امین جعفری که از مدیران فیلمبرداری خوشفکر فیلمهای کوتاه و تجربی بود، این روزها بسیار پرکار است و در آثار جدیدش کارهای قابل توجهی هم دارد. جدا از این، بهخاطر تجربه همکاریای که اخیرا با او داشتم، میتوانم بگویم که در عین حال، در کار بسیار خوشاخلاق و صبور، بهخصوص با فیلمسازان تازهکار و جوان است.
سینماسینما ـ قصیده گلمکانی: «جاودانگی» که یک پلانسکانس ۱۴۵ دقیقهای در یک قطار مسافربری است، هم به دلیل خصوصیات خود فیلم و هم فیلمبرداری دشوارش، فیلم کنجکاویبرانگیزی است. این گفتوگو درباره همین تجربه دشوار است.
اولین سوالی که درباره «جاودانگی» به نظرم میرسد، مربوط میشود به برنامهریزی هنگام فیلمبرداری. با چند روز تمرین پیش از فیلمبرداری به این نتیجه رسیدید؟
حدود ۱۰ جلسه طول کشید تا به یک فرم مشخص در نورپردازی و حرکتهای دوربین برسیم و طی چهار شب، شبی حدود دو برداشت کامل فیلمبرداری کردیم که درنهایت شب چهاردهم نتیجه قابل قبول و کاملتری به دست آمد، که همین چیزی است که الان به روی پرده است. تمرینها در روزهای اول ترسناک و کمی ناامیدکننده بود. از این جهت که تصور میشد امکان فیلمبرداری بدون خطا برای یک سکانسپلان ۱۴۵دقیقهای وجود ندارد؛ آن هم در قطار، با حدود ۲۴ بازیگر که در واگنهای مختلف جابهجا میشوند. روشهای مختلف برای حرکت دوربین را امتحان کردیم. به دلیل ناهموار بودن کف قطار امکان حرکت با چرخ وجود نداشت. فکر کردم شاید با عوض کردن دوربین در هر نیم ساعت یا یک ساعت، خستگی و درنتیجه خطا را به حداقل برسانم و چند بار هم این روش را با همکارم مهدی ایلبیگی تست زدیم که نتیجه درستی نداد. درنهایت تصمیم بر این شد که تمرین با بازیگرها را ایلبیگی انجام دهد و خودم همراه او در هر موقعیت نورپردازی را نهایی کنم.
در فضای به این تنگ و تاریکی در قطار، چگونه مسائل تکنیکی را کنترل میکردید؟ مثلا دستیارتان برای فکوس کشیدن مشکل پیدا نمیکرد؟
مشکلات تکنیکی خیلی زیادی وجود داشت؛ از نورپردازی گرفته تا حرکت دوربین، باتری، حافظه دوربین، فکوس و… تقریبا تمام سقف و راهرو در کادر است و امکان پنهان کردن نور وجود ندارد. راهروها آنقدر باریک هستند که دو نفر امکان این را که کنار هم حرکت کنند، نداشتند. سیستم فکوس بیسیم هم مشکلاتی داشت؛ هم وزن دوربین را بالا میبرد و هم نقاط کور زیادی داشت. درنتیجه دستیار فکوس نمیتوانست همراه دوربین باشد و درنهایت مجبور شدم کار فکوس را خودم انجام بدهم.
با چه دوربینی کار کردید و دلایل این انتخاب چه بود؟
دوربین سونی FS7که چند ویژگی داشت: اولین ویژگیاش این است که دو حافظه برای ذخیره اطلاعت دارد و در زمان پرشدن یک حافظه بدون قطع روی حافظه دوم میرود و در زمان کار میشود حافظه پرشده را با حافظه خالی عوض کرد. همچنین وزن و رزولوشن تصویر قابل قبول است و باتریای که برای دوربین ساختیم، حدود شش ساعت دوام داشت. مانت PL هم از ویژگیهای این دوربین است.
تا این حد تاریکی در فضای فیلم خواسته کارگردان بود، یا پیشنهاد شما؟
به دلیل اینکه قصه در شب میگذرد، طبیعی بود که مکانهای تاریک وجود داشته باشد. البته کارگران تأکید داشت هیچوقت به تاریکی کامل نرسیم، چون ممکن است در تاریکی مطلق تصور کات شدن دوربین را به بیننده بدهد.
شما از فیلمبردارانی هستید که فیلمهای تجربی زیادی در کارنامه خود دارید. چرا این راه را انتخاب کردید؟
بیش از اینکه خودم بخواهم انتخاب کنم، انتخاب شدم! یک جورهایی به این سمت هل داده شدم، شاید دغدغه خودم هم هست، چون سعی دارم فیلمبرداری را از تکنسین بودن به سمت هنر ببرم و فقط به نورپردازی درست و کادربندیهای کلاسیک نپردازم.
کار با فیلم اولیها چه ویژگیهایی دارد؟ و تجربه کارتان با فیلمساز «جاودانگی» چطور بود؟
پلان سکانس بودن این فیلم خودش یک ویژگی بود، بهخصوص که همه ۱۴۵ دقیقه را تنهایی گرفتم. این تجربه ترسناک و وسوسهبرانگیز بود چون اصلا نمیدانستم که میتوانم از پس آن بربیایم یا خیر. ولی برای باقی کار، فرق زیادی با فیلمهای دیگر نداشت، چون همیشه تلاش میکنم که با همفکری کارگردان به نتیجه برسیم و در جهت تفکر فیلمساز جلو رفتیم.
کلا از نتیجه زحماتتان در «جاودانگی» راضی هستید؟
بله. فقط دوست دارم به تلاشهای صدابردار فیلم، رشید دانشمند، هم اشاره کنم که با مشکلات فنی زیادی روبهرو بود. امیدوارم زحمات او هم دیده شده باشد.
ماهنامه هنر و تجربه