تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۱۰/۱۶ - ۱۵:۳۳ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 9176

درباره الیمحمد تاجیک: بنابر پیش بینی منتقد نشریه سینمایی ورایتی؛ فیلم «درباره الی» ساخته اصغر فرهادی یکی از شانس‌های نامزد شدن در بخش بهترین فیلمنامه اصلی جوایز اسکار ۲۰۱۶ است.

 

به گزارش سینماسینما، در فاصله کمتر از ۱۰ روز تا اعلام نامزدهای نهایی هشتاد و هشتمین دوره جوایز سینمایی اسکار، «جاستین چنگ»، از منتقدان ارشد نشریه سینمایی ورایتی پیش‌بینی خود را از نامزدهای نهایی جوایز اسکار منتشر کرد که در این میان نام فیلم «درباره الی» ساخته اصغر فرهادی در میان نامزدهای بهترین فیلمنامه اصلی به انتخاب دیده می‌شود

کنار گذاشتن «درباره الی» و فروش میلیاردی برای ده نمکی

سال ٨٨ و در دوران ریاست جواد شمقدری فیلم «درباره الی» به یکباره از اکران نوروزی کنار گذاشته شد. این فیلم که پیش از آغاز بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر به دلیل بازی گلشیفته فراهانی در آن توسط مقامات وزارت ارشاد از جشنواره کنار گذاشته شده بود سرانجام پس از رایزنی نهادهای غیردولتی سینما و برخی داوران جشنواره به این فستیوال راه یافت و جایزه بهترین کارگردانی و سیمرغ بلورین تماشاگران را به دست آورد. «درباره الی» درست یک روز پیش از آغاز اکران های نوروزی از لیست پنج فیلم کنار گذاشته شد و در آن سال چهار فیلم «اخراجی های٢» به کارگردانی مسعود ده نمکی در ادامه کمدی اخراجی ها، «وقتی همه خوابیم» ساخته بهرام بیضایی در قالب اعتراض به شرایط فیلمسازی،«سوپر استار» ساخته تهمینه میلانی با اشاره ای به برخی مشکلات بازیگران و «بیست» ساخته عبدالرضا کاهانی با نمایش تلاش کارگران برای از دست ندادن سالن پذیرایی شان روانه پرده سینما شدند. «اخراجی های٢» رکورد نسخه پیشین خود را جابه جا کرد و به فروشی هشت میلیارد تومانی دست یافت. «سوپراستار» تهمینه میلانی یک میلیارد و ٨٠٠ میلیون، «وقتی همه خوابیم»۵٠٠ میلیون و «بیست» عبدالرضا کاهانی ۴١٠ میلیون تومان فروش کرد. این بار هم فیلم «وقتی همه خوابیم» که در بسیاری از رشته ها در جشنواره فیلم فجر کاندیدا بود به فروشی کمتر از فیلم ده نمکی که قالبی کمدی داشت، رسید.

درباره الی ودریا  

فیلم درباره الی نیزیکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران محسوب می شود .این فیلم هم فیلمی درباره دروغ و قضاوت است .درباره الی فیلم تکان دهنده ای است بابازی حیرت برانگیز بازیگران مشهورش . دریا دراین فیلم نقش اساسی دارد . خود فرهادی دراین باره گفته :یک روز درحین فیلمبرداری فیلم درباره الی رفتم کنار دریا و خیره شدم به دریا ،احساس کردم که چیزی زیباتر از این وجود ندارد و این تصویر تکه ای از بهشت است . عصر همان روز بود که یکی دو تا از بچه های گروه نزدیک بود غرق بشوند . همه ما وحشتزده بودیم که به خیر گذشت .دوباره رفتم  لب ساحل ودیدم که همان تکه ای از بهشت ،می تواند وحشتناک ترین جای ممکن باشد . دریا این دو وجه را در خودش دارد. فکر می کنم در طبیعت این دریاست که بیشترین ظرفیت خیر و شر همزمان را دارد. (گفت وگو با سعید قطبی زاده در ماهنامه فیلم درزمان اکران فیلم درباره الی)

بازی والیبال افشا کننده تعارض آدمها

در بازی والیبال وقتی که الی بازی را ترک می کند توپ به سمتش می آید و او آن را به آرامی درزمین بازی می اندازد اما وقتی سپیده در چنین موقعیت مشابهی قرار می گیرد توپ را می اندازد بیرون . این چکیده ای از تعارض شخصیت سپیده با جمع در طول قصه است .او قبلاهم چنین کاری کرده آنجا که آتش قلیان مرد ها را می رزد دور . انگار اینجا هم دارد بازی را خراب می کند .به همین دلیل است که وقتی در پایان قصه سپیده تعریف می کند که ماجرای الی چه بوده ،ما جا نمی خوریم چون می دانیم که سپیده شخصیتی است که قواعد بازی را راعایت نمی کند .(بخش دیگری از مصاحبه فرهادی  درباره فیلم درباره الی )

اطلاعات کمتر ،خلاقیت بیشتر 

اصغر فرهادی فیلمسازی اش که در فیلمنامه های آثارش اعتقاد به دادن اطلاعات مفید ومختصر داشته است .خود اودراین باره گفته :من هرچه اطلاعات بیشتری درباره قصه های نانوشته درون فیلمنامه بدهم تخیل تماشاگررا محدود می کنم .این اطلاعات مفید ومختصر دایره خلاقیت تماشاگررا وسیع تر می کند .

مختصر و مفید مسئله این است

این کار گردان مطرح سینما حتی پس از پایان فیلمهایش به قاعده مختصر ومفید بودن نیز فکر می کند .فرهادی درزمان اکران  فیلم درباره الی به نکته جالبی درباره فیلم چهارشنبه سوری اشاره می کند ومی گوید :یکی از تفاوتهای درباره الی با چهارشنبه سوری دراین نکته بود این بود که در پایان چهارشنبه سوری برای اینکه بگویم روحی از رابطه سیمین ومرتضی مطلع شده ،هم به فندکی اشاره کردم که روحی آن را قبلا در خانه سیمین دیده بود و حالا در ماشین مرتضی می بیند و هم به بوی عطری که روحی در خانه سیمین امتحان کرده بود . یعنی به دوتا نشانه اشاره کردم و الان که فکر می کنم یکی از نشانه ها کافی بود .

 الی چرااز علیرضا جداشد ؟

اما چرا الی از علیرضا جدا شد؟  کار گردان فیلم درباره الی دراین باره گفته :از فرط علاقه به یکدیگر از هم دور شده اند .علیرضا یک شیفته محض است که عشقش اش به الی برای او ایجاد مزاحمت وعدم استقلال را در پی دارد .

وقتی شهاب حسینی به ترانه علیدوستی گفت : خداروشکر که شما زنده اید..

فیلم درباره الی ساخته اصغر فرهادی از فیلمهای مهم سالهای اخیر سینمای ایران است که بااستقبال بسیار خوبی از سوی مردم و منتقدان مواجه شد.
به گزارش سینما سینما،شهاب حسینی و ترانه علیدوستی در گفت وگویی با ماهنانه فیلم شماره شهریورسال۹۰،خاطره جالبی از این فیلم تعریف کرده اند که درزیر می آید.
ترانه علیدوستی : فیلم درباره الی که سرشار از خاطره بود اما یکی اش راتعریف میکنم که حس عاطفی زیادی دارد وبه قولی کلید موفقیت درباره الی است یک شب بازی ام زود تر از دیگران تمام شد.  می خواستند یکی از صحنه های بعد از رفتنم را بگیرند.  رفتم گوشه ای از صحنه و خوابیدم. ساعت پنج صبح بیدارم کردند تا سوار مینی بوس شویم و همراه گروه  به هتل برویم.  هواتازه داشت روشن میشد وارد مینی بوس که شدم  سکوت بود. لباس های همه گلی و خیس بود و هیچ کدام نا نداشتند. اقای حسینی از ته مینی بوس به من خیره شد و گفت«خداروشکر که شما زنده اید…»یک لحظه قلبم گرفت.
حسینی :واقا حس میکردم از یک کابوس بیدار شده ام. ما باورمان شده بود که دنبال الی می گردیم. انگار یکی از خودمان غرق شده بود. شیوه کار فرهادی به گونه ای است که اگر سایر کارگردان ها هم ان را به کار ببرند کیفیت کارهایشان افزایش میابد اما فوت کوزه گری اش را نمی دانم.

شوخی با دیالوگ درباره الی در کلاه قرمزی

در یکی از قسمت سریال کلاه قرمزی در نوروز ۹۳ ،شهاب حسینی میهمان ویژه کلاه قرمزی بود.
دراین فسمت ببعی از عروسکهای با مزه این سریال،به دیالوگی ازفیلم درباره الی اشاره کرده و می گوید :یک پایان تلح بهتر از تلخی بی پایان است. من هم یک کاهو خوردم که پایانش تلخ بود.

چرا نیکی کریمی در فیلم درباره الی بازی نکرد؟

نیکی کریمی در مصاحبه ای دراین باره گفته : ابتدا قرار بود نقش اصلی “درباره الی” را من بازی کنم. یک ماه هم تمرین کردیم که بخاطر قراردادی که شش ماه قبل با تهیه کننده دیگری داشتم و ناگهان تولید آن به جریان افتاد، با توافق فرهادی از پروژه انصراف دادم.

وی ادامه می دهد: مجبور به کناره گیری شدم که بحثش مفصل است. امکان تاخیر در فیلمبرداری “درباره الی” هم نبود چون آن ویلایی که در شمال گرفته بودند بلافاصله بعد از فیلمبرداری قرار بود تخریب شود.

