روزی که برای نخستینبار سمت دبیری جشنواره فیلم فجر از سوی رئیس سازمان سینمایی به محمد حیدری تفویض شد، این خوشبینی بهوجود آمد که سکان مهمترین جشنواره فیلم سینمایی به دست نیرویی تازهنفس سپرده و روزگار مدیران تکراری و بارها حساب پسدادهشده، بالاخره سپری شد. بااینحال هرچه به روزهای برگزاری نزدیکتر میشویم، میبینیم که چالشهای پیشروی دبیر جشنواره کم نیست. بااینحال وظیفه خطیری برعهده حیدری است، چراکه خود برآمده از تیم دولت تدبیر و امید است و باید به اهم سیاستهای سازمان سینمایی جامه عمل بپوشاند و از سوی دیگر مقبولشدن میان اهالی سینما چندان هم راحت نیست. بههمیندلیل با محمد حیدری گفتوگو کردیم:
از اردیبهشت سال گذشته که حکم دبیری را از دکتر ایوبی گرفتید تا به امروز چه تصویری از جشنواره فیلم فجر در ادوار گذشته به دست آوردید. تحلیلتان از نقاط قوت و ضعف جشنواره چیست؟
در ابتدا لازم میدانم از همه دبیران دوران گذشته جشنواره فیلم فجر تشکر کنم؛ چون زحمات آنها باعث شده جشنواره تا امروز سرپا بماند. در این پنج، شش ماه گذشته آنچه برایم نمایان شد، این بود که جشنواره، آییننامه مدون و مشخصی ندارد؛ بهطوریکه مشخص نیست جشنواره چه چشماندازی دارد و چه هدفی را دنبال میکند. در نتیجه تاکنون همهچیز درهم درون جشنواره قرار گرفته است. به همین دلیل فیلمهای سینمایی باید در فاصله زمانی محدود و بهطور فشرده تولید شوند تا به جشنواره برسند. هر ساله هم بر حجم تولیدات سینمای ایران افزوده میشود که موجبات خوشحالی همگان را هم فراهم میکند، درحالیکه ظرفیت و امکانات نمایش در سینما ثابت مانده است. گواه این مسئله هم تعداد فیلمهای ارزیابیشده در بخشهای مختلف است؛ برای مثال هیأت انتخاب در بخش «سودای سیمرغ» ۶۶ فیلم دید و فقط ٢٢ فیلم امکان راهیابی به این بخش را یافت؛ درحالیکه همه فیلمهایی که تولید شدهاند، مدعیاند باکیفیت هستند.
اصلا دلیل اعتراضات سازندگان فیلمهای جامانده از جشنواره را چه میدانید؟
اصولا در هر جشنوارهای انتخاب مطلق وجود ندارد. من اگر هر هیأت انتخابی با اعضای دیگری میگذاشتم، باز عدهای اعتراض میکردند. نتیجه این است که هر سال تعدادی معترض وجود دارد که معتقدند فیلمهایی که ما ساختیم بهتر از فیلمهاییاند که در بخش مسابقه یا در جدول جشنواره جای گرفتهاند. به نظرم مهمترین دلیل همان ساختار تعریفنشده جشنواره است. دراینمیان، هر دبیری مطابق سلیقه و رویکردی که دارد، نظرات خود را اعمال میکند؛ مثلا یک دبیری بخشی را اضافه میکند و دیگر جایزهای را کم میکند که این اتفاقات در دوران گذشته افتاده است و ما هم درباره این موضوع کلی صحبت کردیم.
بهطورکلی از نظر شما، فجر جشن است یا جشنواره؟
بحث این است که اگر قرار است جشن باشد، پس باید همه فیلمها در آن شرکت داده شود.
چیزی مثل مراسم اسکار؟
بله، ولی اگر قرار است فیلمها به طور رقابتی ارزیابی شوند؛ پس فجر دیگر یک جشنواره است. در این صورت باید بپذیریم فقط تعدادی از فیلمهای باکیفیت میتوانند شرکت داشته باشند. حالا وقتی قبول کردیم فیلمهایمان در جشنواره فیلم شرکت کنند، با توجه به شرایط حاکم بر سینمای ایران، در فاصله زمانی دو ماه مانده به برگزاری جشنواره، تازه بیشتر فیلمنامهها به تصویب میرسند. حدود ٢٠ روز هم فیلمبرداری صورت میگیرد و در پایان محصولی فشرده خلق میشود که از نظر فنی کامل نیست و با این هیبت تحویل دبیرخانه جشنواره میشود! ظاهرا اینها مشکلات همیشگی است که گریبانگیر جشنواره شده و به لحاظ ساختاری هم تاکنون مرتفع نشده است!
