آقای کیانیان، دوست داریم در ایام ولادت حضرت علی بن موسی الرضا (ع) کمی در مورد زندگی شخصی شما بیشتر بدانیم. شاید خیلیها بدانند که شما نذر کرده امام رضا (ع) هستید و پدر و مادرتان بعد از تولد شما از تهران به مشهد مهاجرت کردند و تا انتهای عمرشان در اینجا ماندند. در مورد صحت این روایت توضیح میدهید؟
مطالبی که از قول من نقل شده وجود دارند، نقل قولهایی از دوستان و اطرافیانم هم هست که شاید به طور مستقیم خودم نگفته باشم، همانها که شما خواندهاید و دوباره از من میپرسید. اما الان فرض کنید باز هم قصهاش را بگویم چه اتفاقی خواهد افتاد؟ به نتیجه این کار فکر کردهاید؟
احتمال میدهم مردم از شنیدن این خاطره از زبان خودتان لذت میبرند.
به همین خاطر میتوانم خودم را پشت اینها پنهان کنم و ریاکاری کنم. مثل این میماند که یک نفر مدام بگوید من امام رضا (ع) را خیلی دوست دارم، مدام اعلام کند که من روزه میگیرم. من نماز میخوانم و در ملأعام هی آستینها را بالا بزنم که در حال تجدید وضو هستم، این یعنی ریاکاری! کسی که خدا را قبول دارد و دین و امام رضا (ع) را قبول دارد، لازم نیست مدام اعلام کند چون در زندگی روزمره و شخصیاش دیده میشود. اصلاً اعتقادات برای اعلام عمومی نیست. برأی عمل کردن است. مهم این است کسی که امام رضا (ع) را با خلوص دوست دارد، در زندگیاش چهکار میکند؟ در ارتباط با مردم چه میکند. آیا با مردم مهربان است. لبخند از لبش برداشته نمیشود. با خانوادهاش خوب رفتار میکند و فرزندش را بخوبی تربیت میکند، همسایهها از او راضیاند. مال کسی را نمیخورد. کمفروشی نمیکند، مشکلات مردم را حل و فصل میکند، تکبر ندارد، ریا کاری نمیکند و… حالا خودتان قضاوت کنید کدام رفتار را بیشتر به عاشق امام رضا (ع) نسبت میدهید؟ الان هم به گمان من اینکه بگویم نذر کرده امام رضا (ع) بودم یا نه، هیچ فرقی نمیکند بلکه مردم باید قضاوت کنند که آیا رضا کیانیان انسان خوب و مفیدی هست یا نه؟
حداقل بگویید در این سالها خودتان دینتان به امام رضا (ع) را چگونه ادا کردید؟
بهتر است بپرسید وقتی اسم تو رضاست با این اسم چه میکنی؟ ومن به شما جواب خواهم داد: کوشش میکنم “رضا” باشم. قانع باشم. زور نگویم. پناه باشم. حق مردم را رعایت کنم. خداوند میگوید: از حقالله میگذرم اما از حقالناس نخواهم گذشت. اگر کسی حق مردم و حقوق شهروندی را رعایت نکند چه فایدهای دارد که هر سال به مکه برود و سرتاسر محرم و صفر هم شله بدهد.
یک جا به نقل از شما دیده بودم نوشته بودند که شما گفته بودید وقتی به حرم امام رضا (ع) میروید، بیشتر از امام رضا (ع) سؤالاتم را میپرسم، شبیه اینکه چرا شهر من یک تئاتر خوب ندارد، چرا شهر من یک استودیوی خوب ندارد، چرا شهر من زیبا نیست…؟
حقیقتش این حرف را اینطور من نزدم، شنیدم مشهد قرار است در سال ۲۰۱۷ پایتخت معنوی جهان اسلام شود و آنجا بود که این سؤال برای من مطرح شد، معنویت یعنی چه؟ معنویات در یک شهر چگونه نمود پیدا میکند؟ وقتی قرار است یک شهر پایتخت معنوی باشد باید چه خصوصیاتی داشته باشد؟ ساختمانها باید چگونه باشند؟ چه ساختمانهایی باید در آن شهر باشد؟ خیابانها باید چگونه باشند؟ آیا احساس آرامش در معنویت میگنجد؟ احساس امنیت هم در آنجا دارند؟ آیا معنویت به این نیست که ما شهر مهربانی داشته باشیم و آدمها با هم خوب رفتار کنند. آیا معنویت به این معنا نیست که در شهر من فقر وجود نداشته باشد، مگر حضرت علی (ع) نمیفرماید: از هر دری که فقر وارد شود، ایمان خارج میشود، جالب است که امیرالمؤمنین (ع) در مورد ثروت این حرف را نمیزنند، پس چرا در شهر مشهد این همه فقیر وجود دارد؟ شهری که در آن سالانه زائران زیادی رفت وآمد دارند، چرا باید اوضاع حاشیهنشینها این گونه باشد؟ شهر معنوی شهریست که وقتی مسافر به آن قدم بگذارد بگوید: چه شهر سالمی! چه شهر آرامی! و خیالش راحت شود. اصلاً چه چیزی میتواند باعث تعالی و امنیت روح شود؟ خداوند میگوید من زیبایم و زیبایی را دوست دارم. خداوند خلاق است! اصلاً خلاقیت از اوست! به نظر شما چه چیزی در بشر تجلی زیبایی و خلاقیت است؟
به گمانم هنر است.
