تاریخ انتشار:۱۴۰۲/۰۸/۲۹ - ۲۲:۴۹ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 192110

سی و هشتمین برنامه «مستندات یکشنبه» که ذیل سینماتک خانه‌ هنرمندان ایران به پخش فیلم‌های مستند می‌پردازد، یکشنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۲ به نمایش فیلم مستند «سیاوش در آتش» به کارگردانی کیوان مهرگان اختصاص داشت.

به گزارش سینماسینما، پس از نمایش این فیلم نیز نشست نقد و بررسی آن با حضور مهرزاد دانش (منتقد)، حسام‌الدین سراج (خواننده موسیقی ایرانی) و کیوان مهرگان (کارگردان فیلم) در سالن استاد فریدون ناصری برگزار شد. اجرای این برنامه برعهده جلیل اکبری‌صحت بود.

جلیل اکبری‌صحت (روزنامه‌نگار، منتقد، تهیه‌کننده سینما و تئاتر) در ابتدای این نشست گفت: فیلم «سیاوش در آتش» یک پرتره هنری درجه یک از منظر روزنامه‌نگاری بوده که در روایت داستان همه جوانب ماجرا را سنجیده است. درباره این فیلم و ۵۰ سالی که ورق می‌زند، می‌توان از جنبه‌های مختلفی صحبت کرد. این اثر یکی از بهترین مستندهای گزارشی این سال‌ها است که مبتنی بر یکی از محبوب‌ترین چهره‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی؛ زنده‌یاد استاد محمدرضا شجریان ساخته شده است.

کیوان مهرگان سخنان خود را این‌گونه آغاز کرد: از همه افرادی که در این برنامه حاضر شدند تشکر می‌کنم. فکر می‌کنم خود استاد شجریان نیز امروز در میان ما هستند. اول از همه باید به این موضوع اشاره کنم که دو سه روز بیشتر به چهلم قتل فجیع یکی از بزرگترین سینماگران ایرانی، زنده‌یاد داریوش مهرجویی و همسر محترم ایشان باقی نمانده است. مدت‌ها پیش مستند کوتاهی درباره فیلم «گاو» کار کرده‌ام و در آنجا یکی از منتقدها به این موضوع اشاره کرده‌اند که هر سینماگر دیگری که بعد از «گاو»، فیلم ساخته است، به صورت غیر مستقیم شاگرد مهرجویی حساب می‌شود. فکر می‌کنم این جمله درستی است. ما سوگوار قتل فجیع ایشان هستیم.

او در ادامه با تشکر از عوامل ساخت مستند «سیاوش در آتش» و افراد دیگری که در تولید این مستند یاری رسان بودند، افزود: در سال۹۰، ۹۱ در زمانی که تازه مستندسازی را شروع کرده بودم، خیلی علاقه داشتم که درباره استاد شجریان، مستندی بسازم ولی به قدری دور از دسترس و غیر ممکن بود که فقط آن را چون آرزویی در دل نگه داشته بودم. در واقع هیچوقت این شهامت و جسارت را در خود نمی‌دیدم که به ایشان نزدیک بشوم تا بخواهم فیلمی بسازم. سال ۹۷ به دنبال تشدید بیماری استاد، دوستی به من پیشنهاد کرد که مستند کوتاه و ۵ دقیقه‌ای از او بسازم تا اگر خدای نکرده اتفاقی رخ داد، بتوانند استفاده کنند.

این مستندساز در ادامه بیان کرد: در ابتدا در حد همان ۵ دقیقه به مستند نگاه و کار را شروع کردم اما هرچه جلوتر رفتم، دیدم کم است و باید آن را بیشتر کنیم. به این صورت به مستندی فعلی که ۱۳۴ دقیقه است، رسیدیم. این موضوع را نیز در نظر بگیرید که دو سال از ساخته شدن این مستند، در زمان کرونا رخ داده که اساسا هیچگونه ارتباط انسانی قابل تصور نبود.

