به بهانه نمایش فیلم «نفس» و حضور کوتاه اما پررنگ شبنم مقدمی در نقش «زن عمو» گفتگویی با این بازیگر انجام شده است.
به گزارش سینماسینما، فیلم «نفس»، تازهترین اثر سینمایی نرگس آبیار، پس از نخستین حضور خود در سیوچهارمین جشنواره فیلم فجر و دریافت سیمرغ زرین بهترین فیلم از نگاه ملی و همچنین حضور در جشنوارههای متعدد در عرصه بینالملل، به اکران عمومی درآمد.
نکته قابلتوجه اینکه «نفس» بهعنوان فیلمی که برگزیده نگاه ملی از جشنواره سیوچهارم فیلم فجر بود با تعداد محدود سالن، توانست مخاطب سینمای ایران را به سینماها بکشاند. موضوع مهم دیگر حضور بازیگران حرفه ای مثل شبنم مقدمی در این اثر بود که در نقش کوتاه «زنعمو» ظاهر شد اما همین حضور کوتاه به قدری قدرتمند بود که به خوبی دیده شد و توانست سیمرغ بلورین نقش مکمل زن برای بازی در فیلم «نفس» را از سیوچهارمین جشنواره فیلم فجر برای مقدمی به ارمغان آورد.
به همین دلیل با شبنم مقدمی مصاحبه ای انجام شده است.
فیلم «نفس» در نیمهراه است و در این مدت، صحبتهای زیادی درباره این فیلم سینمایی شده، شما بگویید که از کجا میخواهید شروع کنید؟
فکر میکنم بهترین بخش فیلم «نفس» که کمتر درباره آن صحبت شده است، انتقال مفهوم صلح به روایت یک کودک با ظریفترین لحن و نگاه ممکن بود. به اعتقاد من، مفهوم صلح همراه با نگاه شاعرانه و انساندوستانه به درستی توسط نرگس آبیار، نویسنده فیلمنامه و کارگردان اثر منتقل شده بود.
تأثیرات یا به عبارت بهتر، دستاوردهای این انتقال مفهوم چیست؟
مهمترین دستاورد ساخت فیلم «نفس»، انتقال مفهوم صلح است که میتواند معرف خوبی از سینمای ایران به دنیا باشد.
ظرفیتهای این فیلم برای عرضه در عرصه بینالملل و همچنین ارتباط مخاطب غیرایرانی با «نفس» را چگونه ارزیابی میکنید؟
یکی از ویژگیهای این فیلم سینمایی، روایت فیلم از نگاه یک کودک است و چون از زبان و نگاه کودک تعریف میشود، از پیچیدگیهای معمول در فیلمهای سینمایی ایران برخوردار نیست و با زبانی ساده بیان میکند که بهدنبال دنیایی بدون جنگ و خشونت همراه با آرامش است. این درحالی است که دنیا به اشتباه تصور میکند، ایرانیها مردمانی جنگطلب هستند اما واقعیت چنین نیست و صلحطلبی در خاک این سرزمین ریشه دارد. بههمیندلیل است که میگویم فیلم «نفس» میتواند هم مفهوم صلح همراه با نگاه شاعرانه و انساندوستانه را به گوش جهان برساند و هم معرف خوبی از سینمای ایران به دنیاست. نکته دیگر، اینکه فیلم «نفس» با داشتن ویژگی دراماتیک، به مخاطب غیرایرانی میگوید ما را نگاه کنید، واقعیت ما ایرانیها را ببینید، ما آن چیزی که شما فکر میکنید، نیستیم.
این فیلم برای نخستینبار در جشنواره بینالمللی فیلم فجر برای تماشاگران غیرایرانی نمایش داده شد و پس از آن هم به جشنوارههای مختلف رفت. شما تجربه حضور در جشنواره فیلم فجر و دیدهشدن توسط مخاطب را داشتید؛ کمی از این تجربه بگویید.
نظرات متفاوت و خوبی را از بسیاری از تماشاگران خارجی که اغلب از مدیران جشنوارههای خارجی بودند، دریافت کردم و خوشحال شدم که مخاطبان خارجی در جشنواره جهانی فجر که برای ما ایرانیان به نوعی رویدادی وطنی محسوب میشود، «نفس» را دیدند؛ ضمن اینکه مخاطبان غیرایرانی، فرهنگ شرق و بهویژه فولکلور ایرانی را به خوبی میشناسند و فیلمی همچون «نفس» با نمایش بخشی از بافت معماری ایرانی و تصویرپردازی زیبا، توانست همان تصویری که توریستها از ایران دارند و کیلومترها راه را طی میکنند تا به کشورمان بیایند و از نزدیک مشاهده کنند، مقابل دید آنها قرار دهد.
