کارگردانان آگاهانه کوشیدهاند از هرگونه سیاهنمایی فاصله بگیرند.
سینماسینما، عزیزالله حاجی مشهدی:
«کارنامه بنیاد کندی» کار مشترک مستندسازان نامآشنا (محمد جعفری و آذر مهرابی) را باید در رده مستندهای گزارشی «مشاهدهگر» (Observational) جای داد. مستندی که میکوشد تا از دریچه چشم دوربین، بیآنکه حضورش در صحنهها و فضاهای مختلف فیلم به رخ کشیده شود، بیواسطه و مستقیم به پدیدههای مورد نظر فیلمساز نزدیک شود و تصویر واقعی از شخصیتها و آدمهای موجود در آن فضا ارائه دهد و مخاطب فیلم نیز با تماشای فیلم، آشکارا دریابد که بود و نبود دوربین در چنان فضایی، نقشی در شکلگیری و بروز آن رویدادها نداشته است. به بیانی دیگر، میتوان ادعا کرد که در جریان این مشاهده، دوربین مداخلهای در چگونگی نمایش پدیده واقعی نداشته است.
محمد جعفری، «مستندساز» امروز و سرباز «سپاهی دانش» ۴۰ سالِ پیش، در آبادی بنیاد کندی در آذربایجان شرقی، با دوربینی که در دست همسر مستندسازش (آذر مهرابی) بوده است، با همان شیوه مشاهدهگرانه و با وفاداری به روشی که کمترین دخالت در متن رویدادهای واقعی نداشته است، پس از ۴۰ سال بیخبری از نوآموزان دبستان کوچک آبادی، سرزده و غافلگیرانه به سراغ آنها میرود و ما نیز بهعنوان تماشاگران مستند او و همسرش، با آنها همراه میشویم تا ببینیم که بهراستی بچههای دیروز موجود در چند عکس رنگورفته سیاه و سفید که از آن روزها به یادگار مانده است، حالا چه حال و روزی دارند؟
ساخت مستندهایی از اینگونه به صبر و حوصله فراوانی نیاز دارد. انجام سفر و بازدیدهای اولیه برای ردیابی موضوع و بازگشت با دستهای خالی و عزم جزم برای پیدا کردن سرنخهایی کوچک از بچههای مدرسه بنیاد کندی و خانوادههایشان که به دلیل بروز خشکسالیهای پیدرپی ناگزیر به مهاجرت شدهاند و اکثر آنها نیز به حاشیهنشینی در اطراف تهران و کرج در مناطقی چون دولتآباد، واوان، زورآباد، خاک سفید، شادآباد و… روی آوردهاند و در حاشیه تهران و کرج و ورامین، به امید خلاصی از مشکلاتی که در زادگاه خود با آنها دست به گریبان بودهاند، به زندگی نهچندان دلخواه حاشیهنشینی کلانشهر تهران و کرج ناگزیر شدهاند، بهراستی کار چندان آسانی نبوده است.
نکته جالب توجه این است که نگه داشتن نقاشیهای ساده و بهظاهر کماهمیت پری، دانشآموزی که ۴۰ سال پیش، با رنگ انار و پوست پیاز نقاشی میکرده و نمونه کارنامهها و عکسهای دستهجمعی بچههای مدرسه و یک فیلم کوتاه رنگورورفته هشت میلیمتری از دهه ۵۰، نشان میدهد که انگار محمد جعفری میدانسته است که روزی روزگاری در آینده، از همه این مدارک ساده و بهظاهر کمبها برای ساختن یک مستند قابل اعتنا بهعنوان نوعی مکاشفه در بازیابی و بازشناسی بخشی از زندگی گذشته خود، استفاده خواهد کرد!
