تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۷/۲۹ - ۱۴:۳۲ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 4402
 سال‌ها از ساخت «روز واقعه» می‌گذرد و به اعتقاد بسیاری از منتقدان، این فیلم همچنان یکی از بهترین روایت‌های سینمایی عاشورا محسوب می‌شود و حتی هم‌سنگ با فیلم محمدرسول‌الله(ص) مصطفی عقاد دانسته شده است. بیضایی این فیلم‌نامه را در سال ۱۳۶۱ نوشت؛ هرچند این امکان برایش فراهم نشد تا خود کارگردانی متنی را که خلق کرده بود برعهده بگیرد. پس از گزینه‌هایی که سال‌ها بر سر اجرای این متن درخشان مطرح می‌شد، سرانجام قرعه به نام فیلم‌ساز جوانی افتاد که عموم مخاطبان از او تنها یک فیلم اوینار را دیده بودند که آن هم درباره آسیب‌دیدگان فاجعه شیمیایی حلبچه بود. شهرام اسدی، در دومین تجربه سینمایی‌اش، در سال ١٣٧٣ این فیلم را برمبنای فیلم‌نامه‌ بیضایی مقابل دوربین برد. او با این فیلم که برای اولین‌بار در جشنواره سیزدهم فجر به نمایش درآمد، موفق شد نظر نسبی منتقدها را جلب کند. فیلم در ١١ رشته کاندیدای دریافت جایزه شد و از آن بین موفق به کسب سیمرغ بلورین به‌عنوان بهترین فیلم، بهترین موسیقی متن (مجید انتظامی)، بهترین صحنه‌آرایی (مجید میرفخرایی) و بهترین چهره‌پردازی (عبدالله اسکندری) شد. البته این جدا از سیمرغ بهترین فیلم در بخش فیلم‌های اول و دوم بود که نصیب شهرام اسدی شد. روز واقعه درعین حال از استقبال تماشاگران نیز به‌دور نبوده. ٣١ سال پس از ساخت این فیلم فرصتی دست داد تا با اسدی به گفت‌وگو بنشینیم. پرسش‌های ما البته به «روز واقعه» منحصر نشد و نگاهی هم به ساخت فیلم‌های متأخر دینی در ایران و نقاط قوت و ضعفشان انداختیم.

 ابتدا از فیلم‌نامه روز واقعه صحبت کنیم. چه شد که متنی از بهرام بیضایی در اختیار شما قرار گرفت؟
فیلم‌نامه روز واقعه در سال ۶٧ از سوی آقای عبدالله اسفندیاری که مدیر بخش فرهنگی فارابی بودند در اختیار من قرار گرفت که بخوانم و نظر بدهم؛ و خاطرم هست که در آن جلسه، سخنی از ساخت آن به میان نیامد. همان شب فیلم‌نامه را خواندم و از شیوه روایتِ اثرگذار نهضتِ عاشورا و زیبایی و استحکامِ ساختارِ آن واقعا حیرت‌زده شدم. تا آن لحظه فیلم‌نامه‌ای تا آن اندازه قدرتمند و مؤثر نخوانده بودم. دو جمله پایانی فیلم‌نامه اشکم را سرازیر کرد. چند هفته بعد فیلم‌نامه برای کارگردانی به من سپرده شد و این، چند سالی بعد از نگارش فیلم‌نامه و واگذاری آن توسط آقای بیضایی و صحبت با چند کارگردان برای ساخت فیلم بود.
 آشنایی شما و بهرام بیضایی چطور اتفاق افتاد؟ به چه دلیل خودشان روز واقعه را نساختند؟
اتفاقا در ملاقاتی که برای اولین‌بار، دو هفته‌ای بعد از ورودم به پروژه بین من و آقای بیضایی روی داد پس از تشکر از فیلم‌نامه خوب‌شان، صراحتا این سؤال را از خودشان پرسیدم. فقط به این جمله بسنده کردند که «من می‌خواستم خودم آن را بسازم اما اجازه‌اش را به من ندادند». و اضافه کردند «به همین دلیل هم هست که شما در فیلم‌نامه روز واقعه شرح صحنه زیادی نمی‌بینید». و از بابت آن عذرخواهی کردند. توضیح دیگری ندادند و درواقع علتی هم ذکر نکردند. بعدها، شاید یک‌سال بعد، در ارشاد یکی از مسئولان مابین صحبت‌هایش اشاره کرد که در جلسه‌ای گفته شده که گرایش فیلم‌نامه روز واقعه و از آن مسلم‌تر گرایش بیضایی به نمایش و تعزیه است و ما می‌خواهیم روز واقعه سینما باشد نه تعزیه و نمایش.
