ایرانیها از قدیم آن را با نام عامیانه «سلاطون» میشناختند و شاید در ازمنه قدیم نامهای دیگری نیز میداشته است. به گزارش سینما سینما، در تاریخ آمده است شیخ الرئیس بوعلی سینا مشهورترین پزشک مشرق زمین بر اثر بیماری «قولنج» بدرود حیات گفت و دنیای خاکی را به سوی سرای نور ترک کرد. حال اگر در لغت به دنبال معنی کلمه «قولنج» بگردید با این تعریف مواجه میشوید: «دردهای مبهم در نواحی مختلف بدن».
در واقع به نظر میرسد ایرانیان برای بیماری و دردهایی که منشأ آنها مشخص نبود از واژه قولنج استفاده میکردند و چه بسا اگر روزی پیشرفت علمی بدان پایه برسد که با تاباندن اشعهای مجهول (و نه حالا لزوماً X!) به مزار کسی بتوان علت مرگ او را تشخیص داد، به این نتیجه برسیم که بوعلی سینا و حتی شاید فردوسی، عطار، خیام، حافظ، سعدی، شاه نعمتالله ولی، ابوسعید ابوالخیر، ناصر خسرو، بایزید بسطامی، سنایی، رودکی و… نیز همچون بسیاری دیگر از بزرگان علم و هنر تاریخ معاصر ایران، بر اثر یکی از انواع سرطان های رایج این روزها که در قدیم آنها «قولنج» یا هر چیز دیگری میخواندنش به جمع اسیران خاک پیوستهاند.
درد بی درمان که می گویند، تویی!
سرطان در هر تاریخی و به هر نامی که خوانده شده است یک معنا را برای مبتلایان و درمانگران به تعریف نشسته و آن اینکه به شدت «سخت درمان» و موذی است، کما اینکه یونانیان باستان نیز نام خرچنگ (Cancer) بر آن گذاشتند شاید از آن جهت که همچون چنگالهای این سخت پوست بر تار و پود زندگی چنگ زده و تا به خاموشی کشاندن آن دست از تلاش بر نمیدارد. بیماری سرطان در اواخر قرن ۱۸ میلادی به طور جدی مورد مطالعه قرار گرفت و در اوایل قرن ۱۹ منشأ ژنتیکی آن نیز شناخته شد، اما چه در زمان بقراط و چه در دوران بوعلی سینا و چه در زمان حاضر، گویی تنها تعریف این بیماری که هنوز پابرجا مانده و دستخوش تغییر نشده «سخت درمان» یا «بی درمان» بودن آن است، حتی به لطف پیشرفت های وحشتناک علمی و پزشکی.
در این مطلب قصد نداریم به تاریخچه پیداش سرطان بپردازیم و مقدمه فوق تنها مللعی برای ورد به بحث اصلی یعنی معرفی تعدادی از سرطان های رایج در ایران است، آن هم با نگاهی به افراد سرشناس خطه هنر و ورزش این مرز و بوم که شمع وجودشان با آنکه میتوانست دیر زمانی بیشتر بدرخشد، در گرداب این بیماری مهلک رو به خاموشی گذاشت و حسرتی جانگداز را موجب شد. این گزارش را در روزهایی منظر نظر شما قرار میدهیم که تقریباً همه ساکنان این کهن مرز و بوم نگران سلامتی یکی از مفاخر عرصه هنر موسیقی ایران و جهان یعنی محمدرضا شجریان هستند. خسرو آواز ایران همزمان با نوروز ۹۵ طی پیامی تصویری از ابتلایش به بیماری کهنه سرطان کلیه پرده برداشت و این روزها در حال طی کردن مراحل درمان بیماری خویش است. امید که شفای عاجل برای ایشان حاصل شود.
