تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۱۱/۰۴ - ۱۱:۰۹ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 41614

پلاسکوسینماسینما، کیوان کثیریان

این روزها جز از فاجعه تکان دهنده ساختمان پلاسکو نمی شود نوشت که هر مشکلی پیش بزرگی آن، بی اهمیت جلوه می کند.

از سوی دیگر، آن قدر نکات متفاوت پیرامون این اتفاق گفته شده که هر نکته ای می تواند تکراری باشد.

از بحث کمبود بودجه آتش نشانی و ضعف تجهیزات تا مشکل ایمنی ساختمان پنجاه و چندساله پلاسکو، از علت اصلی و مبهم فروپاشی ساختمان و شایعات عجیب و غریب تا تعداد نامعلوم مصدومین و حادثه دیدگان، از فداکاری قهرمانانه آتش نشانان تا مزاحمت های خیل موبایل به دستان و برخی سلفی بگیران، از محک خوردن مدیریت بحران در تهران تا بحث های جدی انتخاباتی، از بی تابی برای یافتن سریع قربانیان تا اصرار برای شناسایی مقصران واقعی، از دلهره و نگرانی برای وضعیت تهران به هنگام زلزله احتمالی تا میزان کفایت و لیاقت اعضای غیر متخصص شورای شهر، از تعداد ساختمان های ناامن تهران شبیه پلاسکو تا شیوه پوشش خبری صداوسیما، از استعفا یا استیضاح شهردار تا دردسر پدیده شهروندخبرنگار و بی سروسامانی اخبار رسمی و مواردی از این دست همه و همه از جمله نکاتی است که این روزها میان مردم و مسئولان و همچنین در فضای مجازی و غیرمجازی بحث های داغی را پدید آورده است.

اما واقعا هرکدام از این نکات دو یا چند «رو» دارد. گاهی هم فکر کردن یا نکردن به اینها بیشتر آدم را افسرده می کند.

بیایید به اینکه برای مسئولان شهری ما بحث ایمنی چقدر اهمیت دارد و کجای اولویت هایشان است فکر نکنیم. به این فکر کنیم که بالاخره به روز کردن بیلبوردهای غول آسا و سیاسی و تبلیغاتی و انتخاباتی احتمالا اهمیتش بیشتر از به روز کردن تجهیزات آتش نشانی بوده است.

بیایید به این فکر نکنیم که سیستم مدیریت بحران که با ریزش یک ساختمان طومارش در هم می پیچد با زلزله احتمالی تهران چه خواهد کرد. فکرش هم واقعا دهشتناک است. به جایش بیایید به این فکر کنیم که روزانه ده ها نفر بر اثر نظیر همین سهل انگاری های مدیریتی کم کاری ها در جاده ها، مرزها، سیل و اینطرف و آن طرف جانشان را از دست می دهند و ما ککمان نمی گزد.

بیایید به اینکه قهرمانان آتش نشان که اینگونه بی محابا و دلاورانه از جانشان می گذرند ولی حقوقشان اینقدر ناچیز است فکر نکنیم و به خانواده هایشان که طبعا همواره در شرایط سخت زندگی کرده اند. به این فکر نکنیم که دو روز دیگر این شهدای آتش نشان فراموش می شوند، به این فکر کنیم که هنوز انسان هایی تا این اندازه فداکار و قهرمان داریم که از جانشان برای نجات همنوع می گذرند.

بیایید به این فکر کنیم که سرنوشت خانواده های جان باختگان، از این پس چه می شود. به این فکر کنیم که کسبه به خاک سیاه نشسته پلاسکو و خانواده هایشان چطور ادامه حیات خواهند داد.

بیایید به این فکر نکنیم؛ شهردارمان که وسط همه بحران های موجود حضور دارد، برای پیشگیری از بحران دقیقا چه کارهایی می کند. به جایش به این فکر کنیم که معمولا اکثریت مدیران، بیشتر عاشق خدمت بعد از بحرانند تا خدمت پیش از بحران و به این فکر کنیم که اساسا با یک شهردار اصلاح طلب دو آتشه هم همین اتفاق عینا رخ می داد، چرا که آنچه برای مدیران شهری اهمیت دارد چیزهای دیگریست.

