سینماسینما، محمد تاجیک: ۱۴ فروردین سالروز تولد رخشان بنی اعتماد کارگردان مطرح سینمای ایران است.
به بهانه سالروز تولد رخشان بنی اعتماد، در گزارش زیر بر برخی فیلمهای کارنامه فیلمسازی رخشان بنی اعتماد مروری گذرا شده است.
خارج از محدوده
روایت محمد بلوری از داستان واقعی خارج از محدوده
خارج از محدوده اولین فیلم رخشان بنی اعتماد است.
گویا فیلم خارج از محدوده بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده است. محمد بلوری روزنامه نگار معروف و قدیمی در کتاب خاطرات خود در این باره می نویسد: «صبح یک روز جمعه در دهه سی که نوبت کشیک من در تحریریه روزنامه بوده گوش به زنگ تلفن سرویس حوادث بودم اولین تماس از زنی در محلهایی در حاشیه زندان قدیمی قزل قلعه تهران بود. گفت: “آقا تو محله مان دزد گرفتیم، خبرنگار می فرستید؟» گفتم: «خانم هر شب در تهران دهها دزد به خانمها دستبرد می زنند. این که حادثه چندان مهمی نیست.» زن گفت: «دزدی که ما ساکنان محل گرفته ایم دزد معمولی نیست این سارق، بدون ترس از دستگیری و مجازات، هر شب به خانه یکی از ساکنان محله مان دستبرد میزند. هر وقت هم دستگیرش می کنیم، مأمورهای هیچ کلانتری با پاسگاهی حاضر نمی شوند او را تحویل بگیرند. ما هم هر بار که غافل گیرش می کنیم چند ساعتی در انباری با زیرزمین خانه ای نگه می داریم و با قسم و آیه و قول شرف از این سارق بی انصاف می خواهیم دست از سرمان بردارد و برود جای دیگری دزدی بکند، اما شب بعد، باز وارد یکی از خانه های محله مان می شود، چون می داند هیچ ماموری حاضر نمی شود دستگیرش کند. حالا مانده ایم با این دزد هر شبه چه کنیم. به کلانتری قبولش می کند، نه پاسگاه ژاندارمری.» پرسیدم: «حالا دزد کجاست؟» زن جواب داد: «دیشب هم که برای دزدی وارد خانه ای در محله مان شده بود همسایه ها با کمک هم دستگیرش کردند و حالا با دست و پای طناب پیچ توی انباری منزلی نگهش داشته ایم. یارو با خنده ی مسخره ای می گوید حالا که می دانید به کلانتری تحویلم می گیرد نه پاسگاه ژاندارمری، مثل همیشه کتکم بزنید تا بروم دنبال کار و زندگی اما حالا تصمیم گرفتهایم از خبرنگاری کمک بخواهیم که بیاید خبر این ها را بنویسد شاید تکلیف ما با این دزد پررو روشن بشود.» این واقعه موضوع جالبی برای تهیه گزارش به نظرم آمد. نشانی محل را از زن جوان گرفتم و همراه عکاس به راه افتادم و به حاشیه زندان قدیمی قزل قلعه رسیدم.
