سینماسینما، تبسم کشاورز: سینمای ایران به سختی امرار معاش میکند، نیمچه نفسی هم که مانده در حال قطع شدن است. مشکلات اقتصادی، افزایش قیمت بلیتها، فرسودگی سینماها، التهابات اجتماعی و قاچاق فیلمها خانوادهی سینما را متضرر کرده است.
چراغهای سالنهایی که روز به روز گرانتر میشوند این روزها به سختی روشن میمانند. عملا در بحث گیشه اوضاع و احوال چندان مساعد نیست و تنها برخی از فیلمها میتوانند به فروشی منطقی دست پیدا کنند.
مجموع این شرایط حجمی از آثار اکران نشده را رو به روی ما قرار داده که هر روز تعدادشان بیشتر و تلنبار میشود.
در این خصوص سینماسینما، با «حبیب اسماعیلی»، پخشکننده و تهیهکنندهی فیلمهای سینمایی «سرکوب»، «قرمز»، «خرگیوش» و… گفتوگویی داشته است که در ادامه میخوانید.
سینما با بحران روبرو است. با اینکه فیلم تولید میشود ولی خیلی از آنها با استقبال مواجه نمیشوند. عدهای با اشاره و استناد به فروشهای نوروزی ۱۴۰۲ نوید این را میدهند که حال سینما رو به بهبودی است. آیا میتوان با توجه به فروش بازهی زمانی خاص آن هم عید نوروز به این نتیجه رسید؟
ابتدا پاندمی کرونا و این اواخر اعتراضات مردمی، کشور را در وضعیت بحرانی قرار داد. به طبع این شرایط روی تمام مسائل تاثیر گذاشت که سینما هم مستثنی از این موضوع نبود. با وجود اینکه مخاطبان سینما ریزش داشتند اما فروشهای نوروزی ۱۴۰۲ خوب بود و نشان داد که اگر اثر خوب ساخته شود مخاطبان از آن استقبال میکنند. البته به قول شما فقط نباید به آمار این ماه نگاه کرد، این تداوم است که اهمیت دارد.
قیمتگذاری بلیتهای سینما با توان زندگی کارگران و کارمندان همخوانی ندارد. آیا این موضوع، جاده فیلمسازی را برای سینماگران تنگتر و موجب ریزش دوبارهی مخاطب نمیشود؟
قیمت بلیت سینما واقعا ناچیز است. چیزی حدود یک دلار. اما درست میگویید با توجه به توان اقتصادی مردم، مخاطبان سینما نسبت به دههی شصت_ هفتاد و یا حتی پیش از انقلاب بسیار کم شدهاند. امیدوارم آرامش به جامعه بازگردد و مردم دغدغهی نان نداشته باشند.
وظیفهی دولت در این بین چیست؟
همیشه به این شکل بوده که مردم از سینمای ایران حمایت کردهاند و دولت عملا کاری نکرده است. صداوسیما و شهرداری قدمی برای توسعهی سینما برنمیدارند. این همه بیلبوردهای شهری در اختیارشان وجود دارد اما هیچ تبلیغ فرهنگی صورت نمیگیرد. دولت باید کمکحالِ مردم و هنرمندان باشد، به هرحال این شرایط در همهی کشورهای دنیا کم و بیش اتفاق میافتد اما سینما، تئاتر، موسیقی و… باید در سبد خانوار قرار بگیرد. دولت باید برای مردم تسهیلاتی را در نظر بگیرد تا بتوانند از امکانات فرهنگی برخوردار باشند.
