سینماسینما، سیدرضا صائمی: پس از اکران موفق بسته فیلمهای کوتاه که در سال ۹۷ با بسته «فیلمهای کوتاه نوروزی»، «فیلمهای کوتاه تابستانه» و «زمستانه فیلمهای کوتاه» ادامه داشت، در سال ۹۸ هم گروه هنر و تجربه بسته «بهاریه فیلمهای کوتاه» را به نمایش گذاشت. «بهاریه فیلم کوتاه» شامل فیلمهای «زونا» ساخته طوفان نهانقدرتی، «خوابگردها» ساخته پویا نبی، «سیندرلا» ساخته مهدی آقاجانی، «مانیکور» ساخته آرمان فیاض و انیمیشن «بدو رستم بدو» ساخته حسین ملایمی از ششم فروردین ماه در سینماهای هنر و تجربه آغاز شد. به بهانه این اکران در میزگردی به مسئله کم و کیف اکران و ضرورت نقد فیلمهای کوتاه پرداختیم. این میزگرد با حضور طوفان نهانقدرتی، پویا نبی و مهدی آقاجانی برگزار شد. این فیلمسازان چهارمین گروهی هستند که فیلمهایشان در طرح اکران فیلمهای کوتاه در سینمای هنر و تجربه به نمایش درآمد؛ گروهی که بیش از تیمهای قبلی به نقد فیلمهای کوتاه توجه کردند و معتقد بودند جای نقد فیلم در حوزه فیلم کوتاه خالی است و باید توجه بیشتری به آن شود. در ادامه این میزگرد دلایل آنها را در اینباره و البته گلهگذاریهایی که از شرایط اکران داشتند، میخوانید.
شما جزو چهارمین گروه از فیلمسازان کوتاه هستید که در طرح اکران فیلم کوتاه گروه هنر و تجربه فیلمهایتان به نمایش درآمده. تجربه سه گروه قبلی از یک طرف و اینکه نمایش آثار شما با اکران نوروزی همراه شده که یکی از بهترین فصلهای اکران شناخته میشود، آیا کمکی به اکران بهتر فیلمهایتان کرد که باعث شود آمار مخاطبان فیلم کوتاه افزایش پیدا کرده باشد؟
نهانقدرتی: به نظرم مولفههایی که به آن اشاره کردید، برای یک فروش خوب کافی نیست. درست است که این عوامل میتواند به یک اکران خوب کمک کند، به شرطی که شرایط لازم دیگر هم وجود داشته باشد. متاسفانه درست اولین روز اکران نوروز مصادف شد با سیلهای ویرانگر در برخی مناطق کشور. حتی در تهران هم اولین شب اکران باران بسیار شدیدی میبارید که با هشدار سازمانهای مربوط روبهرو شد مبنی بر اینکه مردم کمتر در معابر عبور و مرور کنند. این مسئله تا مدتها در مرکز ثقل اخبار و افکار عمومی قرار داشت و بهطبع این مسئله در انگیزه و روحیه جمعی که به واسطه مشکلات اقتصادی چندان تعریفی نداشت، در گرایش مردم به سینما و فیلم دیدن تاثیر گذاشت، که ما هم از آسیب این مسئله در امان نبودیم. رسانهها هم بیشترین تمرکز خود را در پوشش اخبار سیل قرار داده بودند و بهطبع امکان بهرهبرداری رسانهای برای تبلیغ فیلمها کاهش یافته بود. تنها رسانه مبلغ فیلمهایمان خودمان بودیم. البته شروع خوبی داشتیم و خوب پیش میرفتیم، حتی روزهایی در خانه هنرمندان ۸۰ بلیت میفروختیم، اما در ادامه به دلیل فقدان حمایتهای تبلیغی نتوانستیم به این مسیر ادامه دهیم. به نظرم صرف اکران فیلمهای کوتاه کفایت نمیکند. در شرایطی که سینمای داستانی هم با بحران مخاطب همراه است، بهطبع فیلم کوتاه به حمایت و تقویت بیشتری برای دیده شدن نیاز دارد و با اکران صرف نمیتوان به این هدف رسید. به نظرم گروه هنر و تجربه باید به بازنگری در شیوه اکران فیلمهای کوتاه و چه بسا فیلمهای بلند و مستندش بپردازد تا از این ظرفیت ارزشمندی که فراهم کرده، به خروجی قابل قبولی دست یابد. سوال من از گروه هنر و تجربه این است که مردم چگونه باید مطلع شوند که فلان فیلم در این گروه در حال اکران است؟ آیا نباید سازوکارهایی طراحی و تبیین کرد تا در کنار امکان نمایش فیلم امکان حضور بهتر و بیشتر مخاطب هم فراهم شود؟ فیلمهای ما تیزر و بیلبورد و به طور کلی انعکاس تبلیغاتی درست و درمانی ندارد. با این شرایط نمیتوان در زمینه فیلم کوتاه و رشد و توسعه آن فرهنگسازی و بسترسازی کرد! اغلب دوستان فیلم کوتاه به شکل خودجوش و گروهی به تبلیغ آثارشان دست میزنند.
شاید یک دلیل آن این است که با توجه به اینکه فیلمهای هنر و تجربه، بهویژه فیلمهای کوتاه و مستند، مخاطب خاص دارند و مخاطب خاص اغلب خودش پیگیر اخبار و اطلاعیابی از فیلمهای مورد پسند خود است، به تبلیغات این آثار کمتر پرداخته میشود.
نهانقدرتی: اگر این فرض درست باشد، پس چرا برخی از فیلمها مشمول این نگاه نیستند و انواع تبلیغ درباره آنها صورت میگیرد. آنها هم مخاطب خاص دارند و بر اساس این نگاه بهطبع نیاز به تبلیغ ندارند! همه ما عضو یک خانواده هستیم؛ چه فیلم کوتاه، چه بلند، چه مستند و انیمیشن. لذا درباره تبلیغ آنها نباید تبعیض صورت بگیرد. سیاستگذاریها باید یکسان و عادلانه باشد. ما بیش از اینکه از کم بودن مخاطب فیلمهای خود ناراحت باشیم، از برخی سیاستها در حوزه اکران و نمایش و تبلیغ فیلم گله داریم که موجب میشود اکران فیلمها در این گروه با آسیب و نقصان همراه شود. اکران بدون حمایت کفایت نمیکند! پرچم اکران فیلم کوتاه به باد شدیدتری نیاز دارد.
آیا نفس اجرای این طرح که حالا به دوره پنجم اکران فیلمهای کوتاه رسیده، منجر به تربیت یا کشف و معرفی مخاطبان تازه برای فیلم کوتاه نشده؟ آیا اکنون نسبت به سال گذشته همین موقع که سری اول فیلم کوتاهها به نمایش درآمد، شناخت بیشتر یا میل بیشتری به تماشای فیلم کوتاه ایجاد نشده؟
نبی: راستش را بخواهید، نه زیاد. در واقع اکرانهای قبلی منجر به تولید یکسری مخاطب آماده یا تربیتشده برای ما نشد. عوامل بیرونی موثری در زمان اکران ما وجود داشت که به کاهش یا ریزش مخاطب دامن زد. مثلا همین سیلها یا برگزاری جشنواره جهانی فیلم فجر و فرارسیدن ماه رمضان که هر کدام به سهم خود و بنا به دلایل خود در کماقبالی و کاهش مخاطبان فیلمهای کوتاه تاثیر گذاشت. اما واقعیت این است که فارغ از این مسئله و در یک وضعیت کلانتر سینمای فرهنگی و جدیتر ما با بحران مخاطب همراه است و متاسفانه سلیقهها و ذائقههای سینمایی روندی رو به افول را طی میکند، بهطوریکه وضعیت فرهنگ در جامعه ما عمیقا نگرانکننده است! هر چیزی که نشان از استاندارد بودن دارد و هر چیزی که میخواهد ذائقه فرهنگی کشور را ارتقا ببخشد، محکوم به شکست میشود، و این خیلی نگرانکننده است. اصلا فیلم کوتاه ما را بگذارید کنار. در همین اکرانهای نوروزی شاهد بودیم چه بر سر فیلم «تختی» آمد. حتی اگر بپذیریم این فیلم فلان مشکل ساختاری یا فیلمنامهای را داشته، اما درنهایت یک فیلم خوب و قابل تامل بود. اما دیدیم که چقدر استقبال ضعیفی از آن شد. متاسفانه سینمای جدی و فرهنگی و هنری ما در آستانه یک ورشکستگی و بیاعتنایی عمومی قرار گرفته! یا مثلا فیلم آقای عبدالوهاب، «به دنیا آمدن»، چرا اینقدر با استقبال کمی مواجه شده! به نظرم مشکل ریشهایتر و عمیقتر از آن است که ما بخواهیم صرفا در ارتباط با کم بودن مخاطبان فیلم کوتاه صحبت کنیم. به نظر میرسد ذائقه مخاطب ایرانی عوض شده و روندی رو به نزول را طی میکند. متاسفانه سینما در حال تبدیل شدن صرف برای خندیدن و سرگرمی شده و بیش از آنکه فرصتی برای تامل و تفکر بیشتر باشد، راهی برای گریز از جدی بودن و تفکر شده. شما نگاهی به تولید محتوا در رسانههای مجازی و شبکههای اجتماعی بیندازید تا متوجه نوع نگاه و روحیه جمعی جامعه نسبت به سینما و نوع فیلمها شوید. متاسفانه خود این فضای مجازی هم به گسترش سطحینگری در جامعه دامن میزند.
این در حالی است که من گمان میکردم به دلیل همین فضای مجازی که همه چیز را فشرده و کوتاه کرده و منطبق با روانشناسی مخاطب جدید است- که مخاطبی کمحوصله است- شاید فیلم کوتاه به عنوان یک مدیوم رسانهای بتواند بیش از گذشته در مرکز توجه مردم قرار بگیرد. به این معنا که مردمی که حوصله فیلمها و کتابهای طولانی و بلند را ندارند و به متنهای کوتاه شبکههای مجازی عادت کردهاند، میل بیشتری به تماشای فیلم کوتاه پیدا کنند.
نبی: به نظر میرسد یا انتظار میرود که اینگونه باشد، ولی متاسفانه اینطور نیست. یکی به این دلیل که اتفاقا شبکههای اجتماعی با برجسته کردن برخی فیلمهای سطحی یا تحلیلهای سطحی درباره فیلمها به ذائقه مخاطب آسیب میزند، که تاثیرات آن را در انتخابهای سینمایی مردم میبینیم. از طرف دیگر، شرایط بد اقتصادی و روحیه افسرده مردم نیز بر شکلگیری این ذائقه تاثیر گذاشته و خیلیها ترجیح میدهند به جای تماشای یک فیلم جدی و قابل تامل، برای غذا یا تماشای یک فیلم کمدی و شاد با سطح کیفی پایین هزینه کنند. شما در همین شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام ببینید که مثلا آنهایی که به شاخهای مجازی معروف شدهاند، چقدر فالوئر دارند و بهاصطلاح لایک میشوند و چقدر صفحهها و آدمهایی که مطالب جدیتر مینویسند و اساسا شخصیتهای برجستهتری هستند، مورد توجه قرار میگیرند. همانطوری که گفتم، مسئله صرفا فیلم کوتاه یا حتی سینما نیست. اساسا ما در فرهنگ عمومی جامعه خود دچار یک سطحینگری و اضمحلال هستیم که بهطبع دامنگیر فرهنگ و هنر هم میشود.
آقاجانی: با تداوم این اوضاع، سینمای جدی ما در حال تبدیل شدن به وضعیت لاکچری است، به این معنا که یک طبقه محدود فرهیخته و نخبه که دغدغههای جدیتری دارند، به سراغ آن میروند و برای عموم مردم بیشتر به یک ابزار تفریح و سرگرمی بدل میشود. سینمای تجاری در شرایط کنونی شبیه همان سیاهبازی در تئاتر شده که مخاطب عام را جذب میکند و صرفا برای خندیدن است.
نبی: البته من با واژه لاکچری در اینجا موافق نیستم. لاکچری یعنی هزینه تماشای یک اثر هنری بالاست که صرفا طبقه مرفه جامعه امکان استفاده از آن را دارد، اما این لزوما به این معنا نیست که آن اثر یک اثر خیلی جدی و فاخر باشد. من بیشتر درباره تغییر و تحولی که در ذائقه مخاطب ایجاد شده، حرف میزنم؛ ذائقهای که حامی یا جویای آثار جدی و عمیق نیست و صرفا سطح را مطالبه میکند. این وضعیت درباره کتاب و دیگر محصولات فرهنگی هم صدق میکند. اگرچه طرح و ایده گروه هنر و تجربه برای اکران و نمایش فیلمهای کوتاه ارزشمند و قابل ستایش است، اما متاسفانه به دلیل شرایط اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی که در آن قرار داریم، این تلاشها عقیم میماند و نمیتواند به آن نتایج دلخواه و مطلوب دست یابد. جالب است که مردم برای کالاهای اقتصادی که گران میشود، بیشتر صف میکشند، اما کسی برای مصرف فیلم یا کتاب در صف نمیایستد.
نهانقدرتی: شما در صحبتهایتان اشاره کردید به تماشاگران و مخاطبانی که از اکرانهای قبلی فیلم کوتاه پسانداز شدند. جالب است بدانید ما مخاطبانی هم داشتیم که برای دومین یا سومین بار برای تماشای این مجموعه آمده بودند، یا دوستان دیگرشان را برای تماشای فیلم آورده بودند. اما مگر اینها چند درصد از کل مخاطب را تشکیل میدهند! اگر قرار بود ما روی مخاطب خاص که به شکل خودجوش به تماشای فیلمهای کوتاه یا هنری میآید، حساب کنیم و آن را کافی بدانیم، اساسا مکانیسم تبلیغات فیلم در دنیا منتفی میشد. اصلا مهم نیست یک مدیوم یا ژانر خاص در سینما چقدر مخاطب ثابت و علاقهمند دارد. سینما همواره نیاز به تبلیغ دارد و خود این مسئله هنر کمتری از فیلمسازی نیست. تبلیغ برای هر فیلمی در سینما واجب است و در واقع این حق هر فیلمی است که از امکانات و تسهیلات تبلیغاتی بهرهمند شود. مخاطب چه فیلمی را بپسندد و چه نپسندد، باید نسبت به آن فیلم مطلع باشد و این اطلاعات به شیوههای گوناگون تبلیغی در اختیارش قرار گرفته باشد. به نظر من گروه هنر و تجربه باید سهمی از تبلیغات تلویزیونی را برای همه فیلمهای در حال اکران خود داشته باشد و به نظرم این خیلی امر پیچیده و دشواری نیست. ضمن اینکه نهادهای فرهنگی مثل تلویزیون هم باید در راستای سیاست حمایت از آثار فرهنگی این امکان را به ارزانترین شکل ممکن در اختیار نهادهای سینمایی قرار دهد. ما یک گروه جوان و پرانرژی بودیم که خودمان در یک همکاری بین گروهی و از طریق یک اتاق فکر به تبلیغ فیلمهای خود پرداختیم و حتی اسپانسر هم آوردیم. شرکت نماوا به عنوان یک شرکت شناختهشده به حمایت از ما آمده بود. اما این به معنای عدم نیاز ما به حمایت نهادهای سینمایی نیست. در واقع این تمهیدات باید در حیطه وظایف گروهی مثل هنر و تجربه تعریف شود، چون درنهایت افزایش مخاطب بر اعتبار آنها میافزاید و در واقع به نفع خود این گروه است. در همه جای دنیا هم تبلیغات ویژهای برای فیلمهای کوتاه در نظر گرفته میشود و اینطوری نیست که مردم آنجا خودبهخود به فیلم کوتاه علاقهمند باشند و بازار آن داغ باشد. در بسیاری از کشورهای دنیا چند سالن مخصوص فیلم کوتاه وجود دارد که در طول سال فقط فیلم کوتاه پخش میکند و تبلیغات مفصلی هم دارد. اما ما حتی در سردرهای سالنهای سینمایی که قرار است فیلممان را نمایش دهد، بنر فیلم را نمیبینیم!