کاراکتر «زنعمو» در فیلم «نفس» نسبت به مجموع نقشهایی که تاکنون بازی کردید متفاوت بود؛ کمی از این کاراکتر بگویید.
واقعیت این است که فاصله زیادی با این کاراکتر و خود واقعیام احساس میکردم چون «زنعمو» دنیای متفاوتی داشت؛ بههمیندلیل، این نقش از من بسیار دور بود ولی نکته مهم این است که اساسا ریسککردن برای نقشهای متفاوت را بسیار دوست دارم؛ بنابراین اولین فاکتوری که مرا علاقهمند کرد نقشی چنین متفاوت را بازی کنم، دنیای «زنعمو» و تجربه کردن آن بود.
با این اوصاف، درآمدن چنین نقشی از اساس سخت بود.
اختلاف دنیایی که با هم داشتیم، خیلی چالشبرانگیز بود و احساس میکردم که باید با این نقش کلنجار میرفتم تا به نتیجه خوبی برسم؛ ضمن اینکه درک طبقه اجتماعی و تمرین لهجه نقش با وجود زمان کمی که برای تمرین داشتم، فشار زیادی به من آورد که البته در این مسیر، تجربیات صحنه و معلمی که برای تمرین لهجه داشتم، به درک نقش، کمک زیادی کرد.
دریافت سیمرغ بلورین نقش مکمل زن برای این نقش کوتاه، نشان داد کلنجار رفتن با کاراکتر «زنعمو» جواب داده است.
فکر میکنم دادن سیمرغ برای این نقش، به این علت بود که داوران بر این اعتقاد بودند که در این نقش یک اتفاق بازیگرانه افتاده است.
تجربه همبازیشدن با سیامک صفری، مهران احمدی و پانتهآ پناهیها در «نفس» چگونه بود؟
واقعیت این است که همبازیهای من در فیلم «نفس»، همکارانم در تئاتر هستند و مدت زیادی است همدیگر را میشناسیم و پیش از این، بارها با هم همکار بودهایم. همبازیشدن با بازیگرانی که رگ و ریشه تئاتری دارند و از این خانواده هستند، کار را برایم لذتبخش و خاطرهساز کرد.
شاید بهتر بود این سؤال را اول میپرسیدم ولی حالا که بحث همبازیشدن با سیامک صفری، مهران احمدی و پانتهآ پناهیها بهتر است، سؤال کنم که اساسا چطور با خانم آبیار آشنا شدید؟
آشنایی من با نرگس آبیار، به فیلم «شیار۱۴۳» برمیگردد. زمانی که این فیلم را دیدم، از این موضوع که یک زن توانمند دیگر به زمره زنان کارگردان خوب سینمای ایران اضافه شده است، بسیار خوشحال شدم و در همان ایام با خودم گفتم اگر آبیار به من پیشنهاد بازی دهد، حتما میپذیرم چون بهنظرم از دیدن فیلمهای اول و دوم یک کارگردان میتوان متوجه شد که او کارش را بلد است یا خیر. از طرف دیگر، کارکردن با کارگردانان زن را دوست دارم و با آنها احساس راحتی خاصی میکنم.
باتوجه به اینکه دوست دارید در نقشهای متفاوت بازی کنید، پس از «زنعمو» در فیلم «نفس»، دوست دارید چگونه شخصیتی را بازی کنید؟
دوست دارم بهعنوان بازیگر نقشهای متفاوت شناخته شوم و یکی از نقشهایی که خیلی دوست دارم آن را بازی کنم، نقش یک زن نامتعادل روانی مبتلا به بیماری روحی است. به نظرم، تنها نقشی است که با وجود سختبودن آن، میتوانم ابعاد روانشناسی جدیدی را در خود کشف کنم.
و فکر میکنید موفق میشوید؟
با اینکه نقشآفرینی سختی است اما معتقدم زیبایی خلق نقش در سختبودن آن است. من درکل، بازی در نقشهای آسان را دوست ندارم و کارنامه بازیگریام هم تأییدی است بر این علاقهام چون نشان میدهد هریک از نقشهایی که بازی کردهام، سختیهای خود را داشتهاند.
منبع: وقایع اتفاقیه