تاریخ انتشار:۱۴۰۲/۰۵/۱۵ - ۱۳:۰۳ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 189233

کارگاه «انتقال تجربه فیلمسازی» با حضور مسعود جعفری‌جوزانی نویسنده و کارگردان عصر روز گذشته برای اعضای باشگاه مخاطبان موزه سینما در سالن فردوس این مجموعه فرهنگی تاریخی برگزار شد.

به گزارش سینماسینما، مسعود جعفری‌جوزانی با بیان اینکه اگر بخواهیم فیلمساز شویم ابتدا باید اجزای آن را به خوبی بشناسیم، گفت: زمانی که ما درس سینما می‌خواندیم هنوز سینما جدی گرفته نمی‌شد و وقتی درباره آن صحبت می‌کردیم گاهی با تمسخر می‌گفتند مگر سینما، خواندن می‌خواهد؟! آن دوران به غیر از مارکسیست‌ها بقیه به سینما به چشم تفریح نگاه می‌کردند. در واقع از نیمه دهه ۶۰ میلادی به بعد سینما جدی‌تر گرفته شد.

لحظه‌های ناب سینما نشان دادنی است و تعریف کردنی نیست

جعفری جوزانی با بیان اینکه در جوانی فیلم‌های زیادی می‌دیده است تا از آنها درس بگیرد، افزود: من معتقدم سینما، بیش از هر هنر دیگری نیاز به بسترسازی دارد. زمانی که ما جوان بودیم تماشای فیلم به آسانی امروز نبود که در خانه‌ها همراه با خانواده‌مان ببینیم. معمولا فیلم خوب این‌گونه است که اگر کسی از شما خواست داستان آن را تعریف کنید، نتوانید و به او بگویید باید خودت فیلم را ببینی؛ چرا که لحظه‌های ناب سینما نشان دادنی است و تعریف کردنی نیست. دلم برای آنگونه سینما تنگ شده؛ به نظرم لحظه‌های نابی که تعریف کردنی نیستند، خود سینما است.

وی ادامه داد: متاسفانه در دانشگاه‌ها کلاس «درک فیلم» نمی‌گذارند ؛ کلاسی که در آن هفته‌ای یک فیلم نمایش دهند و از تماشاگران بخواهند درک خود را نسبت به آن اعلام کنند. درک فیلم نوعی بسترسازی است که در جامعه بوجود می‌آید.

کارگردان فیلم سینمایی «شیرسنگی» با تاکید بر اهمیت درک فیلم، گفت: در دانشگاه کلاس‌های زیادی داشتیم اما کسی به ما آموزش نداد چگونه بنویسیم و چگونه فیلم را درک کنیم؛ مفاهیم فیلمسازی را همه می‌دانستیم ولی افراد کهنه کاری که فلسفه مونتاژ را می‌دانستند و آموزش می‌دادند بسیار کم بودند. اگر سینما بخواهد قصه بگوید مهم این است که من از آن قصه و آن فیلم چه حس کردم، اینکه بازیگر یک فیلم چگونه آمد و با چه حالتی آمد در سینما مهم است زیرا در درک فیلم تاثیر می‌گذارد.

وی ادامه داد: کسانی که سینما می‌خوانند باید نسبت به جهان و هستی نگرشی متفاوت داشته باشند و تلاش کنند که اگر سینما می‌آورند همراه آن حس و فلسفه را نیز بیاورند. مثلا آلفرد هیچکاک فیلم «طناب» را که با یک شات ساخت مفهومی را منتقل می‌کرد و در واقع می‌خواست پاسخی به مونتاژ سینماگران مارکسیست داده باشد.

جعفری‌جوزانی با بیان اینکه امروز اتفاقات نوینی در سینما می‌افتد، بیان کرد: مثلا می‌توان با انواع لنز در فیلم به تماشاگر ‌بگویید کجا را نگاه کند و وقتی به این ظرافت‌ها نگاه می‌کنیم می‌بینیم سینمای هر فردی با فرد دیگر متفاوت است؛ هیچکس، شبیه فرد دیگر نیست و هر کدام از ما مانند اثر انگشت متفاوتیم؛ حتی اگر بخواهیم داستان یکسانی بسازیم.

با چیدن واژه‌ها کنار هم می‌توانید خود را پیدا کنید

وی ادامه داد: من معتقدم اگر می‌خواهید بنویسید، حتما موضوعی شما را آزار می‌دهد که می‌خواهید درباره آن بنویسید و اگر آن موضوع را برای کسی تعریف کردید یا می‌خواهید تعریف کنید یعنی آن داستان به پختگی کامل نرسیده و می‌خواهید نظر دیگران را هم بدانید. بنابراین قلم را بردارید و از آنچه می‌اندیشید بنویسید حتی اگر بد بنویسید؛ حتی اگر آغاز، میانه و پایان خوبی نداشته باشد زیرا قطعا جواهری در آن است که با جادوی نوشتن به موضوع می‌رسید تا جایی که موضوع شما را با خود درگیر می‌کند.

جعفری جوزانی با بیان اینکه به دنبال آنچه رسم است نروید، گفت: در دنیا داستانی نیست که گفته نشده باشد اما وقتی شما بنویسید یک موضوع دیگر است و تفاوت دارد. ما نمی‌دانیم چقدر توانایی در وجود ما است و کم‌کم خود را کشف می‌کنیم و تا جایی پیش می‌رویم که گویا هزاران آدم درون ما زندگی می‌کنند بنابراین خلاق باشید، واژه‌ها را کنار هم بچینید تا خود را پیدا کنید. پس از نوشتن فیلمنامه، دکوپاژ خودش شکل می‌گیرد و آن زمان است که باید استوری بورد طراحی کنید ولی زمان ساخت فیلم به آن متکی نباشید و شرایط دیگر را هم در نظر بگیرید زیرا در غیر این صورت فیلم خوبی از آب درنمی‌آید.

وی با اشاره به اینکه زنده یاد مرتضی ممیز پوستر فیلم‌های «شیرسنگی» و «در مسیر تندباد» را طراحی کرده است، گفت: ممیز از من خواست فیلم را ببیند تا بتواند پوستر را طراحی کند. سه بار فیلم را دید، فیلمی که آن زمان بدون تدوین و موسیقی متن بود و تماشای آن چند ساعت طول می کشید. در نهایت پوستر فیلم را طراحی کرد که بیان کننده فضای فیلم بود. وقتی پوستر فیلم را می‌بینید، باید متوجه شوید که با چه نوع فیلمی روبرو هستید در غیر این صورت کاری بیهوده است.

جعفری جوزانی با بیان اینکه سینماگر باید همه چیز را ببینند و هر دیدنی دیدن نیست، گفت: فیلمساز نکات ریز را می‌بیند، احساس بشر را درک می‌کند و معنی نگاه را می‌فهمد. زمین و زمان با یک فیلمساز واقعی حرف می‌زند. گاهی با یک جمله و یا یک متن، هم میزانسن مشخص می‌شود، هم شخصیت‌پردازی و هم زمان و مکان؛ مانند: «همه اهل شیراز می‌دانستند که داش آکل و کاکا رستم سایه‌ی یکدیگر را با تیر می‌زدند.»

وی با اشاره به ریتم در سینما گفت: پیش از این در سینما تقطیع‌ها و کات را ریتم می‌دانستند در حالیکه این ریتم نیست. ریتم مجموعه‌ای از حرکت دوربین، حرکت بازیگر، خطوط و رنگ، نور و تقطیع است.

وی در پایان با ذکر خاطره‌ای از علی نصیریان در فیلم «شیرسنگی» بیان کرد: به خاطر دارم برای این فیلم همه در یک خانه روستایی شب‌ها می‌خوابیدیم و هیچ کدام از بازیگران اعتراضی نداشتند. من هنوز هم معتقدم هیچ بازیگری مانند علی نصیریان نمی‌توانست نقش مورد دلخواه من را در این فیلم بازی کند. امیدوارم بازیگران جوان هم به جز بازیگری، اخلاقیات را از بزرگانی مانند علی نصیریان، جمشید مشایخی، داوود رشیدی، عزت الله انتظامی و محمدعلی کشاورز بیاموزند.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

 

آخرین ها