گزارشی از ۷۳ دوره برگزاری کهنسال‌ترین جشنواره‌ جهان و حضور ایران در ونیز

رخشان بنی‌اعتمادسینماسینما، علیرضا حسن‌خانی: باورش شاید کمی مشکل باشد که قدیمی‌ترین جشنواره‌ی سینمایی جهان نه متعلق به فرانسه –سرزمینی که سینما از آن‌جا سر بر آورد- باشد و نه حتی آمریکا –جایی که به این صنعت جلوه‌ای دلپذیر و تعریفی دگرگون داد- و نه آلمان –با آن وجوه فخرآمیز سال‌های ابتدایی سینما و فیلم‌های صامت شکوهمندش. قدیمی‌ترین جشنواره‌ی جهان کارش را در ونیز آغاز کرد. به لحاظ قدمت فرهنگی برگزار شدن قدیمی‌ترین جشنواره‌ی جهان در شهری چنین رؤیایی و قدیمی قرابت معنا داری دارد. پس چرا که نه؟ کجا بهتر از ونیز؟ شهر آب. شهر فستیوال‌ها و کارناوال‌ها. قدم زدن در این جزیره‌ی زیبا در شمال ایتالیا و پرسه زدن با قایق در خیابان‌های باستانی‌اش به سفری در دل تاریخ می‌ماند. سفری رؤیایی که مرکب دیگر و اتفاقاً کاراترش: سینما، استادی خبره است در گذراندن مخاطبان از واقعیت به خیال. بیراه نیست اگر جشنواره‌ی ونیز را رؤیا در رؤیا بنامیم. سینمای رؤیاگون، در شهر رؤیایی برای رؤیابین‌هایی مثل ما هر سال در پایان ماه آگوست و آغاز سمپتامبر (۸ تا ۱۸شهریور)‌ضیافتی ترتیب می‌دهد که یکی از مهم‌ترین اتفاقات سینمایی جهان است. ونیز مقصد رؤیایی توریست‌های عاشق فرهنگ و هنر در کنار برلین و کن، ضلع سوم مهم‌ترین جشنواره‌های جهان را تشکیل می‌دهد. جشنواره فیلم ونیز نخستین بار در سال ۱۹۳۲ میلادی برگزار شد. جشنواره فیلم ونیز در طول سال‌های جنگ دوم جهانی برگزار نمی‌شد و در برخی سال‌ها، بخش مسابقه آن فعال نبوده است. جایزه‌ی اصلی جشنواره ونیز، «شیر طلایی» نام دارد. در کنار جشنواره‌ی بین المللی فیلم ونیز طیف وسیعی برنامه‌های جداگانه از جمله نمایشگاه بین‌المللی هنر ونیز نیز تأسیس شده است. جشنواره بین‌المللی موسیقی معاصر ونیز، جشنواره بین‌المللی تئاتر ونیز، نمایشگاه بین‌المللی معماری ونیز، جشنواره بین‌المللی رقص معاصر ونیز و جشنواره بین‌المللی کودکان و نوجوانان کارناوال ونیز به صورت جداگانه زیر نظر مجموعه جشنواره‌های ونیز برگزار می‌شود.

جایزه شیر طلایی بالاترین جایزه جشنواره برای بهترین فیلم در بخش مسابقه ونیز است. شیر طلایی در سال ۱۹۴۹ توسط کمیته سازماندهی معرفی شد و اکنون به عنوان یکی از برجسته‌ترین جوایز صنعت فیلم شناخته می‌شود. در سال ۱۹۷۰، شیر طلایی دوم معرفی شد؛ این جایزه‌ی افتخاری، برای افرادی که سهم مهمی برای مشارکت در سینما دارند است. شیر طلایی در سال ۱۹۴۹ به عنوان شیر طلایی سنت مارک معرفی شد، شیربالداری که روی پرچم جمهوری نیز نمایان است. سابقاً، نام جایزه معادل جایزه بین‌المللی بزرگ ونیز بود، اهدا شده در سال ۱۹۴۷ و ۱۹۴۸. قبل از آن، از سال ۱۹۳۴ تا ۱۹۴۲ بزرگترین جایزه برای بهترین فیلم ایتالیایی و فیلم خارجی جام موسولینی بود. بین سالهای ۱۹۶۹ و ۱۹۷۹ هیچ شیر طلایی اهدا نشد. با این مقدمه مروری خواهیم داشت بر سال‌های برگزاری این جشنواره‌ی مهم و تأثیر گذار و حضور‌های مهم و درخور توجه فیلمسازان و سینماگران ایرانی در رویداد مهم سینمایی.