روایت رخشان بنی اعتماد از خارج از محدوده
خود رخشان بنی اعتماد در مصاحبه ای درباره این فیلم گفته است: «اولین فیلم سینمایی من نباید خارج از محدوده میبود. آن موقع چند فیلمنامه نوشتم که اجازه ساخت پیدا نکرد ازجمله «طوبا» که ۱۶ سال بعد با عنوان «زیرپوست شهر» ساخته شود. فرید مصطفوی که همکار بسیار خوب من است، فیلمنامه «خارج از محدوده» را نوشته بود که تصویب شد. چیزی که برای من جذاب بود تم اجتماعی این فیملنامه بود. شاید اگر تجربه الآن را داشتم جرات نمیکردم برای اولین کار سراغ طنز بروم. (گفت وگو با محمود گبرلو دربرنامه هفت)
نشانههای آشنا طبقه متوسط رشد نکرده
جواد طوسی منتقد مطرح سینما در بخشهایی از یادداشتش درباره خارج از محدوده می نویسد: در فیلمهای اولیه بنی اعتماد، این جامعه است که تسلطش را به فرد تحمیل می کند. گویی فرد در برابر آنارشیسم حاکم بر پیرامونش، فرصتی برای ابراز وجود و به کرسی کشاندن موجودیتش ندارد. محمد جواد حلیمی در فیلم خارج از محدوده، نشانه های آشنای طبقه متوسط رشد نیافته را با خود دارد. یک کارمند صدیق و خدمتگزار و مقرراتی و محتاط و قناعت پیشه که دلش می خواهد کسی آرامشش را در چهار دیواری کوچک خانه اش به هم نزند و بگذارند با خیال راحت اشعار حافظ را زمزمه کرده و تصنیف قدیمی ایرانی گوش کند و با همسرش درد دل کند.
جامعه ای که در آن جای شاکی ومتهم عوض شده
طوسی درادامه می نویسد: طنز تلخ فیلم زمانی آشکار می شود که چنین انسان قانع و بی پشتوانه ای می خواهد هویت و موجودیت خود را در جامعه ای بوروکراتیک به اثبات برساند. جامعه ای که در آن جای شاکی و متهم عوض شده و انسان سر به زیر و قانون مندی چون حلیمی در نهایت به یک آنارشیست و عصیانگر کوچک بدل می شود.
(کتاب نقد وبررسی آثار رخشان بنی اعتماد، زاون قوکاسیان )
روایت رخشان بنی اعتماد از پایان تحمیلی خارج از محدوده
رخشان بنی اعتماد در مصاحبه ای با نشریه اندیشه پویا از پایان تحمیلی خارج از محدوده سخن گفته است. بخشهایی از این مصاحبه به شر ح زیر است:
اندیشه پویا: خارج از محدوده با این که در میان مخاطبان با استقبال مواجه شد اما در میان منتقدان با برخورد سردی مواجه شد ایرادات زیادی به فیلم نامه وارد شد؛ مثل دو پارگی لحن فیلم بعد و قبل از صحنه دزدی و… برای شما که فیلم اول تان را ساخته بودید و طبیعتا تأثیر پذیری تان از نقدها خیلی بالا بوده، برخورد با این نقدها در شماچه حسی ایجاد می کرد؟
رخشان بنی اعتماد: در مورد دو پارگی باید بگویم که پایان تحمیلی فیلم باعث این مشکل شده بود؛ چون به هر حال شرط تصویب فیلمنامه این بود که پایان خوشی داشته باشد، در صورتی که برای خود من فیلم در صحنه بایگانی تمام می شد. اما همه نقدهارا می خواندم و بسیاری از نقدها را به جا می دانستم. نقدها حتما حواس من را بیشتر جمع می کرد ولی آن نقدها نمی توانست مسیر کاری من را عوض کند. مثلا یکی از چیزهایی که از همان اول مدام در مورد من می گفتند این بود که بنی اعتماد نگاه مردانه دارد این حرف ها خیلی برایم مفهومی نداشت. خطری که داشت این بود که مرا از قدم برداشتن در مسیری که آغاز کرده بودم منحرف کند در حالی که این طور نشد و دو فیلم بعدی ام را هم در همان فضاساختم.
زرد قناری
زرد قناری دومین فیلم رخشان بنی اعتماد است. زرد قناری محصول ۱۳۶۷است. محمود جعفری برای این فیلم سیمرغ بهترین بازیگر نقش دوم را به دست آورده است. مسعود پور محمد منتقد سینما در بخشهایی از نقد خود بر این فیلم می نویسد: فیلم خارج از محدوده نشان از ورود کارگردانی با مهارت کافی به محدوده نه چندان وسیع سینمای ایران داشت. در این فیلم تسلط بسیار چشمگیر تر است که درآن میان بازی ها و لوکیشنهاجذابترند. به همین جهت فیلمنامه ای که می توانست خیلی راحت تبدیل به یکی از هشدارهای پلیس برنامه جنگ هفته شود با ریزه کاری هایش در چنین ورطه ای نمی افتد.
