روزهای پنجم و ششم با توجه به تعطیلات آخر هفته فرصت مناسبی را برای تماشای فیلمها در اختیار اهالی رسانه و منتقدان قرار دادند.
سینماسینما، زهرا نجفی: هر چند که مسائل اجتماعی، انقلاب و کمدی همگی در جذب مخاطبان به تماشای فیلمها یکسان عمل کردند اما در نهایت فقط سه فیلم«بدون تاریخ بدون انقضاء»، «خوب، بد، جلف» و «ماجرای نیمروز» بودند که توانستند فضای گفتوگو را در جشنواره فیلم فجر به وجود بیاورند.
سانس ساعت ۱۵:۳۰ جشنواره تا روز پنجم طرفداران چندانی نداشت اما از پنجشنبه ۱۴ بهمن ماه با ترافیک سنگینی که در ورودی محوطه برج میلاد ایجاد شد کاملا واضح بود که بالاخره این سانس جشنواره هم مورد توجه مخاطبان قرار گرفت.
فیلم تازه وحید جلیلوند از آن دسته فیلمهایی بود که کنجکاوی بسیاری را برانگیخته بود تا ببیند دومین فیلم کارگردان«چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت» قرار است چه دغدغه اجتماعی را به تصویر کشد. البته نظرات درباره این فیلم متفاوت بود اما بسیاری متفق القول بودند که «بدون تاریخ بدون امضاء» فیلمی خوب اما متوسط است که میتوانست بهتر از اینها باشد. در نشست خبری فیلم هم جلیلوند درباره علاقهاش برای به تصویر کشیدن فضاهای رئال گفت: «اینکه چه اتفاقی در جامعه ما رخ داده که سینما به سوی فضای رئالیستی کشیده شده بحث مفصلی است و دراین جا نمیگنجد اما ما پیش از این دهه نیز در آثار شهید ثالث و کیارستمی نیز فضاهای رئالیستی و ناتورالیستی زیادی را دیدیم که به لحاظ بیان موضوع افراطیتر بودند.» آنطور که خودش میگوید به رئالیست«افراطی»اعتقادی ندارد اما معتقد است که باتوجه به مفهومی که موضوع دارد فضا را انتخاب میکند: «همیشه به دنبال کار در این فضا نیستیم به طور مثال در فیلم (چند سال و یکشب) بیش از فیلم (چهارشنبه) و (بدون تاریخ و بدون امضا) که با علی زرنگار و حسین مهکام نوشتیم فضای رئالیستی ندارد و باز هم تاکید میکنم انتخاب فضا کاملا به مفهوم ژانری که کار میکنیم بستگی دارد.» البته در نشست خبری «بدون تاریخ بدون امضا» فقط مسائل هنری و فنی نبودند که مطرح شدند. بلکه حتی بحثی در خصوص استفاده از گوشت «مرغ» به عنوان وعده غذایی که در فیلم منجر به مرگ پسربچه شد هم شکل گرفت. جلیلوند گفت: «با تحقیقاتی که درباره موضوع فیلمنامه داشتیم متوجه شدیم که غیر از مرغهای ارگانیک بقیه مرغهایی که ما مصرف میکنیم ظرف مدت ۲۱ روز به این اندازه و حجم میرسند و این فاجعه است. متاسفانه از این فجایع در جامعه ما زیاد دیده میشود درباره آلودگی هوا و … و همه ما از آن باخبر هستیم ما نیز سعی کردیم بر این موضوع تاکید داشته باشیم تا دیگر کسی مرغ نخورد.» از دیگر نکات جالب این فیلم حضور احسان علیخانی به عنوان تهیهکننده فیلم برای نخستین بار است و البته شاید به همین دلیل بود که «عادل فردوسیپور» هم برای تماشای فیلم«بدون تاریخ بدون امضاء» به کاخ جشنواره آمد.