سال ۱۹۳۲ اولین سال برگزاری جشنواره است. در سال‌هایی که سینما نوپاست و دارد دوران گذار از سینمای صامت به سینمای ناطق را سپری می‌کند نام‌های مهمی در ونیز حضور دارند. پیشگامانی که امروز به مدد تلاش‌ها و تجربیات شگفت انگیزشان سینما را شکل داده‌اند و ما هم با تکیه بر این عقبه‌ی ستودنی و آموزه‌های آنان با سینما انس و الفت گرفته‌ایم. اولین دوره جشنواره‌ی ونیز در تراس هتل «Excelsior» به شکلی غیر رقابتی برگزار شد و فیلم دکتر جکیل و آقای هاید ساخته‌ی روبن مامولیان با بازی «فردریک مارچبه» به عنوان اولین فیلم تاریخِ جشنواره فیلم ونیز در ساعت ۲۱.۱۵ دقیقه روز ششم اوت سال ۱۹۳۲  به روی پرده رفت. علاوه بر روبن مامولیان بزرگانی چون فرانک کاپرا با ممنوع، ارنست لوبیچ با لالایی نیمه کاره ، هاوارد هاکس با غریو جمعیت، رائول والش با بلیت زرد، جیمز وال با فرانکنشتاین، لنی ریفنشتال با نور آبی و رنه کلر با آزادی برای ما در این دوره حاضر بودند.
دومین دوره از این جشنواره سینمایی دو سال بعد و از تاریخ اول تا بیستم آگوست سال ۱۹۳۴ برگزار شد و برای اولین بار شاهد رقابت فیلم‌ها بود. حداقل ۱۹ کشور با حضور ۳۰۰ خبرنگار در جشنواره شرکت کردند و «جام موسیلنی» به عنوان جایزه به بهترین فیلم خارجی و بهترین فیلم ایتالیایی اعطا شد‌؛ گرچه در واقع هیات داورانی وجود نداشت و برندگان توسط رئیس دوسالانه ونیز و از طریق شنیدن نظرات متخصصان و مخاطبان جشنواره و مطابق با «موسسه‌ ملی آموزش سینما» انتخاب شدند. بهترین بازیگر مرد و زن جشنواره نیز جایزه‌ای تحت عنوان «مدال طلای انجمن ملی فاشیست برای سرگرمی» دریافت کردند. در این سال نیز شاهد حضور بزرگان سینما در این جشنواره هستیم. اولین حضور جان فورد افسانه‌ای در ونیز با جهان ادامه می‌دهد در همین سال اتفاق می‌افتد. همچنین فرانک کاپرا با یک شب اتفاق افتاد، روبن مامولیان با ملکه کریستینا، هاوارد هاکس با بیستمین قرن، رائول والش با در راه هالیوود و جیمز وال با مرد نامرئی حضور دوباره‌ای را در ونیز تجربه می‌کنند. در این میان مردی از آران ساخته‌‌ی رابرت جی فلاهرتی به عنوان بهترین فیلم برگزیده‌ی خارجی و وفاداری عشق ساخته‌ی گویدو برینونه به عنوان بهترین فیلم ایتالیایی انتخاب می‌شوند.