علی حاتمی، خوش آهنگ ترین قربانی سرطان لوزالمعده
آنهایی که اهل دل و سینما و دیالوگ های آهنگین و ماندگارهستند قطعاً نام علی حاتمی را با مرور آثارش چون «طوقی»، «سوته دلان»، «حاجی واشنگتن»، «کمال الملک»، «مادر»، «دلشدگان»، «هزار دستان» و… زنده نگاه میدارند. برای اینان حاتمی در تصاویری که به ثبت رسانده هنور و همچنان زنده است اما واقعیت آنجاست که شمع وجود علی حاتمی در ۱۵ آذر ۱۳۷۵ بر اثر سرطان لوزالمعده به خاموشی گرایید و سعدی سینمای ایران در محل اقامت ابدی خود یعنی قطعه هنرمندان بهشت زهرای تهران آرام گرفت.
احمد بخشی دستیار و دوست دیرینه علی حاتمی بر این نکته تاکید میکند که بیماری حاتمی با یک کمر درد شروع شد و پزشکان انواع و اقسام تجویزها از راه رفتن در استخر تا تزریق انواع مسکن ها را پیشنهاد و امتحان کردند، اما در نهایت انجام یک آزمایش خاص مشخص ساخت که او مبتلا به سرطان لوزالمعده است. با این توضیحات اشتباه نیست اگر علی حاتمی را نیز مانند بسیاری دیگر قربانی تشخیص دیرهنگام بیماری اش بدانیم چه آنکه اگر ابتلای او به سرطان زودتر کشف میشد شاید زمان بیشتری می داشت و حداقل میتوانست «جهان پهلوان تختی» را به ثمر برساند.
ناصر حجازی، خوش تیپ ترین قربانی سرطان ریه
تقریباً همه فوتبال دوستان از طرفداران استقلال تهران تا سینه چاکان تیم قرمزپوش پایتخت متفقاً ناصر حجازی را خوش تیپ ترین و ایضاً جنتلمن ترین فوتبالیست تمام تاریخ فوتبال ایران میدانند و بر سر این مسئله افتراقی ندارند. حجازی سوای تیپ و قیافه، چه در دوران اشتغال به ورزش حرفه ای و چه در زمان مربیگری افتخارات بسیاری برای تیم ملی فوتبال ایران و تیم آبی پوش پایتخت یعنی استقلال کسب کرد و نام خود را به عنوان یکی از پر افتخارترین فوتبالیست های ایران بر تارک تاریخ فوتبال این مرز و بوم جاودانه ساخت. اما متاسفانه سرطان ثابت کرد که افتخار و خوش تیپی برایش معنایی ندارند و او تنها به مأموریت خود می اندیشد.
یکی از عادات بد ناصر حجازی که خود نیز بدان اعتراف داشت کشیدن سیگار بود که عاقبت همان نیز سرطان ریه را برایش به ارمغان آورد. به مثابه بیشتر موراد اینچنینی متاسفانه بیماری کاپیتان سابق تیم ملی و تیم فوتبال استقلال تهران دیر تشخیص داده شد و سرطان بر اثر متاستاز (گسترش سلول های سرطانی) دیگر اندام های او را نیز فرا گرفت. بنا بر آمارهای موجود شایعترین علت این بیماری قرار گرفتن در معرض دود دخانیات برای یک مدت طولانی است که همین دلیل ۹۰ درصد از موارد ابتلا به سرطان ریه است.
مرتضی پاشایی، خوش صداترین قربانی سرطان معده
این خواننده جوان موسیقی پاپ کشور با اینکه مدت زمان زیادی در عرصه حرفه ای که بدان اشتغال داشت ندرخشید و دوران کوتاه فعالیت هنری اش همزمان با شمع وجودش به خاموشی گرایید، اما به سبب عواملی چون جوانیِ هنرمند، پوشش رسانه ای بیماری و مرگ و البته تعداد بی شمار طرفداران هنر موسیقی در ایران، به یکی از سرشناس ترین خواننده های کشور در آغازین روزهای سومین دهه از زندگی خود مبدل شد. پاشایی با انتشار تک آهنگ هایی در فضای وب کم کم خود را به طرفداران شناساند و با پخش صدایش در تیتراژ یکی از برنامه های مناسبتی و پرطرفدار تلویزیون بیش از پیش معروف شد، اما سرطان قبلاً نیز ثابت کرده بود که میانه ای با شهرت و محبوبیت ندارد!
اواخر پاییز سال ۹۲ و با تشخیص ابتلای مرتضی پاشایی به سرطان معده روند درمانی او آغاز شد، اما یک سال بعد با مرگ این هنرمند جوان قربانی دیگری به لیست قربانیان سرشناس بیماری سرطان اضافه شد. منهای عوامل وراثتی یکی از معمول ترین عوامل دچار شدن به سرطان معده عفونتی است که به وسیله باکتری هلیکوباکتر پیلوری در این عضو از بدن ایجاد می شود. البته این را هم از یاد نبریم که سبک زندگی و تغذیه میتواند در مبتلا شده به این نوع از سرطان نقش ویژه ای داشته باشد.
کیومرث صابری فومنی، خوش خنده ترین قربانی سرطان خون
برای آنهایی که نام کیومرث صابری فومنی در گوش شان ناآشناست فقط نام مستعار (و شاید هم نام اصلی!) او را باید فاش ساخت: گل آقا. بله، گل آقای طنزپرداز عرصه رسانه و مطبوعات ایران که عمری با طنازی در صفحات روزنامه ها و البته انتشار حاصل عمرش یعنی مجله گل آقا خنده بر لب پیر و جوان می نشاند نیز یکی دیگر از قربانیان بیماری بی رحم و مروت سرطان است. صابری فومنی یا آنچنان که عامه مردم میشناسندش گل آقا، با درک درست از شرایط زمانه، زبان نیش و کنایه دار طنز را برای واکاوی مشکلات مُلک و ملت برگزید و الحق که در کار خود خبره روزگار بود و مردم و دولتمردان به یک اندازه از او سپاسگزار.
گل آقای محبوب مردم ایران ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۳ بر اثر عوارض بیماری سرطان خون چشم از جهان فرو بست. کسانی که از بیماری او خبر داشتند جز دو سه نفر نبودند زیرا که خود اصرار داشت و نمی خواست دوستان و خصوصاً آنهایی که با گل آقا اُنسی داشتند اندوه این بیماری را بر دوش بکشند. دلیل اصلی سرطان خون یا لوسمی ناشناخته است و دانشمندان وراثت و عوامل محیطی را در بروز آن موثر میدانند. لوسمی معمولا از مغز استخوان نسج میگیرد که به دنبال آن تعداد گلبولهای سفید و البته ناقص خون رو به فزونی میگذارد. استعمال سیگار و مجاورت با مواد شیمیایی از جمله عوامل اصلی سرطان خون گزارش شده اند.
هما روستا، خوش قلب ترین قربانی سرطان سینه
هنوز که هنوزه دوستداران هنر سینما نقش آفرینی زیبای هما روستا در فیلم به یاد ماندنی از کرخه تا راین را به خاطر دارند. آنجا که او نقش خواهر مهربان مجروحی تن خسته از جنگ را بازی کرد. مجروحی که عاقبت بر اثر عوارض به جا مانده از بمباران های شیمیایی دشمن تسلیم سرطان خون شده و به دیدار دوست شتافت، اما چه کسی فکر میکرد دو دهه بعد همین خواهر مهربان خود گرفتار یکی از مهلک ترین و رایج ترین سرطان ها شده و قافیه زندگی را به مرگی ناخواسته ببازد. هما روستا نیز از جمله کسانی بود که خبر بیماری مهلکش تقریباً همزمان با وداعش از دیار فانی سر خط خبرها قرار گرفت و پس از آن بود که همه فهمیدند بازیگر محبوبشان سال های سال با سرطان سینه دست به گریبان بوده و شجاعانه با آن میجنگید.
بنا بر اظهارات پزشک معالج این بازیگر توانا، هما روستا حدوداً ۶ سال پیش از مرگ، از بیماری خود خبردار شد اما همان موقع هم اندکی دیر شده بود و سرطان بخشی از ریه او را در بر گرفته بود. با آغاز روند شیمی درمانی و البته روحیه خوب بیمار، سرطان تا حد زیادی تحت کنترل درآمده و او برای حدود ۴ سال زندگی تقریباً عادی را پشت سر می گذارد. اما سرطان هر لحظه می تواند چهره جدیدی از خود بروز دهد کما اینکه برای هما روستا نیز چنین بود و او را درست در روز تولدش یعنی ۴ مهر ۱۳۹۴ جاودانه ساخت.