«ماه گرفتگی» و «انزوا» فیلمهایی بودند که مخاطبان چندان علاقهای به تماشای آنها نداشتند تا اینکه نوبت به فیلم«مادری» رقیه توکلی رسید. فیلمی با بازی نازنین بیاتی، هانیه توسلی و هومن سیدی که محمدرضا عارف و همسرش را به کاخ جشنواره کشاند تا به تماشای «مادری» بنشینند. البته در این فیلم بازی بازیگران کودک قصه بیشتر به مذاق تماشاگران خوشامد و در طول فیلم آنها توانستند اهالی رسانه، منتقدان و هنرمندان حاضر در سالن نمایش فیلم را وادار به واکنش کنند اما در نهایت فیلم«مادری» هم با ضعف فیلمنامه مواجه بود. اتفاقی که آنقدر در سینمای ایران تکرار شده که از کلیشه هم گذر کرده است.
اما روز ششم جشنواره فیلم فجر با اکران شدن فیلم اول پیمان قاسمخانی رنگ شادی و خنده گرفت. بالاخره بعد از فیلم«ایتالیا ایتالیا» کاوه صباغزاده که در نخستین روز جشنواره اکران شد تا روز ششم، مخاطبان حاضر در کاخ جشنواره نتوانسته بودند فیلمی با فضای شاد ببینند. اکثر فیلمها یا در خصوص جنگ و دفاع مقدس بودند یا حال و هوای اجتماعی داشتند و حتی اگر خانوادگی هم بودند به نوعی به مشکلات ارتباطی بین اعضای خانواده میپرداختند. در اکثر مواقع هم یکی بود که به ناگاه بمیرد یا اینکه دست به قتل غیرعمدی بزند. شاید برای همین بود که «خوب، بد، جلف» حسابی تماشاگران را خنداند. هر چند که بسیاری معتقد بودند از قاسمخانی انتظاری فراتر داشتند، انتظاری که خود کارگردان معتقد بود اگر راهنماییهای حمید فرخنژاد نبود بیشتر از اینها پایین میآمد. وحتی ممکن بود «خط فرضی» را هم گم کند. هر چند که قاسمخانی توقع چندانی از جوایز جشنواره نداشت و درباره تحویل گرفته شدن فیلمهای کمدی در جشنواره گفت: « به نظر من تحویل گرفته شدن فیلم کمدی در جشنوارهها بستگی مستقیم به هیئت داوران آن دارد. البته فیلمهای زیادی از من در جشنواره نبودند و اگر بودند هم اتفاق خاصی برای آنها نیفتاده است. اینکه اتفاق خاصی برای فیلمهای کمدی در جشنوارهها نمیافتد، مختص ایران نیست، در همه دنیا اینطور است. اما برای من شخصا بسیار خوشحال کننده است که سینمای کمدی بیشتر دیده شود و مورد توجه قرار بگیرد. اصلا شاید بتوانیم یک جشنواره فیلمهای کمدی داشته باشیم!» آنطور که قاسمخانی میگوید علاقه چندانی ندارد که فیلمسازی را ادامه دهد و همچنان قصد نوشتن فیلمنامه دارد. البته خودش میگوید فیلمنامه جدی دیگری هم دارد که آن را ظرف سه چهار سال آینده خواهد ساخت.
«آذر» و «پشت دیوار سکوت» دیگر فیلمهای جشنواره بودند که چندان مورد توجه مخاطبان در روز ششم قرار نگرفتند. اما «ماجرای نیمروز» محمدحسین مهدویان توانست بازهم فضای جشنواره فیلم فجر سی و پنجم را داغ کند به طوری که صف طولانی در ابتدای نمایش فیلم پشت درهای سالن تشکیل شد. گوشیهای همراه هم کمتر در طول فیلم روشن بودند و البته تشویق پایانی چند دقیقهای حکایت از رضایت مخاطبان میداد. فضای نمایش فیلم کمی سیاسی-اطلاعاتی بود به طوری که حتی از عکاسی،عکاسان حاضر در سالن جلوگیری میشد. بازی و نقش هادی حجازی فر که پیش از این در فیلم«ایستاده در غبار» مهدویان نقش ماندگاری را بازی کرده بود در فیلم« ماجرای نیمروز» منجر به خنده تماشاگران شد.