گفتگوی اختصاصی سینماسینما با سهیل دانش اشراقی/ آثار اجتماعی، در لوایِ روشنفکری فیلم‌های اصغر فرهادی را کپی می‌کنند

سینماسینما، تبسم کشاورز: طراحان‌صحنه‌و لباس به نوعی خالقان بصری یک اثر محسوب می‌شوند. علمِ چیدمان بدون تسلط بر تاریخ، هنرهای تجسمی، ادبیات و… امکان‌پذیر نخواهد بود. مجموع این عوامل است که شیوه‌‌های اجرایی طراحان‌‌صحنه را از یکدیگر متمایز می‌کند و موجب می‌شود طراحی با نگرشی متفاوت، سبک و سیاق خودش را از فضای ذهنی و زندگی شخصیت قصه نشان مخاطبانش بدهد.

به بهانه‌‌ی آگاهی بیشتر از مشکلات طراحان‌صحنه، وضعیت فعلی سینما، نبودِ فیلمنامه‌های مناسب و… سینماسینما به سراغ «سهیل دانش‌اشراقی» طراح‌صحنه و لباس فیلم‌هایی چون: «روز صفر»، «روزی روزگاری آبادان»، «خائن‌کشی»، سریال «رهایم کن» و… رفته و با او گفت‌وگویی داشته‌است که در ادامه می‌خوانید.

کرونا سکته‌ای را در سینما ایجاد کرد و ناآرامی‌های اخیر کشور سینماگران را در وضعیتی بلاتکلیف قرار داد. این ‌مسائل عده‌ای از عوامل پشت‌صحنه را بیکار کرد، در حال حاضر وضعیت کاری صنف شما چگونه است؟
کرونا وضعیت سینما را خراب کرد اما سریال‌های نمایش‌خانگی را رشد داد و روی کار آورد. در ابتدا همه بی‌تجربه بودند اما به یک‌باره پروژه‌های مختلف شروع به تولید کردند.‌ از آن‌جایی که پروژه‌های سینمایی ما خیلی بزرگ‌ نیستند و یک تعداد آدم مشخص که همگی همدیگر را می‌شناسند از این پروژه به آن پروژه می‌روند؛ کاملا مشخص بود که چه کسانی مشغولِ کارند. مدتی به واسطه‌ی بالا رفتن تقاضای کار یکسری از عوامل پشتِ‌‌صحنه نتوانستند به همه‌ی کارها برسند بنابراین‌ این بین تعداد زیادی از افراد جایگزین شدند. برای مثال سراغ فیلم‌بردارهای قدیمی‌تر می‌رفتند اما آن‌ها جای دیگری مشغول کار بودند و همین مسئله موجب می‌شد که دستیاران را جایگزین کنند. در سایر بخش‌ها همین اتفاق پیش آمد. زمانی که شورِ کرونا خوابید و شبکه‌های نمایش خانگی معقول‌تر شروع به کار کردند طبیعتا افراد بسیاری بیکار شدند و دوباره کار به افرادی داده شد که در حوزه‌ی خودشان حرفه‌ای‌تر بودند. طبیعی است این بین افرادی که یک شبه بالا آمدند حالا بیکار می‌شوند و این عقب‌گرد برایشان سخت خواهد بود.

سینما مدت‌هاست که حال خوبی ندارد. با این‌که فیلم‌ تولید می‌شود ولی خیلی از فیلم‌ها با استقبال مواجه نمی‌شوند. در حقیقت سینما رو به بن‌بست و نابودی است… 
از سینمایی که از ابتدای انقلاب دولتی بوده گرفته تا سخت‌گیری‌های عجیب و غریب در فیلم‌سازی، همه و همه سینما را تحت تاثیر خودش قرار داده است؛ حتی سینمای بخش نیمه‌خصوصی هم زیرنظر بخش دولتی اداره و از فیلتر آن رد می‌شود پس نمی‌توان به این موضوع خیلی اعتراض کرد. اما این‌که بگوییم وضعیت سینما در ایران بد است، خیلی با این مسئله موافق نیستم. از نگاه من وضعیت سینما در تمام دنیا به همین شکل است. متاسفانه اکثر آثاری که به اسکارِ امسال راه یافتند قابل دیدن نبودند. سینمای ایران هم به همین منوال است. برای مثال جشنواره‌ی فجر ۴_۵ سال پیش را به یاد بیاورید؛ آثار «حاتمی‌کیا»، «مهرجویی»، «فرهادی» در کنار آثارِ «هومن سیدی» و… نمایش داده می‌شد که این رقابت جذابی را بین این فیلمسازان به راه می‌انداخت. از نگاه من فیلمسازان‌ ما چیزی که نیاز مخاطب باشد را به او ارائه نمی‌دهند.