 شما روز واقعه را زمانی ساختید که بسیار جوان بودید. شرایط ساخت فیلم در آن زمان چگونه بود؟
زمانی که من وارد گود روز واقعه شدم درواقع ناخودآگاه روح و جسم خودم را برای گذر از تنگناها آماده کرده بودم. کاملا می‌دانستم که راهِ پیشِ‌رو، راهی سخت و پرمشقت خواهد بود که به واسطه عظمت نام امام‌حسین(ع) بی هیچ اغماضی هر روز در میانه کشاکشی تازه خواهم بود؛ و ازسوی‌دیگر مواجه بودم با فیلم‌نامه‌ای درخشان و استوار و مستحکم، با نویسنده‌ای مسلط و چیره‌دست که از قضا خود نیز کارگردان بود و باز می‌دانستم فارغ ازاینکه هرچه بسازم، چه بد و چه خوب؛ همواره در مقام مقایسه خواهم بود و حرف و حدیثِ پایان‌ناپذیر تا ابد همراه فیلم خواهد آمد.
 بعد از ساخت روز واقعه نظرات مختلفی درباره فیلم مطرح شد. گروهی موافق فیلم بودند و برخی دیگر معتقد بودند که فیلم‌نامه بیضایی و مفاهیم آن با اثر به‌تصویردرآمده متفاوت است. تا چه حد به این انتقادها را پذیرفتید؟
خوشبختانه وقتی فیلم دیده شد اکثریت اقشار جامعه را با خود همراه کرد. هرکسی در هر جایگاهی از دانش و موقعیت اجتماعی و اعتقادی با آن ارتباط خوبی برقرار کرد. اینکه می‌گویید برخی مخالف بودند به نظرم بسیار طبیعی است. تعدادی از این نظرات مخالف صحبت‌شان روی کارگردانی اثر بود. می‌گفتند اگر بیضایی آن را می‌ساخت اثر بهتری می‌شد. من ضمن اینکه این نظریه را کاملا رد نمی‌کنم معتقدم اگر بیضایی روز واقعه را می‌ساخت قطعا فیلم دیگری می‌شد. کما اینکه قبل از ورود من قرار بود فیلم را آقای نجفی بسازند. روز واقعه ساخته ایشان هم بی‌شک فیلم دیگری می‌شد. هر کارگردانی جهان‌بینی خودش را دارد و جهان خودش را از منظر خودش می‌سازد.
درباره تغییراتی که در برگردان سینمایی در فیلم‌نامه روی داده، هم صحبت کنید.
در هر گفت‌وگو و نشستی از اولین نمایش روز واقعه تا به حال، همیشه به این نکته اشاره کرده‌ام که فیلم‌نامه این فیلم یکی از سنجیده‌ترین و بقاعده‌ترین فیلم‌نامه‌هایی است که در سینمای ایران نوشته شده و اصولا باور من بر این است که جایگاه بیضایی در سینما و نمایش ما بی‌نیاز از توضیحات من، حقیقتا انکارناپذیر است. بیضایی، فردوسی زمانه ماست و چقدر تأسف‌برانگیز است که در طی سال‌ها مردم ما و هنرهای نمایشی ما از وجود او و آثار او بی‌بهره ماندند. من به سهم خودم تلاش بسیار کردم که تا جایی که ممکن است تغییری و به روایتی تعدیلی در آن روی ندهد. و امروز در نمای کلی که نگاه می‌کنم فکر می کنم تا حدود زیادی موفق بوده‌ام که توانسته‌ام بیش از ٩۵‌درصد آن را بی‌‌تغییر حفظ کنم. چه جلسات متعددی که برگزار نشد و چه ایرادات غالبا واهی که گرفته نشد. ایراداتی که گاه کل اثر را هم حتی به چالش می‌کشید. خاطرم هست که یک روز بعد از جلسه‌ای ناامیدکننده در اوج افسردگی و یأس نزد مرحوم محمدتقی جعفری رفتم. آن زمان خانه‌اش در میدان خراسان بود و من از پیش از انقلاب با ایشان آشنایی داشتم و نزدشان می‌رفتم و قصه‌‌هایی از مولانا را که تبدیل به فیلم‌نامه کرده بودم برای‌شان می‌‌خواندم. آن شب با وجودی که تقریبا دیروقت بود مرا پذیرفتند. فیلم‌نامه روز واقعه همراهم بود. آن را باز کردم که پر از خطوط قرمز زیر دیالوگ‌ها بود. گفتم این فیلم‌نامه حافظ آبروی امام‌حسین(ع) است اما نمی‌توانم آن را