«حمید هما» به عنوان یک مستند زندگینگارانه چه ویژگی خاصی دارد؟
فکر میکنم این یکی از منابعی است که میتوان درباره تاریخ تئاتر مدرن در ایران به آن استناد کرد. چیزی نزدیک به یک سال برای تولید آن وقت گذاشتم. بیشتر به خاطر تعلق خاطرم بود. دوست ندارم سمبلکاری کنم. خب الان بیشتر وقتها دوستان به سمت نزدیک شدن به موضوع نمیروند. آنچه ساخته میشود بیشتر گزارش است. فیلمهای ما بیشتر به واقعه نگاری گرایش دارد تا واقعیتگرایی. من به خاطر نزدیکی و حجم انبوهی از خاطرات مشترکی که داشتم سعی کردم این گونه نباشد. همان رویکردی را داشتم که در فیلمهای سینمایی داشتهام ولی نمیدانستم موضوع قرار است سینمایی بشود و همین دو آدم عزیز دست مرا گرفتند و با خودشان بردند. داشتم از درون میدیدم و فکر کنم تقلای من بر این اساس حرکت کرده است.
با توجه به اینکه در سالهای خیر اقبال این گونه سینما بیشتر شده است به عنوان یک فیلمساز و مدرس حوزه سینما فکر میکنید مشکل اساسی سینمای مستند ما کجاست؟
من مستندساز نیستم و برای همین دوستان مستندساز شاید روی ترش کنند. ولی به هر حال لابه لای کارهایم کار مستند کردم. «حمید هما» نخستین کار مستند من نیست مثلا من «تپه» را سال ۷۴ ساختم. ولی مستند ساز نیستم و روی این تاکید میکنم. حتی همین فیلم من هم رویکرد روایی دارد. من روایتگرم. حالا اینبار با دو آدم واقعی که بهشان نزدیک بودم. اما به قول دوستی ممکن است رگههایی از شخصیتپردازی هم داشته باشد. برای همین نمیتوانم نظر قاطع بدهم. اما میتوانم این را بگویم که فیلمهای مستند دشوارتر از فیلمهای روایی است و طبیعتا میتواند جایگاه مکمل و بسیار خوبی برای سینمای داستانی داشته باشد. الان آنقدر سینمای مستند نگاه مضمونی را موضوع خودش کرده که سینمای داستانی هم او را مورد توجه قرار داده است. فیلمهای داستانی و مستند الان گرفتار مضمونگرایی هستند. کمتر کار خلاقه میبینیم. در فیلمهای مستند گاهی اینقدر واقعه شما را منکوب میکند که از فرم باز میمانید. البته جوانهایی که دارند میآیند با الگوهای روز جهان آشنا هستند و سعی میکنند در آثارشان هم به روز باشند. مستندهای خوبی از آنها دیدهام و فکر میکنم اتفاقات خوبی را با خودشان به سینمای مستند آوردهاند.
همان طور که اشاره کردید سینمای مستند خیلی وقتها به عنوان یک منبع تاریخی و پژوهشی مطرح میشود. اما این روزها این رویکرد چندان مورد توجه نیست. بیش از پژوهشی بودن، فیلمسازان علاقهمند هستند تا مخاطب را حیرتزده کنند. در «حمید هما» چه رویکردی پیش گرفتید؟
واقعیت این است که دو نسخه از این فیلم وجود دارد. یک نسخه چهار ساعته هم هست که بیشتر رویکرد پژوهشی دارد. ارجاعات بیشتری در آن هست. تحلیلهای بیشتری از آقای سمندریان وجود دارد که بتوانید به آن ارجاع بدهید. البته در حد امکانی که داشتم و این روایت من است. طبیعتا خیلی از نسلهای نو آقای سمندریان را نمیشناسند، برایشان فقط یک اسم است. بر همین مبنا وقتی فیلمی میسازیم، مبنا را بر صفر میگذاریم و با این پیشفرض پیش میرویم که مخاطب در این زمینه اطلاعی ندارد و ما باید اطلاعات کلیدی را برای فهم این آدمها بدهیم. تلاشم را کردم در حد توان این کار را بکنم. اما این را هم نباید فراموش کرد که چنین رویکردی را نمیتوان به همه آثار مستند دیکته کرد. شما گاهی فقط میخواهید به یک برخورد خلاقه برسید و این خیلی خوب است. اما اگر قرار است آثر ارجاعات تاریخی داشته باشد لازم است این رویکرد را داشته باشیم.
شما دوست نزدیک حمید سمندریان و هما روستا بودید. با این همه حالا که فیلم را میبینید چیزی برایتان تازه هست که خودتان با ساخت فیلم به آن رسیده باشید؟
شاید کمی زود باشد. باید کمی دور شوم. من هر وقت خودم فیلم را میبینم، مطمئنا نکاتی را میبینم که برای خودم جذاب است. ولی امسال هم با اینکه فیلم بسته شده من چیزهای جدیدتری از آقای سمندریان را به آن افزودم. هما روستا بود و ما ساختیم اما الان نیست. حس ما الان فرق دارد. من فکر میکنم باید زمان بگذرد.
منبع: اعتماد