محمود استاد محمد، خوش نقش ترین قربانی سرطان کبد
نوبتی هم باشد نوبت هنر تئاتر است و آنهایی که به قول معروف خاک صحنه را خورده و نفس شان با نفس گرم مخاطب در هم آمیخته است. بله صحبت از محمود استاد محمد، یگانه هنر نمایش ایران است که عمری را به عنوان بازیگر، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر به هنرمندی و هنرنمایی گذراند اما او نیز نتوانست غول سرطان را به وقت مقتضی شناخته و از پیش رو بردارد. آنهایی که نمایش موفق و به یاد ماندنی «شهر قصه» را به خاطر دارند و الفتی با شخصیت نکته سنج «خر» به هم زده اند با مرگ استاد محمد که بازیگر آن نقش بود وداعی سخت تر داشتند.
کبد بزرگترین غده بدن است که در مرحله گوارش و تنظیم سوخت و ساز نقشی بی بدیل را ایفا میکند. حال اگر این عضو حیاتی به هر دلیل دچار نقصان عملکرد شود کلیت سیستم بدن انسان تحت تاثیر آن قرار می گیرد. این نقصان می تواند از یک بیماری ساده تا نقص مهلکی چون سرطان کبد متغیر باشد و از بخت بد محمود استاد محمد، بدترین احتمال ممکن نصیبش شد. عوامل مختلفی از جمله بیماری هپاتیت C، هپاتیت مزمن، سیروز، سم قارچی آفلاتوکسین، چاقی، بیماری ذخیرهای آهن، مصرف بیش از حد الکل و تریزومی ۱۸ میتوانند زمینه بروز این سرطان را فراهم سازند.
محمدرضا لطفی، خوش نواترین قربانی سرطان پروستات
ردیف دان، موسیقی دان، آهنگساز، نوازنده برجسته تار و سه تار، پژوهشگر و مدرس موسیقی سنتی ایرانی و… اینها بخشی از توصیفاتی است که از استاد محمدرضا لطفی در سایت های مرتبط با هنر موسیقی درج شده است. اما کسانی که نوای ساز او را شنیده اند حتماً و حتماً چیزی بیشتر از این توصیفات از او به یاد دارند و بیش از دیگران رفتنش را سوگوارند. این چهره بی بدیل هنر موسیقی ایران زمین که با آثاری چون «ایران ای سرای امید»، «کاروان شهید»، «برادر بی قراره» و «عشق داند» خود را در دل مردم جا کرد از جمله قربانیان شهیر یکی از معدود بیماری های مختص مردان یعنی سرطان پروستات است.
پروستات در دسته غدد برون ریز بدن انسان رده بندی می شود و در روند و پروسه تولید مثل نقشی حیاتی از خود بروز میدهد. همچنین سرطان این عضو اغلب بدخیم بوده و در سنین بالا مشاهده میشود که یکی از علائم اصلی آن انسداد ادراری است. جراحی و در صورت متاستاز شیمی درمانی، هورمون درمانی و رادیوتراپی از روشهای روتین درمان این بیماری اند.
و اما، حکایت همچنان باقی ست…
دوست تر میداشتیم که لیست قربانیان شهیر سرطان به همین جا خاتمه پیدا کند اما اینچنین نیست و افرادی چون ایرج قادری (سرطان مثانه)، ایرج کریمی (سرطان مغز استخوان)، غلامحسین مظلومی (سرطان معده)، محمد نوری (سرطان مغز استخوان)، حمید شیرزادگان (سرطان ریه)، احمد آقالو (سرطان مغز استخوان)، کریم امامی (سرطان خون)، فهیمه رحیمی (سرطان معده)، سهراب سپهری (سرطان خون)، حمید سمندریان (سرطان کبد)، سهراب شهید ثالث (سرطان کبد) و… نیز سوگوارانه در ادامه این فهرست بلند بالا آرمیده اند. باشد که ردیف های این فهرست بیش از این گسترش نیافته و گزارشی دیگر از این دست هرگز به قلم در نیاید.
منبع: سایت ashpazbashy.com