به گزارش سینماسینما، در نخستین شب از هفته فیلم ناصر تقوایی یکشنبه ۳ مرداد گزیده فیلمهای پیش از انقلاب این کارگردان در تالار استاد شهناز به روی پرده رفت. در ادامه نیز نشست نقد و بررسی این فیلمها با حضور ناصر تقوایی، سیروس الوند، فریدون جیرانی و جواد طوسی برگزار شد.
برتری تقوایی بر هاوارد هاکس در روایت داستان همینگوی
در ابتدای این نشست طوسی ضمن ابراز خوشحالی از مرور آثار تقوایی گفت: در دورانی که به هر دلیل انقطاعی در مسیر فیلمسازی تقوایی ایجاد شده، میتوانیم ببینیم که چگونه هویتمندی و شناسنامه این فیلمساز مشمول مرور زمان نشده است. فیلمهای «قیصر»، «گاو» و «آرامش در حضور دیگران» را میتوان بهعنوان قلهها و نقاط شاخص موج نو سینمای ایران معرفی کرد؛ هر کدام از این آثار دلایل متقاعدهکنندهای دارند که بهعنوان پیشقراولان این مسیر در نظر گرفته شوند. همچنین از مقایسه میان این فیلمها مثلا میتوان پی برد که چطور مهرجویی و تقوایی هر کدام سراغ متنی متفاوت از غلامحسین ساعدی رفتهاند و این چه نسبتی با دغدغههای فلسفی مهرجویی و نگاه مبتنی بر روانکاوی تقوایی دارد.
وی افزود: نقطه مرکزی هویتمندی تقوایی زبان بصری اوست که خودش را بهدرستی به متن ساعدی الحاق کرده و از آن فراتر میرود. در واقع در فیلم شاهد چیزهایی هستیم که در داستان ساعدی موضوعیت ندارد. از اهمیت میزانسن، فضاسازی و پرداختن به جزئیات در سینمای تقوایی نیز نباید غافل شد. بر خلاف کسانی که چهرهای قدیسگونه از هاوارد هاکس ارائه میدهند، فکر میکنم تقوایی در «ناخدا خورشید» توانسته قصه همینگوی را بهتر تعریف کند.
تقوایی مهندس سینماست
پس از آن الوند ضمن گرامیداشت یاد عباس کیارستمی گفت: زندگی بهرغم تمام غمها در جریان است و سینما نیز زندگیاش را دنبال میکند. آرزو میکنم سایه تقوایی سالهای سال بر سر ما و سینمای ایران باشد. تقوایی در سینمای ایران تکرارناشدنی است. موج نو سینمای ایران بدون هیچ قراری میان مهرجویی، تقوایی و کیمایی اتفاق افتاد و منتقدین سینمایی نیز به شکل گرفتن آن کمک کردند. فراموش نکنیم که منتقد تماشاگر را میسازد و نه فیلمساز را، اما در ایران روند برعکس شده است. زمانی که تماشاگران خوبی پرورش بدهیم، بر تقاضا و در نتیجه تولید اثر گذاشتهایم.
این کارگردان سینمای ایران ادامه داد: دو عنصر مهم در سینمای تقوایی وجود دارد که عبارتند از ادبیات و عکس که عنصر اولیه تصویر است. از تقوایی آموختم که قصه کوتاه نسبت به داستان بلند، سینماییتر است و فیلمساز بهتر میتواند بر اساس خط قصه دنیای خود را ساخته و فیلم بسازد. موفقیت تقوایی در ساخت داستان بلند «دایی جان ناپلئون» نیز به هوشمندی او باز میگردد که آنرا به سریال تبدیل کرد که مدیوم مناسبی برای رمان به شمار میرود. ضمن اینکه تقوایی خود دست بلندی در قصهنویسی دارد.
الوند افزود: تقوایی مهندس سینماست. او از نوجوانی در استودیوهای فیلمسازی همپای کارگران زحمت کشیده و با علاقه سینما را تجربه کرده است. یکی از دیگر از ویژگیهای آثار تقوایی، جغرافیای تصویر شده و نگاه مردمشناسانه اوست. در فیلم «نفرین» شاید بیش از چهار نفر دیالوگ نگویند، اما شما بهخوبی با منطقهای که برایتان غریبه است آشنا میشوید و آداب و رسوم آنها را درک میکنید. در «ناخدا خورشید» ضمن تماشای فیلمی جذاب، به آن روزگار و مردمش اشراف پیدا میکنید. در عین حال او هیجانزده و اسیر حادثه نمیشود و پشت حوادث تصویر شده، زندگی و آدمها را میبیند. میزانسنهای هیچ فیلمسازی به اندازه میزانسنهای آثار تقوایی اعتبار ندارد و اوج آن را هم در «دایی جان ناپلئون» میبینیم.
