اصالتا گرگانی است، اما میگوید ۱۷، ۱۸ سال است که در تهران زندگی میکند. علاقه اول و آخرش حتی حالا که طعم بازیگری را هم چشیده، ساز زدن و ویولون است و میگوید همان علاقهای که من به ساز زدن در فیلم دارم، در واقعیت هم وجود دارد. البته به جز ویولون سازهای دیگر هم میزند، اما چند سالی است به ویولون علاقه بیشتری پیدا کرده است.
سینماسینما، نژلا پیکانیان: کیانوش شهنازی، بازیگر فیلم «ویولونیست» محمدعلی طالبی، که حالا جوانی ۲۵ ساله است، اولین تجربه مقابل دوربینش را با این کارگردان شناختهشده سینما پشت سر گذاشته است. فیلم «ویولونیست» که این روزها در گروه سینمایی هنر و تجربه در حال اکران است، داستان زندگی پسری به نام کیانوش است که برای گذران زندگیاش در خیابان ساز میزند. او در این راه با مسائل و مشکلاتی هم روبهرو میشود، اما هیچوقت از علاقه اصلیاش که همان ساز زدن است، دست نمیکشد. این فیلم داستان واقعی زندگی کیانوش شهنازی است. البته خودش میگوید کارگردان برای شیرینتر شدن قصه برخی موارد را خودش به فیلم اضافه کرده است. کیانوش میگوید تجربه خیلی خوبی را در این فیلم پشت سر گذاشته است و دوست دارد باز هم بازیگری را ادامه دهد، خانوادهاش هم در این راه مشوقش هستند و از بازیگر شدن او خوشحال شدند. بازیگر شدن آقای ویولونیست حکایت جالبی دارد که میتوانید در ادامه از زبان کیانوش شهنازی که معتقد است هنر ساز زدن در خانوادهشان ارثی است، بخوانید.
ماجرای بازی در فیلم «ویولونیست» از کجا آمد و چطور شد که شما سر از دنیای فیلم و سینما درآوردید؟
حدود دو یا سه سال پیش بود که در ماه محرم گرگان بودم و بعد از چند روز میخواستم به تهران بیایم که با من برای بازی در فیلم تماس گرفته شد. اما من قبل از این در چند کلیپ قطعههایی را با ویولون نواخته بودم و یکی از دوستانم به نام بهنام آقازاده از من در برف فیلم گرفته بود. آقای طالبی، کارگردان فیلم «ویولونیست»، این کلیپها را دیده بودند و خوششان آمده بود. خودشان با پیگیری شماره من را پیدا کردند. ایشان با من تماس گرفتند و گفتند من از کارهایت خوشم آمده و میخواهم دربارهات یک فیلم بسازم. من به همراه دوستم بهنام به تهران آمدیم و با آقای طالبی قرار گذاشتیم. با ایشان که صحبت کردیم، گفتند میخواهند یک فیلم مستند بسازند.
و شما هم از این پیشنهاد استقبال کردید؟
بله، البته بعد از اینکه آقای طالبی به من پیشنهاد دادند، خودشان دوباره پیشنهاد دادند حالا که قرار است این مستند ساخته شود، بهتر است یک شکل بهتری داشته باشد و از یک داستان برخوردار شود. به همین دلیل خودشان این داستان را در فیلم آوردند که ویولون من گم میشود و عاشق یک دختری میشوم و بقیه ماجراهای فیلم. من از همان اول خوشم آمد و خوشحال شدم که قرار است چنین اتفاقی برایم بیفتد.