همین مسائل که نام بردید موجب افت فروش فیلم‌ها شده و گویا فرمول کمدی هم دیگر جواب‌گو نیست…
همه‌ی ما مخالف سانسور هستیم. من‌ مدام به دهه‌ی ۶۰ و اوایل ۷۰ نگاه می‌کنم. آن زمان آثار متفاوتی که قصه‌گو بودند ساخته و اکران می‌شدند. امروز مشکل ما چه‌چیزی است؟ یعنی قصه‌‌های دیگری وجود ندارد؟ اکثر آثار یا کمدی‌های بی‌سر و ته هستند یا آثار اجتماعی که می‌خواهند در لوایِ روشنفکری فیلم‌های «اصغر فرهادی» را کپی کنند.

شخصیت‌ها ابتدا روی کاغذ شکل می‌گیرند و در روند ساخت، قوت و قدرت می‌گیرند. چرا به شخصیت‌ها و آثاری که این روزها نوشته می‌شوند نمی‌توان نگاه تراز داشت؟ 
متاسفانه تعداد نویسندگان خوب، اندک است. عده‌ای می‌گویند دلیلش خفقان است. اگر بخواهیم از این منظر ببینیم که سخت‌گیری‌ها در دهه‌ی ۶۰ بیشتر از حالا بود اما فیلم‌هایی مانند: «اجاره‌نشین‌ها» ساخته شد. چند روز پیش با دوستی که از من خیلی جوان‌تر است این فیلم را مجدد تماشا کردم. جوانی که برای نسلِ امروز است؛ عاشق فیلم‌ «داریوش مهرجویی» شد، چرا که این اثر زیرمتنش را دارد، حرف سیاسی و اجتماعی‌اش را می‌زند و مهم‌تر از همه مخاطب را سرگرم می‌کند. فیلمسازان جوان ما سرگرم کردن مخاطب را بلد نیستند، فیلمسازان گذشته هم دیگر حوصله‌‌ی کار کردن ندارند و این بین ما هم مدام غر می‌زنیم که حال سینما خوش نیست. اگر به مخاطب محتوای خوب داده شود پذیرا است. چطور می‌توانند برای سریال‌های فیلیمو و نماوا پول پرداخت کنند؟ اگر اثر خوب ساخته شود شک نکنید که برای سینما رفتن هم هزینه خواهند کرد. سریال «پوست شیر» چرا دیده شد؟ چون سرگرم‌کننده بود و برای مخاطب قصه داشت. می‌دیدم که مردم دنبال‌کننده‌ی قصه‌اش بودند. ما چنین فضایی را در سینما نداریم، پس نباید توقع فروش و دیده شدن داشته باشیم.

افزایش قیمت بلیت‌های سینما، نبودِ تنوع ژانر، هزینه‌های بالای ساختِ یک اثر و… عملا تولید را کم کرده است، این بین نقش پلتفرم‌ها چیست؟ به نظر شما وجود پلتفرم‌ها موجب ضعف بیشتر سینما شده‌ است؟ 
من پیش از آن‌که طراح‌صحنه باشم، کانسپت‌آرتیست و تصویرگر بودم و نقاشی‌هایی می‌کشیدم که برای ساختِ فیلم‌ها ایده‌پردازی می‌کردند. این روزها عده‌ای روی اینترنت با هوشِ مصنوعی می‌جنگند چرا که نگرانند کارشان را به خطر بیندازد. طبیعتا این نگرانی برای من هم وجود دارد اما با این قبیل مسائل کاری نمی‌توان کرد، جهان مدام در حال تغییر است. وجود پلتفرم‌ها هم امری اجتناب‌پذیر است. معمولا مردم مقابلِ پیشرفت مقاومت می‌کنند اما بعد از مدتی خواه ناخواه آن را می‌پذیرند.