این دوره جشنواره که گذشت و زمان زیادی به برگزاری جشنواره نمانده است، اما پیشنهادتان برای رفع این معضل چیست؟
اینکه باید شورای سیاستگذاری به معنای حرفهای تشکیل شود. تعدادی از اهالی سینما که به تمام مسائل سینمای ایران اشراف دارند، برای مثال برای ده دوره جشنواره انتخاب شوند تا برنامه و آییننامه اجرائی جشنواره را مصوب کنند تا براساس آن ساختار، دبیر، جشنواره را اجرا کند.
با نداشتن این آییننامه مدون، شما چگونه عمل کردید؟
براساس آییننامهای نانوشته.
چطور؟
مثلا ما امسال براساس آن چیزی که ظرفیت است، درباره تعداد فیلمها و سیمرغها پافشاری کردیم.
درحالیکه تعداد سیمرغ در دورههای مختلف متغیر بوده. حتی به ٣٣ تا هم رسیده بود!
دقیقا. به همین دلیل بر ظرفیت موجود تأکید کردیم.
یعنی اگر ظرفیت داشتید، برای مثال ٢٢ سیمرغ به ٣٠ عدد میرسید؟
ما براساس آن چیزی که پایهاش در دورههای قبل گذاشته شده بود، ٢٢ سیمرغ در نظر گرفتیم. ضمن اینکه تابع شرایطی هستیم که در سینمای ایران وجود دارد. واقعیت امر این است امکانات نداریم که بیشتر از این تعداد، فیلم نمایش دهیم. اصلا در کاخ جشنواره بیشتر از پنج سانس نمیتوانیم فیلم نشان دهیم. تازه امسال با توجه به فشردگی و ازدحام برنامه برای برقراری نظم بیشتر در کاخ جشنواره (برج میلاد) بخش نشستهای رسانهای را صبحها برگزار میکنیم؛ چون واقعا دیگر نمیتوانیم ساعت دو و نیم شب فیلم نمایش دهیم!
در برخی از دورهها نمایش تعدادی از فیلمها به ساعت دو نصفهشب هم کشیده میشد!
البته این دغدغهها به بخش کمّی مربوط میشود. مهمتر این است که به لحاظ کیفی باید سطح فیلمهای انتخابشده بالا و دستکم استاندارد باشد؛ چون هم رقابتها نفسگیرتر میشود هم تنور جشنواره گرمتر میشود و دستکم روی فروش مطلوب فیلمها در سال آینده تأثیر مثبت میگذارد. حال به جمله قبلی خودم برمیگردم که اگر قرار است ما تابع جشنوارههای درجه الف که در دنیا برگزار میشوند، باشیم، باید فکر اساسی بکنیم. هرچند جشنواره در دورههای مختلف از سوی کارشناسان و مدیران متعدد آسیبشناسی شده و این حرفها تکرار مکررات است. بااینحال نیازمند تغییرات و اصلاحات ساختاری است تا دستکم در پنج سال آینده به نتیجه مطلوب برسد.
