از همبستگی دیجیتال تا پرده سینما/ قدرت شبکه‌های اجتماعی در نجات و الهام

سینماسینما، سمیرا افتخاری؛

امروز دیگر شبکه‌های اجتماعی فقط بستر گفت‌وگو یا سرگرمی نیستند؛ آن‌ها به ابزاری برای همبستگی، مطالبه‌گری و حتی الهام سینمایی بدل شده‌اند. از سال گذشته تا امسال، دو ماجرای واقعی در ایران رخ داد که یکی دل ملتی را شاد کرد و دیگری پایانی غم‌انگیز را به همراه داشت که نشان داد چگونه «قدرت جمعی دیجیتال» می‌تواند هم جان نجات دهد و هم داستانی برای پرده سینما خلق کند.

از کلاف سردرگم دیجیتال تا الهام‌بخشی فرهنگی

شبکه‌های اجتماعی، امروز همانند یک کلاف سردرگم در دنیای دیجیتال، ترکیبی از مزایا و معایب را در خود جای داده‌اند. از یک سو، می‌توانند به انتشار شایعات، تنش‌های اجتماعی یا حتی محتوای ناسالم منجر شوند، اما از سوی دیگر، پتانسیل عظیمی برای ایجاد همبستگی، بسیج عمومی و حل مسائل اجتماعی دارند. این دوگانگی، بسته به دیدگاه کاربران یا هنرمندان و فیلمسازان، می‌تواند به استخراج هزاران موضوع متنوع منجر شود؛ از داستان‌های الهام‌بخش تا نقدهای اجتماعی. یکی از برجسته‌ترین جنبه‌های مثبت شبکه‌های اجتماعی، نقش آن‌ها در همیاری و مطالبه‌گری مردمی است که می‌تواند از وقوع اتفاقات ناگوار جلوگیری کند یا عدالت را تسریع بخشد. ماجرای گم شدن یسنا دیدار در گلستان و قتل الهه حسین‌نژاد در تهران نمونه‌هایی از این تأثیرات هستند که اولی حتی به خلق فیلم سینمایی نیز منجر شده است.

نقش شبکه‌های اجتماعی در بسیج و همبستگی اجتماعی

شبکه‌های اجتماعی به عنوان ابزاری برای هماهنگی و همیاری، در مواقع بحرانی نقش کلیدی ایفا می‌کنند. ماجرای یسنا دیدار، دختر چهار ساله اهل کلاله در استان گلستان، نمونه‌ای بارز از این ظرفیت است. در اردیبهشت ۱۴۰۳، یسنا هنگام کار مادرش در مزرعه گم شد. خبر این اتفاق به سرعت در پلتفرم‌هایی مانند اینستاگرام، تلگرام و X وایرال شد و با انتشار ویدیوها و پست‌های درخواست کمک، موجی از همبستگی عمومی ایجاد شد. این حرکت دیجیتال به جستجوی گسترده‌ای با حضور بیش از ۱۸۰ نیروی هلال احمر، سگ‌های زنده‌یاب، پهپادها و پاراگلایدرها منجر شد تا در نهایت پس از چهار روز، یسنا در ۱۳ اردیبهشت توسط یک کایت‌سوار در گندم‌زارها پیدا شد و بعداً مشخص شد که دزدیده شده است. هرچند پلیس با کمک اطلاعات آنلاین، مظنون را دستگیر کرد، اما این رویداد نشان داد که شبکه‌های اجتماعی می‌توانند به عنوان یک کاتالیزور اجتماعی عمل کنند، آگاهی عمومی را افزایش دهند و تلاش‌های امدادی را هماهنگ سازند.

همین روایت، در نگاه سینمایی، سرشار از لحظات دراماتیک است: مزرعه‌ای آرام که ناگهان به صحنه بحران بدل می‌شود، سیل همبستگی مردمی که از فضای مجازی به زمین واقعی می‌ریزند، و لحظه اوج نجات کودک که با حضور یک کایت‌سوار به سکانسی سینمایی نزدیک می‌شود. این هم‌پوشانی میان واقعیت و سینما، نشان می‌دهد که چگونه روایت‌های دیجیتال می‌توانند خوراک بصری و دراماتیک برای فیلمسازان باشند. اتفاقی که محمدرضا خردمندان در «ناتورِدشت» به خوبی از آن بهره برد و آن را تبدیل به یک اثر سینمایی درخشان کرد.