از سال ۱۹۳۵ جشنواره فیلم ونیز به رویدادی سالانه تبدیل شد. در سال ۱۹۳۶ برای اولین بار یک هیئت داوران بین المللی در جشنواره شکل گرفت و در سال ۱۹۳۷ نیز کاخ سینمای جدیدی با طراحی «لوئیجی کواگلیاتا» افتتاح شد. مروری بر تاریخچه برگزاری ونیز در دهه ۱۹۴۰ کار بسیار دشواری است چرا که پایان جنگ جهانی دوم این دهه را به دو بخش تقسیم کرد. قبل از سال ۱۹۳۸،‌ فشارهای سیاسی فاشیست‌ها و قدرت گرفتن موسیلینی جشنوار ونیز را به کلی منحرف و تخریب کرد. با شروع جنگ جهانی دوم و آغاز درگیری‌ها شرایط به گونه‌ای پیش رفت که می‌توان گفت در سال‌های ۱۹۴۰ ‌، ۱۹۴۱ و ۱۹۴۲ در واقع جشنواره برگزار نشد چرا که فیلم‌ها در مکان‌هایی متفاوت با سال‌های قبل به روی پرده می‌رفت. علاوه بر آن، کشورهای بسیار کمی در جشنواره شرکت کردند و جشنواره به طور کامل در انحصار کارگردانان موسسات عضو محور رم-برلین بود. پس از فروکش کردن شعله‌های ویرانگر جنگ و اتمام اتفاقات غم انگیز، جشنواره از سال ۱۹۴۶ جان دوباره‌ای گرفت و برای اولین بار زمان برگزاری آن براساس توافقی که با جشنواره نوظهور کن در فرانسه منعقد شده بود،‌ در ماه سپتامبر آغاز شد و جایگاه خود را به عنوان رویدادهای مهم صنعت سینما دوباره به دست آورد. جشنواره ونیز در سال ۱۹۴۷در قصر دوک ونیز و با میزبانی از ۹۰ هزار شرکت کننده برگزار شد و با به جا گذاشتن رکوردی استثنائی یکی از فوق‌العاده‌ترین دوره‌های تمام ادوار این رویداد سینمایی رقم خورد. در این دوره روبرتو روسلینی با خودی‌ها در جشنواره حضور داشت و توانست عنوان بهترین فیلم جشنواره را تصاحب کند. همچنین فریتز لانگ با جلادان هم می‌میرند، لارنس اولیویه با هنری پنجم و مارسل کارنه با بچه‌های بهشت از دیگر مشاهیر حاضر در این دوره از جشنواره‌هستند.

از سال ۱۹۴۹ جایزه‌ی شیر طلائی به عنوان جایزه‌ی بهترین فیلم و مهم‌ترین جایزه‌ا‌ی که در جشنواره‌ی ونیز به یک فیلم داده می‌شود، توسط کمیته سازماندهی معرفی شد. در سال ۱۹۷۰، شیر طلایی دوم معرفی شد؛ این جایزه افتخاری برای افرادی که سهم مهمی برای مشارکت در سینما دارند است. شیر طلایی در سال ۱۹۴۹ به عنوان شیر طلایی سنت مارک معرفی شد (شیربالداری که روی پرچم جمهوری نیز نمایان است). سابقاً، نام جایزه معادل جایزه بین‌المللی بزرگ ونیز بود، اهدا شده در سال ۱۹۴۷ و ۱۹۴۸. قبل از آن، از سال ۱۹۳۴ تا ۱۹۴۲ بزرگترین جایزه برای بهترین فیلم ایتالیایی و فیلم خارجی جام موسولینی بود. بین سالهای ۱۹۶۹ و ۱۹۷۹ هیچ شیر طلایی اهدا نشد. در هر حال اولین شیر طلای ونیز نصیب کسی نشد جز آنری ژرژ کلوزوز ی شهیر با فیلم منون. گفتنی است کلوزو شیر طلا را از رقبایی چون ژان نگولسکو با جانی بلیندا و ژاک تاتی با روز جشن ربود و با خود به فرانسه برد.

اولین حضور ایران در جشنواره‌ی ونیز هم به همین سال‌های میانی دهه‌ای که در آن شیر طلا به هیچ فیلمسازی اهدا نشد بر می‌گردد. در سال ۱۹۷۱ ایران با گاو شاهکار داریوش مهرجویی اولین حضورش در ونیز را تجربه کرد. جالب اینجاست که مهرجویی موفق شد با همین اولین حضورش، جایزه مهمی را از این رهاورد صید کند. او موفق شد جایزه فیپرشی را در یکی از نخستین تجربیات حضور ایران در جشنواره‌های جهانی به خود اختصاص دهد. جالب اینجاست که در همین سال ۳ فیلمساز برجسته یعنی جان فورد، مارسل کارنه و اینگمار برگمان موفق به کسب شیر طلای یک عمر دستاورد هنری شدند.