البته با حذف بخش بینالملل از جشنواره فجر، بخشی از مشکلات کم شد؛ چون تجربه ثابت کرده برگزاری بخش بینالملل در بهمن ماه، بیخاصیت و بدون خروجی بود. منتها در همین بخش ملی هم همچنان با مشکلاتی دستوپنجه نرم میکنیم. به یاد میآورم در جشنواره سیودوم فجر به «استفان واربک»، آهنگساز انگلیسی فیلم «رستاخیز»، جایزه سیمرغ دادند. قبل از اعلامشدن برنده در این بخش، آهنگسازی از کشورمان اعلام موضع کرد و گفت «امیدوارم سیمرغ بهترین موسیقی به یک ایرانی برسد؛ چون فکر میکنم سینمای ما در هر رشتهای به عوامل خارجی احتیاج داشته باشد، به آهنگساز احتیاج ندارد»؛ درحالیکه بسیاری از فیلمهای سینمای ایران در جشنوارههای مختلف از خاور دور تا آن سوی باختر جایزه دریافت کردهاند و کسی چنین حرفی درباره عوامل سینمای ایران نزده! یا هنوز هم با اینکه در افواه میشنویم که علاقهمندی به سیمرغ کم شده، ولی همچنان اعتراضها به نگرفتن سیمرغ، فضای متشنجی را به وجود میآورد یا اینکه اصولا ما نمیتوانیم قاعده جشنوارههای بینالمللی را در سینماهای ایران رعایت کنیم؛ مثلا اگر فیلم من در جشنواره برلین انتخاب شود با وجود قوانینی که در آنجا حاکم است، به محض اعلام نتایج، اگر فیلمم به هر دلیلی راه نیافت، هیچ اعتراضی نمیکنم، ولی چنین قاعدهای را درباره جشنواره خودمان رعایت نمیکنیم. این مسائل را چگونه تحلیل میکنید؟
امسال خودم به عنوان دبیر جشنواره از نزدیک این را تجربه کردم که اگر قاعدهای را که برای هر رویداد هنری گذاشتیم، دوست نداریم به آن تمکین کنیم؛ یعنی میگویم این قاعده را پذیرفتهام که هیأت انتخاب و داوری در جشنواره وجود دارد – که احتمالا بعدا درباره نحوه داوریها هم اعتراضاتی خواهد شد – و فیلمم را در معرض قضاوت قرار میدهم و داوران حتما آن را بررسی و ارزیابی میکنند، ولی در صورت حذف فیلمم حاضر به پذیرفتن نتیجه نخواهم بود. مشکل ما این است که پذیرای این قاعده نیستیم. حالا اگر بخواهیم جشنواره را در قالب بینالمللی برگزار کنیم. اولا باید بپذیریم ضمن احترام به قوانین در چارچوب آن عمل کنیم؛ برای مثال اگر بخواهیم فیلمسازان بزرگ دنیا را دعوت کنیم، آنها حاضر نیستند فیلمهایشان ممیزی شوند. پس در بدو امر، این مسئله اساسی وجود دارد. آنها از خطوطی که بر شرایط کشورمان حاکم است، تمکین نمیکنند. ما هم حاضر نیستیم بپذیریم. میخواهم بگویم هر کشوری قوانین خاص خودش را دارد. سینمای ما، سینمای پرافتخاری است و در خاورمیانه صاحب سینما هستیم. دستکم در جشنواره خودمان از منطقه خاورمیانه و حتی قاره آسیا میتوانیم فیلمهایی به نمایش بگذاریم که با معیارهای قانونی، عرفی و شرعی ما مطابقت دارد.
برخیها معتقدند به محض شنیدهشدن برخی اعتراضات شما فیلمهایشان را در گروه «هنر و تجربه» قرار دادید و جاهایی کوتاه آمدید و بعضی از این فیلمها را در گروه هنر و تجربه گذاشتید که بیشتر به مثابه حیاط خلوت است؛ مثل اعتراضات آقای محمد رحمانیان
همه هنرمندانی که اظهارنظر و نقدهایشان را ارائه کردهاند، شاید بخشی از اعتراضاتشان غیرمنصفانه و بخشی هم حق طبیعیشان است، اما به نظرم بهتر است ارائه نظرات و انتقادات به رشد کیفی جشنواره کمک کند تا بهتر شود.
لطفا دقیقتر پاسخ دهید.
مثلا آنچه درباره گروه «هنر و تجربه» میگویید، اصلش این است که فیلمهایی که پروانه ساخت ویدئویی دارند، میتوانند در این بخش حضور پیدا کنند.
