، بدون اینکه ذره یی بر واقعیات جهان تکیه داشته باشد، که بهترین مثال آن واقعیت مجازی است. بودریار سطح سوم وانموده ها را یعنی همان که الگو از جهان واقعیت پیشی می گیرد، حاد واقعی می نامد.
در این فیلم هر سه سطح کاملاً مشخص به نمایش گذاشته شده است. در سطح اول که دلالت نام دارد واقعیت از طریق بازنمایی ساخته می شود. این بازنمایی در میزانسن به اجرا در آمده است؛ فضای صحنه خانه ای متروکه و قدیمی است، در واقع این صحنه بیانگر سطح اولیه یا همان داستان است که همه فیلم ها و کتاب ها دکور مشخصی دارند. بودریار در توصیف سطح اول نقشه و نقاشی را به عنوان مثال می آورد که نمونه آن فضای خانه است که مانند یک نقاشی ویکتورین می ماند. منظور از این صحنه سازی مطرح کردن مسأله رمز است. از نظر بودریار رمز نادیده گرفتن واقعیت را امکان پذیر می سازد و راه را برای آن چیزی باز می کند که وی به آن «فزون واقعیت» یعنی وضعیتی که در آن رمز جایگزین واقعیت می شود، نامگذاری می کند. دوران رمز در واقع دوران نشانه را پشت سر گذاشته است. رمز نادیده گرفتن واقعیت را به معنای مورد نظر عصر تولید ممکن می سازد. به نظر بودریار رمز همان رونوشت اصل است که بین آنها تفاوتی وجود ندارد. رمز نادیده گرفتن واقعیت را ممکن می سازد. این خانه پر رمز و راز است و مکان هایی دارد که برای اکثر شخصیت ها بجز شخصیت گروگان گرفته شده مجهول است و این قضیه به رمزآلود بودن فیلم می افزاید.
جدا از میزانسن فیلم، شخصیت ها نیز در سطوح مختلف گیر کرده اند و بر حسب سطحی که در آن قرار دارند ایفای نقش می کنند. از جمله این شخصیت ها می توان به دختر گروگان گرفته شده و پلیس های “سیاه لشکر” اشاره کرد چراکه آنها دنبال بازیگر شدن هستند و شخصیت ثابتی در طول داستان دارند؛
سطح دوم بازتولید نام دارد که در این سطح نشانه ها به نشانه هایی که شبیه چیزهای واقعی است، اشاره می کنند؛ در این مرحله واقعیت سطح اول به وسیله تکنولوژی بازنمایی می شود و این باز نمایی به وسیله عکاسی و فیلمبرداری انجام می شود. مثال بارز این بازنمایی در دوربین های فیلمبرداری و لوکیشن که گاهی دیده می شود است. همچنین شخصیت هایی که در این مرحله به دام افتاده اند عوامل فیلم مثل فیلمبردار، صدابردار، عوامل صحنه و همچنین بازیگر مرد داستان (کامبیز دیرباز) هستند. این افراد همه شخصیت های داستان هستند که توسط “رییس” نوشته شده اند و سرنوشت آنها در فیلمنامه آمده است، در واقع این افراد عروسک های خیمه شب بازی هستند که توسط فراواقعیت هدایت می شوند.
سطح سوم که از همه سطوح مهم تر است وانمایی نام دارد. نشانه ها چیزهای واقعی را بازنمایی نمی کنند؛ بلکه به مثابه ماسک غیبت واقعیت عمل می کنند. بین واقعیت وبازنمایی ارتباط وجود ندارد. در عوض، ما با فراواقعیت سروکار داریم. اعضای تشکیل دهنده این سطح رییس و پدر دختر هستند زیرا این افراد داستان را کارگردانی می کنند و خدای داستان هستند، همچنین آنها از ابزار فراواقعیت نیز که همان دوربین های مدار بسته است استفاده می کنند. آنها با این کار سطح اول و دوم واقعیت را زیر سوال برده و اداره می کنند.
این فیلمنامه شباهت زیادی با نمایشنامه لوییجی پیراندلو به نام “شش شخصیت در جستجوی یک نویسنده” دارد با این تفاوت که در نمایشنامه دو سطح اول بررسی میشود به این صورت که تعدادی شخصیت که داستانی مخصوص به خود دارند وارد صحنه تمرین یک تئاتر می شوند و از نویسنده نمایشنامه می خواهد که داستان آنها را بنویسد. در این صورت شخصیت ها که داستان خاص خود را دارند در سطح اولیه یا دلالت هستند چراکه آنها همواره شخصیت می مانند و نقش آنها هیچ گاه تغییر نکرده و به سرنوشت خود محکوم هستند و افرادی که در حال تمرین تئاتر هستند و نمایشنامه نویس در سطح دوم یا بازنمایی گرفتار شده اند. در این نمایشنامه سطح سوم وجود ندارد اما در فیلمنامه به سطح سوم نیز اشاره شده که این نکته آن را از نمایشنامه متمایز می کند.
این فیلم بر آن بود تا وضعیت جامعه معاصر را از طریق نشانه شناسی و مسأله فراواقعیت بودریار به تصویر بکشاند که به نوبه خود و در سینمای ایران بسیار جدید و نوپاست. بازی بازیگران توانمند نیز به درست اجرا شدن این تفکر کمک شایانی کرده است.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها