سینماسینما، تبسم کشاورز: فرهاد آئیش بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر با فیلم سینمایی «گیجگاه» به کارگردانی عادل تبریزی حضور داشت.
همچنین آئیش را این روزها کنار پژمان جمشیدی، سام درخشانی، حامد کمیلی، آناهیتا درگاهی، امیرمهدی ژوله در سریال «خوب، بد، جلف: رادیو اکتیو» میبینیم. سریالی پربیننده که همزمان و در رقابت با سریالهای دیگر نمایش خانگی عرضه میشود.
با فرهاد آئیش، درخصوص سریال خوب بد جلف، فیلم سینمایی گیجگاه، نگاهش به آثار کمدی و… گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانید:
از کار کردن در شرایط کرونایی و فعالیتهایتان در این ایام بگویید؟
سال پیش مشغول نمایشی بودیم که با آمدن این ویروس لغو شد.
در ایام کرونا سریال برف بیصدا میبارد به کارگردانی پوریا آذربایجانی را کار کردم و پس از آن هم سریال خوب بد جلف. در واقع در تمام مدت کرونا تا امروز سرکار بودم. به هرحال کار کردن در این شرایط با ترسی همراه هست که قبل از این هیچ کداممان نداشتیم. به خصوص برای ما که مجبور هستیم بدونه ماسک در صحنه حضور داشته باشیم. به نظرم این ترس است که بیشتر ما را درگیر کرده وگرنه مابقی مسائل فرقی نکرده است. البته به انضمام اینکه سینما هم دیگر اکران چندانی ندارد و شاید همین موضوع باعث شده که سریالهای نمایش خانگی بیشتر مورد توجه قرار بگیرند.
در حال حاضر مشغول چه فیلمهایی هستید؟
دو کار جدید را شروع کردهام. اما فعلا اجازه ندارم درخصوصشان صحبت کنم.
پیشتر هر دو فیلم خوب بد جلف توانسته بود در سینماها و در بین عموم تماشاگران به موفقیت دست پیدا کند اما حالا این فیلم از یک اثر سینمایی به سریال تغییر مدیوم داده است. کمی در این موضوع و نقشتان برایمان بگویید.
قسمت دوم خوب بد جلف که کاری سینمایی بود نتوانست در سینماها اکران شود به همین دلیل تهیهکننده تصمیم گرفت و مجبور شد آن را به صورت سریال ارائه دهد.
حقیقتا نقشم در سریال خوب بد جلف را خیلی دوست نداشتم. گاهی بعضی نقشها را برای ارتباطات و احترامی که برای گروه قائل هستیم انجام میدهیم. ولی به هرحال سریال بسیار بامزه و جذابی است و از نظر سبک و استیل یک قدم جلوتر از کمدیهای دیگر است.
تعریفتان از کمدی چیست؟
اصولاً برای کار کمدی خیلی ارزش قائلم اما ما خیلی آن را جدی نمیگیریم. معمولا روشن فکرها، هنرمندان و مخاطبین ما کمدی را یک وسیله میبینند. وسیلهای برای پول در آوردن و بیان حرفهای سیاسی و اجتماعی. حتی برخی از سیاستمردان کمدی را ابزاری برای روحیه بخشیدن به جامعه و خنداندن مردم میدانند.
به هرحال همه اینها را به عنوان وسیله برای کمدی استفاده میکنند. شاید این مسئله عادی باشد اما خود کمدی میتواند برای یک هنرمند به نوعی تقدس داشته باشد. اگر دقت کرده باشید مخصوصا از کلمه طنز استفاده نمیکنم. چرا که استفاده از کلمه طنز، تحقیر کمدی است. به یاد دارم مثلا در دوران جوانیام از یک تابلوی نقاشی که گل و منظرهای در آن داشت خیلی خوشم میآمد. اما به مرور که با فرهنگها و نگاههای مختلف آشنا شدم سلیقهام تغییر کرد. مثلاً امروز ممکن است یک تابلو از سزان یا شاگال برای من زیباتر باشد نه نقاشی از یک دسته گل.
در سینما هم همینطور است. ما فیلمهای سطح پایین و سطح بالا داریم. از آنجایی که من روی کمدی حساس هستم میتوانم کمدی را به سطح بالا و سطح پایین تقسیم کنم. منظورم از کمدی سطح بالا این نیست که حرفهای خیلی مهمی را به مخاطبش میزند بلکه فرم و ساختار آن است که برایم اهمیت دارد. مثل برادران کوئن یا وودی آلن. من دلم میخواهد با سلیقه بهتر و ظرافت بیشتر بخندم. یعنی کمدی به صرف کمدی. نه لزوما برای بیان یک حرف یا آرام کردن جامعه. یکسری از هنرمندان ما در سالهای گذشته توانستند فرهنگ و سلیقه مردم را در کمدی بالا ببرند. شما وقتی آدمی را که فرهنگ بالاتری دارد میبینید؛ متوجه میشوید سلیقهاش در کمدی ظریفتر است. به همین دلیل اگر کسانی در جامعه، هنری را ارائه دهند و سلیقه جامعه را عوض کنند در واقع از نظر فرهنگی در جامعه تعالی ایجاد کردهاند.