بحرانهای اقتصادی، تنشهای روحی و ناآرامیهای اخیرِ کشور، سینماگران را بلاتکلیف کرده است. عدهای علاقهای به اکران آثارشان در این شرایط ندارند. در این وضعیت چه باید کرد؟ چه نگاه ویژهای برای بهبود اوضاع سینما باید صورت بگیرد؟
هزینهها روز به روز بالاتر میرود، متاسفانه فیلمسازان ما مورد حمایت قرار نمیگیرند. قطعا گرانیها تاثیرش را در دستمزد بازیگران و سایر عوامل هم میگذارد. علاوه بر این مسائل، دولت هم همیشه ممیزیهایی سختی داشته، همیشه میگوییم اگر این سختگیریها کمی کمتر شود و آثاری باب میل مخاطب ساخته شود قطعا وضعیت فیلمسازی بهتر خواهد شد. اما هروقت حرف از سانسور و ممیزی میزنیم اینگونه برداشت میکنند که منظورمان بیبند و باری است، اتفاقا اصلا بحث ما این نیست. سالهای بسیاری است که فیلمسازان ما مشغول ساخت آثار هستند بنابراین باید و نبایدها و خطقرمزها را به خوبی میدانند.
علاوه بر توقیف و ممیزیها، بازار قاچاق فیلمها هم مجدد داغ شده است. چنین پیشآمدهایی چیزی از سینما باقی میگذارند؟
روند ساخت آثار اجتماعی در ایران اینگونه است که به محض ساخت یک اثر درجا به آن انگ سیاهنمایی میزنند، تعداد زیادی از آثاری که در جشنوارهها بودند آنقدر برای گرفتن پروانهها به مشکل برخوردند که مانند «برادران لیلا» و «جنگ جهانی سوم» سر از شبکههای قاچاق درآوردند. اینها سرمایههای ما هستند که نابود میشوند. یکسری از فیلمها هنوز درگیر ممیزی هستند، این مشکلات باید از بین برود. باور کنید اگر این آثار پخش شوند اتفاقی نمیافتد و انقلابی در جامعه به پا نمیکند. از فیلم سینمایی «آدم برفی» گرفته تا فیلمهای دیگر، وقتی پروانهشان صادر شد و روی پرده آمدند چه اتفاقی افتاد؟ هیچ. باید اجازه دهیم فیلمها رنگ پرده را به خودشان ببینند. به هرحال اینها سرمایههایی هستند که روی هوا میمانند.
در این بین فرمول کمدی هم دیگر جواب نمیدهد، همزمان چند فیلم کمدی روی پرده داریم اما شاید فقط یک فیلم فروش بهتری داشته باشد. دلیلش چیست؟
از سوی دیگر فیلمهای کمدی هم انگهای دیگری میخورند و ممیزیهای خاص خودشان را دارند. از آنجایی که روحیهی مردم غمگین است و شرایط اقتصادی آنها نابسامان ترجیح میدهند بیشتر به تماشای فیلمهای کمدی بنشینند که فارغ از مشکلات خودشان باشد. از نگاه من اگر دولت حمایت کند و اجازه دهد سینماگران کار خودشان را آزادانه انجام دهند اوضاع بهبود خواهد یافت. خوشبختانه ما مردم فرهنگ دوستی داریم. حداقل تعداد مخاطبهای سینما پنجاه برابر شده است اما با یک گل بهار نمیشود. باید کاری کرد که این روند ادامهدار باشد.
سرمایهگذار در این وضعیت برنده میشود؟ اصلا چرا باید به بازگشت سرمایهاش در سینما امیدوار باشد؟
مدتی حرف از پولشوییها به میان آمد، واقعا اینگونه نبود شاید ۲نفر وارد سینما شدند و کارهای عجیبی کردند اما این دلیل نمیشود در خصوص همه اینگونه فکر کنیم. اکثر سینماگران ما زندگی خودشان را وقف هنر کردهاند. شاید اگر در هر کار دیگری میرفتند سرمایهشان ۱۰برابر شده بود. باید برای سرمایهها و هنرمندان ارزش قائل شویم، دوستشان داشته باشیم تا اوضاع بهتر شود. نمونهاش «کیومرث پوراحمد» که همهی ما چندین روز پیش دیدیم چه اتفاق ناگواری برایشان افتاد. کشور ما فیلمسازان خوبی مانند مهرجویی، کیمیایی و تقوایی را دارد. باید در کنار فیلمسازان جوان به پیشکسوتان هم توجه شود تا اوضاع سینما بهبود یابد.