روایت فرخ غفاری از زرد قناری
فرخ غفاری در گفت وگویی با زاون قوکاسیان درباره زرد قناری گفته است: زرد قناری فیلم بسیار زنده و پویایی است. جدای از فضای مغموم و غم زده سینمای دهه شصت ایران بود. فضای این فیلم بیشتر شبیه فیلمهای ایتالیایی بود. سینمای نئوریالیستی را می گویم. نوعی تبعیت از این نوع سینما که ایرانیزه شده بود و آموخته شده بود باعناصر خاص فضای ایران.
پول خارجی ،یکی از مهمترین سندهای دوران خود
پول خارجی سومین ساخته رخشان بنی اعتماد است که در سال ۶۸تولید شده است.رخشان بنی اعتماد در نشستی در خانه سینما در سال ۹۷ درباره این فیلم گفته : پیش از آن که «نرگس» را بسازم، در فیلم «پول خارجی» به تاثیر قدرت پول ملی در برابر ارز پرداخته بودم. فیلمی که چندان موفق نبود اما در حال حاضریکی از مهمترین سندهای دوران خودش به حساب میآید.دورانی که در آن، جنگ، تازه به پایان رسیده بود و دلار و بازار آشفتهی آن، تاثیر خود را بر زندگی مردم عادی به رخ میکشید.»
صابره محمد کاشی منتقد سینما در بخشهایی از یادداشت خود درباره این فیلم می نویسد: پول خارجی تلخ ترین وسیاه ترین فیلم بنی اعتماد از میان سه گانه اوست. دو فیلم پیشین حداقل با نوعی خوشبینی _گیرم تصنعی _تمام می شدند، اما این فیلم از اساس امیدی به رهایی ندارد. فیلم بر خلاف دو فیلم دیگر، سعی می کند شرایط ناگوار اجتماعی را نه به عنوان موضوع اصلی، بلکه در حاشیه مطرح کند.
حیف که بونوئل اینجا نیست
نرگس از مهمترین فیلمهای رخشان بنی اعتماد است. فرخ غفاری در مصاحبه ای با زوان قوکاسیان به ستایش از این فیلم پرداخته است.
زاون قوکاسیان: فیلمهای رخشان بنی اعتماد را در لوکارنو ۹۵دیدید؟
فرخ عفاری: بله،زرد قناری، نرگس و روسری آبی
زاون قوکاسیان: درباره نرگس بگویید.
فرخ عفاری: خب نرگس فیلم فوق العاده ای بود. وقتی آن را در لوکارنو دیدم گفتم که حیف که لوییس بونوئل اینجا نیست. چون فیلم رنگ و بوی بونوئلی دارد.
(کتاب نقد وبررسی فیلمهای بنی اعتماد به کوشش زاون قوکاسیان صفحه ۷۷)
روایت حسین معززی نیا از فیلم نرگس
حسین معززی نیا در یادداشتی درباره فیلم نرگس در ماهنامه سینمایی همشهری ۲۴ نوشته است: نرگس رخشان بنی اعتماد فیلم مهمی در تاریخ سینمای ایران است از این جهت که جریان ملودرام سازی سنتی در این سینما را به نوعی خویشتن داری و کنترل شدگی در لحن می رساند. جریان سینمای اجتماعی را از مضمون زدگی صرف به پبچیدگی در ساختار و دقت در جزییات شخصیت پردازانه نزدیک می کند و جریان سینمای خیابانی را با نو آوری در فرم بصری و اجرای متفاوت سکانسهای قراردادی این گونه فیلمها به اوج کم سابقه می رساند.