اثبات کنم. از من باور نمی‌کنند. فیلم‌نامه را برگرداند و گفت چند جایش را بخوان ببینم. چند جمله از دیالوگ‌های عبدالله را خواندم. رسیدم به جمله‌ای که مرد بتکده به نقل از امام‌حسین(ع) می‌گوید چگونه سنگی بر بتان مرده بیندازم، حال آنکه بت‌های زنده روی زمین‌اند. جمله که به آخر رسید سرش را بلند کرد و گفت این آخری را دوباره بخوان. خواندم. خدا رحمت‌شان کند. چهره‌‌اش شکفت. گفت عجب جمله پرمغز و زیبایی است. گفتم اتفاقا این یکی از آن جمله‌‌هایی است که می‌گویند حسین(ع) کجا چنین سخنی گفته‌اند. مأخذ و سند آن کجاست؟ یادم هست که در یک‌آن، ناراحتی و نارضایتی چهره‌اش را پر کرد. گفت مأخذ و سند آن راه حسین است. حرکت و قیام حسین است. چه مأخذی از این بالاتر. همین جمله برهان حرکت حسین است. آن جملات و بسیاری جملات دیگر را با سازوکاری که مرحوم محمدتقی جعفری به من آموختند از خطر حذف و تعدیل رهانیدم. اما سکانس شهربانو را باوجود اینکه بسیار سینمایی بود، به دلیل اینکه می‌گفتند خلاف واقعیت است، نتوانستم حفظ کنم. در یکی از آخرین جلسات وقتی سکوتِ نارضایتی را در چهره‌ام دیدند گفتند برای ما مسلم است که چنین روایتی وجود ندارد. شما سند بیاورید تا پذیرفته شود. موضوع را در دیدار دومی که با آقای بیضایی در منزل‌شان داشتم در میان گذاشتم. گفتند اینکه تاریخ نیست؛ نمایش است. می‌دانستم این سخن سکانس شهربانو را نجات نخواهد داد و نیاز به دلایلی دارم. شروع به تحقیق کردم؛ ابتدا یک‌تنه و بعد به اتفاق یکی از دستیارانم. از دیدگاه تاریخی هیچ‌یک از مورخانی که به موضوع حمله اعراب به ایران پرداخته بودند به ازدواج شهربانو، دختر یزدگرد سوم با امام‌حسین(ع)، اشاره نکرده بودند. اولین‌بار در قابوس‌نامه ذکری از شهربانو به میان می‌آید که در قرن پنجم تألیف شده و حدود نیم‌قرن بعد از آن زمخشری در کتاب ربیع‌‌الابرار خود به آن اشاره می‌کند، و دیگر خبری در هیچ متنی نیست تا اینکه در زمان قاجار در قالب تعزیه مجلس شهربانو بروز پیدا می‌کند که قطعا منبع آقای بیضایی است. در اواخر تحقیقات به مرحوم سیدجعفر شهیدی برخوردم که سال‌ها قبل به‌طور مفصل درخصوص زندگی شهربانو تحقیق کرده بود و با قطع و یقین معتقد بود که این داستان از ریشه و بنیاد جعلی است و یزدگرد اساسا دختری به نام شهربانو نداشته است. بعدها در حماسه­ حسینی آیت‌الله مطهری هم دیدم که در واقعی‌بودن این داستان تردید کرده‌اند و به این صورت بود که آن سکانس حذف شد که عمده‌‌ترین حذف، در فیلم‌نامه روز واقعه بود.
 این فیلم اثری سرآمد از واقعه عاشورا و در زمینه فیلم‌های دینی است. اتفاقی که با روایت داستان از منظر شخصیت، در حاشیه و در قالب سفری، آغاز می‌شود و پیش می‌رود؛ ایده‌ای که به مرور در سریال‌ها و فیلم‌ها نمود پیدا کرد. تا چه حد با این ایده در شکل روایت موافق بودید؟
اصلا این شکل از روایت به‌صورت بسیار جدی به ما کمک کرد که بدون آنکه تصویری از ائمه داشته باشیم، بتوانیم به روایت زندگی آنها بپردازیم. من به‌شخصه موافق نمایش چهره ائمه نیستم. چون تصور می‌کنم هر تصویر ما، حتی در بالاترین کیفیت ساختاری خود، نازل‌تر از جایگاه واقعی آنها خواهد بود و همواره در تعارض با باورهای بیننده قرار خواهد گرفت.
 فیلم با چه هزینه‌ای ساخته شد؟
۶٨ ‌میلیون تومان.