بچههای مدرسه آبادی بنیاد کندی، حالا دیگر بزرگ شدهاند و هرکدام برای خود خانودهای تشکیل دادهاند و جوانها و نوجوانهایی دارند که خواستهها و روحیات و خلقوخویشان، با بچههای دیروز آن آبادی کوچک یعنی با غلامحسین، محمد، فرمان، منظر، مرضیه، حجت، عزیز، پری و سارا و… فرسنگها فاصله و تفاوت دارد! بررسی و مقایسه ناخواسته آرزوهای یکایک آنها با حال و روز کنونیشان، فاصله میان واقعیت و خیال را به ما نشان میدهد. با این همه یک روزنه امید برای دلخوشی معلم دیروز آن بچهها پیدا شده است. این امید که اگر مثلا محمد فرهادی و همکلاسیاش منظر محمدپور یا فرمان محمدپور و مرضیه محمدپور که حالا با هم ازدواج کردهاند و صاحب فرزندانی شدهاند، به دلخواستههایشان نرسیدهاند، به جای خود آنها، امروز بچههایشان به دانشگاه رفتهاند، عروسی کردهاند و فیلم در مقام نوعی بررسی «مردمشناسانه» میکوشد تا با توسل به گونهای مردمنگاری ساده و غیرشعاری- که صدالبته با پژوهشی درازمدت و مشاهده از نزدیک شکل میگیرد – ناخواسته به دلایل برخی مهاجرتها و تخلیه روستاها و مشکلات زیستی روستاییان، بیآبی و بیرونق شدن کشتوکارشان به دلیل خشکسالیهای گسترده اشاره میکند و به مردمنگاری صادقانه، با پرهیز از هرگونه اغراق و مبالغه دست میزند که میتواند یکی از فایدههای جنبی تماشای چنین نمونهای از یک مستند مشاهدهگر باشد.
یکی از امتیازهای این مستند، در این است که سازندگان اثر آگاهانه کوشیدهاند تا از هرگونه سیاهنمایی و نیز شعار دادن در قالب گفتار متنهای سفارشی مثلا برای توجیه علت مهاجرت این آدمها و ترک کار کشاورزی و… بهخوبی فاصله بگیرند و بیطرفی خود را بهروشنی حفظ کنند. شاید به همین دلیل است که مستندسازان آشنا با ویژگی اساسی مستندهای مشاهدهگر، میکوشند تا از جایگاه یک گزارشگر ساده و بیهدف فاصله بگیرند و بهعنوان یک تلاش آگاهانه در عرصه مردمنگاری، به گوشههایی از تغییر و تحولات پدیدآمده در محیط اجتماعی مورد مطالعهشان و گاه حتی به نتایج آن تحولات و تاثیر آنها بر سرنوشت مردمان ساکن در آن مناطق نیز اشارههایی روشن داشته باشند.
پرداختن به واقعیتهای انکارناپذیری مثل روی آوردن بسیاری از همان شاگردان دیروز به کارهای سخت و پرمشقتی مثل کارهای نگهبانی، نوبت کاریهای گردشی طاقتفرسا و از دست دادن سلامتیشان، یکی دیگر از ویژگیهای یک فیلم مستند مشاهدهگر است که در چنین اثری نیز همین ویژگی را بهروشنی میتوان شاهد بود.
سازندگان مستند «کارنامه بنیاد کندی» با حضور در فضای اصلی کار، پیش از هر نوع برداشت و ثبت تصویری، کوشیدهاند تا از فضایی که تنها با خاطراتی کمرنگ از ۴۰ سال پیش به آن فضا بازگشتهاند، به نوعی انگار قصهای هم برای مستند خود دستوپا کنند تا به یک مستند گزارشی مشاهدهگر، چاشنیهای مناسبی از جذابیت و کشش و گیرایی نیز زده شود و این مستند بلند را از رخوت و کسالتبار شدن دور نگه دارند. نیاز به یادآوری ندارد که در چنین مستندی، به دلیل پرهیز از آماده کردن طرحی مشخص به شیوه فیلمهای داستانی یا مستند- داستانی، بهطور معمول از دکوپاژ صرف نظر میشود و عمده مسئولیتها، حتی پیش از رسیدن کار به مرحله تدوین، بر عهده تصویربردار فیلم خواهد بود که در این فیلم، با استفاده از همفکری و در یک فضای تعاملی، میان تصویربردار فیلم (آذر مهرابی) و محمد جعفری بهعنوان یکی از کارگردانهای اثر، هماهنگی دلخواه و مناسبی وجود داشته است که درنهایت به گرمی و گیرایی فیلم منجر شده است.