شیر طلا در بازگشت و پس از غیبتی ۱۰ ساله در سال ۱۹۸۰ به طور مشترک اهدا شد به لوئی مال برای فیلم شهر آتلانتیک و جان کاساواتیس برای گلوریا. جشنواره‌ی ونیز از این سال به بعد سر و شکل منظم‌تری به خود می‌گیرد و دیگر مثل دوره‌ی ۱۰ ساله‌ی ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۹ شاهد برگزار نشدن بخشی جنبی و یا اهدا نشدن جایزه‌ای خاص آن هم در اندازه‌ی اعتبار و ارزش شیر طلایی نیستیم. گفتنی است از دیگر شرکت کنندگان بخش مسابقه‌ی این سال می‌توان به تئودورس آنجلوپلوس با اسکندر کبیر، آنتونی هاروی با مسئله ریچارد و جاناتان دمی با ملوین و هاوارد اشاره کرد.

پس از یک دوری ۲۰ ساله ایران برای دومین بار در تاریخ جشنواره‌ی ونیز و اولین بار پس از انقلاب اسلامی در سال ۱۹۹۱ و با فیلمی از ابوالفضل جلیلی به صحنه‌ی رقابت در جشنواره‌ی ونیز باز می‌گردد. در این سال ابوالفضل جلیلی با فیلم یک داستان واقعی اولین حضور بین‌المللی خودش و پس از انقلاب ایران در جشنواره‌ی ونیز را رقم می‌زند. سینمای واقع‌گرا و شبه مستند ایران که در این سال‌ها رفته رفته در سطح جهان شناخته می‌شد نماینده‌ای تمام عیار از مستندگونه‌گی را به ونیز معرفی می‌کند. با این حال جلیلی از اولین حضورش طرفی نمی‌بندد و رقابت را به نیکیتا میخائیلکوف و فیلمش نزدیک به بهشت واگذار می‌کند. جالب اینجاست که خود میخائیلکوف در حضور رقبای نامی و سرسختی چون ورنر هرتزوگ با فیلم فریاد سنگ‌، ژان لوک گدار با آلمان سال ۹۰ نه صفر، گاس ون سنت با آیداهوی خصوصی من و تری گیلیام با پادشاه ماهیگیر موفق به کسب شیر طلای این دوره می‌شود.

دومین حضور پس از انقلاب ایران در بخش رقابتی ونیز در سال ۱۹۹۵ بازهم توسط ابوالفضل جلیلی رقم می‌خورد. او این بار پس از ۴ سال دوباره با دت یعنی دختر به ونیز باز می‌گردد و در یک موفقیت عالی موفق به کسب جایزه‌ی اوسلای طلایی بهترین فیلمنامه می‌شود. گفتنی است عباس کیارستمی کارگردان بزرگ و شهیر ایرانی که در آن سال‌ها گل سر سبد سینمای ایران بود و هر کجا قدم می‌گذاشت بر صدر می‌نشست یکی از اعضای هیئت داوران این دوره از جشنواره‌ی ونیز بود. در این دوره ترن آن هونگ چهره‌ی معتبر و فیلمساز شاخص سینمای ویتنام با سیکلو توانست شیر طلا را با خود به خانه ببرد. گفتنی است کلود شابرول با شاهکارش ضیافت و جوزپه تورناتوره با ستاره ساز رقبای سرسخت جلیلی و آن هونگ در این دوره از جشنواره ونیز بودند.

۳ سال بعد و در ۱۹۹۸ ایران نماینده‌ی دیگری در ونیز دارد. فیلمساز آوانگارد و پر سر و صدای بعد از انقلاب محسن مخملباف با سکوت در ونیز حضور دارد. هر چند او از طرف ایران و به عنوان نماینده‌ی ایران در این جشنواره حضور ندارد و از طرف تاجیکستان به عنوان محصول مشترک تاجیکستان و فرانسه در ونیز حاضر است با این حال تنها نماینده‌ی ایرانی تبار این سال در ونیز است. در هر حال رادیکالیسم مخملباف در آن سال‌ها هم به کمکش نمی‌آید و شیر طلا در این دوره در خانه می‌ماند و به جیانی آملیو و فیلمش آن طور که ما خندیدیم می‌رسد. هر چند مخملباف در رقابت با این فیلم و رقبای سرسختی چون امیر کاستاریکا با گربه سیاه، گربه سفید و تام تیکور با بدو لولا بدو لولا از کسب شیر طلا باز می‌ماند اما چندان دست خالی هم از این دوره باز نمی‌گردد و چند جایزه‌ی جنبی را با خود به خانه می‌برد. او جایزه‌ی «سرجیو ترازاتی»، «سینما، مردم، طبیعت» و «مدال طلای رییس سنای ایتالیا» را تصاحب می‌کند تا زیاد هم دست خالی ونیز را ترک نکرده باشد.

سال بعد در ۱۹۹۹ نابغه‌ی سینمای ایران بالاخره برای شرکت در بخش رقابتی به ونیز می‌آید. عباس کیارستمی ۲ سال بعد از فتح نخل طلای کن به خاطر طعم گیلاس با فیلم باد ما را خواهد برد به ونیز می‌آید و در بخش رقابت اصلی حضور پیدا می‌کند. در این سال ژانگ ییمو با نه یکی کمتر شیر طلا را از اسطوره‌ی فراموش ناشدنی سینمای ایران می‌رباید. آن‌هم در سالی که حضور رقبای شاخص و فیلم‌های مطرح کمتر از تمام ادوار دیگر است. با این حال کیارستمی چند جایزه‌ی مهم از ونیز دریافت می‌کند. او موفق می‌شود جایزه‌ی ویژه‌ی هیئت داوران، جایزه‌ی فیپرشی و جایزه‌ی بهترین فیلم سینمای آینده را از آن خود کند.

جالب اینجاست که سال بعد و در آغازین سال هزاره‌ی جدید این عباس کیارستمی نیست که اولین و تنها شیرطلای ونیز ایران را تصاحب می‌کند بلکه شاگرد او جعفر پناهی است که بزرگترین موفقیت ایران در جشنواره‌ی ونیز را رقم می‌زند. در سال ۲۰۰۰ و در ۵۷امین دوره‌ی برگزاری جشنواره‌ی ونیز جعفر پناهی با دایره موفق می‌شود اولین و تنها شیر طلایی ایران را به چنگ آورد. همچنین شایان توجه است که دایره تنها نماینده‌ی ایران در این دوره نیست؛ مرضیه مشکینی با فیلم روزی که زن شدم دیگر نماینده‌ی ایران در پنجاه و هفتمین دوره‌ی جشنواره‌ی ونیز است که اتفاقاْ این فیلم هم دست پر ونیز را ترک می‌کند. خانم مشکینی موفق می‌شود جایزه‌ی یونسکو، بهترین فیلم اول بخش سینمای آینده و جایزه‌ی «ایسوِما» را هم از آن خود کند. گفتنی است سمیرا مخملباف دختر محسن مخملباف که در آن سال‌ها برای خودش اسم و رسمی پیدا کرده بود از اعضای هیئت داوران همین دوره است تا سریال حضور موفق ایران در آغازین سال هزاره‌ی دوم جشنواره‌ی فیلم ونیز نه تنها تکمیل شود بلکه شکل کامل و زیبایی به خود بگیرد.

سال بعد سال حضور و درخشش بابک پیامی و فیلمش رأی مخفی در ونیز است. او با دومین فیلم کارنامه‌اش بر اساس طرحی از محسن مخملباف به بخش رقابتی ونیز راه یافت. پیامی هرچند در رقابت با میرا نایر کم آورد و جایزه شیر طلا به خانم نایر و فیلمش عروسی مانسون رسید اما ونیز را دست پر ترک کرد. پیامی موفق شد اولین شیر نقره‌ای بهترین کارگردانی ایران را تصاحب کند. آن‌هم در جایی که کارگردان‌های کارکشته‌ای چون ریچارد لینکلتر، کیم کی دوک، کن لوچ، آلخاندرو آمنابار و آلفونسو کوارون در بخش رقابتی این دوره حاضر بودند. البته این تنها جایزه‌ای نیست که نصیب پیامی و رأی مخفی می‌شود. او همچنین موفق می‌شود جایزه‌ی «پاسینِتی»، جایزه‌ی یونیسف، جایزه‌ی نت‌پک و جایزه‌ی بین المللی کلیسای کاتولیک را هم از آن خود کند.