نیکی کریمی خاطرنشان می سازد: به هر حال من برای “درباره الی” انتخاب شده بودم و کلی تمرین کرده بودم. فرهادی جزو افتخارات سینمای ایران است و طبیعی است هر بازیگری برای بازی در فیلمی از این کارگردان مشتاق باشد اما خب قسمت نبود…

چرا پانته آبهرام در فیلم اصغر فرهادی بازی نکرد؟

پانته آبهرام بازیگر خوب سینما وتئاتر که در فیلم چهار شنبه سوری بازی بسیار خوبی را در فیلم اصغذ فرهادی به نمایش گذاشت در یکی از شماره های اخیر همشهری جوان روایت جالبی را درباره بازی نکردن در فیلم درباره الی بازگو کرده است .
به گزارش سینما سینما ،او در یادداشت خود با تمجید از سینمای فرهادی نوشته :اصغر فرهادی اصرار دارد که بهترین باشد نه فقط خودش بلکه همه بازیگران و همکارانش را به سمت بهترین بودن هدایت می کند .
به نظرم این میل به کمال گرایی و بی نقص بودن ،این وسواس روی جزئیات و این سخت گیری برای بهترین شدن یکی از مهمترین چیزهایی است که فرهادی به سینمای ایران اضافه کرده است .
خانم بهرام درادامه یادداشت خود نوشته که یکی از دلایلی که از حضور در فیلم درباره الی محروم شده همین وسواس فرهادی بوده است . پیش از اینکه بازیگران فیلم قرار داد امضائ کنند به دفتر او دعوت شدم و با هم درباره نقش حرف زدیم . اما مشکل این بود که من برای جشنواره ای که از یکسال قبل برنامه ریزی شده بود باید عازم سفری چند روزه می شدم و فرهادی اصرار داشت که همه بازیگرانش را سه ماه کامل در اختیار داشته باشد . من باید می رفتم و هماهنگی امکان پذیر نبود .به این ترتیب درباره الی و همکاری با فرهادی رااز دست دادم .الان که فیلم را می بینم خوشحالم از اینکه بازیگرانی ستند که به او ایمان دارند و حاضرند با کمال میل سه ماه از وقت وانرژی وتمرکزشان را در اختیار او بگذارند تا نتیجه اش شاهکاری مثل درباره الی باشد .

درخواست «مایکل‌مور» برای نمایش «درباره الی»

در زمان نمایش درباره الی ،«مایکل مور» سینماگر مطرح آمریکایی از فیلم «درباره‌الی» به کارگردانی اصغر فرهادی دعوت کرد تا درجشنواره‌ی «تراورس سیتی» ـ که توسط خودش ـ راه‌اندازی شده، حضور پیدا کند.

به گزارش سینما سینما، در ادامه‌ی حضورهای جهانی فیلم «درباره الی» پس از رابرت دنیرو در جشنواره «ترابیکا»؛ «مایکل مور» کارگردان مطرح آمریکایی، درخواست نمایش این فیلم را در جشنواره‌اش اعلام کرد و این فیلم برای نمایش در این جشنواره فرستاده شد.

محمد رضا شریفی نیا :«درباره الی» یکی از زیباترین فیلم‌هایی است که در زندگی‌ام دیده‌ام

جالب است بدانید محمد رضا شریفی نیا از طرفداران فیلم درباره الی است .شریفی نیا در مصاحبه ای درزمان اکران فیلم درباره الی درباره تاثیر عدم اکران «درباره الی» در فروش بالای «اخراجی‌ها» گفت: اگر «اخراجی‌ها» کنارهر فیلمی باشد فروشش همین است و نبود «درباره الی» هیچ کمکی به «اخراجی‌ها» نکرده و هر فیلم دیگری هم بود این فیلم مسیر خودش را می‌رفت. «درباره الی» یکی از زیباترین فیلم‌هایی است که در زندگی‌ام دیده‌ام و فکر می‌کنم بهترین موقع اکران آن تابستان است و اصلا صلاح نبود کنار«اخراجی‌ها» اکران شود و حرام می‌شد.

 

حسن عباسی: عنوان واقعی فیلم «درباره الی»، «درباره اسلام لیبرال» است

در زمان اکران فیلم درباره الی دکتر حسن عباسی در تحلیل یک سکانس «درباره الی» در گفت‌وگوی ویژه با ماهنامه «سینمارسانه» چنین گفته است:

«این فیلم در مورد قضاوت دیگران درباره الی است، «حالا درباره‌ الی چی فکر می‌کنند؟» این نگرانی، بابت غرق شدن «الی» نیست، بلکه از بابت قضاوت درباره‌ سفر او به نیت شوهریابی است. اما چرا نگرانی از قضاوت؟! مگر مرد جوان تازه وارد کیست؟ اگر او صرفاً یک خواستگار بوده است که «الی» او را نمی‌خواسته است، قضاوت او در مورد «چرایی حضور الی» در سفری گروهی، چه اهمیتی دارد؟

پاسخ این پرسش‌ها و ابهام‌ها، در تیتراژ ابتدای فیلم نهفته است. همه مسافران، به درون صندوق صدقات، پول اسکناس می‌اندازند، اما آخرین صدقه، یک حلقه ازدواج است. بعد از این تصویر، ابعاد حلقوی حلقه ازدواج، در نور به ابعاد حلقوی تونل تبدیل می‌شود. انگشت انسان و تونل جاده شبیه هم هستند، با این تفاوت که تونل، یک «غلاف» انگشت یا در واقع یک انگشتانه کامل است، اما انگشت، هم‌چون یک «قالب» تونل است.

از این حیث، تمایز انگشت دست انسان از تونل این است که انگشت «تو پُر» و تونل «تو خالی» است. وقتی حلقه ازدواج، به صندوق صدقات می‌افتد، هیبت حلقوی آن، در نور، با ابعاد حلقوی تونل یکی می‌شود. خروج اتومبیل‌ها از تونل، توأم با جیغ و فریاد مسافران، نوعی رستگی و رهایی را تداعی می‌کند: در یکی، رهایی از ظلمت و فشار، و تنگی و تاریکی تونل، و در دیگری، رهایی از فشار و تعهد و تقید حلقه ازدواج.

«الی» زن جوان، از مرد جوانی «حلقه» دارد، یعنی در عقد و عهد اوست. اکنون که برای یافتن شوهری جدید، همراه گروه به شمال رفته، و در دریا غرق شده است، آمدن نامزدی که یک سویه، حلقه‌اش به صندوق صدقات، بخشیده شده، ایجاد سؤال و استفهام می‌کند. پس، طرح پرسش «درباره الی چه فکر می‌کنند؟!» نه در مورد نامزدش، بلکه در مورد مخاطبان است. واقعاً درباره الی، یعنی زنی که صبر نکرده است، تا رابطه با نامزدش را به صورت قانونی و شرعی خاتمه دهد، و به جستجوی رابطه‌ای دیگر تن در داده است، مخاطبان چه فکری باید بکنند؟!

وجه فلسفی حیاءزدایی، وجه ذاتی آثار فمینیستی و به تبع آن لیبرالیستی است. آلن بلوم در صفحه ۱۰۱ کتاب گشایش ذهن آمریکایی می‌نویسد: «حیاءزدایی، مرکز پروژه فمینیست است که از طریق انقلاب جنسی محقق می‌شود.»

دکتر عباسی در پایان بحث مربوط به فیلم «درباره الی» در برابر این پرسش خبرنگار «سینما رسانه» که از مفهوم نام «الی» سوال می‌کند، پاسخ می‌دهد: «(با خنده) نمی‌دانم! شاید این کلمه مخفف دو حرف نخست واژه اسلام لیبرال، یعنی آی و اِل باشد. در آن صورت عنوان فیلم می‌شود «درباره اسلام لیبرال».»

 یادداشت  دیوید بوردول منتقد بزرگ سینمای جهان که بالاخره زبان به تحسین فیلم فرهادی گشودو آن را یک شاهکارخواند

دیوید بوردول منتقد بزرگ سینمای جهان نیز درباره فیلم درباره الی نوشته « حقیقتش را بخواهید این روزها حسابی فعال بوده ام و از همان هفته اول جشنواره فیلم آرت هم فیلم های زیادی دیدم و به آرشیوم اضافه کردم. حتی فیلم نگهبان را با آن همه سر و صدایی که به راه انداخته بود، دیدم. اما امروز به من اجازه بدهید درباره فیلمی صحبت کنم که هفته پیش در فیلم آرت دیدم. فیلمی که به شدت درگیرش شدم…
فیلمی که موقع نمایش در فیلم آرت به قدر کافی به آن اهمیت داده نشده بود، و از همه فیلم های دیگر لذت بخش تر و ارضاکننده تر بود. بهترین و محبوب ترین فیلمی که من امسال تا به این جا دیده ام، درباره الی است. فیلمی که اصغر فرهادی کارگردانی اش را برعهده داشته و برنده جایزه خرس نقره ای برلین هم شد. نمی توانم درباره آن خیلی صحبت کنم مگر این که خیلی حاشیه بروم و توضیح بدهم. مانند بسیاری از فیلم های ایرانی این فیلم هم به شدت بر پایه تعلیق استوار است. تعلیقی که گاهی برمبنای موقعیت است (برای این شخصیت چه اتفاقی خواهد افتاد؟) و گاهی هم تعلیق روانی است (این شخصیت ها چه چیزی را از یکدیگر مخفی می کنند؟). شروع فیلم به نوعی تحت تاثیر اریک رومر است و بعد به سمت چیزی تلخ تر و دردناک تر می رود. حتی کمی هم حال و هوای شومی دارد چیزی در مایه های آثار پاتریشیا های اسمیت.×
درست زمانی که دارید قصه را عمیقا و کاملا با همه وجودتان احساس می کنید و با آن همراه می شوید، فیلم به نرمی سوالات غیرمعمول اخلاقی را هم مطرح می کند. به غرور و شرف مردانه اشاره می کند، و به این که چه طور ممکن است یک خنده از سر بی فکری احساسات یک نفر را جریحه دار کند، تا جایی که باعث نگرانی مان شود که نکند ما مسئول سرنوشت محتوم دیگران باشیم. نمی توانم فیلم دیگری را به یاد بیاورم که انقدر عمیق به خطرات دروغ گفتن برای تخفیف غم و اندوه کسی پرداخته باشد. اما دیگر چیزی نمی گویم: هر چه قبل از دیدن این فیلم درباره اش کمتر بدانید، بهتر است. درباره الی شایستگی یک پخش جهانی فوری را دارد.

