احمدرضا درویش گفت: اقتصاد فعلی سینمای ایران در خانهها و خیابانهای سعادتآباد حبس شده است و کسی حاضر نیست سری به چادرهای عشایر بزند یا روی لنچ فیلم بسازد. ما الان بیش از تعداد انگشتان یک دست صنف تهیه کنندگی داریم ولی به اندازه انگشتان یک دست تهیه کننده حرفه ای نداریم. سینمای ایران حرفه ای نیست، تجربی است.
به گزارش سینماسینما، در یکصد و بیست و پنجمین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران و در سومین روز از هفته فیلم دفاع مقدس که با همکاری گروه سینمایی هنر و تجربه در خانه هنرمندان ایران برگزار میشود، چهارشنبه اول مهر فیلم «کیمیا» ساخته احمدرضا درویش به روی پرده رفت. در ادامه احمدرضا درویش، هارون یشایایی تهیهکننده فیلم و شاهین امین منتقد سینمایی، به نقد و بررسی فیلم نشستند.
در این برنامه، درویش به یاداوری نقش یشایایی در سینمای ایران پرداخت و گفت: یشایایی بزرگ سینمای ایران است. خلاء شیوه مدیریت او که منجر به آثاری همچون هامون، ناخدا خورشید، اجارهنشینها و.. شده است، امروز بهشدت احساس میشود. یکی از آسیبها و مشکلات سینمای ایران، عدم وجود چنین نگاه و شیوه مدیریتی است. یشایایی جزو معدود تهیهکنندگان سینمای ایران است که علاوه بر تسلط بر مولفههای مدیریت کلاسیک و حرفهای، از مولفههای بومی و فرهنگ داخلی بهخوبی آگاه است. تسلط و شناخت او از سینما و هنر فراتر رفته و مسائل فرهنگی، سیاسی و اجتماعی را دربر میگیرد. طرح «کیمیا» نیز از دل گفتگوهای مداومی که بین ما وجود داشت بیرون آمد. در واقع عظمت کیمیا، از عظمت تهیهکننده آن است. به نظر من سینمای ایران نه حرفهای بلکه تجربی است، چرا که کماکان متکی بر فیلمساز است نه بر تهیهکننده و مالک اثر. جوایزی که در سطح جهانی کسب میکنیم نیز بر اساس رفتار تجربهگرایانه است. سینما بهعنوان یک صنعت، مولفههای خاص خود را نیاز دارد و زمانی که الگوهایی همچون یشایایی را بهشکل متکثر داشته باشیم، میتوان گفت به سمت حرفهای شدن حرکت کردهایم.
درویش افزود: اقتصاد فعلی سینمای ایران در خانهها و خیابانهای سعادتآباد حبس شده است و کسی حاضر نیست سری به چادرهای عشایر بزند یا روی لنچ فیلم بسازد و این به هزینههای فیلمسازی برمیگردد. کماکان و با وجود چندین صنف در حوزه تهیهکنندگی، سینمای ایران دولتی مانده است. ما الان بیش از تعداد انگشتان یک دست صنف تهیه کنندگی داریم ولی به اندازه انگشتان یک دست تهیه کننده حرفه ای نداریم. اگر وجود سینما برای کشور و دولت خوب است، پس هزینههای آن را هم خود دولت بپردازد. در وضعیت شتر گاو پلنگ فعلی، گرفتاریها و هزینههای سینما بر دوش بخش خصوصی است اما فواید و پُزش برای دولت. اگر دولت قصد دارد در تمامی لایههای سینما تصدیگری داشته باشد و حتی تا حد تصدیگری مدرسه سینما پیش میرود، پس خود نیز باید تمام هزینههای آن را بپردازد. باید پرسید فلسفه وجودی این اصناف چیست و به سمت حل این تناقض پیش رفت. سینما زمانی حرفهای میشود که در ارتباط با نیازهای مردم، نسبتی تعریف شده با دولت در حد هماهنگی با قوانین داشته باشد. چنین سینمایی که از درون خود ارتزاق کند، میتواند به سمت استقلال و هویتمندی حرکت کند. تا زمانی که این اتفاق نیفتاده، اصناف سینمایی مدام باید از دولت، مطالبهگر مطالباتی باشند که در سینمای دولتی سی سال اخیر انباشته شده است.
شاهین امین ضمن توصیف «کیمیا» بهعنوان یکی از نخستین فیلمهای سینمای جنگ که به اثرات جنگ میپردازد، به طرح پرسشی در خصوص چگونگی در پیش گرفتن این رویکرد به جنگ پرداخت.
درویش پاسخ داد: اصولا فیلمسازی در خصوص دفاع مقدس که مهمترین تجربه تاریخ معاصر ماست، نمیتواند اثرات آتی آن در زیست اجتماعی مردم را نادیده بگیرد. آثار سینمایی بزرگ جهان در مورد جنگ، پس از پایان جنگها ساخته شدهاند و سازندگان آنها نیز افرادی بودهاند که لزوما تجربه مستقیمی از آن جنگها نداشتهاند. امروز در سینمای ایران فیلمسازانی قوی و مجرب داریم که آرزوی ساخت فیلم در این زمینه دارند اما آن دوره را بهطور مستقیم تجربه نکرده و قادر به انجام این کار نیستند. باید به چرایی این عدم توانایی پرداخت. باید پرسید چرا فیلمسازی در زمینه دفاع مقدس صرفا در دو سه نفر حبس شده و نسلهای بعد چگونه میتوانند به این عرصه ورود کنند؟ در این میان باید دوباره به نقش مدیریت و تهیهکنندگی نیز اشاره کرد. حضور یشایایی در «کیمیا» در ویترین نبود ولی او در تکتک سلولهای فیلم و تمام لحظات آن حضور دارد. این جنس فیلم نیاز به چنین مدیریتهایی دارد و امروزه چون اقبالی برای این شکل از تولید و اینگونه فیلمسازی وجود ندارد، از مدیریت فردی مثل یشایایی محروم هستیم.
پس از آن یشایایی به روند ساخت «کیمیا» اشاره کرد و گفت: هر فیلم در نهایت شناسنامه کارگردان آن محسوب میشود. «کیمیا» نیز علاوه بر فیلمبرداری درخشان محمود کلاری و بازی شرافتمندانه خسرو شکیبایی، محصول زحمات درویش است. ویژگی مهم درویش در سینمای جنگ آن است که به این موضع تعلق خاطر داشته و با آن زندگی میکند. در سینمای جنگ ایران عمدتا فضایی تصویر شده که گویی این جنگ در مکان دیگری اتفاق افتاده است. در حالیکه جنگ به زندگی روزمره مردم گره خورده و اثرات آن به ۸ سال جنگ محدود نمیشود. جنگ چه قبل از وقوعش و چه در حین و پس از آن، بخشی از زندگی انسانها محسوب میشود. بنابراین در سینمای جنگ نمیتوان به نمایش توپ و تانک کفایت کرد. خرمشهر بعد از اینهمه سال هنوز خرمشهر نشده است. آیا باید لب شط نشست و برای نابودی آن گریه سر داد؟ در تاریخ ۴۰۰ سال اخیر ایران، صرفا در این نبرد بود که حتی یک وجب از خاک ایران کم نشد و این به نقش تاریخی و ایثارگرانه نسل جوان و آرمانگرایی برمیگردد که از تودههای مستضعف و فقیرترین اقشار جامعه سر بر آورده بودند.
یشایایی در ادامه سخنان درویش گفت: نباید تغییر شرایط نسبت به ۲۰ سال پیش را فراموش کرد. آدمهای فعال در این عرصه نیز به کل دگرگون شدهاند و تعصب کاری هر روز کمتر میشود. در آن دوره آدمی مثل خسرو شکیبایی را داشتیم که با دست شکسته حاضر شد به بازی در «کیمیا» ادامه دهد چرا که مردمی را در نظر داشت که در جنگ کشته و مجروح شده بودند. امروز دیگر خسرو شکیبایی را نداریم که نسبت به کار دلسوز باشد. جایگزین او کسانی شدهاند که حتی قراردادهای سفت و سخت هم نمیتواند آنها را به کار متعهد کند.