چقدر از قبل به فیلم و سینما علاقه داشتید؟ اصلا از این حوزه اطلاعاتی داشتید؟
بله، خودم خیلی علاقه دارم. البته شاید همه کارگردانها و بازیگرها را به اسم نشناسم، ولی سینما را دوست دارم. همان موقع هم که بازی در این فیلم به من پیشنهاد شد، وقتی اسم آقای طالبی را به دوستم گفتم، او با دوستش که اطلاعات بیشتری داشت، تماس گرفت. او سریع شناخت و از ایشان بهعنوان یکی از کارگردانهای خیلی خوب تعریف کرد و به ما گفت از پیشنهاد ایشان استقبال کنید، ایشان آدم خیلی مهمی است. ولی چون شغل بازیگری، رشته من نبوده، خودم هیچ اطلاعاتی دربارهاش نداشتم. ولی وقتی دوستانم گفتند، خیلی خوشحال شدم که چنین پیشنهادی به من شده است. البته من یک دوستی هم دارم به نام حامد قنبری که صدابردار است. با او هم صحبت کردم و صدابرداری کار را برعهده گرفت. بهنام آقازاده هم فیلمبردار این فیلم بود. چون بهنام قبلا خودش آتلیه داشت و به صورت حرفهای کار میکرد. هر سه نفر ما وقتی با آقای طالبی آشنا شدیم، خیلی دوستانه با هم جلو رفتیم.
موقعی که کار فیلمبرداری شروع شد و دیگر قرار شد شما رسما مقابل دوربین بروید، چه احساسی داشتید؟ چون قبلا چنین کاری را تجربه نکرده بودید، اضطراب دوربین را نداشتید؟
اصلا نمیدانستم باید چه کار کنم. به قول شما چون تجربهای هم در این زمینه نداشتم، فقط به راهنماییهای آقای طالبی عمل میکردم. ایشان خودشان سر صحنه فیلم همه چیز را به من میگفتند و من هم همان کارهایی را که ایشان میخواستند، انجام میدادم. همه موارد را ایشان از اول به من آموزش دادند. آقای طالبی نهتنها کارگردان هستند، بلکه بسیار انسان فهیم و درستی هستند. در رشته خودشان، یعنی کارگردانی، هم که واقعا استعداد دارند و دقیقا میدانند که کجا باید چه کاری انجام دهند. سر صحنه ایشان حس را هم به من میدادند و بعد من جلوی دوربین میرفتم. تمام صحنههایی که شما در فیلم «ویولونیست» دیدید، از قبل برنامهریزی نشده بود، ما سر صحنه که میرفتیم، آقای طالبی میگفتند مثلا این کار را انجام دهیم، و همین باعث میشد همه چیز خیلی حسی و طبیعی باشد. مثلا ساعت ۹ صبح من میرفتم سر صحنه، بعد همانجا به من میگفتند من امروز میخواهم یک داستانی به این فیلم بدهم و تو هم باید مثلا فلان کار را انجام دهی، و من هم باز با راهنمایی خودشان انجام میدادم.
بعد از اینکه جلوی دوربین رفتید و بازی کردید، چقدر به فضای این کار و سینما علاقهمند شدید؟
خیلی زیاد، حتی دوست دارم اگر بشود، باز هم فیلم بازی کنم، چون این تجربه برایم خیلی دوستداشتنی بود.
الان چه احساسی به سینما و کار کردن در این عرصه دارید؟
سینما واقعا کار سختی است، خیلی هم حوصله میخواهد. باید از خواب و برنامههای زندگیات بزنی، مثلا صبح خیلی زود بیرون بیایی و تا ۱۲ شب یا بعضی وقتها سه و چهار صبح هم سر کار باشی. همه اینها سخت بود، اما شیرینی خودش را هم داشت. بعد که فیلمت را میبینی و پخش میشود، همه سختیها از یادت میرود و همه چیز لذتبخش میشود. الان همه فیلم و مدتی که با آقای طالبی کار میکردم، خاطره خوش است. تمام لحظههای فیلم برای من خوشی بود، چون با رفاقت، همدلی، خنده و خوشحالی جلو رفتیم.
