سعید سهیلی میگوید: من از خانم اوتادی گله ندارم اما از آدمهایی مانند آقای افخمی که ریششان را در این عرصه سفید کردهاند و سنی از آنها گذشته، توقع میرود هر حرفی را نزنند و حرفهایشان سنجیدهتر و دقیقتر باشد.
منظورتان چه اتفاقیست؟
سینما با مردم معنا پیدا میکند. سینمای خالی مثل ساختمانی است که میشود اجارهاش داد و در آن رستوران زد یا بیلیارد بازی کرد. این اتفاقی بود که سالها رخ نداده بود. نوروز ۹۵ قابل قیاس با سالهای گذشته نبود. برگشت مردم به سالنهای سینما و صف کشیدن جلوی گیشه سینما و فروش بالا اگر بازهم رخ دهد؛ خیلی خوشحالکننده است.
اما نگرانی زیادی درباره اکران سال آینده احساس میشود…
بله از نظر جذب مخاطب و تماشاچی برای سال جدید نگران هستم. تعداد فیلمهایی که قدرت کشاندن تماشاچی به سمت سالنهای سینما را داشته باشد؛ بسیار اندک است و فیلمها از سینما دور شدهاند. من معتقدم مردم قرار نیست فیلم ببینند بلکه قرار است سینما ببینند. فیلم را در تلویزیونهم میشود دید. وقتی مردم به سالن میآیند یعنی طالب سینما هستند اما سینمای امسال قدرت لازم را ندارد که مردم را از تلویزیون به سمت سینما بکشاند مگر اینکه فیلمهایی تولید شده باشند و ما در جشنواره ندیده باشیم یا فیلمهایی به جشنواره نرسیده باشند. بعید میدانم از بین آنها که دیدیم، تعداد قابل توجهی فیلم خوب دربیاید که در جذب مخاطب هم موفق باشد گرچه تعدادی فیلم داریم که بتواند سال خوبی را موجب شود مثلا فیلمهای آقایان مهران مدیری و سامان مقدم شاید بتواند به گیشه ۹۶ کمک کند.
تغییر رییس سازمان سینمایی را چطور ارزیابی میکنید؟
من با هر تغییر مدیریتی مخالفم و معتقدم تغییر مدیران خیلی به سینمای ایران لطمه میزند. چون هر مدیر تازه تا مسلط به امور شود و اهالی سینما را بشناسد و شرایط را درک کند و تا متوجه کاستیها شود و برنامههایش را تنظیم کند و با اهالی سینما دیالوگ برقرار کند باید یک زمان طولانی صرف کند. پس تغییر دادن ساختاری که در آن بدنه سینما و مدیرانش به همگونی و هماهنگی رسیدهاند؛ لطمه بزرگی است. حتی موافق هستم که یک مدیر ضعیف بماند تا ما در درازمدت مدیران قوی را تربیت کنیم. مدیر متوسط یا ضعیف شاید اگر دو سال بماند بتواند با مشاورهها و تجربهها به نتیجهای برسد که بتواند سکان هدایت سینما را به دست بگیرد، ولی اینکه هر سال مدیر را تغییر دهیم؛ لطمه میزند و تجربه هم نشان داده هیچکدام از تغییرات کمکی به سینمای ایران نکرده است. اما دستکم تا اینجا جای شکرش باقیست که کسی بجای آقای ایوبی آمده که نیاز ندارد از صفر شروع کند چون قبلا مدیریت کرده و تجربه دارد. اگر در شرایط امروز سینمای ایران مدیری روی کار میآمد که شیبه خود آقای ایوبی در آغاز و زمانی که با سینما بیگانه بود؛ آن وقت قرار بود با سینما آشنا شود؛ باید زمان زیاد و انرژی زیادی را از دست میدادیم. آقای ایوبی اوایل که آمد نتوانست به سینما کمکی کند تا زمانی که فهمید فرمان و دنده و ترمز کجاست و جاده چه شکلی است و کجا شیب و دره دارد و کجا باید با سرعت رفت و کجا کند کرد؟ اما او تازه به کار مسلط شد که باز تغییر کرد.
در برنامه هفت به خبرنگاران توهین شد و آقای افخمی گفت خبرنگاران بیتربیت هستند. خانم اوتادی هم از مافیای بازیگری گفت. یک خانم کوچولو که مادرش کارگردان و پدرش تهیهکننده است. نظر شما درباره این گفتهها چیست؟
من از خانم اوتادی گله ندارم اما از آدمهایی که ریششان را در این عرصه سفید کردهاند و سنی از آنها گذشته، توقع میرود هر حرفی را نزنند و حرفهایشان سنجیدهتر و دقیقتر باشد. از بازیگر کمتجربه و نپختهای مثل خانم اوتادی خیلی انتظار نمیرود که روی آنتن زنده اشتباه نکند. خیلی هم نباید روی این قضیه زوم کرد. شاید خانم اوتادی بعد از برنامه متوجه شده باشد که حرفش غلط است یا غلط بیان شده است. اما از آقای افخمی با تجربهای که دارد انتظار میرفت که همه را با یک چوب نراند و کمی با دقتتر اظهاراتش را راجع به خبرنگاران بیان کند. فکر میکنم اگر خبرنگاران و منتقدان و مطبوعات نباشند واقعا سینما میلنگد. بخش زیادی از اطلاعرسانی؛ توان و قدرت جذب مخاطب سینما بستگی به رسانه داند و سینماگران به رسانه نیازمند هستند. این دو گروه مکمل هم هستند و باید نگاه خوبی به هم داشته باشند.
در بحث تهیهکنندگی خیلی از صحبتها درست نیست یا درست بیان نمیشود یا خیلی از صحبتهای حتی درست را نباید بیان کرد یا باید به موقع و با یک ادبیات درستتری آنها را بیان کرد. قرار نیست که اگر ایرادی میگیریم خیلی سریع و با کنایه باشد تا همه متوجه شوند که منظور ما کیست.
آیا خاطرهای هم از نوروز دارید؟
سال ۵۶ را یادم نمیرود چون سیزده بدر بدی داشتم. هر سال که عید از راه میرسد یاد آن خاطره میافتم. جوان بودم. یک موتور داشتم و قصد داشتم شیشه بانک را بشکنم. بعد از شهادت دکتر شریعتی و حاج مصطفی خمینی؛ من که نوجوان بودم و فکر میکردم باید کاری انجام بدهم؛ شیشه بانک را شکستم. ماموران مرا گرفتند و سیزده بدر را در شرایط بدی در بازداشتگاه گذراندم. با هر سال نو یاد آن کلانتری و آن بازداشتگاه و آن کتکها میافتم.
منبع: ایلنا