نبی: به این مسئله باید ساماندهی به زمانبندی اکرانها را هم اضافه کرد. متاسفانه ساختار زمانی نمایش فیلمها در هنر و تجربه نامنظم و پراکنده است و نیازمند یک انسجام و انضباط مستمر است تا مخاطب هم از بهترین فرصت برای تماشای فیلمها برخوردار باشد و هم دقیقا بداند مثلا اگر قرار است به تماشای فیلم کوتاه برود، چه روز و چه ساعتی و به کدام سینما باید برود. در واقع من معتقدم گروه هنر و تجربه باید پاتوقهای فرهنگی برپا کند و به محفلی برای علاقهمندان جدیتر سینما بدل شود. شرط این هدف، متمرکز شدن فعالیتهای آن و ساماندهی زمانی به برنامه نمایش و اکران است.
آقاجانی: به نظرم ما از حداکثر مخاطبان فیلم کوتاه نتوانستیم استفاده کنیم. اینکه اکنون مخاطب فیلم کوتاه خیلی زیاد نیست، لزوما به این معنا نیست که مخاطبان فیلم کوتاه همینهایی هستند که به تماشای فیلمهای ما آمدهاند. مشکل این است که هنوز نتوانستیم مکانیسم کارآمد جذب مخاطب فیلم کوتاه را پیدا کنیم و به کار ببندیم. در واقع مخاطب بالقوه فیلم کوتاه کم نیست، اما لوازم تبدیل آن به مخاطب بالفعل را پیدا نکردهایم، یا به کار نبستهایم. یک مسئله دیگری هم که باید به آن اشاره کنم، این است که چینش فیلمهای ما متنوع و جذاب بود، مثلا انیمیشن داشتیم، یا فضاهای متفاوتی در بین فیلمهای این پکیج وجود داشت که میتوانست برای مخاطب جذاب باشد و خود این چیدمان هم به جذب مخاطب کمک میکرد. از سوی دیگر، بسیاری از مخاطبان فیلم کوتاه خود کارگردانهای فیلم کوتاه هستند که علاقهمندند آثار همکاران خود را ببینند و اتفاقا با نگاه حرفهایتری هم نگاه میکنند. اما هنوز نتوانستیم همه آنها را در مقام مخاطب جلب کنیم، لذا پتانسیل مخاطب فیلم کوتاه کم نیست. در تبلیغ فیلم کوتاه کوتاهی صورت گرفته است.
نبی: ضمن اینکه باید به مخاطبان فیلم کوتاه در شهرستانها هم توجه کرد و آنها را در این مباحثات لحاظ کرد. در اغلب سالنهای سینما در شهرستانها که برای نمایش فیلم کوتاه رفتیم، با جمعیت زیادی مواجه شدیم و این نشان میدهد یک ظرفیت بالایی از مخاطب در شهرستانها وجود دارد که اگر امکان اکران برای آنها فراهم شود، به رشد مخاطب فیلم کوتاه کمک میکند. اگر جشنوارههای متعددی که در تهران برگزار میشود، در سطح شهرستانها توزیع شود، قطعا به رونق فیلم کوتاه کمک میکند و در واقع فیلم کوتاه مخاطبان بیشتری را به خود جذب خواهد کرد. یا مثلا شما شاهد هستید که مثلا در جشنواره فیلم کوتاه با استقبال خوبی از سوی مخاطب همراه میشود، اما همان افراد حاضر نیستند برای تماشای فیلم کوتاه در سینماها هزینه کنند و بلیت بخرند. همین اوضاع درباره سینمای مستند هم هست. در جشنواره سینما حقیقت با انفجار جمعیت مواجه هستیم، اما وقتی همان فیلمها به اکران عمومی درمیآید، خیلیها حاضر نیستند به تماشای فیلم بروند! به نظرم مشکل خیلی بنیادیتر از این حرفهاست و به قول معروف خانه از پایبست ویران است.