مهرگان در بخش دیگری از صحبت‌هایش گفت: تمام فیلم‌هایی که تاکنون ساخته‌ام، سرمایه‌گذار داشته است؛ زیرا به هیچ وجه قائل به این نیستم که فیلمساز باید سرمایه فیلم خود را بگذارد؛ معتقدم که فیلمساز باید بتواند سرمایه‌ای را پشت فیلم خود بیاورد اما تنها فیلمی که حاضر نشده‌ام، به رغم پیشنهادات مختلف و رنگارنگ، کسی را در عنوان سرمایه‌گذار این فیلم دخیل کنم، مستند «سیاوش در آتش» بود. در واقع به خودم اجازه ندادم، مستندی که درباره یکی از بزرگترین و درخشان‌ترین شخصیت‌های ایران در طول تاریخ معاصر در حوزه فرهنگ و هنر است را به اجاره کسی در بیاورم. بنابراین با وجود اینکه وسع مالی خیلی زیادی نداشتم، تلاش کردم تا این فیلم را با سرمایه شخصی آماده کنم. شاید برخی تصاویر این فیلم، خیلی مستعد سانسور باشد اما اگر می‌بینید که زیر بار هیچ سانسوری نمی‌رویم، به خاطر استقلالی است که داریم.

او ادامه داد: این فیلم را از خوش شانسی‌های زندگی خود می‌دانم. زیرا هر آنچه مهر و عشق در وجود من بود و آن را از ابنای بشر گرفته بودم را در این اثر جاری و تلاش کردم به اندازه مهر و عشق خودم به فرهنگ ایران، دِینم به استاد محمدرضا شجریان را ادا کنم. امیدوارم موفق شده باشم.

مهرزاد دانش در بخش دیگری از این نشست گفت: امروز برای سومین بار مستند «سیاوش در آتش» را دیدم و همچنان از آن لذت بردم. «سیاوش در آتش» مستندی پرتره است و جدا از قالبی که دارد، بر دو شیوه‌ی پژوهشی چون استفاده هوشمندانه از آثار آرشیوی و بهره‌گیری از صحبت‌های مراجع موسیقی و مراجع جامع‌شناسی در دسترس ایران استوار است. این دو گروه مرجع، بافت فیلم را شکل می‌دهد؛ زیرا فیلم درباره ارتباط موسیقی با جامعه با محوریت استاد شجریان است. از این جهت فیلم استانداردهای خاص خود را رعایت می‌کند. منتها چیزی که برایم قابل توجه بود، این است که فیلمساز دغدغه و احساس خود را به متن فیلم تزریق کرده است.به طوری که فیلم با دغدغه فیلمساز شروع شده و با دغدغه او پایان می‌یابد.

او افزود: فیلمساز، دغدغه، احساس، درک خودش را از این محدوده زمانی مشخص کرده و در فیلم به نمایش می‌گذارد. برای همین جدا از ژانر فیلم، خود فیلمساز در این گستره حل شده است. شاید یکی از علت‌هایی که حس نزدیکی مخاطب را با فیلم بر قرار می‌کند، جدا از مولفه‌های جذابی که در زندگی و مسیر کاری استاد شجریان وجود دارد، همین بی‌آلایشی فیلمساز برای عریان کردن دغدغه‌های خود برای به اشتراک گذاشتن با مخاطب است. فکر می‌کنم این یکی از باارزش‌ترین نکات این مستند است.

حسام‌الدین سراج نیز در بخش دیگری از این نشست گفت: آقای مهرگان کار خیلی خوب و مستندی ساختند. پیش از این، تعدادی از مستندهای دیگری که درباره استاد شجریان ساخته شده را دیدم و نسبت به برخی از آنها انتقاد داشتم. زیرا این آثار بیشتر تضعیف استاد شجریان بود. البته نمی‌دانم که این اتفاق، عامدانه صورت گرفته یا سهوا رخ داده است. می‌خواهم برخی از نکاتی که در این مستند بود را از زبان خود استاد شجریان به شما بگویم. استاد شجریان همیشه می‌گفت که خوانندگی یک وجه نیست. در حالی که اکنون شاهد اتفاق دیگری هستیم؛ به صورتی که کسی که تنها ته صدایی دارد، به دنبال تهیه‌کننده گشته و بعد با گذاشتن چند کنسرت تبدیل به خواننده می‌شود.