روسری آبی
روسری آبی از فیلمهای مهم رخشان بنی اعتماد در دهه هفتاد است. نغمه ثمینی در بخشهایی از یادداشت خود درباره این فیلم می نویسد: سحر و رمز جمله هایی که در فیلم وجود دارد در حقیقت تلخی است که در خود پنهان دارند، در بازگویی ظریف و پوشیده شرایط اجتماعی و فرهنگی خاصی که مانع از جاری شدن خواسته های طبیعی آدمها می شود آدمهایی که همگی به گونه ای ترحم برانگیز، از اصل خود، یعنی از آنچه باید باشند و می توانند باشند، دور افتاده اند و هیچ کس راضی و کامل و خوشبخت نیست.
بانوی اردیبهشت
بانوی اردیبهشت دیگر فیلم مهم رخشان بنی اعتماد در دهه هفتاد است. فیلم محصول ۱۳۷۶است. جالب است بدانید احمد رضا احمدی هنگام اکران این فیلم نامه ای خطاب به بنی اعتماد منتشر کرد و در بخشهایی از آن نوشت: هنگامی که تصویرهای بانوی اردیبهشت را قبل از نمایش عمومی دیدم، کسی را یافتم که پرستار درد آدمی است، در این پرستاری زن ومرد با هم تفاوتی ندارند، حس محبانه شما در دسترس همه در دسترس همه آن آدمهای بانوی اردیبهشت است.
زیر پوست شهر
زیر پوست شهر هفتمین فیلم رخشان بنی اعتماد از فیلمهای ماندگار تاریخ سینمای ایران است. زیر پوست شهر به عنوان بهترین فیلم ۱۳۷۹ در رأی گیری منتقدان و نویسندگان مطبوعات شناخته شد. رخشان بنی اعتماد با فیلم زیر پوست شهر، توانست بدون تیزر تلویزیونی، عنوان پرفروشترین فیلم سال ۷۹ را به دست آورد. او در همان زمان در گفتوگویی با سایت اینترنتی وورلدسوسیالیست، فیلمسازان سینمای مستقل ایران را به شناگرانی تشبیه کرده که با تلاش بسیار سعی میکنند بر روی آب شناور باشند و نسبت به دیگر فیلمسازان با شرایط موجود با سختی بیشتری بجنگند. مرکز مطالعات و تحقیقات سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال ۸۰ در گزارش جالبی اعلام کرد که پرطرفدارترین فیلم سال ۱۳۷۹، فیلم زیر پوست شهر بوده است. براساس گزارس ایسنا در آن زمان از میان نظرسنجی حدود هجده هزار تماشاچی تهران، زیر پوست شهر رتبه اول از شانزده فیلم اکران اول ۱۳۷۹ را به دست آورد.
گیلانه
گیلانه از فیلمهای مهم رخشان بنی اعتماد در دهه هشتاد است. جهانبخش نورایی منتقد سینما در بخشهایی از نقد خود در ماهنامه فیلم شماره ۳۳۸ درباره این فیلم می نویسد: ابراهیم خلیل الله برای ثابت کردن ایمان خود، آماده ذبح فرزند برومندش اسماعیل شد. پروردگار که خلوص بندگی او را آزمود فرشته ای نازل کرد تا کارد از دست ابراهیم بگیرد و به جای اسماعیل گوسفندی قربانی شود، اما اسماعیل فیلم گیلانه، بی آنکه حرفی بزند و ادعایی داشته باشد به قربانگاه رفته و ذبح انجام شده است. ذبح او البته کامل نیست و ادامه دارد.