بیایید به این فکر نکنیم که شورای شهرمان این وسط چه کاره می تواند باشد و ورزشکاران دلاور با افق بدن شان دقیقا دارند در شورای شهر چه می کنند و میزان کارایی شورای شهر را بالا می برند یا پایین. بیایید به این فکر کنیم که در مملکتی زندگی می کنیم که مقصران واقعی همیشه رانندگان و لوکوموتیو رانان و خلبانان درگذشته هستند و هیچ مسئولی در هیچ بخشی حتی ذره ای تقصیر ندارد. با این فرض، متخصص ترین اعضای شورای شهر را هم داشته باشیم، وضعیت همین است و جز این نیست.

بیایید به استعفا و استیضاح فکر نکنیم. نه شورای شهرمان استیضاح کن است نه شهردارمان استیضاح شو! همانطور که وزیر راهمان هم نیست و نبود و بقیه هم.

بیایید به این فکر نکنیم که آتش نشان هایمان با تجهیزات ابتدایی شان چگونه می توانستند این آتش سوزی مهیب را خاموش کنند و به این فکر نکنیم که آیا هلیکوپتر آب پاش داشتیم یا نه.

بیایید به این فکر کنیم که الان توی دل خانواده های جانباختگان چه می گذرد. به این فکر کنیم؛ کسبه ای که زنده اند ولی دوماه مانده به عید تمام مال و منالشان را باخته اند و جمعی از آنها قطعا به خاک سیاه نشسته اند.  آنها هم قربانیان این حادثه اند.

بیایید به این فکر نکنیم که ازدحام مخرب و توام با ضعف فرهنگی برخی سلفی بگیرها و برخی از آنها که شهوت غریبی برای عکس و فیلم گرفتن از هر چیزی را دارند، چه اختلالی بر سر راه امداد رسانی ایجاد کرد. بیایید به این فکر کنیم که با این اوضاع شلم شوربای اخبار رسمی که هر دقیقه دوبار تکذیب می شود، بسیاری از فیلم و عکس های مردم، وجوه مختلف حادثه را ثبت کرد و اهمیت ماجرا را به سطح بین المللی کشاند وگرنه از پوشش ناقص و محدود تلویزیون که آبی گرم نمی شد.

بیایید دعا کنیم. برای نجات آتشنشان هایی که ممکن است معجزه آسا هنوز زیر آوارها نفس بکشند. برای آرامش روح شهدای آتشنشان، برای آرامش بی تابی دل خانواده های جان باختگان، برای آبروی کسبه مالباخته پلاسکو، برای آرام ماندن همیشگی گسل های تهران، برای تغییر اولویت های مدیران، برای تحول مثبت در سیاست های خبری رسانه ملی و برای ارتقای ارزش و بهای جان انسان ها در کشورمان و در ذهن مدیران و حتی خودمان.

و روح حمید مصدق شاد که گفت: و زمانی شده است که به غیر از انسان، هیچ چیز ارزان نیست.

روزنامه شرق ۴ بهمن ۹۵

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظرات شما

  1. محمود
    ۵, بهمن, ۱۳۹۵ ۱:۰۸ ب٫ظ

    در این “سوگ نامه” به نکات درستی اشاره شده است .بیائید به این فکرنکنیم که مسئولین و دولت مردان کشوری ولشکری بعد از ۳۸ سال “درس گرفتن” چه زمانی می خواهند “درس” پس بدهند؟! وقتی که رئیس دولت در بازدید از صحنه غم انگیز “فاجعه تکان دهنده ساختمان پلاسکو”با دوربین خبر صدا وسیما اعلام می کند که:” این یک درس و هشداری بود به همه مسئولان جهت ایمن سازی زندگی مردم که جزو حقوق شهروندی همه است”…….و به این سوال فکر نکنیم و به ذهن نسپاریم که چرا ؟با وجود اینکه استراتژی ۳۸ ساله کاربرد متناوب سیکل “خطا آزمون – آزمون خطا” ………برای حل مشکلات مردم و سرنوشت شان، نتیجه ای جز فاجعه و نابودی و اتلاف جان و مال و ناموس مردم نداشته است؛ بازهم بکار می رود؟!!!

نظر شما


آخرین ها