میزانسن به معنای واقعی در آثار تقوایی نمود دارد
پس از آن جیرانی به فضای رشد تقوایی و تاثیر آن در سینمای وی اشاره کرد و گفت: تقوایی جزو نسل بعد از کودتای ۲۸ مرداد است. بخشی از این نسل در دهه ۳۰ در خانه شاهین سرکیسیان بهدنبال زبانی جدید برای تئاتر است. هم زمان در آبادان همنسلان تقوایی بهدنبال ترجمههای جدید هستند و رهبری آنها را صفدر تقیزاده بر عهده دارد. مترجمان خوبی از این نسل بیرون میآید که از حزب توده گذر کرده و قصد بنا کردن چپ نو را دارند. تقوایی از دل این فضا بیرون آمده و همینجاست که با مهرجویی، کیمیایی و حاتمی تفاوت پیدا میکند. او به ادبیات وصل است و هشت قصه کارگری بینظیر نوشته است. اما در ادامه بهدلیل درگیر شدن با فیلمسازی، از نوشتن بازماند. از سوی دیگر در فضای آن زمان کانون پرورش فکری کودکان، تلویزیون ملی و وزارت فرهنگ و هنر را داریم که تقوایی، مهرجویی، حاتمی و.. هر یک از به طریقی با این فضاها در ارتباط هستند و از آنها تاثیر میپذیرند.
وی افزود: علاوه بر تفکر چپ مدرن، میزانسن سینمایی در بررسی سینمای تقوایی اهمیت زیادی پیدا میکند؛ میزانسن به معنای واقعی کلمه یعنی جابجایی افراد در صحنه، دوربین نمای باز و نماهای حساب شده و.. در آثار تقوایی جلوه پیدا میکند. این موضوع در دوران پیش از انقلاب، بینظیر است و شاید تنها کسی مانند گلستان در «خشت و آینه» میزانسن داشته است.
سینما همچون زندگیست
پس از آن ناصر تقوایی به روند رشد سینما در جامعه ایران پرداخت و گفت: سینما با زندگیای که در خود دارد و شبیه به زندگی واقعی مردم است، بهسرعت جایش را در میان جامعه باز کرد. سینما توانست بر ادبیات با سابقه چند هزار ساله غالب شود. تفاوت میان هنرهای مختلف، در یک نقطه تلاقی پیدا میکند و آن سینماست؛ سینما هنری است که از تمام هنرهای دیگر برای رشد خود استفاده کرده و آن هنرها را ازآن خود میکند. بهعنوان مثال، موسیقی مخصوص به خود را شکل میدهد که رواییست. یا یک پلان فیلم صرفا یک عکس نیست بلکه شیوه دیگری از تصویربرداری به شمار میرود. البته گاهی یک فریم عکس میتواند از یک فیلم هم بهتر باشد.
این کارگردان سینمای ایران افزود: سینما تنها با یک عنصر سر و کار ندارد، بلکه همچون زندگی با همه چیز در ارتباط است. مجموعه شرایط هنرهای مختلف، در سینما باید به هماهنگی برسند تا حاصل آن دلچسب باشد. فرقی ندارد فیلم تجاری، تبلیغاتی، سریال تلویزیونی و.. باشد. البته سینما وجوهی جدی نیز دارد، اما در نهایت در همین سالنهاست که سینما شکل میگیرد. یک تماشاچی خوب قادر است با درک لحظهایِ خود، تمام یک سالن را به هوشیاری برساند. چنین تماشاگری بهطور ناگهانی و غزیزی، عکسالعملی نشان داده که بهسرعت به بقیه حاضران در سالن منتقل میشود و چنین اتفاقی هیچگاه با دیدن فیلم در خانه رخ نمیدهد.
سینما در جامعه ایران جای شعر را گرفته است
تقوایی ادامه داد: از اینرو لازم است پیش از شناخت سینما، شناخت خود از تماشاگران را بالا ببریم. در غیر اینصورت مورد استقبال اجتماعی قرار نخواهیم گرفت. هنرمندانی که از زبان هنر بهخوبی بهره گرفته و حرف خود را بهشکلی روشن و شفاف بیان میکنند، تعداد بیشتری از افراد جامعه را به سوی خود جذب میکنند. اینگونه است که سینما گردش اقتصادی عظیمی پیدا کرده و تبدیل به حرفهای بزرگ و مرتبط با دیگر مشاغل میشود. فراموش نکنیم که برای رونق بخشیدن به دیگر کسب و کارها، راهی جز رشد هنر نداریم. ضمن اینکه بحث افرادی که خودِ هنر و زبان هنری را رشد میدهند، جداست؛ چنین افرادی بهدنبال فروش بیشتر و نفوذ در میان مردم نیستند. اما هر دو دسته باید در کنار هم فعالیت کنند و به رشد سینما یاری رسانند.
