فیلم سینمایی «کریمر علیه کریمر» ساخته رابرت بنتون در سینماتک خانه هنرمندان ایران به نمایش درآمد.
به گزارش سینماسینما، پانصد و یازدهمین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران دوشنبه ۱۳ تیر به نمایش «کریمر علیه کریمر» ساخته رابرت بنتون محصول سال ۱۹۷۹ اختصاص داشت.
پس از نمایش فیلم، نشست نقد و بررسی آن با حضور کیوان کثیریان و محسن آزرم در سالن ناصری خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
آزرم در ابتدای این نشست گفت: «کریمر علیه کریمر» به رغم اینکه فیلم پرتماشاگر و پرجایزهای است، بسیار دست کم گرفته شد، در واقع در آن سالها منتقدان آمریکایی به شکل عجیبی «کریمر علیه کریمر» را دست کم گرفتند به نحوی که کمتر منتقدی را پیدا میکنید که چند خطی درباره آن نوشته باشد. سینمای دهه ۷۰ آمریکا سینمای پر شر و شوری بود و میخواست هنجارشکن و قاعدهگریز باشد. مقوله اخلاق و خانواده از موضوعاتی بود که در آن سالها زیر سوال رفته بود، از این منظر «کریمر علیه کریمر» کاملا یک فیلم بابابزرگی بود. فیلمی که داشت درباره خانواده حرف میزد و میگفت این نهاد باید جدی گرفته شود. به این نکته توجه داشته باشید که سینمای دهه هفتاد آمریکا متنوع بود، طیف گستردهای از فیلمها را در دل خود داشت و با انبوهی فیلم خوب مواجه بودیم که هر کدام باب تازه در سینما باز کردند و هر کدام سعی میکردند از قاعده قبلی تخطی کنند. از این منظر «کریمر علیه کریمر» که سعی میکرد با یک برخورد انسانی با مسئله طلاق رو به رو شود، انگار داشت به شکل کلاسیک با این موضوع مواجه میشد، اما گویا منتقدان آمریکایی در آن سالها حواسشان نبود و عقیده داشتند فیلم آنطور که باید مسئله والد را زیر سوال نمیبرد. به رغم این حرفها اما این فیلم چنین کارکردی هم داشت.
این منتقد مطرح کرد: «کریمر علیه کریمر» فیلمی است که یک تاریخ را تغییر میدهد؛ به این صورت که برای اولینبار نشان میدهد این بار یک زن است که محیط خانواده را ترک میکند و میبینیم مردی میماند که هیچچیزی از مسائل خانهداری نمیداند. از این نظر «کریمر علیه کریمر» که بر اساس یک رمان ساخته شده، فیلم رقیقالقلبی است اما شاید اینکه این فیلم در طول همه این سالها در میان انبوهی از فیلمها به یاد مانده یه همین دلیل بوده است؛ فیلمی که با هشت میلیون دلار ساخته شد و ۱۷۲ میلیون دلار فروخت. شاید همین فروش بالا باعث نامزدی در اسکار و دیده شدن فیلم توسط مردم شد و البته همین امر منتقدان را ناراحت کرد، اما به نظر میرسد برخی داستانها، ژانرها و نحوه مواجهه با زندگی زمان ندارند، هر موقع به سراغشان برویم همان موقع زمان درستی است.
وی با بیان اینکه کسی فکر نمیکرد «کریمر علیه کریمر» در یادها بماند، اظهار کرد: شاید اولین چیزی که در برخورد با «کریمر علیه کریمر» توجه مخاطبان را جلب میکرد، این بود که این فیلم به مسئله طلاق به شکل واقعی نگاه میکند، طلاق را از منظر روانشناسی بررسی و به پیامدهای آن توجه میکند. این فیلم مسئله زنان شاغل، حقوق زنان، وظایف پدری، تعادل بین کار و زندگی، والدین مجرد و… را مورد بررسی قرار میداد؛ بهطوری که تا پیش از «کریمر علیه کریمر» در هیچ فیلمی همه این مسائل با هم جمع نشده بود. باید بگویم زمانی که رابرت بنتون تصمیم گرفت رمانی را که در سال ۱۹۷۷ منتشر شده بود، تبدیل به فیلمنامه کند، پیش از همه با فیلمسازی فرانسوی درباره آن حرف زد، در این میان او به گزینه فرانسوا تروفو رسید اما تروفو به او گفت خودت این فیلم را بساز. تروفو گفت این داستان از یک کتاب عامهپسند بیرون آمده و تبدیل به فیلمنامه شده است و حالا ساختنش خیلی سخت نیست. داستان «کریمر علیه کریمر» برای رابرت بنتون از همین جا شروع شد اما این تازه شروع مسیر بود.
