اولین جلسه از سلسله نشستهای «زیرمتن» به فیلم سینمایی «زالاوا» اختصاص داشت که غلامرضا حداد استادیار دانشگاه به نقد و بررسی آن پرداخت.
به گزارش سینماسینما، اولین نشست از سلسله نشستهای «زیرمتن» با عنوان «زالاوا و جامعهشناسی خرافات در جوامع امروزین» چهارشنبه نهم شهریور ۱۴۰۱ با حضور غلامرضا حداد، استادیار دانشگاه علامه طباطبایی، ارسلان امیری کارگردان «زالاوا»، سمیرا برادری تهیهکننده و رضا صائمی منتقد سینما در سالن استاد ناصری خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
در ابتدای این نشست رضا صائمی با اشاره به ارتباط سینما با مباحث علوم انسانی گفت: امروز در دپارتمانهای علوم اجتماعی و انسانی، سینما به یک موضوع مطالعاتی تبدیل شده، به شدت رابطه نزدیکی با علوم مختلف انسانی پیدا کرده است و بسیاری از صاحبنظران از منظرهای مختلف سعی میکنند به فهم فیلم توجه کنند و این موضوع با آن نقد رایج متفاوت است. ما در این برنامه قرار نیست درباره میزانسن، بازیگری و… صحبت کنیم بلکه قرار است در اینجا آنچه را که در یک فیلم پنهان است، از نظر صاحبنظران بررسی کنیم. ما در اینجا به جای نقد فیلم باید واژه «تحلیل فیلم» را به کار ببریم چون فارغ از قصه، یکی از موضوعاتی که در این فیلم وجود دارد بحث جهل، تعصب و خرافه است که با قصه درهم تنیده شده است.
سپس غلامرضا حداد استادیار دانشگاه علامه طباطبایی روی صحنه آمد و عنوان کرد: وقتی مجموعهای از کارگزاران از یک نظم خیالی منفعتی بیشتر دارند طبیعی است که در قبال تغییر آن مقاومت میکنند. همواره در مقابل تغییر قواعد نظمهای خیالی مقاومت جدی صورت میگیرد و جوامع در حال گذار عرصه چنین جدالهایی هستند. «زالاوا» بیان جدال دو نظم متفاوت است؛ مردمانی که در جغرافیایی محصور، اسیر هستند، ارتباطات بیرونی چندانی ندارند، تنهایی و مقهور طبیعت بودن در کنار دوری از سازوکارهای شهری آنها را به نظمهای خیالی وابسته کرده که به نیروهای ماوراءالطبیعی بستگی دارند؛ آنها دردمند هستند، سطح اقتصادی ضعیفی دارند و فرودست هستند. جن در این فیلم و در نظم خیالی عاملی ماورائی است که عناصر طبیعت را در کنترل دارد و مادام که مردم چنین باوری داشته باشند جنگیر جایگاهی بالا دارد.
وی افزود: در این فیلم استوار احمدی و ملیحه تلاش میکنند وضعیت را تغییر بدهند. استوار با زور تلاش میکند چنین تغییری ایجاد کند و ملیحه تلاش میکند دردهای مردم را مبتنی بر علم پزشکی درمان کند. در چنین جامعهای ملیحه یک تهدید واقعی است چون آرام آرام به آنها میآموزد که آنچه آنها را تحت تاثیر قرار داده عوامل طبیعی است. تلاش استوار احمدی و ملیحه نشاندهنده تفاوت توسعه اقتدارگرایی و توسعه از پایین است. به نظرم شخصیت آمردان معتقد است برای در امان ماندن از عناصر ماورایی باید از کانال او گذر کرد، او ادعا میکند دارد فداکاری انجام میدهد، از سوی دیگر در مقابله با نظمهای جدید سعی میکند خودش را فراتر نشان دهد. او تلاش میکند بگوید آنچه که من میگویم هم برگرفته از علم است و در واقع تلاش میکند مصادره به مطلوب کند.
این استاد دانشگاه توضیح داد: شخصیت آمردان روی ترس تاکید دارد، از چیزی صحبت میکند که نه میشود وجودش را رد و نه تائید کرد و اصولاً ما در مواجهه با این موارد همیشه دچار تردید میشویم، حتی استوار احمدی هم وقتی کنار شیشهای که آمردان ادعا میکند جن در اوست، میخوابد حس تردید میکند، پس تنهایی و ترس آدم است که بقایای نظمهای این چنینی را ادامهدار میکند. یونس همان سرباز وظیفه نماینده مردمانی است که در گذار از نظم قدیم به نظم جدید در نوسان هستند، ملیحه نماینده علم مدرن و در خدمت بهبود انسان است. استوار احمدی هم مسئولیتپذیر است و حتی به دنبال منفعت شخصی نیست اما نمیداند توسعه را نمیشود به زور وارد کرد. در سکانس پایانی هم به نظرم یک انقلاب به وجود میآید، باید بدانیم که تغییر دردناک است و تا زمانی که درد نمایان نشود افراد حاضر به اصلاح آن نیستند.