مستند «کارنامه بنیاد کندی» میتوانست برای رفع سوءتفاهمهای احتمالی در خوانش درست و دقیق نام این فیلم، با افزودن پیشوندی مثل آبادی یا روستا پیش از بنیاد کندی و انتخاب نامی چون «کارنامه آبادی بنیاد کندی» یا به مدد اعرابگذاری روی نام کنونی فیلم در اعلان دیواری آن، از چنین مشکل ناخواستهای نیز فاصله بگیرد. گذشته از اینها، در بخشهایی از فیلم که به نمایش بخشهایی از یکی دو عروسی مربوط میشود نیز شاید میشد با کوتاهتر کردن حتی بین چهار تا پنج دقیقه از برخی صحنههای آشنا و تکراری، با هدف ایجاد ضرباهنگ مناسبتر فیلم، از زمان کنونی آن کم کرد و به اثری منسجمتر دست یافت.
ماهنامه هنر و تجربه
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
نظر شما
پربازدیدترین ها
- محمد رسولاف با «دانه انجیر مقدس» به کن باز میگردد
- تحلیل رسانههای فرانسوی از حضور فیلم رسولاف در بخش مسابقه کن/ یک انتخاب سیاسی
- سینماسینما/ گفتوگو با کن لوچ درباره «بلوط پیر» و دیگر چیزها/ امید، فعالیتی سیاسی است
- فیلم ترنس مالیک به جشنواره کن نرسید/ لیلا حاتمی با مریم مجدلیه به ونیز میرود؟
- شمشیرها برق میزنند/ نگاهی به فیلم «شوگان»
آخرین ها
- فوت کارگردان فرانسوی برنده نخل طلا و سزار/ لوران کانته درگذشت
- نسخهی آزادیِ لانتیموس/ نگاهی به فیلم «بیچارگان»
- نکوداشت اکبر زنجانپور در نوزدهمین «شب کارگردان»
- حضور همراه اول در بزرگترین نمایشگاه فناوری ترکیه
- معرفی همراه اول بهعنوان کارفرمای برتر سلامتمحور
- «در سایه سرو» از جشنواره ایتالیایی جایزه گرفت
- فیلم ایرانی نامزد قدیمیترین جایزه سینمایی اروپا شد
- کیوسکهای دیجیتال نخستین اپراتور سلامت کشور رونمایی و نصب شد
- تحلیل رسانههای فرانسوی از حضور فیلم رسولاف در بخش مسابقه کن/ یک انتخاب سیاسی
- فیلمهای «رکوردزن» و زنگ خطر برای آینده این سینمای محترم!
- «هواخوری» روی صحنه میرود
- تمدید مهلت شرکت در جشنواره «خیمه شب بازی»
- سینماسینما/ گفتوگو با کن لوچ درباره «بلوط پیر» و دیگر چیزها/ امید، فعالیتی سیاسی است
- نسخه ویژه نابینایان «همسر» با صدای مسعود فروتن منتشر میشود
- نمایش «شیرین» کیارستمی در جادوی سینما بنیاد حریری
- آغاز ثبتنام دهمین دوره کارآموزی همراه اول
- تتلو در دادگاه: عذرخواهی میکنم
- مستانه مهاجر داور جشنواره الجزایر شد
- فیلم ترنس مالیک به جشنواره کن نرسید/ لیلا حاتمی با مریم مجدلیه به ونیز میرود؟
- «آقای قاضی» به شبکه دو میآید
- واکنشها به گفتگوی عضو هیئت مدیره نماوا/ شورای صیانت خانه سینمای ایران بررسی میکند
- محمد رسولاف با «دانه انجیر مقدس» به کن باز میگردد
- بستههای همراه اول ویژه حج ۱۴۰۳ اعلام شد
- چرا «سرزمین مادری» فعلا متوقف است؟
- اکران «همسایه شما، زهره» در هنر و تجربه/ پوستر فیلم رونمایی شد
- کمال تبریزی به دبیری جشنواره فیلم اقوام ایرانی نرسید
- معرفی نامزدهای دومین جشنواره «عروسکخونه»
- «ایستاده با گرگ» نامزد دریافت جایزه از جشنواره دهلی نو شد
- کیلین مورفی، بهترین بازیگر مرد آکادمی فیلم و تلویزیون ایرلند/ پیروزی «اوپنهایمر» کامل شد
- شمشیرها برق میزنند/ نگاهی به فیلم «شوگان»