آزرم با مرور برخی سختیهای ساخت این فیلم توضیح داد: قرار بود مریل استریپ یک نقش فرعی در «کریمر علیه کریمر» بازی کند، اما سازندگان فیلم آنقدر کسی را برای بازی در نقش اصلی زن پیدا نکردند که در نهایت به مریل استریپ گفتند تو نقش شخصیت اصلی را بازی کن. از دید برخی تماشاگرانی که «کریمر علیه کریمر» را در آن سالها میدیدند این فیلم به نحوی ادامه فیلم «فارغالتحصیل» بود با این توضیح که در آن فیلم یک رابطه شکل میگیرد اما در «کریمر علیه کریمر» یک طلاق اتفاق میافتد. طلاق اما این بار شکل و شمایلی تازه در سینما پیدا کرده بود؛ بهطوری که تماشاگران شگفتزده شده بودند و گمان میکردند واقعا رابطه تمام شده یک زن و مرد را بر پرده میبینند.
این منتقد توضیح داد: موضوعی که «کریمر علیه کریمر» مطرح میکرد این بود که مسئله طلاق را به خانوادههای زن و مرد نسبت نمیداد، به نحوی که انگار مرد و زن بیکس و کار هستند. موضوع دیگر این است که در این فیلم زن میخواهد هویت خود را داشته باشد و به همین ترتیب مرد صاحب هویت جدید میشود. «کریمر علیه کریمر» از این نظر چیزهای تازهای درباره طلاق میگوید.
وی گفت: در درام دادگاهی که یک نوع خاص از درامهای آمریکایی است دو سوال مهم مطرح میشود؛ اینکه آدمها آنقدر که ادعا میکنند قوی هستند یا آسیبپذیر؟ اینکه چگونه میتوان به عدالت رسید؟ این مسئله در «کریمر علیه کریمر» هم مطرح است.
آزرم درباره توجه به روابط انسانی در «کریمر علیه کریمر» گفت: مهمترین ویژگی این فیلم این است که به نفع والدین به عقب و جلو میرود و هربار سعی میکند بیطرف باشد. یک نکته هم باید درباره مریل استریپ بگویم؛ اینکه توجه داشته باشید بازی بازیگر نقشی اصلی زن کوتاه است، بنابراین وقتی فیلم را میبینیم، متوجه میشویم که چرا دیگران حاضر به بازی در این فیلم نشدهاند.
این منتقد با بیان اینکه طلاق یک دوره گذار است و برخورد والدین در طی این مسئله مهم است به ویژه اگر بچهای وجود داشته باشد، عنوان کرد: ما در اینجا با مردی مواجه هستیم که اهل کار و به تعبیری معتاد کار است، هیچچیزی را به جز بحث کار نمیشنود؛ مردی که وقتی همسرش میگوید میخواهم تو را ترک کنم باز هم به دلیل مشغله کاری این موضوع را نمیشنود. همین موضوعات باعث شده است او کارهای منزل را هم بلد نباشد.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا در این فیلم تد کریمر شخصیت مستحکمی دارد یا این برایش فقط یک نقاب است یا نه، گفت: ما در «کریمر علیه کریمر» داستانی درباره آدمها میبینیم. آدمها گاهی مستحکم و گاهی شکننده هستند، هیچکس هیچوقت نمیتواند با یک شکل و یک برخورد به زندگی ادامه بدهد. آدمها در موقعیتهای مختلف تغییر میکنند، پس این فیلم نشان میدهد که آدمها هیچوقت ثابت نیستند.
آزرم با اشاره به نقشآفرینی مریل استریپ بیان کرد: او عملا مهمترین بازیگر دهه هشتاد و نود آمریکاست؛ بازیگری که همه کارگردانان دوست دارند با او همکاری کنند. بازیگری او به نحوی است که خیلی وقتها مسئله ما این است که بفهمیم این زن اصلا مصمم است یا مردد؟ مریل استریپ گاهی این دو مقوله را همزمان وارد بازی خود میکند که این از قدرت بازیگری او نشأت میگیرد.
این منتقد در پایان توضیح داد: نزدیکترین فیلم به «کریمر علیه کریمر» فیلم «داستان ازدواج» به کارگردانی نوا بامباک است، در واقع بعد از سالها دوباره در آمریکا فیلمی تولید شد که طلاق را به شکل انسانی بررسی میکرد، آن فیلم البته از ماجرای زندگی بامباک نشأت میگرفت.