بازی‌های غیرمنصفانه / مستند «پول به زبان ساده»؛ شعبده سرمایه‌داری

سینماسینما، هومن منتظری

اگر شما هم رویای پول در آوردن بی‌دردسر را دارید و فکر می‌کنید با وصل شدن به کائنات و راه‌های میانبری چون فالو کردن صفحه‌ای در فضای مجازی یا خرید یک پکیج آموزشی چند ساعته می‌توانید سهل و آسان و سریع پول‌دار شوید، قطعا دیدن مجموعه مستند «پول به زبان ساده» مایوس‌تان می‌کند.

بارها شده آدم‌های زیادی را در این فضاها دیده‌ایم. مسلح به خصیصه‌های بارز ثروت با لباس و ساعت گران‌قیمت و گردنبند طلا، ایستاده در کنار ساحل و ویلای شخصی یا اتومبیلی چند میلیاردی در حالی که هیچ اثری از رد و دغدغه یک زندگی روزمره در چهره‌اش وجود ندارد، به دوربین، به ما زل می‌زند و می‌خواهد به جای ماهی دادن، ماهی گرفتن یادمان دهد. جالب این‌که می‌گوید خودش هم تا چندی پیش برای کسی کار می‌کرده و همیشه هشتش گرو نه‌اش بوده است. حالا ما هم فرصت این را داریم که با خریدن چندساعت پکیج آموزشی جای آنها باشیم، صاحب همه آن چیزهایی که می‌بینیم و چه چیزی بهتر از این؟ اصلا دوست داریم باور کنیم که دلیل همه بدبختی‌ها و تبعیض‌ها و نداری‌ها، همین بی‌اطلاعی از وجود این چند ساعت آموزش بوده است. فرمول همیشگی هم این است که برای ثبت‌نام فرصت اندکی داریم یا این‌که تعداد کمی از پک‌های آموزشی باقی مانده است، به هرحال بخت همیشه در خانه‌مان را نمی‌زند!

ما مدام فریب می‌خوریم و هر دفعه فکر می‌کنیم که این دفعه با دفعات قبلی فرق می‌کند. این فریبکاری‌ها نه مربوط به امروز که به گواه همین سریال مستند و نمونه‌هایی که شرح می‌دهد سابقه تاریخی دارد.همچون ماجرای ژنرال مک گروگر اسکاتلندی که در سال ١٨٢١ از سفر دریایی بازمی‌گردد و ادعای فرمانروایی سرزمینی به نام پویایس را می‌کند. سرزمینی با خاک حاصلخیز و رودخانه‌هایی از بستر سنگ‌های طلا! از مردم پوند می‌گیرد و به آنها دلار پویایس تحویل می‌دهد تا یک تکه زمین در آنجا بخرند. جایی که اصلا وجود خارجی ندارد. شاید دلیل این‌که همیشه کسی بوده یا هست برای فریبکاری، حریص بودن همیشگی ما باشد. چیزی که خود دولت‌ها هم به راحتی از آن نمی گذرند. یکی از معروف‌ترین الگوهای این نوع سرمایه‌گذاری، حباب و ترکیدن است. اعضای اولیه بر روی چیزی بی‌ارزش سرمایه‌گذاری می‌کنند، تقاضا افزایش و قیمت کالا بالاتر می‌رود. مردم در جو بازار بنا به یک سرمایه‌گذاری مطمئن برای خرید هجوم می‌آورند. سپس در اوج قیمت، اعضای اولیه سهام خود را می‌فروشند و با خروج آنها از بازار دوباره عرضه زیاد و قیمت کالا افت و به قیمت قبلی بازمی‌گردد. واقعا این نمونه‌ها زیادی برای شما آشنا نسیتند؟