به نظرم یکی از ویژگیهای مهم گروه شما توجه به نقد فیلمهای کوتاه بود که در مطبوعات و شبکههای اجتماعی دنبال میکردید. این تمهید فارغ از کارکردهای ارزیابی و نقادی اثر به نوعی در تبلیغ این فیلمها هم موثر بود. چه شد که به این دیدگاه رسیدید و فکر میکنید نقد فیلم کوتاه چه جایگاهی در ایران دارد، یا باید داشته باشد.
نهانقدرتی: در واقع ما یک تقسیم کاری بین افراد گروهمان کردیم که هر کدام مسئولیت پیگیری یک بخش را به عهده بگیرد و در جلسات اتاق فکری که داشتیم، به راهها و تمهیدات گوناگونی فکر کردیم که یکی از مهمترین آنها نقد بود. در واقع نقد فیلمها در ذیل فعالیتهای مطبوعاتی و رسانهای ما طراحی شد که پویا به واسطه فعالیتهای مطبوعاتی که داشت، به عنوان مسئول این بخش انتخاب شد. ما برای هر کدام از فعالیتهای تبلیغاتی خود اعم از تیزر و آگهی و خبر و نقد و… تعریف روشن و مشخصی داشتیم و هر یک از بچهها یک گوشه کار را گرفتند. واقعیت این است که ما از منتقدان فرار نکردیم و اصلا نقد را لازمه پیشرفت کار خود میدانستیم. ما سعی کردیم در این باکس همه سلایق و ذائقهها را در نظر بگیریم و منتقدان هم این ویژگی را به عنوان نقطه قوت مطرح کرده بودند. ضمن اینکه فکر میکنیم فیلمهایی در این باکس وجود داشت که نظر آنها را جلب کند. من منتقد و نقدی ندیدم که به طور کل با فیلمها مشکل داشته باشد و درباره آن نقد منفی و تند و تیزی بنویسد. قطعا جریان نقد میتواند به پویایی جریان فیلم کوتاه کمک کند و تجربه ما در اینباره آن را تایید میکند. اتفاقا فکر میکنم بخشی از پتانسیل جذب تماشاگر به عهده منتقدان است و چه بسا آنها بتوانند بیش از ما در معرفی فیلم کوتاه به مخاطب نقش موثری ایفا کنند. ضمن اینکه بخش عمدهای از مخاطبان جدی ما خود منتقدان بودند. درنهایت باید بگویم در حوزه تعامل ما با منتقدان اتفاقات خوبی افتاده و من خودم از این بخش خیلی راضی بودم.