تصویری از رنج مدام و مستمر پیامدهای جنگ
مهرزاد دانش در نظر سنجی روزنامه همشهری درباره بهترین فیلمهای دفاع مقدس می نویسد: در این دستهبندی بهنظر در انتخاب نخست، فیلم کیمیا احمدرضا درویش است که تلفیق مناسب و دلنشینی از ملودرام و جنگ است. پس از آن، تنگه ابوقریب ساخته بهرام توکلی است که با فاصلهزدایی مخاطب از پرده سینما، او را در میدان جنگ قرار میدهد. جایگاه سوم در این دستهبندی سفر به چزابه رسول ملاقلیپور است. این فیلم با تبلور آخرالزمانی، در گذر از زمان به سرگردانیها و از دستدادگیهای جنگ میپردازد. گیلانه به کارگردانی رخشان بنیاعتماد و محسن عبدالوهاب هم تصویری از رنج مدام و مستمر پیامدهای جنگ بوده و همچنین نفس نرگس آبیار روایت ناتمامی از معصومیت کودکانه در این دوران است.
روایتگر ماجرای فراموششدگان
نیوشا صدر منتقد سینما در نظر سنجی روزنامه همشهری درباره بهترین فیلمهای دفاع مقدس می نویسد: در انتخاب اول باشو، غریبه کوچک بهرام بیضایی است. این فیلم به گمانم با فاصله زیاد از تمامی فیلمهای دیگر سینمای جنگ، بهترین اثر این حوزه است. بیضایی فراتر از جو مسلط جامعه در آن روز و روزگار میایستد و به انسان و تنهایی و غربتی مینگرد که محصول ناشناختگی است. بیضایی به تقسیمبندی خود و دیگری میتازد که جنگ تنها تقویتکننده آن است و از دل آن تفاهم و درک متقابل را بیرون میکشد. اما در رتبه بعدی گیلانه رخشان بنیاعتماد قرار دارد. این فیلم روایتگر ماجرای فراموششدگان است؛ کسانی که نامشان هیچوقت، هیچجا برده نمیشود؛ کسانی که باید دور بایستند، نباشند و حذف شوند تا به تصویر مسلط درون قاب خدشهای وارد نشود. و اما در انتخابهای بعدی روبان قرمز ابراهیم حاتمیکیا، کیمیا احمدرضا درویش و شیار ۱۴۳ نرگس آبیار بدون ترتیب خاصی، فیلمهای مورد علاقه من در این فهرست هستند.
گیلانه بیانیه نهضت آزادی را تبیین میکند!
در سال ۹۳ و در یک نشست، محسن یزدی درباره ضدجنگ بودن برخی آثار سینمایی از نوروزی منتقد اصولگرا پرسید و دلیل اینکه چطور میشود برخی به سراغ ساخت چنین آثاری میروند. نوروزی با اشاره به اینکه آثار ضدجنگ به آن دسته از آثاری اطلاق میشود که سعی در القای نومیدی به مخاطب دارند اظهار داشت: «نکته اصلی که در فیلمهای موسوم به ضدجنگ دیده میشود این است که با بزرگنمایی مشکلات برآمده از جنگ سعی دارند مخاطب را نسبت به فلسفه دفاع نومید کنند.»
او افزود:«مثلا گیلانه رخشان بنی اعتماد مادری را نشان میدهد که مرتب از مصائب جنگ و اثرات آن به زحمت و دردسر می افتد و البته که این رنج و سختی آن قدر غلوشده عرضه میشود که مخاطب را نسبت به تمامی ارزشهای مرتبط با دفاع مقدس بدبین کند.»
نوورزی ادامه داد: «در نگاهی که گیلانه و آثاری شبیه به آن دارند دفاع اسباب سرافکندگی است و آدمهای داستان هم مرتب در حال اعتراض به این هستند که چرا درگیر جنگ شده ایم اما حتی یک نفر پیدا نمیشود بگوید این جنگ به ما تحمیل شده و ما فقط دفاع میکنیم و در نهایت شرایط به سمتی پیش می رود که گیلانه بیانیه جریانهایی مثل نهضت آزادی را تبیین میکند.»( هفدهمین نشست «سینما روایت» -هفت مهر ۹۳)
خون بازی
خون بازی از فیلمهای مهم رخشان بنی اعتماد در دهه هشتاد است. خود بنیاعتماد در زمان اکران این فیلم در سال ۸۵ در یک سخنرانی در شیراز موضوع فیلم خون بازی را واقعیتی بسیار تلخ در جامعه امروز ایران دانسته و می گوید: معضل اعتیاد، معضلی بسیار جدی و بحران واقعی در جامعه امروز ماست. البته شاید چون هیچوقت به روشنی دربارهی این مسأله آنطور که باید و شاید به دلیل نگاههای سیاستزدهای که نسبت به مسایل اجتماعی وجود دارد، صحبت نشده، ولی واقعیت اینست که این معضل به شکل خیلی حاد و بسیار گسترده در جامعه وجود دارد.