شما ۲ فیلم کوتاه «زنِ مردِ نقاش» و «دشمن عزیز» را هم ساخته‌اید. چه برنامه‌ای برای آن‌ها دارید؟‌ 
دو فیلم کوتاه با بازیگران خوب ساختم. اما نکته این‌جاست که وقتی فیلم‌هایم را برای حضور در جشنواره‌های خارجی به پخش‌کننده‌ها می‌‌دهم می‌گویند این‌ها را به کدام جشنواره بفرستیم؟ واقعا متعجب می‌شوم. من فیلم کوتاهی ساخته‌‌ام که قصه‌گو و سرگرم‌کننده است. بارها این را شنیده‌ام که می‌گویند جشنواره‌های خارجی آثارِ ایرانی خاصی را می‌پذیرند. این‌که آثار رنگ و بوی بدبختی بدهد برایشان جالب‌تر است.

یعنی معتقدید عده‌ای با سیاه‌نمایی جایزه می‌گیرند؟
بله، من افرادی را دیده‌ام که مدت‌ها فکر می‌کنند چه فیلمنامه‌ای بنویسند که در جشنواره‌های خارجی بازخورد بهتری داشته باشد. شخصی را می‌شناسم که مدام در حال بررسی موضوعاتِ روز است که با انگشت گذاشتن روی آن‌ها فیلمش را بسازد و بتواند بازخورد بهتری بگیرد. همان شخص بعد از دیدن فیلم‌های من گفت: می‌خواهی فیلمت را به کدام جشنواره بدهی؟ من هم در جواب گفتم: من هر ۲ فیلمم را در پلتفرم‌های شبکه‌ی نمایش خانگی می‌‌گذارم که مردمِ خودم آن را ببینند.

یکی از عواملی که به ابعاد زیباشناسی یک اثر و دیده شدن ابتدایی سریال‌ها کمک می‌کند بحث لوکیشن و طراحی‌صحنه است؛ عده‌ای از عوامل پشت‌صحنه گله می‌کنند که با وجود تلاش‌های بسیار آن‌چنان که باید و شاید دیده نمی‌شوند. نگاه شما به این موضوع چیست؟
فیلم متعلق به کارگردان و ویترین آن بازیگرانش هستند. سینما برای عامه مردم است. پس اول به بازیگران توجه می‌کنند، دوم به کارگردان و سوم شاید موسیقی فیلم. این مسئله در تمام دنیا وجود دارد. منی که طراح‌صحنه می‌شوم نباید توقع داشته باشم مثل یک بازیگرِ مطرح با من برخورد کنند. کار من طراحی‌صحنه است پس من باید کارم را به درستی انجام بدهم. اصلا شاید لازم است مردم من را نشناسند. ما هیچ‌وقت جایگاه خودمان را نمی‌شناسیم و همیشه در آرزوی جایگاه دیگری هستیم. اگر بازیگریم می‌خواهیم کارگردانی کنیم اگر کارگردانیم می‌خواهیم در کار طراح‌صحنه و لباس دخالت کنیم و این قضیه سلسله‌وار ادامه دارد.