نبی: یکی از واقعیتهایی که همیشه مرا آزار میداد، این بود که در کنار بسیاری از مدیران سینما که شناخت یا اعتقاد درستی نسبت به فیلم کوتاه ندارند، یا آن را جدی نمیگیرند، خیلی از منتقدان هم توجه لازم را به فیلم کوتاه ندارند. مثلا در جشنواره فیلم فجر شاهد بودیم که منتقدان کمتر برای تماشای فیلمهای کوتاه وقت میگذاشتند و سالنهای فیلم کوتاه خلوت بود. این در حالی بود که دستکم در سالهای اخیر بسیاری از فیلمهای کوتاه که در جشنواره به نمایش درآمدند، از ۸۰ درصد فیلمهای بخش مسابقه بهتر بودند، اما به دلیل همان مهجوریت و عدم توجه لازم به آنها کمتر دیده شدند! ضمن اینکه کمتر منتقد جدیای دیدم که درباره فیلم کوتاه بنویسد. لذا تصمیم گرفتیم در این طرح، منتقدان را هم با این باکس درگیر کنیم و از این طریق امکانی فراهم شود تا فیلمهای کوتاه نیز از فضیلت نقد و آثار مثبت آن برخوردار شوند. در واقع به دلیل اکران بهاریه بین فیلم کوتاه و منتقدان آشتی برقرار کنیم. بر این اساس به دلیل آشنایی که با دوستان منتقد داشتم، با آنها تماس گرفتم و تصمیم بر این شد تا با ایده یک فیلم یک منتقد پیش برویم. بهجرئت میتوانم بگویم که حجم مطبوعاتی این باکس با گروههای دیگر با یک فاصله زیاد همراه بود و بیشترین بازتاب مطبوعاتی و نقد فیلمهای این باکس در این دوره رخ داد. خوشبختانه منتقدان سرشناسی برای ما مطلب نوشتند؛ از جمله حسین معززینیا، کیوان کثیریان، سحر عصر آزاد، مازیار فکری ارشاد، محمدرضا مقدسیان، آریا قریشی و خود شما که من همینجا از همکاری همه دوستان تشکر میکنم. نکته مهمی که وجود دارد، این است که اتفاقا فیلمهای هنری و فرهنگی بیشتر به نقد نیاز دارد و مخاطبان هم علاقهمندند نظر منتقدان را بیشتر درباره این فیلمها بدانند. من معتقدم سینمای فرهادی محصول جریان نقد است.
آقاجانی: متاسفانه به دلیل ماه رمضان امکان نشستهای نقد و بررسی فیلمها برای ما فراهم نشد و از مزایای آن محروم شدیم. درحالیکه برگزاری جلسات نقد در خلال اکرانها میتوانست به رونق بهتر آنها و جذب مخاطب بیشتر کمک کند، ضمن اینکه در فهم بهتر مخاطب از فیلمهای کوتاه هم تاثیر مثبت میگذاشت. به نظرم نه فقط برای فیلمهای ما، که اساسا برای فیلم کوتاه جای نقد خیلی خالی است.
خود شما به عنوان فیلمساز فیلم کوتاه چقدر از نقد استقبال میکنید و با منتقدان ارتباط دارید؟
آقاجانی: قطعا استقبال میکنیم و باور داریم که جریان نقد به پویایی فیلم کوتاه کمک زیادی میکند. اما من میخواهم یک نکته مهم را در این ارتباط مطرح کنم. واقعیت این است که بسیاری از منتقدان با همان نگاه و رویکردی که در نقد فیلم بلند دارند، به فیلم کوتاه نگاه میکنند. فیلم کوتاه مدیوم مستقل است و نقد فیلم کوتاه هم باید این استقلال را در نظر بگیرد و مولفههای فیلم کوتاه را در نقدها لحاظ کند. به نظر من نمیتوان با همان ادبیات فیلم بلند به فیلم کوتاه نگاه کرد.
نبی: به نظرم نقد فیلم کوتاه اگر به یک جریان پویا بدل شود، هم ادبیات نقد آن هویتمند میشود و رشد و گسترش مییابد و هم فیلم کوتاه منتقدان تخصصی خود را پیدا میکند و شاهد پویایی نقد فیلم کوتاه هم خواهیم شد. به نظرم همه ما، چه فیلمساز و چه منتقد، سهم موثری در رشد فیلم کوتاه داریم، بهویژه در شرایط عجیب و غریب اقتصادی امروز که باید جنون فرهنگی داشت تا بتوان پای کار فرهنگی و هنری ایستاد.
آقاجانی: گروه هنر و تجربه قرار است دغدغه سینمای جدی و هنری و روشنفکرانه را داشته باشد. به نظر من فیلم کوتاه سینمای روشنفکرانهتر و رادیکالتری است و مهمتر از همه سینمای مستقلتری است. اگر قرار است از سینمای مستقل حمایت شود، باید فیلم کوتاه را جدیتر گرفت. فیلم کوتاه ضامن آینده سینمای کشور است.
منبع: ماهنامه هنروتجربه