جنگ تمام عیار با اعتیاد
او درادامه گفته بود: من از مبارزه با اعتیاد بهعنوان یک جنگ تمام عیار صحبت میکنم. دغدغه ساخت فیلم خون بازی همین بود که بهنظرم رسید شناختی دربارهی ماهیت واقعی اعتیاد وجود ندارد. جوانهای بسیاری که درگیر مسأله اعتیاد هستند خودشان باور ندارند.
چرا اسم خون بازی انتخاب شد؟
بنیاعتماد دربارهی انتخاب نام خون بازی برای فیلمش نیز توضیح داد: اسم خون بازی اصطلاحی در عادت و اعتیاد است که توضیح آن جگرخراش است. زمانیکه داشتیم اسم فیلم را انتخاب میکردیم، خیلی این بازی طول کشید و در نهایت پیشنهاد این اسم از سوی باران بود که باری از ایهام و گزندگی دارد.
پیشبینی که رنگ واقعیت به خود گرفت
رخشان بنی اعتماد در مصاحبه دیگری با روزنامه همشهری می گوید: سال ۷۴ مستند «زیر پوست شهر» را درباره خطر شیوع اعتیاد بین جوانان طبقه متوسط ساختم. در آن دوران با همکاری معاونت پیشگیری از آسیبهای اجتماعی سازمان بهزیستی، به اتفاق پیروز کلانتری تحقیق مفصلی در این رابطه کردیم. نظر کارشناسان متخصص این بود که با توجه به سیر افزایش مصرف مواد مخدر در بین جوانان در سالهای آینده مصرف این گونه مواد شایع خواهد شد. متاسفانه حدودا ۱۰ سال بعد این پیش بینی واقعیت پیدا کرد. زمان ساخت خون بازی آمار مبتلایان به اعتیاد به شدت بالا بود و بخش اساسی این آمار مربوط به طبقه متوسط میشد. فشارهای اجتماعی روی این طبقه به دلیل خاستگاه فکری و اجتماعیشان بیشتر است. به هر حال، متوجه شدم که سوء مصرف مواد خیلی رشد کرده و متاسفانه در بین دختران این آسیب بیشتر بود. در واقع با این فیلم تابوی پرداختن به مساله اعتیاد با محوریت دختران جوان شکسته شد و آگاهی بخشی آن روی جوانان موثر بود.
میرکریمی: قصه ها اعتراضی شریف و متعهدانه است
قصه ها آخرین ساخته بلند رخشان بنی اعتماد بود که پس از چند سالی توقیف، بالاخره در سینماها اکران شد. رضا میر کریمی کارگردان سینما در اواخر سال ۹۱پس از تماشای فیلم قصه ها رخشان یادداشتی را در اختیار سایت پارس توریسم قرار داده بود. میرکریمی در یادداشت خود آورده بود: فیلم قصه ها، اعتراضی شریف و متعهدانه است که رنگ و بوی دلسوزی صادقانه از جنس سینمای بنی اعتماد دارد. سینمایی که بر خلاف نمونه های مشابهش با درد مردم تجارت نمی کند. گفتنی است علاوه بر میرکریمی، فیلمسازانی چون علیرضا داوود نژاد، کیومرث پوراحمد، محمد علی طالبی و…در سالهای اخیر به ستایش از این ساخته بنی اعتماد پرداخته بودند.