در سال ۲۰۰۴ بازهم ایران یک نماینده در ونیز دارد که با فیلمی غیر ایرانی و غیر بومی به این جشنواره پا گذاشته‌اند. مرضیه مشکینی همسر محسن مخملباف ۴ سال بعد از اینکه با روزی که زن شدم توانست موفقیت‌هایی را در جشنواره‌ی ونیز کسب کند با فیلم جدیدش سگ‌های ولگرد که موضوعی درباره‌ی افغانستان دارد و از همین کشور دوباره به ونیز می‌آید و در بخش رقابتی این دوره شرکت می‌کند. شیر طلای این دوره به کارگردان بریتانیایی و فیلمش ورا دریک می‌رسد. در حضور فرانسوا اوزون، کیم کی دوک، هایائو میازاکی، ویم وندرس و آلخاندرو آمنابار بعید است که خانم مشکینی بتواند نصیبی از جوایز داشته باشد. با این حال او دست خالی ونیز را ترک نمی کند. او توانست جایزه یونیسف و جایزه دوربین نقره‌ای (برای ارتباطات فرهنگی و هنری) را از ۶۱امین دوره‌ی جشنواره ونیز کسب کند.

در سال ۲۰۰۸ تنها ایرانی حاضر در بخش رقابت اصلی کسی نیست جز امیر نادری. فیلمسازی که سال‌های زیادی است که ایران را ترک کرده و در نیویورک زندگی و فیلمسازی می‌کند. این بار هم یک ایرانی دیگر با فیلمی که نماینده‌ی سینمای ایران نیست در ونیز حاضر می‌شود. نادری با وگاس: بر اساس یک داستان واقعی به بخش رقابت اصلی پا می‌گذارد. جایی که در آن در نهایت دارن آرونوفسکی با فیلمش کشتی گیر موفق به کسب شیر طلایی می‌شود. البته در این دوره هم فیلم‌های مهمی چون گنجه رنج کاترین بیگلو و پونیو هایائو میازاکی هم حضور دارند اما در نهایت آن‌ها هم چون امیر نادری از این دوره دست خالی باز می‌گردند. البته گفتنی است در این دوره یک کارگردان ایرانی- آمریکایی که متولد آمریکا هم هست در ونیز حاضر بود. رامین بحرانی که یکی از ۳ فیلمساز مستقل نسل آینده آمریکا به حساب می‌آید و هالیوود روی او به عنوان استعدادی ناب حساب ویژه‌ای باز کرده، با فیلم خداحافظ سولو در بخش جنبی این دوره حاضر است. او موفق می‌شود با همین فیلم، سومین و آخرین جایزه‌ی فیپرشی ایران از جشنواره‌ی ونیز را بعد از بزرگانی چون داریوش مهرجویی و عباس کیارستمی به چنگ آورد.

در سال ۲۰۰۹ و در ادامه‌ی رویکرد جشنواره ونیز به فیلمسازان ایرانی شاغل در خارج از ایران این بار به سراغ شیرین نشاط فیلمساز زن ایرانی ساکن آمریکا می‌روند. شیرین نشاط با اولین فیلم بلند داستانی‌اش زنان بدون مردان در بخش رقابتی حاضر می‌شود و موفقیت‌های درخور توجهی نیز کسب می‌کند. هرچند شیر طلای بهترین فیلم به لبنان ساخته‌ی ساموئل مائوز می‌رسد اما خانم نشاط هم موفق می‌شود دومین شیر نقره‌ای بهترین کارگردانی را از آن خود کند. او همچنین موفق به کسب جایزه‌ی یونیسف هم می‌شود.
تا سال ۲۰۱۲ ایران حضور مهمی در ونیز ندارد. در این سال بازهم تنها ایرانی حاضر در ونیز کسی نیست جز رامین بحرانی با فیلمی دیگر از آمریکا. او با به هر قیمتی بار دیگر در بخش رقابتی حاضر می‌شود اما این بار هم دستش از کسب جایزه کوتاه می‌ماند و شیر طلا به کیم کی دوک و فیلمش پیِتا می‌رسد. رقیب قدر دیگر حاضر در بخش رقابتی فیلمساز فوق‌العاده‌ پل تاماس اندرسون و شاهکارش مرشد است که او هم رقابت بر سر شیر طلا را به فیلمساز کره‌ای واگذار می‌کند. حضور مهم دیگر یک ایرانی در این سال متعلق به کیانوش عیاری کارگردان فوق العاده و بزرگ ایرانی و شاهکارش خانه پدری است که این حضور در بخش غیر رقابتی «افق ونیز» اتفاق می‌افتد که نمی‌توان به خودی خود موفقیت نظر گیری برای این کارگردان بزرگ به حساب آوردش.