مطالبه‌گری آنلاین، با هشتگ‌های مرتبط و انتشار گسترده اخبار، فشار عمومی را در چنین شرایطی فزایش داده و پلیس را به اقدام سریع‌تر وامی‌دارد. تا حدی که در دو مورد یاد شده رئیس پلیس آگاهی تهران اعلام کرد که اطلاعات مردمی نقش مهمی در این دستگیری داشت. این موارد نشان‌دهنده «قدرت جمعی دیجیتال» هستند که با دموکراتیزه کردن اطلاعات، صدای مردم عادی را تقویت کرده و به نتایج واقعی مانند پیشگیری از فاجعه یا تسریع عدالت منجر می‌شود. اتفاقی که شاید اگر با مطالبه‌گری عمومی همراه نبود، مانند هزاران اتفاق دیگر سرنوشتی تلخ‌تر از آنچه را که هست، رقم می‌زد. با این حال، این کلاف سردرگم دیجیتال چالش‌هایی مانند شایعات را نیز به همراه دارد، اما در این نمونه‌ها، مزایا غالب بر معایب بوده‌اند.

پرونده الهه، نیز از منظر سینمای اجتماعی، می‌تواند دستمایه‌ای برای آثاری باشد که بر مطالبه‌گری دیجیتال، امنیت زنان و واکنش دستگاه‌های رسمی تمرکز دارند. درامی که نه فقط در سطح یک جنایت، بلکه در سطح یک جامعه خشمگین و پیگیر روایت می‌شود.

«ناتوردشت» و پتانسیل فیلمسازی

حالا دیگر شبکه‌های اجتماعی نه تنها در حل مسائل اجتماعی نقش دارند، بلکه می‌توانند الهام‌بخش آثار فرهنگی شوند که پیام‌های مثبت را ترویج می‌دهند. فیلم سینمایی «ناتورِدشت» به کارگردانی محمدرضا خردمندان، که اکران آن به تازگی آغاز شده است، نمونه‌ای برجسته از این تأثیر است.

در واقع «ناتورِدشت» در ادامه‌ی سنت سینمای اجتماعی ایران قرار می‌گیرد که از دهه ۷۰ تاکنون با روایت‌هایی از همیاری و بحران‌های انسانی شناخته می‌شود. اما تفاوت این فیلم با نمونه‌های پیشین، ورود مستقیم عنصر شبکه‌های اجتماعی به بستر روایت است. به نوعی فیلم نشان می‌دهد که دیگر ابزارهای کلاسیک مشارکت جمعی (مانند حضور محلی یا نهادهای رسمی) به‌تنهایی کافی نیستند و این بار «قدرت دیجیتال» است که همبستگی را شکل می‌دهد. به همین دلیل، برخی منتقدان، «ناتورِدشت» را نه فقط یک درام انسانی بلکه «نخستین روایت سینمایی از دموکراسی دیجیتال در ایران» دانسته‌اند.

شبکه‌های اجتماعی به مثابه کاراکتر پنهان

از دیدگاه روایی، شبکه‌های اجتماعی در «ناتورِدشت» صرفاً ابزار اطلاع‌رسانی نیستند، بلکه به مثابه یک کاراکتر جمعی عمل می‌کنند که روند قصه را جلو می‌برد. این نوع شخصیت‌پردازی غیرمستقیم، امکانی تازه برای فیلمنامه‌نویسان فراهم می‌کند تا به جای نمایش صرف بحران، به نقش افکار عمومی آنلاین در تغییر مسیر ماجرا بپردازند.

این فیلم که محصول سازمان سینمایی سوره است، با الهام از ماجرای واقعی گم شدن یسنا، داستانی دراماتیک و ملتهب از همبستگی مردم برای یافتن یک دختر ربوده‌شده روایت می‌کند. «ناتورِدشت» با بازی هادی حجازی‌فر، میرسعید مولویان، شبنم قربانی، سعید آقاخانی و علی مصفا، در چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و مورد استقبال مخاطبان و منتقدان بسیاری قرار گرفت. این فیلم به دلیل تأکید بر جنبه‌های انسانی و همبستگی اجتماعی، می‌تواند «نگهبان پاکی‌ها» لقب گرفته و انتظار می‌رود با اکران عمومی، تأثیر فرهنگی عمیقی بر جای بگذارد.

پتانسیل توسعه ژانر جدید در سینمای ایران

مواردی مانند این داستان می‌تواند بستر شکل‌گیری ژانر تازه‌ای در سینمای ایران باشد؛ ژانری که می‌توان آن را «سینمای دیجیتال ـ اجتماعی» نامید؛ جایی که روایت‌های پلیسی و اجتماعی، با فشار افکار عمومی آنلاین و بازتاب هشتگ‌ها گره می‌خورند. این روند، ضمن بازنمایی واقعیت‌های معاصر، پیوند میان سینما و شبکه‌های اجتماعی را مستحکم‌تر می‌کند و بر تجربه زیسته نسل جدید ایرانیان که زندگی‌شان در دو جهان واقعی و مجازی جریان دارد، صحه می‌گذارد.

از دیدگاه تحلیلی، فیلمسازان می‌توانند از کلاف سردرگم شبکه‌های اجتماعی موضوعات بی‌شماری استخراج کنند: از داستان‌های همیاری مردمی تا نقد چالش‌های اجتماعی مانند امنیت یا نابرابری. «ناتورِدشت» بر قدرت جامعه در مواجهه با بحران تمرکز دارد، اما موارد دیگر مانند قتل الهه حسین‌نژاد می‌توانند الهام‌بخش فیلم‌هایی باشند که مطالبه‌گری دیجیتال، نقش پلیس یا مسائل امنیت زنان را برجسته کنند. این تبدیل رویدادهای واقعی به آثار هنری، بخشی از «فرهنگ دیجیتال» است که شبکه‌های اجتماعی به آن دامن زده‌اند و پیام‌هایی مانند مسئولیت جمعی و امید را تقویت می‌کنند.

از این زاویه، سینما و شبکه‌های اجتماعی وارد گفت‌وگویی تازه شده‌اند: یکی واقعیت را روایت می‌کند و دیگری آن را بازآفرینی و جاودانه می‌سازد.

نقد و چالش‌های سینمایی

البته باید توجه داشت که بازنمایی چنین موضوعاتی با خطر سطحی‌نگری همراه است. همان‌طور که شبکه‌های اجتماعی می‌توانند دچار آفت شایعه‌پراکنی شوند، سینما هم اگر بدون تحقیق و دقت به سراغ این سوژه‌ها برود، ممکن است به کلیشه یا ملودرام‌های اغراق‌شده تبدیل شود. بنابراین، اهمیت دارد که فیلمسازان در اقتباس از رخدادهای واقعی، هم به حقیقت وفادار باشند و هم به پیچیدگی‌های روانی و اجتماعی ماجرا توجه کنند.

شبکه‌های اجتماعی، با وجود پیچیدگی‌ها و چالش‌هایشان، در ایجاد همبستگی اجتماعی نقش بی‌بدیلی دارند. ماجرای یسنا دیدار و الهه حسین‌نژاد نشان می‌دهد که این پلتفرم‌ها می‌توانند با بسیج عمومی، از فجایع جلوگیری کرده یا عدالت را تسریع کنند. تبدیل ماجرای یسنا به فیلم «ناتورِدشت»، که با استقبال در جشنواره فجر و کسب جوایز همراه بوده، گواهی بر پتانسیل فرهنگی این ابزارهاست. فیلمسازان می‌توانند از این کلاف سردرگم موضوعات متنوعی استخراج کنند، اما آنچه در این موارد برجسته است، قدرت همیاری و مطالبه‌گری دیجیتال است. برای حداکثرسازی این تأثیرات مثبت، آموزش استفاده مسئولانه از شبکه‌های اجتماعی ضروری است تا جامعه بتواند از این ابزار برای پیشرفت و تقویت ارزش‌های انسانی بهره ببرد.

 

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 211691 و در روز سه شنبه ۱ مهر ۱۴۰۴ ساعت 20:48:28
2025 copyright.