او افزود: آقای شجریان می‌گفت خوانندگی فقط صدا نیست، بلکه یک فرهنگ ویژه است. خواننده باید شعر بزرگان را حفظ باشد و درباره مسائل روز جامعه و اشعار معاصر که وصف حال روز جامعه اوست، مطالعه کند. کاری را در مقطع دکترا انجام می‌دادم و زنده‌یاد شجریان، استاد راهنمای من بود. نزدیک به ۱۵ خصلت برای خواننده‌ها در آوردیم که بیان همه آنها در حوصله جمع نیست اما آخرین مورد آن، جامعه‌شناس بودن خواننده است. یعنی خواننده باید با مردم ارتباط برقرار کند. به همین دلیل در زمان استاد شجریان، وقتی تنها اسم ایشان هم می‌آمد، مردم او را تشویق می‌کردند. یا جایی که ایشان حضور داشت، مردم با جان و دل حضور پیدا می‌کردند. زیرا ایشان با مردم ارتباط برقرار کرده بود. ارتباط مسئله بسیار مهمی است و باید آن را جدی گرفت.

این خواننده موسیقی سنتی ایران در ادامه صحبت‌هایش عنوان کرد: استاد شجریان در کار خود بسیار لطیف بود؛ زیرا هنر لطیف است. اما جمع کردن بین این لطافت و مبارزه اجتماعی خیلی سخت است و من آن را تاحدودی تجربه کرده‌ام. وقتی شما وارد سالنی می‌شوید که می‌خواهند کنسرت شما را تعطیل کنند، می‌توانید در گوشه‌ای بنشینید و بگویید هر کاری دوست دارید، انجام دهید؛ یا اینکه روی صحنه بروید و مبارزه کنید. ایشان مبارزه می‌کرد اما از آن جنسی که همیشه برنده می‌شد. یعنی مبارزه‌اش به صورتی بود که ‌هم‌داستان با مردم می‌شد؛ به این صورت به صحنه می‌آمد و حرف خود را می‌زد. در عین حال تحت تاثیر آن عصبیت موجود قرار نمی‌گرفت و کار خود را به بهترین شکل انجام می‌داد. این نکته مهمی است که در خوانندگان دیگر ندیده‌ام.

کیوان مهرگان در ادامه این نشست درباره چالش‌های انجام پژوهش برای تولید این مستند توضیح داد: برخی از تصاویر و عکس‌هایی که در مستند «سیاوش در آتش» وجود دارد را دزدیده‌ام. در واقع مجبور به این کار شده‌ام، چون آنها را نمی‌دادند. در واقع فیلم به آنها نیاز داشت و ما باید به این تصاویر می‌رسیدیم. بنابراین به هر صورتی کار را انجام دادیم. درباره بحث پژوهش باید بگویم، متاسفانه درباره استاد شجریان به غیر از کتاب «راز مانا» آقای گودرزی و آقای دکتر جواد کاشی، کار علمی دیگر صورت نگرفته است. در غرب یک سنتی وجود دارد که ذیل آن هرکسی به درجه استاد شجریان یا کمتر از ایشان هم برسد، خانواده و بازماندگان او با اسم آن شخص، بنیادی برایش درست می‌کنند که وظیفه پژوهش روی آن شخصیت را دارد.

او افزود: همین جا فرصت را غنیمت می‌شمارم و از هر کسی که به خانواده استاد شجریان دسترسی دارد می‌خواهم که شرایط را برای تاسیس بنیاد ایشان فراهم کنند. امیدوارم هر چه سریع‌تر بنیاد استاد شجریان درست شود. زیرا اکنون شجریان از یک شخص فراتر رفته و تبدیل به اسطوره شده است. بنابراین ما باید از ابعاد مختلفی روی این شخصیت، کار علمی انجام دهیم. در یکی از مصاحبه‌هایم که بعد از مستند «سیاوش در آتش» انجام داده‌ام، تعبیری به کار بردم، که فکر می‌کنم اینجا نیز کاربرد دارد. من در این فیلم، انگار وارد ساحلی شده‌ام و تنها در آن قدم زده‌ام؛ اما اینجا اقیانوسی هم وجود دارد که اصلا نتوانستم وارد آن شوم و اصلا نمی‌دانم آنجا چه چیزهایی وجود دارد. انگار از دور دماوند را دیدام اما فقط به پای دماوند رسیدم و اصلا نمی‌دانم آن بالا چه خبر است.