پنج سال دیگر جزو بهترین‌ فیلم‌های تاریخ سینمای ایران تلقی خواهد شد

امیرپوریا در زمان اکران فیلم درباره الی از جمله حامیان این فیلم بود .او دریادداشتی در خبر آنلاین دراره این فیلم نوشت: یک نکته کلی و مهم وجود دارد؛ جشنواره‌هایی مثل «کن» یا «برلین» از میان تعداد قابل توجهی فیلم از سراسر دنیا، نوزده یا بیست فیلم را انتخاب می‌کنند. وقتی از میان این تعداد فیلم خوب، ده فیلم به عنوان فیلم‌ عالی انتخاب می‌شود، اتفاق بسیار مهمی افتاده، چرا که این انتخاب‌ها از میان انبوهی از آثار خوب صورت گرفته، اما در کشور ما سالی پنجاه تا شصت فیلم تولید می‌شود که سی‌تایش به جشنواره راه پیدا می‌کند، و این درحالی است که چند فیلم از جمله فیلم درخشان«آتش‌کار» یا فیلم بسیار متین و اثرگذار «خاک آشنا» یا فیلم‌های خوب و بی‌دردسری مثل «صدسال به این‌سال‌ها» یا «کتاب قانون» حذف می‌شوند، و در عوض فیلم‌های شرم‌آوری در جشنواره حضور پیدا می‌کند مثل «امشب شب مهتابه»، «کودک و فرشته» (که انگار دویست سال پیش ساخته شده بود و متأسفانه نامزد چندین جایزه شد) یا «به کبودی یاس» (که فیلم بسیار سطح پایینی است) یا «سوپراستار» (که نگاه بسیار سخیفی به هنرپیشگی دارد در چند مورد نامزد شد). همه این‌ها نشان می‌دهد که مدیریت جشنواره درک زیبایی‌شناختی درستی نسبت به مفهوم فیلمِ «خوب» ندارد. البته گاهی هم به‌طور تصادفی فیلم‌هایی فراتر از استانداردهای جشنواره و حتی سینمای ایران در قاب جشنواره قرار می‌گیرند، مثل فیلم «درباره الی» که اگر کسی بگوید یک فیلمی معمولی است، قاعدتاً سینما را با صاد می‌نویسد، وگرنه هر آدمی با پایین‌ترین سطح سواد سینمایی هم می‌تواند بفهمد که با یک فیلم استثنایی طرف است.

من بدون تردید می‌گویم که این فیلم پنج سال دیگر جزو بهترین‌ فیلم‌های تاریخ سینمای ایران تلقی خواهد شد. اما وقتی ما با این فیلم معاصر هستیم، باید تشخیص دهیم که «درباره الی» مثل «خشت و آینه»، «هامون» و «ناخدا ‌خورشید» در سینمای ایران جایگاه تاریخی دارد. با این وجود می‌بینیم که در جشنواره چطور با این فیلم برخورد می‌شود؛ در بعضی سینماهای مردمی آرای این فیلم جمع‌آوری نمی‌شود و فقط دو – سه ساعت پیش از نمایش فیلم در سالن‌ها، تهیه‌کننده فیلم مطلع می‌شود که فیلمش در فلان سینما نمایش داده می‌شود. این برنامه‌ریزی‌ها عمدی است تا این فیلم به قدر کافی دیده نشود، اما این‌که چرا این‌قدر نامزد دریافت جایزه شده، از این بابت است که دیگر واقعاً چاره‌ای نیست و نمی‌شود سینما را با استاندارد‌های تکنیکی و مفهومی‌اش نادیده گرفت.

«درباره الی» بهترین فیلم وفرهادی بهترین کارگردان دهه ۸۰

جالب است بدانید در یک نظر سنجی که در سال ۸۹توسط خبر آنلاین برگزار شد اصغر فرهادی با کسب ۴۵ رأی و «درباره الی» با ۳۶ رأی کارگردان و فیلم برتر دهه ۸۰ از نگاه منتقدان و سینماگران شناخته شدند.

به گزارش خبرآنلاین، ۸۰ نفر از منتقدان و اهالی سینمای ایران در نظرخواهی خبرآنلاین شرکت کردند و از میان تمامی آثار تولید و اکران شده از سال ۸۰ تا پایان سال ۸۸ و همچنین فیلم‌های اکران شده در سال ۱۳۸۹ آثار و کارگردان و بازیگران زن و مرد مورد علاقه خود را انتخاب کردند.

«درباره الی» با به دست آوردن ۳۶ رأی عنوان بهترین فیلم دهه را از آن خود کرد و دو فیلم از رضا میرکریمی در رتبه‌های دوم و سوم قرار گرفتند. «به همین سادگی» چهار رأی به دست آورد و «خیلی دور، خیلی نزدیک»‌ و «خون بازی»‌ با سه رأی در رتبه سوم جای گرفتند.

اصغر فرهادی ۴۵ رأی از ۸۰ رأی را به دست آورد و در رتبه اول کارگردانی دهه ۸۰ قرار گرفت. بهرام بیضایی با پنج رأی رتبه دوم را به دست آورد و رضا میرکریمی و داریوش مهرجویی هرکدام با چهار رأی در رتبه سوم جای گرفتند.

 

 

 

منتقدان چه نظری درباره فیلم درباره الی داشتند

درباره «درباره الی»
 کیوان کثیریان

«درباره الی» را نه تنها مهم‌ترین اتفاق این جشنواره بلکه یکی از اتفاقات مهم سینمای سه‌دهه گذشته می‌دانم. چند کلمه نوشتن درباره این فیلم هم کار سختی است و هم جفاست به فیلمی که آنقدر پر از نکته و جزئیات است.

نمی‌خواهم ذوق‌زدگی‌ام را از تماشای این فیلم پنهان کنم و همزمان نمی‌خواهم فرصت نوشتن درباره اولین حس‌ها و برداشت‌هایم درباره آن را از دست بدهم ولی از سوی دیگر بگویم که قرار نیست واقعا با نقدهای دقیق و استوار مواجه باشید – نه در این ستون و نه در ستون‌های همکاران دیگر من.

درباره الی به دلایل مختلف یک اتفاق خوشایند و منحصر به‌فرد در سینمای ایران است.

۱- درباره الی فیلم فیلمنامه است

درباره الی فیلمنامه منسجمی دارد. مقدمه فیلم تا نقطه اوج که ناپدید شدن الی است به طول می‌انجامد و فیلم به دو نیمه تقسیم می‌شود. در نیمه اول با جزئیات، سفر جوانانه چند زوج را می‌بینیم و ارتباط‌ها و شیطنت‌هایشان و سرخوشی‌هایشان را، همه‌ چیز صمیمانه و سرخوشانه است. در این مقدمه تنها نکته غیر معمول قصه که شخصیت‌ها درباره‌اش حرف می‌زنند، حضور یک فرد ناآشنا در میان جمع است که به دعوت یکی از اعضای گروه به سفر آمده.۴۰ دقیقه نخست فیلم انرژی‌اش از روابط گرم میان آدم‌ها می‌گیرد و از رابطه نازکی که در حال شکل‌گرفتن است میان الی و پسر جوانی که فعلا مجرد است.

ناپدید شدن الی ضربه اول فیلمنامه است که تامین انرژی نیمه دوم فیلمنامه را برعهده می‌گیرد.

این ناپدید شدن، فیلمنامه را به ژانر پلیسی نزدیک می‌کند و از برخی قواعد این ژانر استفاده می‌کند. نقش کارآگاه ماجرا اما در «درباره الی» توسط خود اعضای گروه اجرا می‌شود. آنها تمام احتمال‌ها را بررسی می‌کنند، حتی احتمال‌هایی که خنده‌دار به‌نظر می‌رسند. از اینجا فیلمنامه به شبکه‌ای از دوراهی‌ها تبدیل می‌شود. برای هر اتفاق دو احتمال وجود دارد و همین تعلیق قصه را تا انتها تامین می‌کند. طولانی شد بخش نخست فیلمنامه، البته تاثیر شدت ضربه اول را بیشتر می‌کند. پس از ناپدید شدن الی همه به تکاپو می‌افتند تا از میان دو احتمال غرق شدن الی در دریا و یا بی‌خبر بازگشتن او به تهران یکی را اثبات کنند. نتیجه‌ای عاید نمی‌شود چون هر دو احتمال مستنداتی را کنار خود دارند. طبعا گروه بیشتر مایل است تا بازگشت او به تهران را اثبات کند ولی دلایل مثبته، کافی نیست، حالا فیلمنامه نیاز به یک شوک دیگر دارد. نامزد داشتن الی بعد دیگری از شخصیت مبهم او را فاش می‌کند که بیش از آنکه مشکلات گروه را حل کند به آن می‌افزاید و گره دیگری را برای گشودن جلوی پای آنها می‌گذارد. از طرف دیگر سپیده – همان که الی را به سفر دعوت کرده بود – در دوراهی دیگری مانده؛ اینکه با گفتن ماجرایی به نامزد الی او را تخریب کند یا آبرویش را نگه دارد.

اینکه الی از رابطه با نامزدش ناراضی بوده و درصدد برهم‌زدن رابطه قبلی و ایجاد رابطه جدید بوده است. در پایان فیلم هنوز یک دوراهی دیگر وجود دارد که حل ناشده باقی می‌ماند. دریا جسد الی را کنار زده ولی سرنوشت او و انگیزه‌هایش هنوز میان دو احتمال سرگردان است. او برای نجات کودکی که در حال غرق شدن بوده به آب زده و غرق شده یا در حرکتی خود‌خواسته خود را فدا کرده است با این موقعیت نفسگیر دور بماند.

مدیریت تزریق اطلاعات در فیلمنامه بسیار دقیق و حساب‌شده است. طبیعتا ما حدود دوسه دقیقه مهم از ماجرا را نمی‌بینیم. لحظه‌ای که الی در حال بادبادک‌بازی به ناگاه دگرگون می‌شود و می‌گوید: «باید برم» تا لحظه‌ای که دو کودک وحشت‌زده به سوی پدران‌شان می‌آیند و خبر از غرق‌شدن یکی دیگر از کودکان می‌دهند. ندیدن این دوسه‌دقیقه موتور ایجاد تعلیق در کل ماجراست. فیلمنامه به‌درستی هرجا که باید اطلاعات بدهد این‌کار را می‌کند و هرجا لازم باشد اطلاعات را پنهان می‌کند تا به موقع به قصه تزریقش کند. «درباره الی» فیلم جزئیات است.

۲- درباره الی فیلم کارگردان است.

فرهادی در آخرین فیلمش چنان به پختگی رسیده که رشک‌برانگیز است. شناخت عمیق او از خلق فضا‌ها، موقعیت‌های باورپذیر و انسانی که روح زندگی از لحظه‌لحظه آن موج می‌زند باعث شده تا با فیلمی به شدت رئالیستی مواجه باشیم که همین باعث همذات‌پنداری عمیق میان مخاطب و شخصیت‌ها می‌شود. فرهادی در کارگردانی سکانس‌های کلیدی فیلم همچون نجات کودک از دریا بسیار قدرتمند عمل کرده است. انتخاب و بازی بازیگران هم از نکات جذاب کارگردانی است. گروهی متشکل از بازیگران حرفه‌ای در کنار دوسه‌نفر از عوامل شناخته شده غیر بازیگر سینما مثل مانی حقیقی و پیمان معادی جمعی عجیب‌وغریب تشکیل داده‌اند که در کمال شگفتی، جمع یکدست و هماهنگی را پدید آورده‌اند. در این گروه بازیگری، حقیقی به همان اندازه دیده می‌شود که گلشیفته فراهانی و مریلا زارعی همان‌قدر حضورش احساس می‌شود که باید؛ نه بیشتر و نه کمتر. ترانه علیدوستی هم با بازی زیرپوستی و با حضور محدود اما تاثیرگذارش از نقاط قوت فیلم به حساب می‌آید. بازی کنترل شده و موثر شهاب حسینی و مریلا زارعی هم جزو درخشان‌ترین بازی‌های کارنامه آنهاست. فرض اینکه پیمان معادی بتواند مقابل مریلا زارعی دیده شود یا احمد مهرانفر از کلیشه همیشگی‌اش فاصله بگیرد در سینمای ایران دور از انتظار می‌نماید ولی در «درباره الی» این اتفاق افتاده است. پس «درباره الی» فیلم بازیگران هم هست.