سروش صحت، مهران مدیری، رضا عطاران و… در یکی دو دهه گذشته تاثیر بزرگی روی فرهنگ ما داشتند. نه به دلیل حرفهایی که زدهاند. شاید آن حرفها در تاکسی هم بین مردم رد و بدل شود. مهم این است که چه نوع کمدی را ارائه دادهاند.
یعنی با توجه به نیازهای جدید باید خواهان ساختاری جدید در کمدی باشیم؟
درست است. برای مثال از شعر کهن به شعر نو و نیمایی رسیدیم. لزوما حرفها تغییر نکرده بلکه فرم تغییر کرده است. همانطور که فردوسی، مولوی و حافظ از ناعدالتیها گفتهاند نیمایوشیج هم با فرم دیگری از آن صحبت کرده است. این فرم به نوعی در ذهن ما ساختارشکنی میکند.
ما همیشه در جامعهمان یک نوع کمدی را میپسندیم. مثلا کمدی که لهجه را دنبال میکند و این ما را میخنداند.
اگر بتوانیم با ظرافت آن ساختار را تغییر دهیم و مجددا مردم را بخندانیم یعنی سلیقه آنها را در حیطه کمدی تغییر دادهایم. تغییر سلیقه مخاطب در این زمینه کار بسیار بزرگی است. در مجموع باید بگویم خوشبینم و فکر میکنم در چند دهه اخیر کارهای کمدی ما چهار نعل رو به جلو میروند.
خوب بد جلف با دیگر سریالهای شبکه نمایش خانگی تقریبا به صورت همزمان عرضه میشود و خواه ناخواه وارد رقابت شده است. شما فکر میکنید این سریال تاکنون چقدر موفق بوده است؟ بازخوردهایی که بعد از بازی در سریال خوب بد جلف گرفتید، تاکنون چگونه بوده؟
من بازخورد خاصی تاکنون نگرفتهام. به این دلیل که خیلی بیرون نمیروم و اهل فضای مجازی هم نیستم.
یک بار با ماسک و عینک به سوپرمارکتی برای خرید رفتم، دیدم سیدی سریال خوب بد جلف روی کانتر است همینطور که داشتم نگاهش میکردم آقایی بدون اینکه مرا بشناسد رد شد و گفت آقا این را بخر خیلی خوب است. بعد فروشنده هم حرفش را تایید کرد. من فقط همین را شنیدم.
امسال در جشنواره فیلم فجر گیجگاه، ساخته آقای عادل تبریزی را دیدیم. کمی از همکاری با ایشان برایمان بگویید. با توجه به اینکه ایشان یک کارگردان کار اولی بودند چطور اعتماد کردید که در این کار بازی کنید.
در فیلم گیجگاه فقط یک سکانس داشتم به همین جهت نقشی نبود که خیلی برایم چالش داشته باشد. ابتدا قصد نداشتم در این نقش بازی کنم اما چند نفر از دوستانم به من گفتند که عادل تبریزی کارگردان جوان و با استعدادی است. وقتی او را دیدم همان یک سکانسی را که قرار بود من بازی کنم آنقدر با هیجان برایم تعریف کرد که من کار را پذیرفتم.
درکل در انتخاب کارها هیجانم نسبت به نقش و گروهی که قرار است با آنها کار کنم برایم بسیار اهمیت دارد. مثلا اگر سامان مقدم هر بار از من بخواهد برای او بازی میکنم. همیشه دوست دارم کاری را انجام دهم که با تمام وجودم دوست داشته باشم. البته از آنجایی که معاشم از راه بازیگری میگذرد پیش آمده که در مواقعی کارهایی را بازی کرده باشم که خیلی مورد علاقهام نبوده است.
اکنون که پس از سالها به کارنامه هنری خود نگاه میکنید، احساس رضایت دارید؟ آرزوی همیشگی فرهاد آئیش در تئاتر، سینما و تلویزیون که تا به حال آن را عملی نکرده چه بوده است؟
اکثرا کارهایی که به من پیشنهاد میکنند نقشهای طنز و کمدی است. کارگردانها و تهیهکنندهها طنازی، شیرینی و شوخ طبعی را برای من پیشفرض قرار میدهند. ترجیح خودم هم بیشتر کارهای کمدی است اما دلم میخواهد کارهای تراژیک و غیرکمدی هم انجام بدهم. درکل از کارهایی که کردهام ناراضی نیستم و میتوانم ادعا کنم ۹۵ درصد نقشهایم را دوست داشتهام. همیشه به این وفادار بودم تا نقشی را بازی کنم که برایم چالشبرانگیز باشد و بتوانم خودم را در آن نقش پیدا کنم. شاید نقشهایی را بازی کرده باشم که از لحاظ کاری متوسط شناخته و دیده شده ولی برای من حتما رشد و چالشی به همراه داشته است. آرزو دارم همانطور که در سی_چهل سال گذشته شخصیت من رشد کرده در این چند سال آینده هم رشد کند و بتوانم انتخابهایی صادقانه و وفادارانه در برابر خواستههای شخصیام داشته باشم.