کارگردان «ناخدا خورشید» اضافه کرد: سینمای ایران دیگر یک سینمای جوان نیست. عجیب است که در میان هنرهای مدرن، سینما خیلی زود به ایران وارد شد و بهسرعت نیز با موفقیت روبرو شد. آنگونه که لالهزار تهران را به پر رفت و آمدترین و تجاریترین منطقه این شهر تبدیل کرد. به مرور زمان از تعداد فیلمهای وارداتی کاسته و بر تولید داخلی افزوده شد. امروز سینمای ایران توانسته در جامعه جای شعر را بگیرد. شعر در طول ۸ قرن مهمترین هنر ایران بود و سینما در عرض ۵۰ سال جای آن را گرفت و این یک تحول عظیم در جامعه ایران است.
سینمای امروز ایران مقلد نیست
به گزارش سینماسینما، تقوایی در ادامه اظهار داشت: سینما باید روی پا خود ایستاده و برای خود بنویسد و تولید کند. متاسفانه در این زمینه چندان پیش نرفتهایم، کارگردان فراوان داریم اما نویسنده مورد نیاز سینما اندک است. سینما هنر بومی ما نبوده، اما بهسرعت در جامعهی ما جا افتاد و تبدیل به برترین هنر ما شد. سینمای ایران توانسته پا از مرزها فراتر نهاده و در فرهنگهای دیگر نمود پیدا کند. این سینماست که راه را برای دیگر هنرها همچون نقاشی، موسیقی و.. باز کرده است. امیدوارم علاقمندان به سینما در هر شغل و مقامی که هستند، کار کنند که سینما همچون نفت به دنیا صادر شود. بچههای ما این توانایی را دارند و به بنیادهایی برای سرمایهگذاری نیز نیاز داریم. سینمای ایران امروز یک سینمای مقلد نیست. کسانی مانند کیارستمی داریم که در خارج از ایران مقلدان فراوانی دارد.
کارگردان «آرامش در حضور دیگران» افزود: در عالم هنر تنها یک نگاه داریم و آن نگاه انسانی است. اما زنان مسائلی دارند که ممکن است در فیلمهایی که مردان میسازند دیده نشود، بنابراین خود آنها باید دست به کار شوند. آنها در زندگی خود چیزهایی میبینند که مردان قادر به دیدن آنها نیستند. فیلمی که توسط زنان جامعه ساخته شود، برای زنان باورپذیرتر هم خواهد بود. همان استعدادی که در مردان وجود دارد، در زنان نیز وجود دارد اما فرصتی که در جامعه نصیب زنان شده کمتر بوده و به همین دلیل تعداد فیلمسازان مرد بیشتر بوده است. زنان در طول قرنها کمتر مسائل خود را بیان کردهاند، پس ضرورت دارد برای بیان جهانبینیهای خود سریعتر اقدام کنند. امیدوارم در آینده شاهد فیلمهای بیشتری از زنان فیلمساز ایران باشیم.
کیارستمی مرگناپذیر است
وی ضمن ابراز تاسف نسبت به درگذشت عباس کیارستمی گفت: برخی از فیلمسازان همچون کیارستمی بهدنبال رشد سینما و بالا بردن سطح آن هستند. او دیرتر از نسل ما وارد سینما شد اما توانست در فیلمی مانند «نان و کوچه» توانایی سینما را به ادبیات نزدیک کند؛ اینکه در سینما بتوانیم همچون ادبیات هر مفهومی را بیان کنیم. اگرچه هنوز فاصله زیادی بین ایندو وجود دارد، اما کیارستمی توانست به رشد زبان سینما و کم کردن این فاصله کمک کند.
تقوایی در پایان افزود: از روز درگذشت عباس کیارستمی، امشب اولین شبی است که از خانه خارج شدهام. در این مدت گویی در خلأ زندگی میکردم. از روز درگذشت او، یک لحظه هم تصویرش از مقابل چشمانم دور نشده است. بسیار زحمتکش بود و خیلی روی خودش کار کرد. آدمهایی مانند کیارستمی مرگناپذیرند؛ کیارستمی نسل جدیدی برای سینمای ایران تربیت کرد که هنوز در دوران جوانی به سر میبرد. موج فیلمسازان نوجوان و جوانی داریم که در آینده مسیر کیارستمی را دنبال میکنند. درگذشت او را به شما و سینمای ایران تسلیت میگویم.
در بخش پایانی این برنامه، مراسم جشن تولد ۷۵ سالگی ناصر تقوایی برگزار شد.