در سال ۲۰۱۳ جشنواره‌ی ونیز به سراغ کارگردان جوان و آینده دار ایرانی یعنی شهرام مکری می‌آید و او و فیلمش ماهی و گربه را به بخش جنبی «افق ونیز» دعوت می‌کنند. تکنیک ویژه و سبک منحصر به فرد ماهی و گربه فقط محدود به نوع روایت پلان سکانس آن نیست و شکل در هم آمیزی ژانری آن باعث می‌شود این فیلم نه فقط در ایران و میان نسل نو جوی سینما رو و منتقدان ایران بلکه در بین سینما دوستان جهانی هم محبوبیت خاصی پیدا کند. از همین روست که مکری هم دست خالی ونیز را ترک نمی‌کند و جایزه‌ی ویژه‌ی افق را از آن خود می‌کند تا این تنها نصیب ایران از هفتادمین دوره‌ی جشنواره‌ی ونیز باشد.

در سال ۲۰۱۴ دو ایرانی در ونیز حاضر هستند. اولی، ایرانی ساکن آمریکای پای ثابت ونیز، رامین بحرانی با ۹۹ خانه و دیگری بانوی سرافراز و شگفت انگیز و سخت کوش سینمای ایران خانم رخشان بنی اعتماد با فیلمش قصه‌ها. از بد حادثه در این دوره یکی از بهترین فیلم‌های هزاره‌ی دوم از فیلمسازی استثنائی و شگفت انگیز رقیب فیلمسازان ایرانی بود. روی اندرشون سوئدی با کبوتری نشسته بر شاخسار و به هستی می‌اندیشد در این دوره حضور دارد و مشکل می‌شود حتی با وجود ارق ناسیونالیستی هم فیلم دیگری را سزاوار شیر طلا دانست. با این حال هرچند شیر طلا را روی اندرشون با خود به سوئد برد اما رخشان بنی اعتماد هم دست خالی به ایران باز نگشت و موفق شد جایزه بهترین فیلمنامه را برنده شود. تا اولین ایرانی‌ای باشد که از ونیز جایزه‌ی بهترین فیلمنامه را برده. البته گفتنی است در این دوره محسن مخملباف با رئیس جمهور در بخش جنبی افق ونیز حضور داشت که موفقیتی به دست نیاورد.

سال ۲۰۱۶ آخرین حضور ایرانی‌ها در ونیز را باز هم یک فیلمساز ایرانی‌الاصل خارج از ایران رقم می‌زند. آنا لیلی امیرپور با دار و دسته بد در بخش رقابت اصلی حضور دارد. او که آخرین ساخته‌اش دختری در شب تنها به خانه می‌رود توانسته بود نگاه‌ها را به خود معطوف کند در این دوره موفق می‌شود جایزه‌ی ویژه هیئت داوران را به خود اختصاص دهد. اما او بسیار کم بنیه‌تر از این حرف‌هاست که بتواند لاو دیاز فیلیپینی و فیلمش زنی که رفت را کنار بزند و شیر طلا را ببرد. پیش از خانم امیرپور ترنس مالیک، امیر کاستاریکا، فرانسوا اوزون، آندری کونچالوفسکی و تام فورد هم در رقابت با این کارگردان فیلیپینی قافیه را باخته بودند و نتوانسته بودند مانع از عزیمت شیر طلا به ونیز شوند. در سوی دیگر پرویز شهبازی هم با مالاریا به عنوان نماینده ایران در بخش جنبی افق حاضر بود که  این حضور دستاورد خاصی برایش نداشت.

هفتاد و چهارمین دوره‌ی جشنواره‌ی ونیز چندی دیگر آغاز به کار خواهد کرد. فیلم افتتاحیه‌ی این دوره کوچک کردن الکساندر پین از آمریکا خواهد بود. این طور که در خبرها آمده رخشان بنی اعتماد به عنوان یکی از اعضای هیئت داوران بخش افق‌های این دوره در ونیز حاضر خواهد بود و تا امروز این قطعی‌ترین حضور نماینده‌ای از ایران در جشنواره‌ی پیش روست. باید به انتظار روز‌های نخست ماه سمپتامبر (۸ تا ۱۸) شهریور بود تا ببینیم رهاورد ایران از هفتاد و چهارمین دوره‌ی برگزاری کهنسال‌ترین جشنواره‌ی فیلم جهان چیست؟

متن انگلیسی در سایت ICN

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 61581 و در روز یکشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۲۰:۵۲
2024 copyright.