بله. بله. هنر خلاق است و زیبایی میآفریند. خداوند در هنرمند پرتویی از خلاقیتش را به ودیعه نهاده است. نمود معنویت در این جهان خلق زیبایی ست! نمود زیبایی در جهان مادی خلاقیتها و آثار هنری است، یعنی در پایتخت معنوی باید ترافیک نباشد و بهترین فضاهای شهری وجود داشته باشند و برای ایجاد اینها باید از بهترین شهرسازان که هنرمندان بزرگی هستند، دعوت شود تا نقشه جامع شهری و بهترین معماری شهری را به عهده بگیرند. یا باید از بهترین مهندسان ترافیک دعوت شود تا بیایند و این بحث ترافیکی مشهد را مدیریت کنند تا زائر امام رضا (ع) در آرامش باشد. الان هم خود شما قضاوت کنید چند سال است که ساخت و ساز اطراف حرم ادامه دارد و هنوز تمام نشده است؟! معماری شهری مشهد را ما به دست معماران و مجسمهسازان مشهور جهان ندادیم، بلکه به بساز و بفروشهایی سپردیم که ممکن است هر شب ماه رمضان و ماه محرم را هم در مسجدها پای منابر باشند!
به عنوان یک چهره برجسته هنری هیچوقت پیشنهادی برای زیباترشدن شهر امام رضا (ع) و مطرح شدن مشهد به عنوان پایتخت معنوی ایران دادهاید؟
آیا مدیران ما هرگز از مشاوران هنری در کارهایشان استفاده کردند؟ منظورم مشاوران هنری از بخش قوم و خویشی نیست بلکه مشاوران هنری است که عملکرد آنها باعث مطرحشدنشان میشود نه باند بازیهای رایج. مدیران پیش خودشان فکر کنند و جواب این سؤالها را بدهند تا خودش پیشزمینهای برای تبلور معنویت در مشهد باشد. چرا استعدادهایی که در مشهد وجود دارد، وقتی به تهران میروند، دیده میشوند اما در شهر خودمان گم میشوند. ما کم نداریم کسانی که در این شهر گم هستند اما همین که پایشان به تهران میرسد، زندگیشان زیر ورو میشود. اگر بخواهند به اندازه بیشمار افرادی را در صنفهای مختلف هنری به آنها معرفی میکنم. چرا شهری که میتوانست خود مرکز تولید هنر باشد، این روزها بیشترمحلی برای کارهای تجاری شده است. الان ما بچههای سینمایی چرا نباید در مشهد بهترین نمایش فیلمها را داشته باشیم؟ چرا از وزارت فرهنگ و ارشاد، فقط ارشادش باقی مانده؟ چرا در شهر مشهد تئاتر ساخته نمیشود تا ما بچهتئاتریها بتوانیم بهترین نمایشها را در شهر خودمان روی صحنه ببریم؟ چرا ما بچههای مشهد، نباید بهترین استودیوهای فیلمسازی را داشته باشیم؟ چرا برای فیلم ساختن باید برویم تهران؟ چرا مرکز هنرهای نمایشی، در مشهد نیست. چرا بچههای تئاتر مشهد باید غریبانه چشمشان به دست مرکز باشد؟ مگر اینجا مرکز نیست؟ چرا بهترین و زیباترین معماریهای جهان در شهر من نیست؟ چرا بهترین مجسمههای دنیا در مشهد کار گذاشته نمیشود؟ چرا بهترین جشنوارههای هنری دنیا در شهر مشهد نیست؟
پیشنهادتان برای بهینهشدن و تسریع مشهد ۲۰۱۷ چیست؟
معنویت و عبودیت یعنی رابطهای که بین انسان و خدا وجود دارد. نمود و نتیجه این ارتباط باید در شهرسازی و ساختمانها و خیابانها و کوچهها و خانهها و خرید و فروش و خورد و خوراک و زیباییها دیده شود. در مشهد ۲۰۱۷ باید بهترین معماریها، بهترین سینماها، بهترین سالنهای تئاتر، بهترین سالنهای موسیقی، بهترین گالریها و بهترین آثار هنری وجود داشته باشند. بهترین اخلاق زمانی به وجود میآید که بهترین امکانات برای آسایش و امنیت وجود داشته باشد. ما که نباید از روی دست عربستان تقلب کنیم!
منبع: روزنامه ایران