این روزها سریال «رهایم کن» به کارگردانی «شهرام شاه‌حسینی» در حال پخش شدن است. طراح‌صحنه‌ی این کار شما هستید. کمی برایمان در این خصوص بگویید. 
از آن‌جایی که من عاشقِ سینما هستم هیچ‌گاه برای سریال زیربار نمی‌رفتم اما به دلیلِ بیکاری دستیارانم و دوستی که با «شهرام شاه‌حسینی» و «محسن تنابنده» داشتم این کار را پذیرفتم. از آن‌جایی که زمانبندی ساخت «رهایم کن» کمی بد بود و اکثر عوامل همزمان در پروژه‌های دیگری بودند برای راحتی و صرفه‌جویی در هزینه‌ها تمهیداتی اندیشیده شد. همانطور که می‌بینید حجمِ زیادی از داستان این سریال در روستایی که وجود خارجی ندارد می‌گذرد. در گذشته برای ساختِ اثری، روستایی را انتخاب می‌کردند و همه‌ی عوامل به آنجا می‌رفتند اما امروز دیگر چنین شرایطی امکان‌پذیر نیست و این امر هزینه‌ی بسیار زیادی دارد. برای همین تاکید من بر این بود که این فضا دکور شود‌. راضی کردن پلتفرم و تهیه‌کننده کار دشواری بود اما سرآخر موافقت کردند، در حقیقت همه‌ی فضاهایی که می‌بینید از کافه گرفته تا عمارت، میدان و معدنی که «محسن تنابنده» در آن کار می‌کند همگی دکور هستند.

«رهایم کن» چه بازخوردهایی برای شما داشت؟ توجه مخاطب را بیشتر به سوی شما جلب نکرد؟ 
قطعا تاثیرگذار بود. مثلا من چندین وقتِ پیش خودروی خودم را به نمایندگی بردم. آنجا بحث شغلم شد و متوجه شدند که من سینمایی هستم. وقتی به افراد می‌گویم فلان فیلم را دیده‌اید؟ با مکث می‌گویند: نه، اما وقتی می‌گویم: سریال «رهایم کن»، فورا می‌گویند: بله بله. این‌ موجب می‌شود احساس کنی از سوپرمارکتِ سرکوچه گرفته تا مکانیک، همه و همه کار تو را می‌بینند. «رهایم کن» از این نظر برایم تجربه‌ی دلچسب و عجیبی بود.

به عنوان طراح‌صحنه چه اندازه در کار آزادی عمل دارید؟ 
این موضوعی کاملا تعاملی است، کارگردان با کارگردان فرق می‌کند. کار طراح‌صحنه با ۲ نفر دیده می‌شود؛ یکی مدیر فیلمبرداری و دیگری کارگردانی که می‌تواند با انتخاب لنزها و دکوپاژهایی درست ارزش کار ما را نشان دهد. به یاد دارم بارها به شهرام شاه‌حسینی گفتم مثلا ما این راه‌پله را نگرفتیم یا این فضا را نشان ندادیم و او به اصطلاح خودش می‌گفت: «نگران نباش من تمام سوراخ و سنبه‌هایش را حلال می‌کنم.»

یعنی با توجه به این‌که فضای تولید و ساختِ محدودی داریم، استفاده از دکور منطقی‌تر است؟ 
صد در صد. وقتی از روز اول با دکور کار می‌کنیم یعنی کارگردان با نقشه سروکار دارد و‌ می‌داند دکوپاژش باید کجا باشد، پس همه‌چیز همان‌طوری می‌شود که ما می‌خواهیم. الان تمام دنیا همین کار را می‌کنند. با این امر هزینه‌ها هم‌ بسیار به صرفه‌تر خواهد بود.

بهترین تجربه‌ی کاری شما به عنوان طراح‌صحنه کدام کار بوده است؟ 
کارکردن با مسعود کیمیایی در «خائن‌کشی» لذت‌بخش‌ترین تجربه‌ی کاری‌ام بود.

این‌ روزها مشغول انجام چه کارهایی هستید؟
در حال ساختِ یک رئالیتی‌شو به کارگردانی «سیامک انصاری» در ژانر وحشت هستیم. علاوه‌ براین با «حسین پارسایی» نمایش موزیکال «هفت خان اسفندیار» را در تالار وحدت هر شب روی صحنه می‌بریم.

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 186515 و در روز شنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۱۸:۱۲:۲۱
2024 copyright.