حداد اظهار کرد: اگر نیاز به تغییر را درک نکنیم دچار آسیبهایی میشویم که در «زالاوا» رخ داد. در سکانس پایانی همه حول آمردان جمع میشوند، انقلاب قربانی میگیرد و قربانی این فیلم، نماد آن توسعه یعنی ملیحه است. استوار احمدی با شیوه خودش به دنبال این بود که توسعه را در پیش بگیرد اما ملیحه قربانی شد.
وی عنوان کرد: هر زیست جهانی، نهادها و زبان اختصاصی خود را دارد. همیشه نظمهای خیالی توسط دو دسته مورد دفاع قرار میگیرد؛ یکی آنهایی که بیشترین منفعت را میبرند که در اینجا نماینده این دسته همان شخصیت جنگیر است و دسته دیگر آنهایی هستند که بیشترین قربانی را برای آن باور دادهاند. در فیلم هم آنهایی که قربانی دادهاند بیشتر تلاش میکنند تا آن نظم را حفظ کنند.
وی با طرح چند پیشنهاد گفت: مردم در این فیلم به صورت تودهای تصور شدهاند ضمن اینکه نقشهای اصلی به ملیحه، آمردان و استوار احمدی محدود شدهاند در نتیجه تنوع پرسوناژها میتوانست به پیچیدگی و جذابیت موضوع کمک کند اما سکانس حضور شبانه استور احمدی در خانه ملیحه بسیار جذاب و نقش آفرینی ملیحه تحسینبرانگیز بود. در مجموع این فیلم را در ژانر دلهره طبقهبندی نمیکنم چون شرط اول دلهرهآور بودن این است که کارگردان به این موضوع باور داشته باشد اما در یک جاهایی مشخص است که کارگردان یک جانبداری دارد. این فیلم نماینده یک درام سیاسی نمادین است.
در ادامه ارسلان امیری، کارگردان این اثر روی صحنه آمد و صائمی به طرح این پرسش پرداخت که مسئله باور یا تردید در باور برای شما از کجا ریشه گرفته است، ارسلان امیری هم در پاسخ به این پرسش گفت: این مسئله به زندگی من برمیگردد، من در میان باورهای مختلف زیست داشتهام مثلا پدرم سنی و مادرم شیعه بود، پدرم ارتشی بود و در مقطعی در پادگان بودیم. مدام در چالشی بین باورهای مختلف بودیم، مدام این سوال مطرح بود که چه کسی درست میگوید و چه کسی نه، این همان چیزی بود که باعث شد ناخودآگاه «زالاوا» شبیه به باورها و زیست خودم شود.
سپس سمیرا برادری تهیهکننده «زالاوا» پشت تریبون قرار گرفت و توضیح داد: خدا را شکر من هنوز سینما را این شکل یاد نگرفتهام که ببینم چگونه کار کنم تا فیلمی با فروش پنجاه میلیارد تومان بسازم. من بیاندازه فیلمنامه «زالاوا» را دوست داشتم و آنچه این فیلمنامه را برای من دوستداشتنی میکرد تاثیر باوری بود که باعث یک حماقت جمعی میشد. ما گاهی چنین موضوعاتی را در اطراف خودمان میبینیم پس با اینکه پیشتر از ارسلان هیچ فیلمی ندیده بودم اما خیلی از «زالاوا» مطمئن بودم.
صائمی سپس درباره پایانبندی پرسشی مطرح کرد که حداد در پاسخ گفت: پایانبندی فیلم از نظر من تراژیک است. آن چیزی که دهشتناک است آن باور است نه واقعیت وجودی جن. چیزی که اینجا قربانی میشود پرهزینهتر و عمیقتر از سطحی از تصویری است که از جن داریم. مثالی میزنم؛ ما همواره در کنش روحانیت سطحی از تعلیق میبینیم که همین تعلیق دسترسی به منافع را برای آنها تضمین میکند، اگر آمردان جن را میگرفت نمیتوانست ادامه جایگاهش را تضمین کند.
صائمی هم گفت: اگر آن باورها فرو بریزد کسی به آمردان به عنوان یک مرجع اجتماعی رجوع نمیکند.
امیری در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه آیا فیلم معتقد به این است که جن وجود دارد یا نه؟ توضیح داد: آمردان یکی از کسانی است که در این سیستم پرورش پیدا کرده و عضوی از آن است؛ سیستمی که جایگاه اقتصادی و قدرت دارد و او خودش به آن سیستم باور دارد اما به هر حال آمردان هم یک آدم است. آمردان ممکن است در صحنه پایانی به لحاظ تکنیکی دچار تردید شده باشد که آن جن را گرفته است یا نه. دلیلش هم این است که ما به تمام آدمهای فیلم یک خصلت انسانی بخشیدیم چون تردید نسبت به هر باوری جایز است.
در پایان این نشست حاضران به طرح پرسشهای خود پرداختند.