این مستندساز در ادامه بیان کرد: این موارد را از سر ارادت نمی‌گویم، به عنوان کسی که ناآشنا با موسیقی است اما در این حوزه مستند ساخته است، باید بگویم ما اصلا به ریزه‌کاری‌هایی که ایشان در موسیقی و آواز خود به کار برده‌اند، نپرداخته‌ایم. در واقع هم امکانش نبود و هم اینکه من دانش آن را نداشتم. حتما کسی در حد دکترای این رشته باید روی این موضوع تحقیق کند. باتوجه به فقر ما در حوزه پژوهش روی استاد شجریان، پژوهش و ساخت فیلم توامان با هم جلو می‌رفت. مثلا ما با آقای سراج یک ساعت صحبت کردیم و تنها از دو سه دقیقه آن استفاده شده است. بیش از ۱۲ ساعت مصاحبه با افراد مختلف داریم، در صورتی که کل فیلم کمی بیشتر از دو ساعت است.

مهرگان درباره انتشار این مصاحبه‌ها به صورتی که در دسترس علاقمندان قرار گیرد گفت: اکنون منتظرم تکلیف این فیلم مشخص شود. زیرا ۱۲ سال است که برای این لحظه صبر کرده‌ام. در واقع احساس می‌کنم بعد از ۱۲ سال متولد شدم، زیرا پوستر فیلمم رسما منتشر و برای نمایش فیلم بلیت فروخته شد. به نوعی مناسک سینما برای آن به جا آمد. بعد از آن قطعا کارها برای کتاب (مصاحبه‌ها) را نیز فراهم می‌کنیم.

جلیل اکبری صحت در ادامه این برنامه گفت: اکنون آقای شجریان تبدیل به نهاد اجتماعی و فرهنگی شده و در سده‌های مختلف برای فرهنگ و زبان مردم ما کار می‌کند. علاوه بر این نیز به زودی بنیاد ایشان در حول کارهای ایشان شکل خواهد گرفت. یکی از عزیزان می‌گفت، قدر و منزلتی که امروز آواز ایرانی دارد، با ادای احترام به تمام کسانی که کار کرده‌اند، حاصل تلاش استاد شجریان است. اگر موسیقی ایران نیز چنین جایگاهی دارد، مجموعه تلاش استاد شجریان و دوستان ایشان است.

مهرزاد دانش نیز در بخش دیگری از این نشست گفت: مستندهای پرتره، معمولا زندگی یک شخصیت را از بدو تولد تا زمانی که زنده است یا فوت می‌کند مرور کرده و برخی از مسائل زندگی آنها به تناسب مستند و بعد دراماتیک آن مورد توجه بیشتری قرار می‌گیرد. آقای مهرگان در این مستند به تناسب پژوهشی که دارد، خودش سوال و فرضیه را در ابتدا مطرح می‌کند. او می‌گوید: شجریان محبوب‌ترین و معتبرترین هنرمند معاصر در حوزه موسیقی است. اگر بخواهیم به عنوان یک اثر پژوهشی به این مستند نگاه کنیم، این فرضیه آقای مهرگان است. اما بعد سوال او این است که آیا این واقعیت دارد و اگر واقعیت دارد، شجریان چطور به این جایگاه رسیده است؟ مستند از اینجا آغاز می‌شود.

او ادامه داد: وجه تمایز این مستند، این است که به موازات مرور زندگی شجریان، تاریخ تحولات معاصر ایران را نیز به خوبی مرور می‌کند. در واقع اثر، نقاط عطف و بزنگاه‌های تاریخی را برای ما زنده می‌کند و این اتفاقی جذاب است. برای همین، این مستند فقط یک اثر پرتره نیست، یک مستند اجتماعی نیز به شمار می‌آید. در واقع «سیاوش در آتش» گزارشی از تاریخ معاصر باتوجه به رویکرد فیلمساز است. به همین دلیل ما در این اثر، فقط یک مشت فیلم و عکس و مصاحبه نمی‌بینیم، دغدغه‌های فیلمساز به همراه ریزه‌کاری‌هایی می‌بینیم که شاید در مرتبه اول دیدن به چشم نیاید. در حالی که این ریزه‌کاری‌ها به خوبی در فیلم نشسته و حس خود را در مخاطب می‌گذارد.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

 

آخرین ها