قبل از اینکه وارد این عرصه شوید، خودتان چقدر اهل فیلم دیدن و سینما رفتن بودید؟
سینما نمیرفتم، اما فیلم خیلی میدیدم. الان هم فیلم میبینم.
بعد از این فیلم پیشنهاد بازی در کار دیگری هم داشتید؟
نه، هنوز پیشنهادی نداشتم، ولی خود آقای طالبی پیشنهاد دادند که «ویولونیست ۲» را هم اگر بسازند، من در آن بازی کنم. یعنی احتمالا میخواهند ادامه این فیلم را هم بسازند و من هم در آن بازی کنم. خودشان یک داستانی در ذهنشان دارند و فکر میکنم «ویولونیست ۲» را هم بسازند.
الان که فیلمتان اکران شده و مردم آن را میبینند، چه حسوحالی دارید؟ اینکه حالا ممکن است شما را در خیابان بشناسند.
خیلی حس خوبی دارم. البته من قبل از اینکه ویولون بزنم، اصلا فکرش را نمیکردم آدم معروفی بشوم. ولی بعد از اینکه ساز زدن را شروع کردم، همیشه پیش خودم فکر میکردم که من یک روزی آدم معروفی میشوم.
بعد از اینکه فیلم بازی کردید، پیش آمده که موقع ساز زدن کسی شما را بهعنوان بازیگر «ویولونیست» در خیابان بشناسد؟
قبل از اینکه من فیلم بازی کنم هم چون کلیپهایم خیلی در اینترنت پخش میشد، خیلیها من را میشناختند. دوستم بهنام آقازاده کلیپهای من را پخش میکرد و همین باعث شد مردم من را بشناسند. آقای طالبی هم از همین طریق که کلیپهای من در اینترنت سروصدا کرده بود، با من آشنا شدند. اولین کلیپم را هم آقای شبخیز در ماهواره پخش کرد. الان که فیلم هم هست، دیگر خیلی بیشتر از قبل معروف شدم.
حالا که یک تجربه جدید هم در زندگیتان داشتید، ساز زدن را بیشتر دوست دارید یا بازیگری را؟
معلوم است، ساز و ویولون زدن را خیلی بیشتر دوست دارم و اولویت زندگی من است. به بازیگری هم بعد از اینکه تجربهاش کردم، علاقهمند شدم، اما هنوز نه به اندازه موسیقی و ساز زدن. من با ویولون زندگی میکنم. علاقه من به ساز و ویولون همان چیزی است که در فیلم هم میبینید. من ساز میزدم و در فیلم هم نقش خودم را بازی کردم. فقط به جز همان مواردی که گفتم آقای طالبی به فیلم اضافه کردند، بقیه همه ماجراهای زندگی خودم است.
نظر خانوادهات درباره فیلمی که بازی کردید، چیست؟
خانوادهام خیلی خوششان آمد و فیلم را دوست داشتند. آنها هم دوست دارند که من اگر پیشنهادی داشتم، بازیگری را ادامه بدهم.
اصالتا اهل کجا هستید؟
من گرگانی هستم. ولی تقریبا ۱۷، ۱۸ سال است که تهران زندگی میکنم.
متولد چه سالی هستید؟
سال ۷۱٫
از چه زمانی ساز زدن را شروع کردید؟
من از سن ۱۶ سالگی شروع به ساز زدن کردم.
چطور شد که به موسیقی و نواختن ویولون علاقهمند شدید؟
پدر جد من یعنی پدربزرگ پدرم، شهنی شهنازی، کمانچه میزد. پدربزرگ خودم، رحیم شهنازی، ویولون میزد. پدربزرگ دیگرم، خسرو شهنازی، هم خواننده بود و هم ویولون میزد. عمویم الان هم میخواند و هم ویولون میزند. پدرم، حسینعلی شهنازی (البته اسم کوچکش قاسم است)، میخواند، آکاردئون و ویولون هم میزند. داییام، جلال شهنازی، هم آکاردئون میزند و میخواند. کلا در اطرافیانم خیلی هنرمند زیاد است و من خودم هم بهخاطر این قضیه و هم به دلیل علاقهای که داشتم، نوازنده شدم. به نظر من این قضیه ارثی است، حتی علاقه در این زمینه هم به نظر من خودش به وجود میآید. من هم از همان ۱۵، ۱۶ سالگی ناخودآگاه به سمت ویولون رفتم.