سریال این ایده را مطرح می‌کند که اگر هروقت احساس کردید همه چیز سهل و آسان و به نوعی رو به راه است، به آن شک کنید. هیچ کس به راحتی به شما پول نمی‌دهد. در قسمت دوم سریال سروقت یکی از بزرگ‌ترین تجربه‌های سرمایه‌داری بشر می‌رود که برای اولین بار در سال ١٩۵٨ در آمریکا اتفاق افتاد. یک روز حدود شصت هزار آمریکایی یک کارت مستطیلی با ارقام مرموزی را در صندوق پستی‌شان پیدا کردند. هر کارت پلاستیکی پانصد دلار موجودی داشت که اجازه خرج آزادانه را به صاحبش می‌داد و تسویه بدهی آن موکول می‌شد به آینده. کارت‌ها دیگر درد اسکناس دادن از کیف پول را هم نداشتند. خرجی که به چشم نمی‌آمد و انگاری تعبیه شده بود برای خرید بیشتر. خرید چیزهایی که به واقع بهشان احتیاج نداری و مدام بدهی خودت را بزرگ و بزرگ‌تر می‌کنی. امروزه از هر پنج آمریکایی چهار نفر بدهکاری بانکی دارند. این را هم فراموش نکنیم در این بازی آنهایی که بدهی‌شان را به موقع تسویه می‌کنند مشتریان بی‌خیری هستند. سود اصلی را بدهکارانی می‌دهند که نهایتا بهره پول آنها از اصل پول بیشتر است. آنهایی که توان تسویه به موقع را ندارند و احتمالا از قشر ضعیف‌تر جامعه هستند. در واقع مولدین ثروت برای بانک‌ها به واسطه کارت‌های اعتباری اقشار ضعیف جامعه هستند. سریال این ایده را مطرح می‌کند که گویی در نظام سرمایه‌داری قواعد بازی به گونه‌ای طراحی شده که اقشار کم درآمد همواره ضعیف‌تر و فاصله طبقاتی بیشتر شود. مثل دویدن بر روی تردمیل است، دویدنی که تمامی ندارد. کارت‌هایی که در ابتدا یک پیام خیالی داشتند که با آنها می‌توانی رویاهایت را بسازی، سازنده کابوس‌ها بودند.

مستند «پول به زبان ساده» در ساختش قبل از هر چیزی استراتژی یک مستند آموزشی را دارد و همچون پادکستی تصویری است که بیش از هرچیزی متکی بر کلام  است. صدای روی تصویر بخش اصلی و حرف‌هایی که  کارشناسان رو به دوربین می‌زنند بخش تکمیلی سریال هستند. تصاویر هم از کلام تبعیت می‌کنند و در واقع تکمیل کننده آن چیزی هستند که بیان می‌شود. فراخور موضوع، عکس‌ها و مستندات تاریخی یا فیلم‌هایی از اخبار تلویزیون را می‌بینیم. اطلاعات در صدای روی تصویر به صورت فشرده و موجز  بیان می‌شود و ضرب‌آهنگ سریعی دارد. تصویر هم سعی می‌کند که جا نماند. طول زمانی هر نما بسیار اندک است و کات‌های فراوانی را می‌بینیم به  گونه‌ای که حتی وقتی کارشناسی رو به دوربین نشسته و صحبت می‌کند و عملا تغییری در موقعیت صحنه نداریم، بازهم تصویر چندبار به همان سوژه با زاویه یا قابی متفاوت کات می‌زند. در کنار این استراتژی آموزشی سریال لحنی شوخ‌طبعانه دارد. حتی جاهایی سروقت انیمیشن می‌رود. انیمیشن‌هایی که فرآیند نظام پولی را به زبان ساده شرح می‌دهند و شبیه به بازی‌های کامپیوتری هم طراحی شده‌اند که بیش از پیش این مفهوم را تداعی می‌کنند که ما  به واسطه الگوهای پولی حاکم بر جامعه در دل یک بازی قرار گرفته‌ایم. بازی‌ای که دولت‌ها و حکومت‌ها و بنگاه‌های اقتصادی خصوصی با ترویج و تبلیغ آیکون‌های ثروت و گره زدن آن با مفهوم زندگی بهتر ما را برای شرکت در آن تهییج می‌کنند.

الگوهای اقتصادی در زندگی اجتماعی ما  به گونه‌ای طراحی شده‌اند که اگر حتی در برابر این دست از تبلیغات مقاومت هم کنیم، اساسا شرکت نکردن در این بازی‌ها غیرممکن باشد. قطعا هیچ‌کدام دوست نداریم در جهانی زندگی کنیم که باید همیشه جانب احتیاط را رعایت کرد. ولی از طرفی باید پذیرفت همه ما ذاتا مستعد کلاهبردای هستیم و کسی هم قرار نیست ماهیگیری یادمان دهد بلکه با ماهیگیرانی طرفیم که آب گل‌آلود را خوب می‌شناسند. پس حداقل سعی کنیم کمتر بازنده باشیم!

منبع: مجله نماوا

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 160714 و در روز پنجشنبه ۱۱ شهریور ۱۴۰۰ ساعت ۱۶:۵۸:۳۵
2024 copyright.