در این مسیر آیا صرفا پروانه ویدئویی مهم است یا خلاقانه و تجربیبودن فیلم؟ اصلا معیار فیلمها در این گروه چیست؟
مثلا آنچه درباره گروه هنر و تجربه گفته میشود، اصلش این است که بیشتر آثار گروه هنر و تجربه خیلی دغدغه گیشه ندارند؛ بنابراین صرفا به منظور رعایت قانون درخواست پروانه ساخت میکنند و صدور پروانه ساخت در این بخش، تشریفات کمتری دارد، ضمن اینکه شخصا معتقدم درحالحاضر که اکثریت قریببهاتفاق فیلمها، ویدئویی تصویربرداری میشود، باید در مقررات این بخش تجدیدنظر شود. اما در این دوره جشنواره، به دلیل توجه به تعداد کثیر تولیدات با پروانه ساخت ویدئویی و نوع رویکرد سازندگانش و رعایت اصولی که برای تولیدات سینمایی تعریف شده، شرط پروانه ساخت ویدئویی برای بخش هنر و تجربه در نظر گرفته شده. ضمن اینکه فیلمهای بخشهای دیگر جشنواره نیز محدودیتی برای شرکت در بخش هنر و تجربه نداشتند و فیلمهایی که در این بخش پذیرفته شدند، خود داوطلب شرکت در این بخش بودند.
اگر مخالف بودید پس چرا تمکین کردید؟
ببینید! این هم از همان قانونهایی بود که دورههای گذشته وجود داشته و ما هم امسال از آن تمکین کردیم.
چرا آنقدر ساختار دفتر جشنواره باید بیدروپیکر باشد که مجبور شوید خبری را نزدیک نیمهشب منتشر کنید؟
دلیلش اینی نیست که شما به آن اشاره میکنید.
مثل همیشه راز مگویی وجود دارد که باید سر به مهر بماند؟
یعنی واقعا شما دلیلش را نمیدانید؟
من میدانم! ولی ارادهای که این اخبار در رسانهها درج شود، ظاهرا در دفتر جشنواره وجود ندارد. بگذریم. اصولا چرا چنین اتفاقاتی در جشنوارههای دیگر نمیافتد؟
اجازه دهید جوابتان را اینگونه بدهم. هرکسی وقتی در فضای حرفهای قرار میگیرد باید قاعده را بپذیرد. اتفاقا یکی از بحثهایی که میان من و شما پیش آمد و درباره بحث معرفینکردن هیأت انتخاب از من سؤال کردید، خدمت شما گفتم منظور ما از مخفی نگهداشتن اسامی هیأت انتخاب این بود که هیأت انتخاب نظرات خود را علنی نکند. برای اینکه به لحاظ حرفهای درست نیست که چنین اتفاقی بیفتد. حالا یکسری خبرهای ما لو رفت. یک بخش مربوط به طرف ماست و طرف دیگر خبرنگاران هستند که باید قاعده حرفهایبودن را رعایت کنند.
آقای حیدری! هیچ خبرنگاری در هیچ کجای دنیا موظف نیست خبر داغ خود را در صندوقچه نگه دارد تا دستور علنیشدنش را از دیگران بگیرد. اتفاقا شما روزانه با تهیهکنندگان و سینماگران در ارتباط هستید. شاید خود سینماگران چنین اخباری را منتشر کرده باشند؟
اتفاقا باید بگویم بهلحاظ حرفهای در همهجای دنیا صبر میکنند تا خبر رسمی از طرف جشنوارهای اعلام شود و بعد منتشر کنند.
خیر، اینطور نیست. اساسا وظیفه خبرنگار ارسال خبر است. ما هم به انتشار اخبار زرد در شبکههای اجتماعی و رسانهها معترضیم، اما نمیتوانیم منتظر بمانیم تا دفتر جشنواره بعد از چند روز که همه از اصل ماجرا باخبر شدند، خبر رسمی را ارسال کند.
من میگویم حتی اگر ۵٠ درصد این اتفاق از سمت فیلمساز یا هرکس دیگری هم باشد، تکلیف ۵٠ درصد باقیمانده چه میشود؟
آخر فیلمی که هنوز تکلیفش مشخص نیست، سازندگانش دست به عملیات انتحاری نمیزنند تا خود را در رسانهها سرزبانها بیندازند؟
در بخش سودای سیمرغ به دلیل برخی حساسیتها، بلافاصله بعد از جلسه هیأت انتخاب که نزدیک به ساعت ١١ شب تمام شد، به نظرم رسید بد نیست بلافاصله اخبار را روی سایت جشنواره بگذاریم تا همه به صورت یکسان مطلع شوند.
استنباطم از سخن شما این است که برای حفظ و صیانت از فیلمها دست به چنین کاری زدید؟
بله.
آقای حیدری! سینمای ایران با همه مشکلاتی که دارد، جزء سینماهای شناختهشده در سطح بینالمللی است، ولی متأسفانه هیچگاه روی خوش از جانب صداوسیما، بهویژه تلویزیون ندیده است. به همین دلیل یکی از انتقاداتی که به شما وارد است این است که چرا مقابل دوربین برنامه «هفت» قرار گرفتید؟ درحالیکه بعد از پخشنشدن گفتوگوی آقای فردوسیپور با دکتر ظریف، دولت بخشنامه صادر کرد که مدیران دولتی باید به دعوت معاونان و مسئولان بلندپایه تلویزیون دعوت شوند.
من بعد از اینکه برنامه را دیدم خیلی خوشم نیامد. اصولا برنامههایی که زنده نیستند، برای اینگونه مصاحبهها خیلی نمیتواند جذاب باشد.
نظرتان درباره «ابر فکر»ی که آقای افخمی برای شما گذاشتند و نظیر برنامه کودک همچون پلنگ صورتی، فکر شما را میخواندند، چیست؟
بسیاری از اخباری که به قول شما در «ابر فکر» بنده از سوی آقای افخمی مطرح شد، قبل از زمان پخش گفتوگو در رسانهها پخش شده بود. طبعا چون برنامه تولیدی بود، خب تقریبا یک هفته از زمان ضبط آن گذشته بود. ایشان با من یکشنبه گفتوگو کردند و برنامه روز جمعه پخش شد. به نظرم برنامه ریتم خوبی نداشت. (میخندد) البته نمیدانستم که قرار است با من در آنجا به قول شما شبیه کارتون «پلنگ صورتی» رفتار کنند!
علت استعفای شهاب حسینی فقط به فیلم «آشغالهای دوستداشتنی» مربوط میشد؟
بله، البته دیگر نمیخواهم درباره این موضوع صحبت کنم.
نظرتان درباره اخبار این روزهای ٢٠:٣٠ چیست؟ آیا امسال نگاه جشنواره فیلم به صداوسیما مانند سالهای گذشته خواهد بود؟
ببینید! اگر زمانی نقدی به رویدادی دارید میتوانید به صورت کارشناسی آن را نقد کنید، ولی دو خبری که از ٢٠:٣٠ درباره استعفای شهاب حسینی و هم پوستر جشنواره فیلم فجر پخش شد واقعا غیرمنصفانه بود. به نظرم یکجانبه میخواستند جشنواره فیلم فجر را بکوبند، با پنج نفر مصاحبه کردند که اصلا مشخص نبود این افراد چه کسانی بودند و از کجا آمده بودند. هنرمند بودند یا مردم! به نظرم با سیاستی که برنامه ٢٠:٣٠ در پیش گرفته، رویکرد این برنامه به جشنواره فیلم فجر اصلا حمایتی نیست.
قصد واکنش ندارید؟
نه، چون قاضیان واقعی مردم و اهالی سینما هستند، ولی حیف! چراکه جشنواره، به معنای عام جشن و ضیافت سینمای ملی ایران است که در ایام دهه فجر برگزار میشود. بهتر است تلویزیون در کنار این جشنواره باشد؛ چون بخشی از همین سینماگران بعدا در تلویزیون حضور دارند. هنرمندانی که در سینما هستند، در تلویزیون هم هستند و این رویکرد هرچقدر حمایتی باشد، به نفع خودِ تلویزیون هم هست.
بالاخره «فِراری» داوودنژاد به جشنواره راه پیدا میکند؟
اصلا هیچ فیلم دیگری به جشنواره در بخش مسابقه سودای سیمرغ اضافه نخواهد شد. متأسفانه به زمانبندی نرسید.
گفته میشود سرمایهگذاران دو فیلم «سیانور» و «بادیگارد» برخی نهادهای امنیتی هستند. آیا شما در جریان قضیه بودید؟
نه، واقعا نمیدانم.
جلسات پرسش و پاسخ امسال چطور برگزار میشود؟
انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی (خانه سینما) این جلسات را برگزار میکنند.
مجری مراسم افتتاحیه و اختتامیه چه کسی است؟
هنوز مشخص نشده است.
منبع : شرق