به جز ویولون، ساز دیگری هم میزنید؟
بله، آکاردئون، ضرب و تمپو هم میزنم. قبلا ارگ هم میزدم. اما بعد از مدتی بیشترین علاقهام سمت سازهای سیمی مثل ویولون آمد. به همین خاطر ویولون را ادامه دادم و الان هم به اینجا رسیدم.
برای یادگیری ساز چه کسی کمکتان میکرد؟ آموزش خاصی دیدید، یا از اطرافیان و خانواده یاد گرفتید؟
از پدر و عمویم یاد گرفتم. یادم میآید پدرم یک آهنگ را به من یاد داد، بقیه را خودم گوشی (از طریق گوش) یاد گرفتم. البته اینطور نبود که از طریق نت یاد بگیرم، بعد از همان یک آهنگی که یاد گرفتم، خودم از طریق گوش ادامه دادم.
هیچوقت در تخیلات خودتان مثلا زمانی که سن کمتری داشتید، رویای بازیگری را در سر داشتید؟
راستش به سینما هیچوقت فکر نمیکردم و بازیگر شدن اصلا در تخیلم هم نبود. اما همیشه به این فکر میکردم که به جای بالاتری در زندگیام برسم. حتی مثلا به این فکر میکردم که بتوانم بروم و در کنسرتهای بزرگ ساز بزنم. یا مثلا خودم را در کنسرتهای جهانی تصور میکردم. همیشه به خودم اینقدر امیدوار هستم که میگویم هنوز هم میتوانم پیشرفت کنم. این اتفاق در این سالها هم برایم تقریبا افتاده و من در ساز زدن خیلی نسبت به قبل پیشرفت کردم. این نوازندگی که شما در فیلم از من دیدید، برای سه، چهار سال پیش است، ولی الان خیلی پیشرفت کردهام و میتوانم حرفهایتر ساز بزنم. من تمام تلاشم را میکنم که بتوانم به جایی بالاتر در زندگیام که همیشه دوست داشتم، برسم. رویای من این است که یک روزی بتوانم در کنسرتی مثل کنسرتهای بزرگ یانی ساز بزنم. خودم را در آن جایگاه تصور میکنم. البته این را هم بگویم که اینها فقط رویای من نیستند و بیشتر بهعنوان هدف من در زندگیاند که برای رسیدن به آنها خیلی تلاش میکنم.
درس و دانشگاهتان در چه وضعیتی است؟ ادامه ندادید؟
نه، راستش نتوانستم درسم را ادامه بدهم، چون موقعیتش را ندارم. من خرج خانوادهام را میدهم. خرج مادر، خواهر، پدر. باید پول دربیاورم و نمیتوانم از کارم دست بردارم و درسم را ادامه بدهم. اگر موقعیتش را داشتم که میتوانستم کار نکنم و راحت درس بخوانم، قطعا این کار را انجام میدادم.
الان هم در تجریش ساز میزنید؟
الان رفتم در یک رستوران و به شکل ثابت در آنجا ساز میزنم.
پس درآمدتان هم بیشتر شده است؟
خیلی زیاد نه، فقط درآمدم ثابت شده است.
پول بازیگری چطور بود؟ به نظرتان اگر بخواهید ادامه بدهید، میشود روی آن حساب کرد؟
چون من بازی اولم بود، زیاد از درآمد آن سر درنیاوردم. حالا باید ببینیم اگر ادامه بدهم، چطور است.
ماهنامه هنر و تجربه