———————————————————————————–

قضاوت در کانون تقدیر

جواد طوسی

وقتی داشتم فیلم «درباره الی» اصغر فرهادی را در سانس فوق العاده آخر شب سینما فلسطین می دیدم، ناخودآگاه به این موضوع فکر کردم که چقدر این آدم های جمع شده در یک ویلای مشرف به دریا اسیر تقدیرند. این در «اسارت تقدیر بودن»، تم مشترک فیلم های فرهادی از «رقص در غبار» و «شهر زیبا» تا «چهارشنبه سوری» و «درباره الی» است. مجموعه آدم هایی که او در این فیلم ها به تصویر کشیده در دل روابط و مناسبات روزمره خود حضوری منفعلانه ندارند و همواره تلاش شان تحمیل خود به شرایط است، اما نهایتاً گریزی از تقدیر ندارند.

این اسارت و ترکیب «جبر و اختیار» را فرهادی در دو فیلم اخیرش (چهارشنبه سوری و درباره الی) که به طبقه متوسط جامعه شهری نزدیک شده، به نحو بارزتری نشان می دهد. او کنتراست موجود در این طبقه را در فیلم آخرش به شکل عیان و- در عین حال – تکان دهنده نشان می دهد.

چه زود تق همه آن شادی ها و بزن و بکوب های لحظه یی درمی آید و این آدم های به ظاهر سرخوش نسبت به یک فرد (الی) و واقعه مرتبط با او واکنش های مختلف نشان می دهند. می بینیم که رفته رفته این میهمان ناشناخته و واقعه ناگوار متصور شده برای او چقدر در روابط دوستانه و زناشویی بقیه افراد اختلال ایجاد می کند و فضا و موقعیتی به ظاهر تفاهم آمیز را به سوء تفاهم کامل سوق می دهد و ناخود آگاه بستری فراهم می شود تا آدم ها نسبت به هم «قضاوت» غیرمنصفانه یی داشته باشند. دلم نمی آید در این یادداشت، وارد جزییات ظریف و هوشمندانه فیلم شوم و به تک تک آنها بپردازم و ترجیح می دهم این کار را به زمان مناسب دیگری موکول کنم. در واقع، یکی از ویژگی های مثبت و قابل دفاع «درباره الی» همین توجه عمیق فرهادی به «جزییات» در دل یک سینمای موقعیت و متمرکز شده در روزمرگی های این طبقه مطرح جامعه است.

در پرداختن به این جزییات است که آن صحنه عنوان بندی در داخل تونل مشرف به شیار باریکی از روشنایی، آن صحنه پانتومیم بازی کردن بعضی از آدم های بزرگ و کوچک و توصیف ضمنی اتفاق گریز ناپذیر بعدی، آن ریختن خرده شیشه ها از لای پنجره شکسته ویلا در برخورد میان احمد و الی، آن خنده های کودکانه الی حین بادبادک هوا کردن که انگار خودش خبر حادثه شومی را به ما می دهد و نوع همراهی دوربین با او، آن حرکات دوربین روی دست در قسمت دوم فیلم که همراه با آدم ها به سمت کانون حادثه و فاجعه می رود و همه اضطراب ها و دل نگرانی ها و هول و هراس آنها را ثبت می کند، آن اتومبیل ب ام و آلبالویی رنگ مدل قدیمی که در نمای ماقبل انتهای فیلم توی شن های کنار ساحل گیر کرده و موقعیت واقعی طبقه متوسط این زمانه را (در تداوم و تکرار زندگی) نشان می دهد و…

آن مکث کوتاه دوربین در آخرین نمای فیلم روی سپیده که تنها و بهت زده و سر در گریبان پشت میزی در یکی از اتاق های ویلا نشسته، معنا پیدا می کنند و ارزش های انکارناپذیر این فیلم «اصغر فرهادی» را از جنبه های مختلف مضمونی و ساختاری و زیبایی شناسی بصری و کار با مجموعه بازیگرانش نشان می دهد. امیدوارم «اصغر فرهادی» از بیان این واقعیت که حالا دیگر یکی از مطرح ترین و خوش قریحه ترین فیلمسازان سینمای ایران به شمار می آید، دچار غرور بیش از حد نشود.
———————————————————————————————-

درباره الی به روایت مجید اسلامی

مجید اسلامی :در جشنواره امسال گروهی از منتقدان از این فیلم به عنوان چماق استفاده کردند تا بر سر فیلم‌سازان دیگر بکوبند و بگویند: «فیلم یعنی این!» همان کاری که سال‌هاست مخالفان هنر سخت‌هضم با حافظ می‌کنند که: «ببینید، حافظ را همه می‌فهمند!» خب، این استفاده باعث نمی‌شود لج کنیم و بگوییم حافظ بد است، بلکه می‌گوییم دیگران هم ممکن است خوب باشند. تازه، خوش‌آمدن عامی و روشنفکر از حافظ ممکن است به دلایلی مشابه نباشد. بنابراین مشکل من با فیلم اصغر فرهادی این نیست که دیگران همه یک‌صدا از آن خوش‌شان آمده، و نه این‌که فیلم‌های خوب دیگری را با این چماق مورد حمله قرار داده‌اند.
درباره الی از خیلی نظرها در ادامه کارنامه اصغر فرهادی‌ست؛ همان تسلطی که بر صحنه‌های شلوغ دارد، همان تاکیدی که بر درام دارد و همان بازی‌های مثال‌زدنی این‌بار از کسانی چون مانی حقیقی و شهاب حسینی (که پس از سوپراستار فکر می‌کردم هرگز بازی خوبی از او نخواهم دید) و رعنا آزادی‌ور در کنار حضور چشم‌گیر گلشیفته فراهانی و ترانه علیدوستی. فرهادی از صحنه‌های شلوغ نمی‌ترسد (این نقطه‌ضعف خیلی از کارگردان‌های ماست) و بعد از مهرجویی شاید تنها کسی‌ست که چنین بی‌محابا این همه آدم را دور هم جمع می‌کند و صحنه گرم و باورکردنی از آب درمی‌آید. ولی خب، به‌نظرم درباره الی نیز (شاید بیش‌ازحد) فیلم اجراست و فیلم‌نامه بیش از مثلاً چهارشنبه‌سوری به حاشیه رانده شده. به ظرفیت‌های بالقوه رابطه‌ها فکر کنید و ببینید چه‌قدر در طول فیلم شناخت به دست آورده‌ایم که هر کدام‌ از شخصیت‌ها کی هستند و چه گذشته‌ای دارند و چه مناسباتی میان‌شان برقرار است؟ با روندی که دیده‌ایم فیلم می‌توانست بسیار طولانی‌تر از این باشد و باز تشنه‌ی دانستن باشیم. ولی آیا اساساً حرکت ما به سمت شناخت بیش‌تر و عمیق‌تر بوده؟ فیلم بیش‌تر درگیر موقعیت‌هاست تا از هر موقعیتی تعلیقی بسازد و تنشی، و این روند به‌خصوص در تمام نیمه دوم فیلم حکم‌فرما می‌شود.
فیلم تاکیدش بر مسئله‌ای اخلاقی‌ست. مهم‌ترین لحظه‌ای که به‌لحاظ دراماتیک بر آن تاکید می‌شود آری یا نه گفتنِ سپیده (گلشیفته) است؛ آری یعنی الی به نامزدش خیانت کرده، نه یعنی خیانت نکرده. بعد از خود می‌پرسیم این پیش‌فرض ذهنی نامزد الی‌ست، چرا به فیلم و نویسنده و تماشاگران تسری پیدا کرده؟ مگر سفررفتن (آن‌ هم چنین سفر بی‌خطری) بدون اطلاع کسی که دوستش نداری خیانت است؟ آن هم خیانتی که حتی بر مرگ هم سایه می‌اندازد؛ کم مانده آدم‌ها فکر کنند «چه خوب شد مرد!» من یکی در چنین موقعیتی از ورای چهارشنبه‌سوری یاد شهرزیبا می‌افتم که آن هم چنین دیدگاه اخلاقی بسته‌ای درش دیده می‌شد. به‌نظرم فیلم به‌لحاظ ایدئولوژیک شاید نقطه مقابل چهارشنبه‌سوری‌ست.
همچنین درباره الی در پی پاسخ‌دادن به سوال‌هاست و در محدوده خودش تقریباً سوالی را بی‌پاسخ نمی‌گذارد. ابهامی باقی نمی‌گذارد (شاید این همه تحسین به خاطر همین است). بعد یادمان می‌اندازند که داستان فیلم متاثر از ماجرای آنتونیونی‌ست. جالب است، درباره الی آن چیزی‌ست که ماجرا نبود و به همین دلیل در تاریخ سینما یک نقطه عطف است. اگر درباره الی زودتر ساخته می‌شد و بعد ماجرا، می‌توانستیم مصمم‌تر و قاطعانه‌تر ماجرا را ستایش کنیم که چرا آن چیزی را که انتظار داشتیم نشان نداد و قهرمانان فیلم به‌دور از دغدغه گم‌شدنِ آنا (که هرگز مشخص نشد) راه خود را رفتند و فیلم‌ساز احساسات شخصیت‌هایش را نه‌فقط با دیالوگ، بلکه با نگاه و سکوت و محیط نشان داد. حالا چهل‌واندی سال بعد ساخته‌شدن ماجرا به همان‌ شکلی که آنتونیونی شجاعانه از ساختن‌اش طفره رفت چرا باید ارزش سینمایی خاصی داشته باشد؟ مثل آن است که کسی پیکاسو را ستایش کند و بعد درعین‌حال بخواهد دفرمگی عامدانه اشکال او را تصحیح کند و دیگران هورا بکشند که ببینید این نقاشی‌ها حالا چه‌قدر شبیه واقعیت شد؟
طبعاً از فیلم اذیت نشدم. خیلی چیزهایش را دوست داشتم. ولی نه‌فقط به‌لحاظ ایدئولوژیک، بلکه به‌لحاظ سینمایی نیز در سالی که صندلی خالی و شبانه‌روز و صداها بود، درباره الی به‌نظرم کمی زیادی سنتی‌ست. آن نیم‌ستاره‌ فاصله تا «خوب» به این دلیل است.
کارنامه اصغر فرهادی از دوران داستان یک شهر تا امروز برایم عزیز است؛ بیش از آن حدی که بتوانم نسبت به این همه تحسینی که دارد نثارش می‌شود و ممکن است مسیر او را کاملاً تحت تاثیر قرار دهد سکوت کنم؛ وگرنه بدم نمی‌آمد در این هم‌سانی هرچند موقتی مشارکت داشته باشم.
———————————————————————————–

یک شاهکار و آخرین امید

مهدی طاهباز

«درباره الی» آن‌قدر خوب است که آدم دوست ندارد فعلا راجع به آن بنویسد. بعضی فیلم‌ها را از فرط بدی نمی‌شود درباره‌شان نوشت و برخی به اندازه‌ای خوبند که آدم می‌ترسد نتواند حق مطلب را ادا کند. بعد از «چهارشنبه سوری» فقط فیلمی مانند «درباره الی» می‌توانست راضی‌مان کند که این اتفاق بالاخره افتاد. آدم‌های فیلم جدید فرهادی هر لحظه به فاجعه نزدیک‌تر می‌شوند و این فاجعه آن‌قدر آرام رخ می‌دهد که همذات‌پنداری تماشاگر را به اوج می‌رساند. «درباره الی» یک قصه دوخطی دارد و همه چیز به کارگردانی اصغر فرهادی مربوط می‌شود. فرهادی حالا آنقدر روی موضوع فیلمش و ابزار سینما مسلط شده که از هیچ، همه چیز می‌سازد. همه ویژگی‌های «درباره الی» از بازی شاهکار همه بازیگران گرفته تا ریتم و فیلم

———————————————————————————-

ستاره‌باران «درباره الی…»

نیما حسنی نسب

دارم فکر می‌کنم اگر بخواهم به «درباره الی» چهار ستاره بدهم، همه سیستم ستاره‌دادن‌های این روزهای روزنامه به هم می‌خورد. اختلاف بین فیلم تازه اصغر فرهادی با فیلم‌هایی که در این روزها در جشنواره دیدیم، بی‌اغراق یک تفاوت دو رقمی است که در محدوده این سیستم رایج و مرسوم حوزه نقد و ارزش‌گذاری نمی‌گنجد. به این ترتیب وقتی دوستان روزنامه فرهنگ آشتی تماس گرفتند که ستاره‌های فیلم‌های این دو روز را بپرسند. یکی از سخت‌ترین کارها را ازمن خواستند. آخر چطور می‌شود کیفیت فوق‌العاده و تفاوت بنیادین این شاهکار سینمای ایران را با باقی فیلم‌های امسال در یک باکس کوچک ۴ ستاره‌ای تعریف کنم و توضیح بدهم.
دارم دنبال صفت اصلی و کلیدی برای توصیف «درباره الی …» می‌گردم و بی کلی صفت تمجیدآمیز، مدام واژه و تعبیر “تکان‌دهنده” به ذهنم می‌آید. فرهادی به مفهوم واقعی کلمه فیلم تکان‌دهنده‌ای ساخته که در اغلب صحنه‌ها و موقعیت‌هایش می‌تواند کاری کند که نفس تماشاگر در سینه حبس شود. نگاه فرهادی به آدم‌های فیلمش، به رفتارشناسی طبقه متوسط ایرانی و روابط میان زوج‌ها و همه پیچیدگی‌های نادیدنی که در پس چنین سفرها و همنشینی‌های کوتاه و به‌ظاهر ساده و بی‌دردسری که شاید هر هفته هزاران بار تجربه می‌شود، با بیننده کاری می‌کند که دیگر شک ندارم با خیال راحت و بی‌دغدغه نمی‌توانیم به این جور سفرها برویم و حتی یادآوری هر کدام از موقعیت‌های مشابهی که از سر گذرانده بودیم و فکرش را هم نمی‌کردیم که می‌تواند به چنین تراژدی مطلقی تبدیل شود، بعد از تماشای فیلم دل و جانمان را می‌لرزاند.

پیشرفت فرهادی، فیلم به فیلم، از یک ستاره تا چهار ستاره جلو آمده و حالا دیگر ما را به دردسر انداخته است! به این‌که اوجی مثل «درباره الی…» تا چه حد می‌تواند روی نظر ما نسبت به بقیه فیلم‌ها تاثیر بگذارد و تداوم سیر صعودی کار فیلمساز تا کجا امکان پیشروی و گسترش و امتداد خواهد داشت؟ هر بار که حد توانایی فرهادی را فیلم قبلی‌اش فرض گرفتیم، رودست بزرگی خوردیم و حالا باید منتظر بنشینیم و ببینیم فرهادی در این رقابت تک‌نفره‌ای که چند سال است با خودش و سینمای ایران شروع کرده، در مرحله فوق‌العاده‌ای مثل «درباه الی …» متوقف می‌ماند یا قصد دارد اتفاق‌های دیگری را باعث شود. کارنامه سینمایی اصغر فرهادی پس از «درباره الی…» حالا شباهت جالبی به خودِ فیلم پیدا کرده است؛ قدم به قدم انگار در پس ظاهر ساده و بی‌مسئله یک سفر دوستانه کوتاه، داریم زمینه‌های یک انفجار بزرگ و غیر قابل پیش‌بینی را نگاه می‌کنیم و وقتی حادثه شکل می‌گیرد، دیگر امکان مقاومت از تماشاگر سلب می‌شود. فیلم فرهادی کلاس درس است؛ کلاس درسی در کارگردانی سینمای ایران، کلاس درسی در شکل والای همکاری و یکی‌شدن با دیگر همکاران فنی مثل حسین جعفریان و هایده صفی‌یاری که در مورد رابطه کارگردان / فیلمبردار به نظرم فراز تازه و درخشانی رسیده و رابطه‌های مشابه این‌گونه را در سطح جهانی‌اش به یادمان می‌آورد.

دارم تعریف‌های کلی و بی‌مصداقم را از فیلمی که هنوز ۲۴ ساعت از تماشایش نگذشته و هنوز پلان به پلان و جمله به جمله در وجودم کار می‌کند و جلو می‌رود و راهش را باز می‌کند و از شما چه پنهان، انفجارهای ریز و درشتی رخ می‌دهد که حاصل یادآوری قیافه شخصیت‌ها و موقعیت ملتهبی است که درش گرفتار شده‌اند. یاد بازی‌های بی‌نظیر تک تک‌شان می‌افتم و بعد یادم می‌آید که این ترکیب ظاهراً ناهمگون و غیرعادی چطور و با چه توانایی درجه‌یکی در کارگردانی و میزانسن و هدایت درست بازیگر می‌تواند به این یکدستی و هم‌ترازی برسد. هنوز فهرست طولانی نکته‌هایی که درباره کیفیت اجرایی فیلم یادداشت کرده‌ام، به نیمه هم نرسیده است. کلی ایده و مثال دارم که حیفم می آید از آنها به سادگی بگذرم؛ از میزانسن‌های بی‌نقص، از انتخاب و استفاده درخشان از لوکیشن، از این همه قریحه و هوشمندی در دکوپاژ و حفظ بی‌نقص ریتم فیلمی که ظاهراً موقعیت‌های دراماتیک زیادی ندارد و درام مرکزی‌اش هم آن‌قدر ابهام مدرن دلنشین و هنرمندانه‌ای دارد که نمی‌شود از آن به عنوان گره دراماتیک معمول و مرسوم برای تاثیرگذاری روی بیننده اسم برد. حیف است که ستونم را تمام کنم و ننویسم که این همه هوشمندی در اجرا، صرف موضوع و مضمونی تکان‌دهنده شده است. فیلم درباره قضاوت و امکان و اجازه قضاوت ، درباره اخلاق و حدود مرزهای اخلاقی، درباره … این فهرست هم زیادی طولانی و مفصل است و جا و فرصت و فراغی می‌خواهد که روزهای جشنواره از همه سلب کرده است. حالا یکی دیگر از سخت‌ترین کارهای دنیا شیوه برخورد با این سیستم ستاره‌دادن‌هاست. تصور می‌کنم که مشکل از جایی پیش می‌آید که این ستاره‌ها در کنار هم دیده و مقایسه می‌شوند و هر کدام مستقل از دیگری کاربرد خودشان را ندارند. غیر از این، محدودیت چهارتایی برای ارزشگذاری فیلم‌ها هم دست و پا گیر است و سیستم پنج‌تایی بهتر می‌تواند تفاوت‌ها را نشان بدهد. با این حال اگر قرار باشد فیلم «درباره الی» را در مقایسه با بقیه فیلم‌های امسال ستاره‌گذاری کنیم، به اختلافی دو رقمی می‌رسیم که امکانش وجود ندارد.هر چقدر که همه همسفران سرخوش فیلم درباره شخصیت الی می‌دانستند و قضاوت کردند، ما هم امکان و فرصت فهمیدن ظرفیت‌های بالای فیلم و قضاوت نهایی درباره کیفیتش را خواهیم داشت. «درباره الی» درباره خیلی چیزهای سخت و پیچیده جهان امروز حرف می‌زند. کاش ما هم فرصت و امکان حرف‌زدن درباره این فیلم درجه‌یک را از دست ندهیم.

——————————————————————————–

درباره الی، جسورتر از همیشه /تراژدی طبقه متوسط 

آرش خوشخو

درباره الی، تراژدی سقوط طبقه متوسط ایرانی است. طبقه یی که اخلاقیات و مناسبات ویژه خود را طی این سال ها، ذره ذره شکل داده است. در کشاکش خطوط قرمز، قوانین رسمی، عرف ها و سنت ها، بایدها و نبایدها. طبقه یی که چون موجودی عجیب الخلقه، ارزش های سنتی را در ترکیبی حیرت آور- و البته کارآمد- با ویژگی های عصر نو در هم آمیخته. طبقه یی که یاد گرفته چگونه از فرصت هایی اندک برای شادمانی یا تظاهر به شادمانی استفاده کند و افسردگی عمیق خود را فراموش کند. طبقه یی که می داند چگونه خود را همرنگ محیط سازد، چگونه خود را به خواب زند و چگونه دروغ بگوید. طبقه یی که به خاطر منافع همیشه در خطر خود، اخلاقیات ویژه یی را اختراع کرده است. فرهادی این بار جسورتر از همیشه است. بدون ملاحظات دست و پاگیری که در نهایت، چهارشنبه سوری را از رمق انداخت و دایره زنگی و کنعان را (در مقام فیلمنامه نویس) به آثاری عمیقاً محافظه کار بدل کرد. مکاشفه رعب آور او در طبقه متوسط که از چهارشنبه سوری آغاز شده بود، این بار در درباره الی به مرزهای یک تراژدی حقیقی دست می یابد. خط داستانی تکان دهنده و هوشمندانه فیلم

– ناپدید شدن یکی از اعضای گروه و واکنش بقیه اعضا و نمایش تنش ها و موقعیت های خطرناکی که به وجود می آید- یادآور الگوهای کلاسیک سینمای جهان مثل ماجرا (آنتونیونی- ۱۹۶۰) و پیک نیک در هنکینگ راک (ویر- ۱۹۷۵) است. اما موفقیت فرهادی آنجا است که این موقعیت کلاسیک را به شکلی حیرت انگیز با مختصات بومی یک طبقه ویژه جامعه شهرنشین ایرانی هماهنگ می کند و این فرصت را مهیا می سازد تا با زیرکی همیشگی خود اما بی پرواتر از همیشه، نقطه ضعف ها و محدودیت های اخلاقی این طبقه را روی دایره بریزد و در این میان به هیچ کس هم رحم نمی کند. به هیچ کدام از مردان و زنان پرشماری که به وقت رویارویی با فاجعه کمی- فقط کمی- از قالب های مطمئن خود خارج می شوند و بعد با انعطافی شگفت، دوباره به آن بازمی گردند. درباره الی را می توان از منظرهای گوناگون تحلیل کرد. از سبک کارگردانی فرهادی و دوربین اکتیو و کنجکاو او که موجب می شود تماشاگر همواره خود را در کانون حوادث و تنش های این گروه حس کند، تا فیلمنامه دقیق و منسجمی که تماشاگر را تا پایان تلخ فیلم روی صندلی میخکوب می کند و بالاخره بازی های کم نظیر گلشیفته فراهانی، مریلا زارعی و مانی حقیقی. اما اینها باشد برای فرصتی دیگر؛ تنها اشاره می کنم به پایان زیبای فیلم. وقتی فرهادی خود را از توهم پایان های باز (که یکی از نقاط ضعف همیشگی فیلم ها و فیلمنامه های او بوده) خلاص می کند و در صحنه یی هوشمندانه و نمادین گروه را در نمایی دور نشان می دهد که در کنار ساحل در تلاش برای بیرون آوردن بی ام دبلیوی قدیمی خود از گل هستند.می دانیم آنها موفق می شوند این بار هم از این چاله در بیایند و به زندگی دوگانه و شاید چندگانه خود ادامه دهند؛ با همان شادی ها و غم ها و دروغ ها و سازش ها. درباره الی به کمک همین پایان زیبا، در حافظه سینمای ایران برای همیشه ثبت می شود. فیلمی که می تواند عنوان بهترین اثر دهه ۸۰ سینمای ایران را به خود اختصاص دهد و دیگر مدعی جدی این عنوان (چهارشنبه سوری) را پشت سر بگذارد؛ حداقل تا ساخت فیلم بعدی فرهادی.
——————————————————————————

حالا چی فکر می‌کنه درباره الی…؟*

خسرو نقیبی

دو سه روز پیش که بعد از دیدار اول فیلم اصغر فرهادی، نوشتم «درباره الی…» یکی از بهترین فیلم‌های تاریخ ماست و یک چهارستاره تمام‌عیار، رفقا به‌پای ذوق‌زدگی گذاشتند اما حالا در دیدار دوم فیلم سرپاتر از قبل، خودش را تحمیل می‌کند و نشان می‌دهد از آن دست کارهایی نیست که در دیدارهای مجدد پتانسیل بالایش در همراهی را از دست بدهد؛ نه آن سرخوشی نیمه اول و پرت‌شدن‌ات میان خوش‌گذرانی خانوادگی کمتر می‌شود و نه آن فشار عصبی و استرسی که در نیمه دوم، قرار است بیخ گلویت را بگیرد.

مثل هر درام درست‌وحسابی دیگری در اینجا هم تو با یکی از کاراکترها نزدیک‌تری -‌هرچند فرهادی پا را فراتر گذاشته و گاه تو با بیش از یک کاراکتر همراهی می‌کنی‌- و در هر اتفاق، خودت میان قصه زندگی می‌کنی و تصمیم می‌گیری. این مهم البته حاصل شیوه‌ای است که در میان سینمایی‌ها بیش از هرکس دیگری در خود فرهادی سراغ‌اش دارم؛ هم در نوشتن و هم در اجرا. بگذارید با یک مثال ماجرا را واضح کنم. آن سکانسی که بچه‌ها سمت پدرهاشان می‌دوند و خبر بد را می‌آورند، دقیقه ۴۵ فیلم است. جا خوردید؟ بعد از پایان فیلم، چندتایی از اطرافیان را امتحان کردم. همه‌شان فکر می‌کردند مجموع آن سرخوشی‌ها بیست‌دقیقه یا حداکثر نیم‌ساعت طول کشیده. مخاطب در مواجهه با سرخوشی خانوادگی، چنان با کاراکترها همراه می‌شود و نسبت به روابط احساس نزدیکی می‌کند که اصلا نگاه‌کردن به ساعت فراموش‌اش می‌شود و اگر فرهادی بازی‌اش را با متریال‌های چیده‌شده‌ای تا این حد خوب تا یک ساعت بعد هم ادامه می‌داد، شرط می‌بندم که کسی خسته نمی‌شد. برای همین است که ضربه کاری و مهلک، که با تغییر لحن فیلمساز در رنگ و تصویر تشدید می‌شود، چنین کاری از آب درمی‌آید و ضربه می‌زند. مخاطب که عاشق این آدم‌ها و روابط شده و هرآن منتظر بله‌گرفتن احمد از الی است، یک‌باره به دنیای واقعی و هولناکی پرتاب می‌شود که قرار بوده به‌واسطه رویای سینما از آن فرار کند و بعد صدای هولناک موج‌ها -‌استفاده‌ای بهتر از این در تاریخ سینمای ایران از بُعد صدا سراغ دارید؟‌- همه‌چیز را عوض می‌کند. وقتی برای بار نخست از دریا بیرون می‌آییم به این توجه نمی‌کنیم که دوربین روی دست رفته و یک فیلتر سرد روی تصاویر، سایه مرگ نشانده؛ این‌ها مهم نیست چون اصلا قرار نیست دیگر در سینما باشیم. ما هم عضوی از گروه هستیم و باید برای فاجعه پیش رو چاره‌اندیشی کنیم. این جادوی همذات‌پنداری، هنوز کاری‌ترین و موثرترین تمهید برای نگه‌داشتن توامان تماشاگر خاص و عام است و فرهادی هم با مجموعه‌های تلویزیونی‌اش و هم با فیلم‌هایی که ساخته، نشان داده که تا چه حد استاد این فن است و فوت کوزه‌گری‌اش را هم مدت‌هاست به‌دست آورده.

چون قصد نوشتن نقد ندارم و صرفا دارم از حس‌ها و تجربه‌های پس از مواجهه با فیلم صحبت می‌کنم.بگذارید روی همین یک ویژگی همچنان بحث کنیم که به‌تعبیری می‌توانسته پاشنه آشیل اثر باشد اما حالا دقیقا به یک ویژگی بدل شده است. به گمان‌ام اگر هم فیلم، مخالفی داشته باشد روی همین ماجرا دست خواهد گذاشت. این‌که داستان «درباره الی» دیر شروع می‌شود و اتفاق، نه در پایان پرده اول که در نقطه میانی فیلم‌نامه می‌افتد. این عیب است؟ هست اما نه در این فیلم. اعتقاد دارم فیلم فرهادی و فیلم‌نامه‌اش برخلاف ظاهر ساده‌ای که ترسیم می‌کند، اتفاقا پیچیده‌گو است. گول قصه دوخطی ساده‌اش را نخورید. یک ساختمان هندسی منحصر به خود دارد که براساس یک ایده شکل گرفته. بدل کردن تماشاگر به نفر هشتم گروه دوستان و بعد ضربه‌زدن به همه این پیکره. این ساختمان، دو بخشی است و فیلم برای همین، نه به سه پرده معمول، که به این دو بخش تقسیم شده؛ نزدیکی و تفرقه. با این دو بخش، مضامین مرکزی فیلم یعنی قضاوت، اخلاق و دروغ رنگ می‌گیرند و خوشبختانه «رستگاری» -‌همان عنصر گول‌زننده فیلم‌های تقلبی اصیل‌نما که هم فیلم‌های دارابونت را شامل می‌شود و هم مثلا همین «عیار ۱۴» خودمان را‌- جزو این مضمون‌ها قرار نمی‌گیرد. حالا فکرش را بکنید که مثلا فرهادی در مواجهه با ایراد مرسوم اولیه «طولانی‌بودن مقدمه» این ریسک را می‌پذیرفت تا بخش «نزدیکی» را کوتاه‌تر کند. چه اتفاقی می‌افتاد؟ نظر من این است که مقدمه «درباره الی» بدون بخش پانتومیم، یا بدون بخش گردش احمد و الی، یا بدون آن رای‌گیری برای ماندن یا رفتن از ویلا، یا بدون صحنه شام، بدون هر کدام از این‌ها ممکن بود بخشی از همذات‌پنداری تماشاگر نسبت به یکی از آدم‌ها و در شکل خطرناک‌ترش، همه گروه را، از دست بدهد. این احتمال، چنددرصدی بود؟ حتی اگر ریسک چنین چیزی پنج درصد هم باشد، به‌نظرم فرهادی درست‌ترین کار ممکن را کرده است. به‌ویژه آن‌که می‌دانسته فیلم‌نامه را خودش خواهد ساخت و برای همین، ریتمی را برای این مقدمه طولانی درنظر گرفته که درام‌اش از پا نیفتد. برگشته‌ایم به همان بخش اول بحث که چگونه زمان طولانی آن ۴۵ دقیقه جادویی اول کسی را خسته نمی‌کند. فرهادی همه آنچه را که از کارگردانی آموخته، نه در بخش دوم که اجرایش به‌وضوح خودنمایی می‌کند، که در بخش اول خرج کرده. این که بدون داستان کلاسیک پرفراز و نشیب، فقط تماشاگر را نزدیک گروه‌اش کند. اینجاست که ارزش کارش خود را نمایان می‌کند.

می‌شود «درباره الی…» را از منظرهای بی‌نهایت رصد کرد؛ برای همین، سطرهای بالا تنها نگاه از یک زاویه و پاسخ به پرسش مرسوم اولیه‌ای است که پس از دیدن فیلم برای برخی ایجاد سوال کرده بود. آن زوایای دیگر، می‌ماند برای زمان اکران؛ که چه ضیافتی خواهیم داشت با «درباره الی…».

* دیالوگ کلیدی سپیده؛ که همه جوهره اصلی اثر را در خود دارد
——————————————————————————

درباره «درباره الی»/رو کردن دست آدم‌های بد

نسیم نجفی

«درباره الی» طوری یقه آدم را می‌گیرد که نمی‌توان به این زودی از دستش رها شد. اما این به این معنا نیست که فیلم برای همیشه با آدم دست به یقه باشد. از این نظر «درباره الی» شبیه «چهارشنبه‌سوری» است؛ در عین حال که نه قصه‌اش ربطی به آن دارد و نه ایده مرکزی‌اش. اما فضاسازی کلی در هر دو، از دو چیز یکسان آب می‌خورد؛ تنش‌زایی در فضای قصه و دوست نداشتن آدم‌ها. این دو در هر دو فیلم عاملی است برای آنکه حس بدی نسبت به آدم‌ها و زندگی به ما دست بدهد.

همه چیز خوب آغاز می‌شود؛ فرهادی آدم‌های شهرنشین تحصیلکرده را به بیرون از فضای شهری می‌آورد تا از قالب‌های تعیین شده و رسمیت الحاقی رهاشان کند و جلوی دریا که جای عریان شدن است کُنهِ وجودشان را نشان دهد.

رسمیت الحاقی از آن کسانی است که شهری بودن جزئی از اصالت‌شان نیست و به طور موقت در موقعیت‌های آرام، شهری بودن در آنها دیده می‌شود اما به محض ایجاد تلاطم و بحران، آنارشی ویرانگری از آنها بیرون می‌زند که قابل پیش‌بینی نبوده است.

شاید برای همین است که فیلم با جیغ کشیدن کاراکترها در تونل و یاد دادن آن به دختر بچه‌شان به عنوان یک تفریح شروع می‌شود.

هنگام تماشای فیلم جرقه زدن آشناسازی‌ها از مهرجویی و آنتونیونی شروع می‌شود. غیب شدن الی در این فیلم یادآور غیب شدن آنا در «ماجرا»ی آنتونیونی است اما فیلم ارتباطی به دیدگاه آنتونیونی در «ماجرا» ندارد. آنتونیونی نام فیلمش را با هشیاری «ماجرا» می‌گذارد تا بعدش نشان دهد که ماجرایی در فیلمش ندارد و شخصیت اول فیلمش هم ناگهان می‌رود و دیگر نیست و تا آخر هم معلوم نمی‌شود کجاست.

سکوت کاراکترها و سکون کادرها نشانگر سردی روابط است و آنچه می‌خواهد بگوید با فضای فیلمش همخوانی دارد. اما «درباره الی» پر از تنش و ماجراست. لابه‌لای آدم‌ها و تفریحات و وقت‌گذرانی‌ها و شلوغ‌کاری‌های چند دوست و خانواده ایرانی شلوغ و شاد پرسه می‌زند و دوست دارد از نظر ساختن چنین فضایی به بافت کارهای مهرجویی برسد.

اما باز مانند او هم نیست چون مهرجویی آدم‌ها را همان‌طور که هستند دوست دارد و قضاوتی هم ندارد و اصلا می‌گوید زندگی همین است؛ همین دور هم بودن و یک لحظه بعد دعوا کردن. چه کسی می‌تواند بگوید کار شخصیت شکیبایی و ملک‌نصر در فیلم «سارا» از نظر مهرجویی درست است یا غلط؟ اما فرهادی خودش روبه‌روی آدم‌هایش می‌ایستد و می‌خواهد به آنها بتوپد که چه آدم‌های مزخرفی هستند. فضای آثار مهرجویی تماشاگر را به یک حس همسان با فیلم می‌رساند اما در مورد فرهادی لحظات خوشی آبستن یک فاجعه هستند و ملتهبند.

او از کنار آنتونیونی و مهرجویی عبور می‌کند و برای درام اجتماعی‌اش فضایی مثل آژانس شیشه‌ای و با مایه‌های گنگستری می‌سازد.

فرهادی آدم‌های بی‌اخلاق را دوست ندارد اما نکته مهم‌تر این است که بی‌اخلاقی را نیز تعریف می‌کند. او قضاوت کردن آدم‌های فیلمش را در حالی نهی می‌کند که خودش در حال قضاوت است. اگر معلوم شود الی درحالی که نامزد داشته برای آشنایی با احمد به شمال آمده، گناهکار است و اگر نامزد نداشت گناهی هم در کار نبود. در واقع چیزی که باید در اجتماع و فرد نفی شود همین حقنه کردن اصولگرایی گروهی به گروه دیگر است، که در «درباره الی» نه تنها نفی نمی‌شود بلکه غیرمستقیم در حال تبلیغ شدن است. یعنی همان خشونت زیرپوستی اجتماع که به ویرانی آدم‌های زیادی توسط قضاوت آدم‌های دیگر می‌انجامد؛ یعنی همان چیزی که فرهادی می‌خواهد در فیلمش نفی کند اما متأسفانه تبلیغش می‌کند.

در اینکه «درباره الی» فیلمی‌ با کارگردانی دقیق است شکی نیست، در بازی‌های خوب مانی حقیقی و گلشیفته فراهانی و رعنا آزادی‌ور و پیمان معادی و… شکی نیست، در فیلمبرداری خوب آن شکی نیست، در تدوین خوب آن شکی نیست…؛ اما دیدگاه…. آنچه آنتونیونی و مهرجویی را بزرگ سینمای جهان و ایران کرده دیدگاه آنها و رسیدن به یک سادگی در بیان آن دیدگاه است. نمونه خوب نفی بی‌اخلاقی در همین جشنواره، فیلم «عیار ۱۴» شهبازی است که این کار را با پیشنهاد تغییر معیارهای قضاوت انجام می‌دهد. او یک ژانر سینمایی را به عنوان جهان داستانش می‌گیرد و در آن برای مفهوم قهرمان و ضدقهرمان و معیارهای سنجش آنها پیشنهاد نگاهی مردد و تازه می‌دهد.

—————————————————————————-

نگاهی به فیلم «درباره ‌الی»/ما برای الی به آب زدیم

آرزو شهبازی

این گفته میلان‌کوندرا خیلی به حقیقت نزدیک است که: «آدم می‌تواند به زندگی‌اش پایان بدهد، اما به جاودانگی‌اش نه! به محض اینکه جاودانگی شما را سوار بر سفینه‌اش کرد، دیگر نمی‌توانید پیاده شوید».

دیگر نمی‌توانی موسولینی و فیدل کاسترو، حافظ و مولانا نباشی. نمی‌توانی از بهرام‌بیضایی و خالق نمایشنامه‌های بزرگ بودن دست‌بکشی و«وقتی همه خوابیم» بسازی و مخاطب جاودانگی تاریخی تو هم سرفرو کرده باشد در برف. اگر هم به هر بهانه و علتی دست‌بشویی از خویشتن عیان شده‌ات، نتیجه‌اش همان بساطی می‌شود که این روزها در روزنامه‌هاو ستون‌ها برپاست و حرف حساب هم هست. چرا که تایخ و آدم‌هایش مسیر جاودانگی‌هایشان را روبه جلو می‌خواهند نه روبه عقب و یا حتی ساکن.

نمی‌توانی دست‌بشویی از حسن فتحی بودن باهمه آنچه پشت سرتوست. باید «پستچی سه بار در نمی‌زند» را بسازی با بازیهای شگفت و لحظات ناب و زیبائیهای
خیره کننده تصویر و دیالوگهایی که مولفه آشنای تاریخ آثار توست. و تازه در این مسیر هم، پایان قصه را اگر متناسب با جاودانگیت سروشکل ندهی، از جانب دوستداران جاودانگی‌ا‌ت مواخذه خواهی شد. و این شوخی غریبی است که تو باید مسیر خودت را با همان اسم و رسمی هماهنگ کنی که‌ سنجاق شده توست.

چرا که تاریخ گاهی در این باره شیطنت‌ ناجوانمردانه‌ای دارد. گاه یک اتفاق، یک حرف و یا یک اثر بدشکل و قواره را از میان همه داشته‌های تاریخی و هنری و فردی تو انتخاب می‌کند و در صفحات خودش به نمایش می‌گذارد.

جمعیت خسته و خوابزده‌ای که نیمه شب شنبه از درب سینما فلسطین خارج شدند و اولین نقدهای شفاهی اثر جنجالی اصغر فرهادی را رقم زدند، مخاطبین همین جاودانگی هستند که تاریخ نگاه فرهادی را پس از«چهارشنبه سوری» روبه جلو می‌خواستند و «درباره الی» چیزی از این امید نکاست.

اگر چه همان نقدهای کوتاه شبانه نشان داد خیلی‌هاکه برای شنیدن داستانی با همه مولفه‌های ساختاری کلاسیک رفته بودند، دست خالی و دلخور بازگشتند.

اما«درباره الی» در خلق موقعیت خود چنان موفق و محکم عمل کرده بود، که شاید هر گونه داستان‌پردازی بیش از پیش‌بینی فرهادی، بر ساختار این واقعگرایی شگرف لطمه می‌زد.

«درباره‌الی» کشف و روایت یک موقعیت است و به راستی چند تا فیلم سراغ داریم که با این قدرت توانسته باشند، جماعتی را که تا آن ساعت شب از دیدن چند فیلم و نشست‌های مطبوعاتیشان جان سالم به در برده و خودشان را به الی رسانده بودند، با روایتی همراه کنند که شکل یک خطی‌اش هیچ جذابیت پنهان و آشکاری ندارد. همان روایت همیشگی دروغ و اعتماد. اما چه کسی جز اصغر فرهادی می‌تواند این مضمون دستمالی شده که در غالب خیانت‌های زن و شوهری، بارها روی پرده سینما به تصویر در آمده، در دل حادثه‌ای روایت کند که همه عناصر آن ازلوکیشن و دیالوگ‌‌ها گرفته تا مجموعه‌ای از بازیگران که بهترین بازی‌های جشنواره امسال را رقم زدند، گویا همه چون دیوار محکمی عمل می‌کنند که تصور بیرون رفتن مضمون از ساختار اثر و روایت شدنش در هر شکل و ساختار دیگری را بی درنگ می‌کنند.

این روزهای ما با تماشای فیلم‌های بسیاری از سینمای ایران گره خورده است.

اما چند نفر از ما هر شب با لحظات، دیالوگ‌ها و یا موقعیت‌های به یاد ماندنی از این آثار به خانه باز ‌می‌گردیم؟ چقدر از این تصویرها لااقل تا لحظه خواب و تمام شدن روز در ذهنمان ته‌نشین می‌شود و اگر همین اندازه ماندگاری را هم نخواهیم، چندبار در این روزها این همه هول و هراس شخصیت‌های فیلم ما را روی صندلی‌هایمان میخکوب کرده است؟ چند بار برای پیدا شدن کسی خودمان را با آدم‌های قصه به آب زده‌ایم؟ نگران شده‌ایم. ترسیده‌ایم و با شوخی‌ها، متلک‌ها و شیطنت‌‌هایشان احساس سرخوشی کرده‌ایم.

«درباره‌الی» بیماری آثار دیگر جشنواره را ندارد. بیماری درگیر شدن با آدم‌های غریبه، موقعیت‌های ناشناس، دیالوگ‌های پرت و مضامینی چند قدم بالاتر از زمین. آدم‌های فرهادی را آن‌قدر خوب می‌شناسیم که گاهی در یک تصور غریب خیال می‌کنیم پیش از این یک بار با آنها همسفر بوده‌ایم.

اثر فرهادی روایت همان جمله‌ای است که از زبان شهاب‌حسینی می‌شنویم: «یک پایان تلخ بهتر از تلخی بی‌پایان است».از این منظر «درباره الی» را می‌شود با یک تفاوت بزرگ دیگر از بسیاری از آثار جشنواره جدا کرد. فرهادی اثرش را همان‌جایی که باید تمام می‌کند و سرنوشت فیلمش به تلخی‌های بی‌پایان آثار دیگر منجر نمی‌شوند.

سکانس افتتاحیه جذاب فیلم و وارونگی‌ حیرت‌انگیز حال وهوای آن در سکانس پایانی، از جاودانگی‌های خوش جشنواره امسال بود.

اگر چه این جاودانگی‌ در روز خوشی هم اتفاق افتاد.

روزی که شهرام مکری خودش را با اثر جذاب و خوش‌ساخت «اشکان، انگشتر متبرک چند داستان دیگر» وارد جریان این شوخی تاریخی کرد و درست پیش از آن هم حسن فتحی با «پستچی سه باردر نمی‌زند». بالا رفتن از پله بعدی جاودانگی‌اش را به نمایش گذاشت. دیگر به سختی می‌توان طنز ملایم و دوست‌داشتنی «اشکان…» و در همین فیلم سکانس بی‌نظیر مطب روانپزشکی و بازی درخشان سیامک صفری را وقتی ماهی را در جوی آب رها می‌کند، با آخرین دیالوگ بی‌نظیرش یعنی: «مهربان بودم؟» و یا دایره و تم‌بک و شعرها و دیالوگ‌های طبقه‌ دوم امارت فتحی را با بازی‌های شگفت‌ پانته‌آبهرام و امیر‌جعفری و خیلی‌ چیزهای دیگر،‌ خیلی زیبایی‌های دیگر را از یاد برد که گفتن از آنها مجال بیشتری می‌خواهد.

با این حساب شنبه روز خوش رسانه‌ای‌ها بود. روز خوشی که ای کاش حافظه‌ ما و حافظه‌ تاریخی جشنواره، لنزهای دوربین جاودانگی‌شان را روی همین تصویر تنظیم کنند. نه تصویرهای در هم، آشفته و نازیبایی که این روزها و ورق زده‌ایم.

—————————————————————————

این «درباره الی» در آن سالن تاریک با ما چه کرد
ای وای، ای وای، ای وای*
محمد باغبانی

«پینک فلوید» شاهکارش «نیمه تاریک ماه» را در سال ۱۹۷۳ منتشر کرد، «هشت و نیم» و «کسوف» دو شاهکار «فلینی» و «آنتونیونی» در سال ۱۹۶۳ به جهانیان معرفی شدند، «مارک روتکو» و «جکسون پولاک» در دهه پنجاه آثار درخشانی را به دنیای هنر ارائه دادند، تقوایی شاهکاری چون «دایی جان ناپلئون» را در ۱۹۷۳ خلق کرد و مهرجویی «هامون» را اواخر دهه هشتاد میلادی به نمایش گذاشت. افسوس خورده ام و بارها خواهم خورد که چرا در زمان این شاهکارهای بی بدیل، نتوانسته ام زندگی کنم و دیرتر از زمان شان آنها را درک کرده ام. اما امروز «درباره الی» شاهکار اصغر فرهادی با من و امثال ما کاری کرد که تا مدت ها و شاید تا ابد، از همزمانی با آن سرمست خواهیم بود. «درباره الی» فیلمی است که حتماً آیندگان نوستالژیک و هنردوست، از اینکه همزمان با آن زندگی نکرده اند، افسوس خواهند خورد. شاهکاری نزد چشمان ما خلق شد و به روی پرده رفت؛ شاهکاری که مستقل از همه داوری ها به عمر خود ادامه خواهد داد و آیندگان را به مانند ما مسحور خواهد کرد.

در بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر، «درباره الی» با ما همان کاری را کرد که روزگاری «برادران لومیر» در آن اتاق تاریک با گذشتگان کرده بودند. اصغر فرهادی در آخرین ساخته خود نشان داد که درباره طبقه متوسط ایران با همه مشکلاتش، چه در واقعیت زندگی و چه در به تصویر کشاندن این واقعیت ها، می توان اثری درجه یک خلق کرد. از این نظر بی شک «درباره الی» نقطه عطفی است در سینمای ایران و جهانیان. حالا دیگر باید در کنار اسم «عباس»، «اصغر» را قرار دهند. در مراسم اختتامیه با «سیروس الوند» هم صحبت شدم. گپ و گفتمان و آن حس خاص برایم بسیار قابل احترام است، چراکه الوند به عنوان یک فیلمساز، درباره فیلم فرهادی زیباترین نظر ها را داشت و بارها فضاسازی کار فرهادی را ستود؛ فضایی که به قول الوند، همواره در سینمای ما و در درام پردازی های ما غایب است. الوند معتقد بود این فضا و حس، از ابتدا تا انتها در فیلم فرهادی جریان دارد.

در درام همواره مفهوم «همذات پنداری» یک اصل است. بدیهی است درامی موفق تر است که بتواند به این همذات پنداری قوام و رنگ بیشتری ببخشد. این چیزی است که در فیلم فرهادی به بهترین شکل ممکن وجود دارد و مخاطب نه تنها با شخصیت ها همذات پندار خواهد شد که انگار فردی است «لال» در آن شرایط زمانی و مکانی که تنها می تواند شاهد حوادث باشد. ناظری ساکت اما چشم چران و کنجکاو.

فرهادی بالاخره توانست تصویر دقیق و حساب شده یی از طبقه متوسط ایرانی را به روی پرده سینما ببرد؛ طبقه یی که لذت های فردی و جمعی اش همواره با حسی از گناه و درد همراه بوده و هست. طبقه یی که بیشتر از آنکه احساسات و امیال اصلی اش را نشان دهد، آنها را پنهان می کند و برایش همواره عشق گناهی نابخشودنی و میلی دست نیافتنی است. در «درباره الی» اگر مساله عشق (در اینجا آشنایی دو نفر) وجود نداشت، شاید فیلم «درباره شخص دیگری» نامگذاری می شد. طبقه متوسط با زندگی روزمره رابطه ناگسستنی عمیقی دارد که فرهادی به شکلی قابل ستایش آن را در آخرین نمای فیلمش به ما نشان می دهد و گوشزد می کند؛ جایی که شخصیت های فیلم، در حال درآوردن ماشین شان از شن هستند تا هرچه سریع تر به روزمرگی شان پرتاب شوند.

فرهادی نشان داده به شکل حیرت آوری این طبقه و آرمان های سطحی و بعضاً به تعویق افتاده شان را می شناسد. برای نمونه نگاه کنید به زوج احمد مهران فر و رعنا آزادی ور؛ زوجی که دقیقاً بعد از ازدواج انگار به همه خواسته هایشان رسیده اند و خوبی کردن شان بیشتر از همین رو است. انتخاب مهران فر به عنوان کسی که باید کباب را باد بزند یا کفش نامزد اصلی الی را از او بگیرد تا برایش جفت کند یا انتخاب آزادی ور به عنوان کسی که نسبت به مراقبت از بچه ها بی خیال است و در ویلا موزیک گوش می دهد، قابل تامل است و این نشان می دهد فرهادی تا چه حد این شخصیت ها و رفتارهایشان را می شناسد و چقدر درست، بی طرفانه و مستندگونه آنها را در راستای اهداف درامش چیده است. در مورد این فیلم حرف زیاد است . باید تا زمان نمایش عمومی فیلم که امیدوارم به دور از هر مشکلی برگزار شود، صبر کنیم. اما نکته جالبی که در ایام جشنواره متوجه آن شدم این است که خیلی از منتقدان و دوستان متوجه پایان فیلم نشدند و فکر کردند (یا می کنند) فیلم پایان بازی نسبت به موقعیت الی دارد و حالا اصلاً عجیب نیست که با این ذهنیت عده یی قصد مقایسه «درباره الی» با «ماجرا» را دارند. به ضرس قاطع می توان گفت این دو فیلم هیچ ربطی به هم ندارند، و اصلاً ساختار روایی و ساختمان روابط دراماتیک این دو متن کاملاً با هم متفاوت است. تنها شباهت این دو اثر این می تواند باشد که در این دو فیلم، شاهد روابط و زندگی عده یی از طبقه متوسط هستیم. اتفاقاً ماجرای آنتونیونی با شبانه روز کیوان علیمحمدی و امید بنکدار بیشتر قابل مقایسه است.

«درباره الی» فیلمی است درباره ما. تا به حال از دیدن خودم روی پرده اینقدر لذت نبرده بودم. به خصوص وقتی یادم می آید در تونل چقدر جیغ زدم و آخرین روز با چه حس سردی ماشین را هل می دادم تا از شن درآید و به تهران بازگردد تا فردا صبح پشت میز محل کارم باشم.

* از دیالوگ های تکرارشونده پیمان (پیمان معادی) و احمد (شهاب حسینی) در «درباره الی»

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها