تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۰۲/۲۸ - ۱۴:۰۱ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 16117

صدا و سیماآخرین مدیر کل برنامه‌ریزی و مطالعات راهبردی صداوسیما که در دی ماه ۱۳۹۳ از این سازمان جدا شد گفت‌وگویی درباره مدیریت سرافراز داشته است.

در بخشی از مصاحبه علیرضا دباغ آمده است:

باید به دو نکته کم یا بی‌سابقه درباره رییس سابق صداوسیما اشاره کنیم؛ نکته اول حمایت صریح، بی‌پرده و همه جانبه رهبری از آقای سرافراز به‌ویژه در آبان ماه ۹۴ در دیدار با مدیران صداوسیماست که تقریباً در هیچ دوره‌ای به این شکل سابقه نداشت که رهبری تا این اندازه از خصوصیات فردی و اخلاقی رییس سازمان تعریف و تا این اندازه از او حمایت کنند. نکته دوم موافقت ایشان با استعفای آقای سرافراز است؛ در حالی که کمتر از نصفی از زمان مقرر شده گذشته بود، رهبری شخص دیگری را جایگزین کردند. این اتفاق هم بی‌سابقه یا کم سابقه بود.

فکر می‌کنم فرصت‌های بزرگی از اعتماد تا حمایت‌های رهبری برای آقای سرافراز در یک زمان ۱۸ ماهه خیلی سریع گذشت؛ اگرچه آقای سرافراز هم زحماتی کشیدند و برخی از کارهای مهم را انجام دادند، ولی این فرصت آنچنان که شایسته بود، قدر دانسته نشد و باعث شد تا این تصمیم را بگیرند و با استعفای ایشان موافقت و شخص دیگری را جایگزین کنند.

سرافراز نتوانست از این فرصت ۱۸ ماهه استفاده کند. اینجا چند عامل وجود داشت؛ اولین و مهمترین آنها عدم اعتقاد یا التزام عملی به برنامه‌ریزی در حوزه فرهنگ و هنر بود که متأسفانه در کارنامه آقای سرافراز دیده می‌شود؛ تقریباً مشابه آن چیزی که آقای احمدی‌نژاد در طول دوران ریاست جمهوری‌شان در حوزه نگاه به برنامه‌ریزی داشتند، متأسفانه در صداوسیما در زمان مدیریت آقای سرافراز تکرار شد؛ یکی از اولین و مهمترین کارهایی که آقای احمدی‌نژاد زمان روی کارآمدن دولتش انجام داد، این بود که سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور را منحل کرد؛ این اتفاق در صداوسیما هم به همین ترتیب تکرار شد و نهاد مهمی مثل مرکز طرح و برنامه‌ریزی صداوسیما را در این مدت کنار گذاشتند که البته اگر هم بود، کارآمدی لازم را نداشت.

نکته دیگری که در عدم موفقیت سرافراز نقش داشت، به عدم نقدپذیری برمی‌گشت؛ مشابه این مورد را هم در دولت آقای احمدی‌نژاد دیده بودیم؛ نوع برخوردی که با منتقدان دلسوزی مثل خانم دستجردی وزیر بهداشت یا وزیر اطلاعات شد، نشان از نبود نقدپذیری بود که متأسفانه در این جریان نیز شبیه شدید شد؛ این در حالی است که بهترین عنصری که می‌تواند به فرآیند تغییرات در سازمان‌های فرهنگی کمک کند، توجه به نقدها و بخصوص نقد‌های درون‌سازمانی است. اتکا به دوستان سابق و بی‌توجهی در جذب دوستان جدید از بین بدنه پرتوان و بااستعداد کارکنان و مدیران کارآزموده درون واحدهای مختلف صداوسیما برای سپردن مسوولیت به آنها و همچنین درنظر نگرفتن وضعیت زندگی افراد در هنگام اجرای برنامه تعدیل و تعطیلی واحدها و شبکه‌های مختلف هم عامل دیگری بود که عملاً فرصت را به تهدید و مشکل را به بحران تبدیل کرد.

منبع: ایسنا

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها