روزنامه صبا به بهانه ماجرای برنامه هفت و رودررویی با کمال تبریزی و منتقدان این برنامه با دو منتقد و یک فیلمنامه نویس گفت و گو کرده که گفت و گو با کیوان کثیریان منتقد سینما و مدیر سایت سینماسینما را در ادامه می خوانید
آیا ادبیات نقد در رسانه مکتوب با ادبیات نقد در رسانه تصویری مغایرت دارد؟ چقدر توهین وفحاشی در نقد جا دارد؟
نقد ادبیات مشخصی دارد. نقد مبتنی بر استدلال و دانش منتقد است. هدف آن نه تخطئه و نه زیرسوال بردن هنرمند است. در ادبیات نقد، کلمات رکیک و فحاشی نداریم. نقد یک مبحث علمی است. یک استاد دانشگاه در مقاله اش فحش نمی نویسد. به هر حال تلویزیون و رادیو حساس ترند چرا که مخاطبانشان بیشتر است و مخاطبان بیشتری از آنها استفاده می کنند. طبعا برنامه زنده حساسیت بیشتری میطلبد چون کنترل چندانی روی آن نیست. کسانی باید در برنامه زنده شرکت کنند که از عقده های روانی خالی باشند. کمپلکس روانی نداشته باشند و از تربیت خانوادگی مناسبی برحوردار باشند. این موارد، لازمه حضور یک آدم در برنامه تلویزیونی زنده است. کسانی که برنامه های تلویزیونی را به یک تریبون شخصی تبدیل میکنند و برای خالی کردن عقده های روانی خود و کمبودهای دوران کودکی استفاده میکنند، نمی توانند گزینه مناسبی برای این کار باشند. بعضی منتقدان که به نظر من از کم دانشی رنج می برند و با بعضی کلمات از قبل تعیین شده و محدود که هیچ کدام هم بار تخصصی در حوزه نقد ندارند روی آنتن می آیند و چهره منتقد را نزد مردم مخدوش می کنند. وقتی آنتن برای یک نفر انحصاری می شود مردم او را نماینده صنف خودش می بینند و احساس می کنند همه منتقدان شبیه او هستند. این باعث می شود چهره یک صنف مخدوش شود. طبیعی است دوستانی که در مورد آن ها صحبت میکنیم نه سواد کافی دارند و نه ادب کافی. فقط “رو”ی زیادی دارند.
برخی درباره حضور او در همه ادوار برنامه «هفت» این گمان را مطرح میکنند که از این منتقد خاص، حمایت ویژهای صورت میگیرد شما چقدر با این فرضیه موافق هستید؟
تلویزیون تریبون شخصی چند نفر در حوزه سینما شده است که از قضا صلاحیت این کار را هم ندارند. به هر صورت اگر قرار است تریبونی برای نقد آثار وجود داشته باشد، باید از چندین منتقد متنوع استفاده کنند. ما کسانی که بسیار بهتر از ایشان هستند را داریم مگر اینکه مسئولین تلویزیون هم خودشان از این فضایی که وجود دارد راضی باشند و بخواهند میدان را دست چنین افرادی بدهند. در سه دوره ای که برنامه «هفت» پخش می شود ما شاهد هستیم که این منتقد حضور دارد. معلوم است این منتقد تحمیل می شود. و احتمالا کسانی هستند که او را توصیه می کنند در حالی که نه سواد این کار و نه ادب رسانه را، که بخواهد نماینده چهره منتقدان باشد. او همیشه نظراتش خلاف نظرات دیگران است و دوست دارد از این طریق مطرح شود، هدفش دیده شدن است. به هر طریقی این کار را می کند. مثل کسی که می خواست عکسش در روزنامه چاپ شود و تنها راهی که به نظرش رسید این بود که آدم بکشد. تلویزیون که بودجه اش از بیت المال تامین می شود فرصت را در اختیار کسی گذاشته است تا از آن استفاده شخصی کند و کم و کسری های کودکیش را جبران کند. ما در گذشته هم شاهد هتاکی های این فرد به کارگردان ها و حتی منتقدان بوده ایم.
چرا در رسانه ای که روی تک تک واژه ها تعصب دارند اجازه داده می شود به راحتی یک منتقد فحاشی کند آیا نمی شود او را حذف کرد؟
او از جملاتی استفاده می کند که بار حقوقی دارد. به هر حال آدم ها یک گذشته ای دارند. این فرد هم مستثنی نیست. بعضی ها با گذشته شان کاسبی می کنند. او همه را متهم می کند. منتقدان روابط عمومی فیلم ها هستند و تنها من هستم که منتقدم. منتقد، یک اثر ادبی تولید می کند. نقد یک اثر ادبی است نه یک اثر بی ادبی! نقد قرار است چیزی به مخاطب و حتی فیلمساز یاد بدهد. فرصتی که در تلویزیون وجود دارد می تواند یک فرصت طلایی باشد تا اطلاعات مردم و سطح سلیقه و سواد بصری آن ها را بالا ببریم که این فرصت را ایشان به فنا می دهد. او به «جدایی نادر از سیمین» هم بدوبیراه گفت اما از فیلم «اخراجی ها» خوشش آمد. نمی دانم او اصلا سلیقه ای دارد یا نه اما سلیقه ای که ما شاهد آن هستیم بسیار مبتذل است. راه های بهتری برای دیده شدن وجود دارد. یک منتقد خوش صحبت و مودب که نقدش با استدلال همراه است را مردم بیشتر و بهتر می بینند تا منتقدی که به همه چیز می گوید مقوا و اخیرا هم عبارات پیشرفته تری به کار می برد. در گذشته هم که عبارتی نامناسب را در مورد مسعود کیمیایی به کار برده بود، می گویند که که ناچار شد از کیمیایی رسما عذرخواهی کند تا اجازه دهند دوباره روی آنتن بیاید؛ گرچه اینها را نمی گویند. انگار که آب از آب تکان نخورده است و او به شکل پیروزمندانه ای به تلویزیون برگشته است.
نقش بهروز افخمی را در پررنگ کردن این حاشیه ها یا مدیریت این اتفاقات چقدر می دانید؟
اگر عضو انجمن روانشناسان بودم حتما تمام عوامل این برنامه را به عنوان “مورد قابل بررسی” مورد مطالعه قرار می دادم. فکر نمیکنم که در هیچ کجای دنیا به چنین افرادی آنتن زنده را بدهند. چرا که احتمال هر اتفاقی وجود دارد و ممکن است اینها هرچیزی بگویند که البته می گویند. حتی در زمانی که برنامه تولیدی بود دریک برنامه، آقای منتقد بیش از بیست عبارت غیرقابل پخش به کار برد و این عبارات روی آنتن باقی ماند و این نشان میدهد که اینها آگاهانه میخواهند یکسری کلمات به کار رود تا مردم بگویند چه برنامه متفاوتی! این برنامه راه نادرستی برای دیده شدن انتخاب کرده است و متاسفانه این روش همچنان ادامه دارد.
ببینید، فیلم کمال تبریزی فیلم خوبی نیست. من هم این فیلم را دیده ام و دوست نداشتم. اما منتقد وظیفه ندارد که در قبال فیلم بد، فحش ناموس بدهد. او موظف است که بگوید چرا فیلم از نظر او بد است. ایشان واقعا منتقد نیست. شبیه کسی است که سر چهارراه زنجیر می چرخاند و دعوا می کند.
برای یک منتقد در تلویزیون نوع نگاه مهم است یا باید قواعد محبوب شدن با زبان بدن و بیان درست را رعایت کند؟
تلویزیون به این همه منتقد باسواد و مودب و خوش صحبت بها نمی دهد چرا که دنبال جنجال و پرحاشیه شدن است. مدیران شبکه ها چه کسانی هستند؟ کسانی که رسانه را درست نمی شناسند. اگر می شناختند که این اتفاقات نمی افتاد. تمام کسانی که در تلویزیون پرمخاطب بودند، از تلویزیون بیرون نمی رفتند. فکر می کنم کدیران تلویزیون دارند کاری می کنند که مردم سراغ شبکه های ماهواره ای بروند و تلویزیون نگاه نکنند. انگار که مدیران تلویزیون ما کارمندان GEM هستند و می شود برای آنها مثل کارمندان این شبکه حقوق و مزایا درنظر گرفت.