 فکر می‌کنید درحال‌حاضر می‌توان فیلمی مثل روز واقعه ساخت؟
نه. فکر نمی‌کنم. من و گروهم مسیر بسیار پرمشقتی را با رضایتمندی محض برای ساختن آن طی کردیم. آن روزها عشق از درون می‌جوشید و بر تن هیچ‌کس خرقه ریا نبود.
 ظاهرا قرار بود هدیه تهرانی نقش راحله فیلم را بازی کند؛ اما این اتفاق نیفتاد. دلیلش چه بود؟
خانم هدیه تهرانی را در جست‌وجویی که برای پیداکردن چهره‌‌های تازه برای نقش‌های راحله و عبدالله گذاشته بودیم، آقای شریفی‌نیا و خانم آزیتا حاجیان پیدا کردند. تست‌های گریم و لباس و بیان به‌خوبی پیش رفت. اما در نهایت، خانواده نامزدشان با حضور ایشان در سینما موافقت نکردند و موضوع منتفی شد.
 سال‌ها بعد از ساخت این فیلم، شب واقعه را ساختید. هم‌نامی نسبی این فیلم با روز واقعه به چه دلیل بود؟
تغییر عنوان فیلم از دریاقلی به شب واقعه، به پیشنهاد نویسنده فیلم‌نامه، آقای همایون شهنواز بود. که البته پیشنهاد بسیار خوبی بود. چون واقعه اصلی و نبرد نهایی در شب روی می‌داد که منجر به شهادت دریاقلی می‌شد و از طرفی آقای شهنواز معتقد بودند این برای تماشاگری که روز واقعه را دیده، می‌تواند اشاره‌ای تلویحی باشد و پیشنهاددهنده‌ای برای دیدن اثری دیگر از همان کارگردان.
 در تاریخ سینمای ایران فیلم‌هایی که مستقیما حادثه تراژیک کربلا را تصویر کرده باشند کم هستند. فکر می‌کنید دلیلش چیست؟
دلایل فراوانی را می‌توان برای این احتیاط و اجتناب برشمرد. یک دلیل آن بضاعت اندک سینمای ماست. فیلم‌های تاریخی و مذهبی غالبا بسیار پرهزینه‌اند. بخش خصوصی توان تولید آن را ندارد و بخش دولتی هم دچار اما و اگر مدیران است که از قدم‌گذاشتن در عرصه‌‌های نیازموده هراسانند و نگرانی به‌خطرافتادن میزشان در اولویت بالاتری از گشودن مسیرهای تازه قرار دارد. نبود فیلم‌نامه خوب هم از مشکلات جدی در این راه است. ریاکاری و شعارزدگی هم از آفت‌های بنیان‌کنی است که می‌تواند فیلم‌ساز و تماشاگر را توأمان از سینمای دینی بیزار کند و اشتیاق ساخته‌شدن اثر مذهبی را کاملا از بین ببرد.
فیلم سینمایی رستاخیز از جمله فیلم‌هایی است که با نگاه به واقعه عاشورا ساخته شد و سنت‌شکنی‌هایی در ارتباط با ساخت این فیلم اتفاق افتاد که محل اختلاف بسیاری برای اکران به وجود آورد. نظر شما در ارتباط با این فیلم چیست و از نظر شما چه جایگاهی دارد؟
من نسخه­ اصلاح‌شده­ اثر را دیدم. زحمت فراوانی برای ساخت آن کشیده شده بود و فیلم از صحنه‌های درخشان زیادی برخوردار بود. به‌خاطر کوتاه‌شدن فیلم چند نفر از شخصیت‌ها صدمه دیده بودند. اما مشکل اصلی من نه با ساختار آن که با فیلم‌نامه آن بود که به نظرم از اشکالات عدید‌ه‌ای رنج می‌برد. همین اشکال، متأسفانه بر فیلم‌نامه فیلم محمد(ص) هم وارد است. یعنی درواقع پاشنه آشیل فیلم مجیدی فیلم‌نامه اوست. برای من معیار در تأیید فیلم‌نامه خوب، لرزش دل است و بسته‌شدن راهِ گلو با بغض. مجیدی فیلم‌ساز بسیار خوبی است. من در حین تماشای بچه‌های آسمان و رنگ خدای او بارها دلم لرزید و بغض راه گلویم را بست و اشک بر چشمانم نشست. اما در فیلم محمد(ص) حتی یک‌بار این اتفاق نیفتاد. درعوض سرم به دوّار افتاد از بس که دوربین به چپ و راست و بالا و پایین رفت؛ فقط عیاشی تصویر دیدم و آرزو کردم ‌ای‌کاش فیلم‌نامه هردو این عزیزان را، به هر قیمتی، بیضایی نوشته بود.

منبع: روزنامه شرق

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها